به گزارش «فرهیختگان»، هفتم مرداد سالگرد دومین قهرمانی استقلال در آسیا است؛ افتخار بزرگی که بهواسطه آن استقلال دومین ستاره را هم بر روی سینه چسباند تا امروز کری ستارهها بیشتر از هر مورد فنی و غیرفنی دیگری بین هواداران فوتبال در ایران به چشم بیاید. استقلالیها در آن سالها از قدرتهای بلامنازع آسیا بهشمار میرفتند و جالب اینکه اگر بخت با آنها یار بود، میتوانستند با همان تیم ۱۹۹۰ در سال بعد هم یک عنوان قهرمانی دیگر را کسب کنند، هرچند ضربات پنالتی در فینال این فرصت را از آنها گرفت تا آخرین قهرمانی آبیپوشان به همان سال ۹۰ میلادی یعنی حدود ۳۰ سال قبل در بنگلادش مربوط شود. پرویز مظلومی که در دهه ۶۰ با گلزنیهایش بهعنوان یکی از ارکان موفقیت استقلال بهشمار میرفت، در آن دوره بهعنوان دستیار مرحوم منصور پورحیدری آبیپوشان را همراهی و در قامت مربی، قهرمانی آسیا را تجربه کرد. مظلومی که این روزها بهواسطه سرمربیگریاش در تیمملی جوانان یک بار دیگر نامش بر سر زبانها افتاده از پیشکسوتان خوشنام و باسابقه استقلال محسوب میشود و به همین واسطه و بهبهانه سالگرد قهرمانی آبیپوشان در آسیا بهسراغ وی رفتیم و درمورد این رقابتها با او به گفتوگو پرداخته و بعضا خاطرهبازی کردیم و در لابهلای این صحبتها درمورد شرایط اخیر استقلال و برخی انتقادات و اظهاراتی که درباره انتخابش بهعنوان سرمربی تیمملی جوانان شده نیز نظراتش را جویا شدیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با سرمربی جدید تیم ملی جوانان و سرمربی پیشین استقلال را در ادامه میخوانید.
از سالگرد دومین قهرمانی آسیا آغاز کنیم. چه خاطراتی از این قهرمانی در ذهن شما باقی مانده است؟
قهرمانی در آسیا همهاش خاطره است. قبل از برگزاری دور نهایی یک اردوی تدارکاتی را در سالار دره ساری برگزار کردیم و روزی سه جلسه برنامه تمرینی داشتیم و فشار خوبی را به بچهها در این اردوی ۱۰ روزه آوردیم. باور کنید در این 10روز ما ۳۰ جلسه تمرین کرده بودیم و با یک آمادگی خوب به بنگلادش رفتیم، ضمن اینکه یک تیم بسیار هماهنگ و خوب هم داشتیم که جمعوجور کردن این تیم و انتخاب ترکیب اصلی هم برای کادر فنی و بهخصوص مرحوم پورحیدری بسیار سخت بود، اما بچهها هر تصمیمی که گرفته میشد، با جان و دل میپذیرفتند و اگر بیرون از ترکیب میماندند قبول میکردند که بیرون نشسته و به تیم کمک کنند. بهطور مثال در خط هافبک بازیکنان بزرگی داشتیم که از این تعداد فقط باید به ۵ نفر بازی میدادیم. حتما میدانید که در آن زمان سیستمی که استقلال بازی میکرد سه پنج دو بود. البته این سیستم را مرحوم پورحیدری به فوتبال ایران معرفی کرد و اتفاقا بازیکنان هم خیلی خوب آن را اجرا میکردند. در این بین دو مهاجم خوب بهنام عباس سرخاب و صمد مرفاوی داشتیم که میرشاد ماجدی و ایمان عالمی هم ذخیرههای خوبی برای صمد و سرخاب بهشمار میرفتند. ازسوی دیگر خط هافبک بسیار خوبی با حضور نفراتی مثل شاهرخ بیانی، فنونیزاده، نامجومطلق و قلعهنویی در ترکیب داشتیم، ضمن اینکه بازیکنانی مثل ابطحی و افتخاری را هم بهعنوان یار کمکی به این رقابتها برده بودیم. پس حتما درک میکنید که انتخاب ترکیب اصلی و چینش نفرات با حضور چنین بازیکنانی برای کادر فنی و سرمربی چقدر سخت بود و ما از این لحاظ دشواریهای خاص خودمان را داشتیم. درنهایت آن انسجام و همدلی که بین بازیکنان وجود داشت، این حس را بهوجود میآورد که باید استقلال موفق باشد و واقعا برای بازیکنان مهم نبود که خودشان بازی میکنند یا دیگری؛ یعنی اگر بازی میکردند با جان و دل در میدان حضور پیدا کرده و اگر هم روی نیمکت مینشستند هر لحظه برای حضور در میدان آماده بودند و در غیر اینصورت تیم و همبازیان خود را دعا و با نگرانی کار را دنبال میکردند. کسی حاشیه نمیساخت و همه دلشان در زمین بود و حتی اگر نیاز بود ۵ دقیقه به میدان بروند در همین مدت کوتاه در زمین بیشترین زحمت را میکشیدند و سعی میکردند برای تیم مفید باشد.
