به گزارش «فرهیختگان»، متن گفت وگوی حسین لامعی، کارگردان مستند «قدیس» با «فرهیختگان» به شرح ذیل است:
دو مورد به ذهن من درباره شبکه مستند میرسد؛ یک، روی سخنم با مدیریت سیماست و دو هم با خود آقای محسن یزدی. نکته اول آنکه چه بپذیریم چه نپذیریم، مخاطبان صداوسیما ریزش کردهاند. بسیار هم ریزش کردهاند. خود مدیران سیما میگویند که شبکههای اجتماعی در کممخاطبشدن صداوسیما تاثیرگذارند. یعنی پذیرفتهاند بخش عظیمی از مردم دیگر تلویزیون نمیبینند. خب طبیعی است که مدیران سیما باید سیاستگذاریهایشان بهکل تغییر کند. اگر نخواهد تغییر کند، همین اندکمخاطبانشان را هم از دست میدهند. ممکن است مدیران سیما از این حرفها خوششان نیاید، ولی حقیقت دارد و همه داریم میبینیم. روی سخن من بهخصوص با آقایان علیعسکری و میرباقری است؛ وقتی شما کسی همچون محسن یزدی را به مدیریت شبکه مستند منتصب میکنید -شخصی که خودش سالیان طولانی است مستندساز، جوان و نترس است- باید اختیار تام به او بدهید وگرنه هیچ اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد. باید دستش را باز بگذارید وگرنه میشود همان ماجرای «خصوصیسازی» در مملکت ما که دولت میگوید خصوصیسازی میکنیم، اما هرکسی که میخواهد پولش را وارد این عرصه کند، هزار بند و تبصره و شرط و شروط عجیب و غریب و نفسگیر برایش تعیین میکنند که طرف نیامده فرار کند!
حرف من این است وقتی محسن یزدی را در راس مدیریت شبکه مستند قرار میدهید، دیگر نباید
۲۴ ساعت بالای سر او بایستید و بگویید این کار را انجام نده! آن کار را انجام بده! این کار خطر سیاسی دارد! آن کار خطر اجتماعی دارد! این فلان است و آن بهمان.
آقایان میرباقری و علیعسکری، به شما اطمینان میدهم تمام آن چیزهایی که میگویید برایتان اهمیت دارد و ارزش است، 10 برابر شما برای محسن یزدی اهمیت دارد و ارزش است. فقط فرم و روشهایتان فرق میکند. اینهم از آنجا میآید که محسن یزدی جوان و نترس و اهل فن است و ذهن بازتری دارد. پس دستش را باز بگذارید، وگرنه هیچ اتفاقی نمیافتد و ریزش مخاطبان انبوهتر میشود.
نکته بعدی را به خود آقای محسن یزدی میگویم. آقای یزدی! شبکه مستند، طرفدار چندانی ندارد. مخاطب عام ندارد. مخاطب خاص دارد و کمی تا حدودی شبیه به شبکه 4 است. این از یک جهت خوب است و آن اینکه شبکه مستند کمی مخاطب فرهیخته را جذب خود کرده، اما این ایراد بزرگی است که مخاطبش، مخاطب انبوه نیست. اگر شما الان به خیابان بروید و به مردم بگویید شبکه مستند چگونه شبکهای است، اکثر مردم که اصلا اطلاع ندارند، آن کسانی هم که کمابیش میدانند، میگویند شبکه مستند شبکهای است که از حیاتوحش، خانههای قدیمی و تاریخی و قاجاری، مسابقات اتومبیلرانی و پرترههای خارجی، کار نشان میدهد. همین! بیراه هم نمیگویند. درحالی که جامعه ما، جامعه ملتهب، مضطرب و منتقدی است. ما داریم میبینیم. بسیاری از مردم ما حتی نان برای خوردن ندارند. کار ندارند. پول ندارند. ماشین که هیچ، حتی خانه و آشیانه هم ندارند. از خود محسن یزدی بپرسید؛ آیا در مملکت ما فسادهای مالی وجود دارد یا خیر؟ میگوید وجود دارد. بپرسید در مملکت ما فساد مدیریتی وجود دارد یا خیر؟ میگوید وجود دارد. در مملکت ما بیکفایتی بین مدیران و مسئولان وجود دارد یا خیر؟ میگوید بله وجود دارد. بپرسید آیا در مملکت ما بیکاری، فقر، مشکلات معیشتی، باندهای مافیایی و غیره وجود دارد یا خیر؟ میگوید بله وجود دارد. خب، اینها چرا در شبکه مستند دیده نمیشود؟ چرا دراینباره مستند ساخته نمیشود، یا اگر ساخته شود شبکه مستند پخش نمیکند؟ چرا باید در شبکه مستند فقط طبیعت و حیاتوحش و نقاط مختلف ایران و اتوموبیلرانی و پرترههای الکیخوش و...بینیم؟ چرا فانتزی و ابتدایی به جامعه نگاه میکنیم؟ شبکه مستند همین نخبهگرایی را میتواند حفظ کند اما باید وارد فضای جدی و انتقادی شود. این انتقاد هم باید به «وضع موجود» باشد. چندی قبل مستندی راجعبه «مافیای خودرو» ساخته شد. این مستند چرا نباید در شبکه مستند پخش شود؟ اگر میگوییم اکنون در مملکت فسادهای عظیم اداری است، چرا در شبکه مستند در این خصوص مستندی نیست؟ اینکه میگوییم فساد بین مدیران ما وجود دارد و این فساد اتفاقا مافیایی و گسترده است، این باید در شبکه مستند وجود داشته باشد. مردم نان و آب ندارند و باید درباره اینها مستند ساخته شود. با خودتان هم نگویید گفتن از اینها باعث بیآبرویی انقلاب میشود. مگر رسول قهرمانی در دادگاهها، آن همه حرفهای تند و رادیکال را راجعبه فسادهای گسترده مدیران نمیزند؟ اینها همهاش «خیر» است.
من میدانم که اگر محسن یزدی این حرفها را بشنود قطعا استقبال میکند. یعنی دوست دارد مستندهای سیاسی، انتقادی و اجتماعی ساخته شود ولی آیا اجازه پخش این آثار ازسوی معاونت سیاسی سیما داده میشود؟ این مسائل نباید فرسایشی شود. نباید بهگونهای شود که محسن یزدی هم دوسه ماه بجنگند و نتواند و خسته و بیخیال شود و پا پس بکشد. هم مدیران سیما باید جریان را آزاد بگذارند، هم محسن یزدی باید آثار تند و اعتراضی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نمایش دهد. حتی آثاری پیرامون فسادهای گسترده مالی در سینمای ایران یا مستندهایی راجعبه مافیای موسیقی یا پیرامون میلیاردر بودن سلبریتیهای ایرانی که فیلمها و آثارشان دوزار نمیفروشد اما همهشان میلیاردند و یک