شرایط میزبان بهعنوان کشوری که صاحب سبک فوتبال نیست چطور بود؟
در بنگلادش سختی زیادی کشیدیم. هوا بسیار گرم و شرجی بود و ناگهان بارانهای شدیدی شروع به بارش کرده و زمین را تبدیل به باتلاق میکرد. تمرینات در زمین کریکتی برگزار میشد که ته آن معلوم نبود، ولی جمعیت و هواداران زیادی برای تماشای مسابقات میآمدند که فضای خوبی را ایجاد میکرد، با این حال بچهها شرایط را خوب مدیریت کردند و دیگر نیاز به اداره ما نبود، این درحالی است که اکثر تیمها در یک هتل بودند و کنترل کردن بچهها دشوار بود، اما آنها بهخوبی شرایط را مدیریت کرده و درکنار تیمهای دیگر با نظم و انضباط خوبی کار را پیش بردند.
خاطرهای خاص و شیرین از آن دوران به یاد دارید؟
یادم میآید دو بازیکنمان یعنی رضا حسن زاده و فرشاد فلاحتزاده خیلی شکمو و هماتاقی بودند. در هتل ما برای اینکه کسی چیزی به داخل اتاق نبرد، ممنوعیتهایی را بهوجود آورده بودیم، اما این دو بازیکن دم یک نفر را پایین هتل دیده بودند و از او موز و نارگیل میگرفتند. فقط برای من جای سوال داشت که آنها نارگیل را با چه چیزی در اتاقشان میشکستند! موز هم که بسیار ارزانقیمت بود و این دو بازیکن شکموی ما بعضی وقتها کنترل خود را از دست میدادند. این درحالی بود که ما کنترل غذایی خوبی داشتیم، اما این دو نفر از دست ما دررفته بودند. یادم میآید زمانی که بههمراه آقای پورحیدری به اتاقها سرکشی میکردیم، در ساک آنها پر از پسته و فندق و این چیزها وجود داشت، درحالیکه ما این چیزها را خودمان برای قوت و انرژی بچهها بهموقع به آنها تحویل میدادیم.
بهجز شما و بونژاک چه افراد دیگری دستیار پورحیدری در این رقابتها بودند؟
بهجز ما دکتر شهرآبادی بهعنوان پزشک تیم بسیار زحمت میکشید. یادش بخیر آن زمان چقدر سرم به ما میزد! هر روز به بچهها سرم میزدیم، آنهم در شرایطی که استقلال مشکلات زیادی ازلحاظ مالی داشت. از سوی دیگر مرحوم بونژاک هم زحمات زیادی میکشید و جا دارد در این سالگرد دومین قهرمانی آسیا از او هم یاد کنیم.
سال بعد هم درحالیکه در آستانه کسب یک قهرمانی دیگر بودید، نایبقهرمان آسیا شدید.
درست است. واقعا حیف که ما نتوانستیم در سال بعد ستاره سوم و قهرمانی آسیا را هم بهدست بیاوریم و اگر میدانستیم امروز تا این حد ستاره ارزش پیدا کرده و یکی از نمادهای اصلی کُریخوانی میشود، اینقدر راحت آن را از دست نمیدادیم. بهجز آن هم در ۲ دوره دیگر که در هر دوبار میزبان دور نهایی رقابتها بودیم نیز بهراحتی و خیلی مفت دو ستاره دیگر را هم از دست دادیم. یکبار که بارندگی در ورزشگاه آزادی غافلگیرمان کرد و در یک دور هم که حتما بهیاد دارید در زمان سرمربیگری مرحوم ناصر حجازی چه اتفاقاتی افتاد و آن دور هم خیلی مفت قهرمانی را دادیم و درمقابل انبوه هواداران استقلال نایبقهرمان شدیم. درواقع فکر این روزها را نمیکردیم که این ستارهها چقدر مهم میشوند! در همان سال که نایبقهرمان شدیم، در قطر الریانی را در نیمهنهایی شکست دادیم که در آن سال یکی از قدرتهای قاره بود و اصلا فکر نمیکردیم در بازی فینال مقابل الهلال کار گره بخورد و درحالیکه یک بر صفر هم جلو بودیم، متاسفانه در دقایق پایانی گل مساوی را خوردیم و در ضربات پنالتی هم بازی را واگذار کرده و نایبقهرمان آسیا شدیم. متاسفانه کسانی که رویشان حساب باز کرده بودیم مثل مرفاوی و سرخاب پنالتیهایشان گل نشد یا مثلا احمدرضا عابدزاده که در دوران اوج قرار داشت، پنالتیها را خورد، درحالیکه شاکله همین تیم به اتفاق عابدزاده در پکن با سرمربیگری علی پروین درحالی قهرمان شدند که عابدزاده پنالتیهای حساسی را در آن رقابتها مهار کرد و موجبات قهرمانی تیمملی در بازیهای آسیایی شد.
برسیم به استقلال فعلی. حتما بازی مقابل پارس جنوبی را دیدید. بهنظر میرسد شرایط استقلال باوجود آنکه فرازونشیب زیادی دارد، اما روبه بهبود است.
خدا را شکر و انشاءالله شرایط همینطور پیش برود و استقلال بتواند امسال دومی را بهدست بیاورد، هرچند کمی باز هم استارتمان دیر خورد، ولی هنوز هم دیر نشده و به امید خدا این رتبه حفظ شود تا سهمیه آسیا به دست آمده و از این به بعد تیم هموغم خود را برای جام حذفی بگذارد.
هواداران استقلال یک کمپین را در فضای مجازی راه انداختند تا استراماچونی را برگردانند. این موضوع چقدر میتواند در این فضا که فرصت زیادی تا ازسرگیری مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا و آغاز فصل بعد باقی نمانده به استقلال کمک کند؟
اصلا نباید افکار عمومی را به آن سمت ببرید. حدود دو سه ماهی در گذشته این مسائل به استقلال لطمه زد و حتما بهیاد دارید که این تیم که صدرنشین بود، در آن مدتی که استراماچونی رفته بود ۷ امتیاز را خیلی راحت و مفت از دست داد؛ یعنی تیم صدرنشین بدون مربی ناگهان ورق برایش چرخید و امتیازات مفتی را از دست داد. پس نباید اجازه داد تا دوباره فضا بهسمتی برود که در فاصله کم باقیمانده استقلال دوباره دچار حواشی رفتن و آمدن این و آن شود و باید اجازه داد تا فرهاد مجیدی با تمرکز کارش را انجام دهد.
یعنی موافق ابقای فرهاد مجیدی برای فصل آینده هستید و این موضوع را در این برهه زمانی منطقیتر میدانید؟
بله، فرهاد باید بماند و کارش را انجام دهد تا بتواند با یک برنامهریزی خوب استقلال را به جایگاهش برساند. مگر میشود یک مربی را برای سهچهار ماه آورده باشیم و بعد با او خداحافظی کنیم؟
شایعاتی هم وجود داشت مبنیبر اختلاف بین بازیکنان استقلال و مجیدی و اینطور عنوان کرده بودند که درصورت ابقای مجیدی برای فصل آینده برخی بازیکنان مثل علی کریمی از استقلال جدا خواهند شد!
چنین مسائلی وجود ندارد. فرهاد را بچهها دوست دارند و خودش هم این موضوع را میداند. اینها هم شیطنتهای رسانهای است. الان فضایی که درمورد استراماچونی درست کردهاند را ببینید. او مربی خوب و زحمتکشی بود و تلاشهای زیادی را برای استقلال متحمل شد، اما او هم در هفتههای نخست با استقلال نتیجه لازم را نگرفت و بعد بهمرور این اتفاق افتاد و توانست این تیم را تا صدر جدول پیش ببرد. آمارها همه مشخص هستند و میتوانید آمار روزهای اول و روزهای آخر سرمربی ایتالیایی را ببینید و با هم مقایسه کنید. الان هم که دوباره فضا را بهسمتی بردند که رسانهها مدام اسم این مربی ایتالیایی را میآورند و انگار یادشان رفته که از نبودن و رفتن استراماچونی در آن ماهها تا چه اندازه استقلال لطمه خورد. هرچند بودنش هم موجب استفاده این تیم بود، اما باشگاه از نبودنش بهاندازه کافی لطمه خورد، بنابراین ذهنها را بهسمتوسوی دیگر نبرید و اجازه دهید فرهاد کارش را بکند و تیم برای سال آینده آرامش داشته باشد و خوب بسته شود و با آرامش نیز کارشان را انجام بدهند. همیشه در فصل نقلوانتقالات این مسائل وجود داشته که بهطور مثال میگویند این میرود و آن میآید و همیشه هم در رسانهها چند بازیکنمان رفتنی هستند و چند نفر دیگر هم پیشنهاد از اروپا و خارج از کشور دارند، با اینحال هواداران باید یک مقدار صبر و حوصله داشته باشند، هرچند میدانم صبر و حوصلهشان هم تمام شده، چون در این ۴ سال تیم مشکلاتی داشته که نتوانسته قهرمان شود و بیشترین فشار و ناراحتی را آنها متحمل شدهاند. درست است که در این چند سال اخیر دوبار قهرمان جام حذفی شدهایم، اما برای لیگ دیگر نوبت استقلال است و انشاءالله فصل آینده استارت قهرمانی را خواهد زد.
یکی از سایتهای معاند بعد از انتخاب شما بهعنوان سرمربی تیمملی جوانان اینطور تیتر زده بود که انتخاب مظلومی برای تیمملی یک انتخاب سیاسی است .
آنها از همهچیز ایراد میگیرند، ولی شما بدانید اصلا پرویز مظلومی سیاسی نیست و مملکتش را دوست دارد و اگر موردی هم باشد، با جانودل جلو میرود، هرچند خوشحالم که بیگانهها اینطور ما را سیاسی میدانند. اما رزومه مظلومی کارنامه اوست. اتفاقا خیلیها هم به من گفتند تیمملی جوانان برای تو کوچک است، اما در پاسخ گفتم خدمت کردن به مملکت کوچک و بزرگ ندارد. وقتی که پیشنهاد شد فقط خدمت به مملکت را دیدم. آنهم برای تیمی که روی زمین مانده بود و تا قبل از من هم به چند نفر پیشنهاد شده بود، اما نیامدند، و من آمدم تا کمک کنم. تا جایی هم که بتوانم، تجربیاتم را به جوانان انتقال میدهم و بهقدری تجربه دارم که بتوانم این کار را بهنحو احسن انجام بدهم. در هرصورت در این مملکت بنده یک زمانی سرمربی تیمملی فوتبال ایران بودم. بههمراه یکسری از مربیان جوان، کارها را پیش میبریم و با یک برنامهریزی خوب سعی میکنیم تجربیاتمان را به بهترین شکل انتقال داده و موفق شویم. تا بهحال که استقبال بزرگان فوتبال در داخل و رسانهها از این انتخاب خوب بوده و درمورد خارجیها هم خوشحالم که این حرفها را میزنند و چنین نظراتی دارند. اما مطمئن باشید اگر مظلومی سیاسی بود، چهارسال در خانه نمینشست و اگر سیاسی بود، در استقلال سالدومی که قرارداد داشت، بهراحتی او را کنار نمیگذاشتند و راحت بهواسطه همین مسائل سیاسی میماند. خیر اینطور نیست، ما همیشه نان بازوی خودمان را خوردهایم.
تا چه اندازه برای موفقیت با تیمملی جوانان انگیزه و برنامه دارید؟ میتوانید با این تیم به جامجهانی صعود کنید؟
ما تمام تلاشمان را میکنیم، هرچند شرایط دشوار است و بهواسطه کرونا و اتفاقاتی که در این چندماه افتاده یک مقدار وضعیت پیچیده است. نداشتن بازی تدارکاتی و موارد دیگر هم به دشواری اوضاع کمک کرده است.
رحمان رضایی چطور یکشبه از دستیاری شما انصراف داد؟
من هم نمیدانم. او روز قبل صحبت کرده بود که میآید و در جلسه ما هم حاضر شد، اما فردایش اعلام کرد نمیآید. در اینخصوص من هم مطلع نیستم و بهتر است از خودش سوال کنید، اما کسی که در یک روز تصمیم میگیرد بیاید و فردایش میگوید نمیآیم، بهتر است اصلا نباشد.
یعنی الان فقط حضور حسین کاظمی در تیمملی قطعی شده است؟
درحال حاضر دو سه نفری هستند که باید بررسیهای لازم را روی آنها انجام بدهیم. تیمملی مثل باشگاه نیست و مربی تیمملی را باید خیلی جاها تایید کنند. درحال حاضر هنوز کسی برای دستیاری و مربیگری تیمملی جوانان بهصورت قطعی انتخاب نشده است.
* نویسنده: محمدرضا حاجیعبدالرزاق،روزنامهنگار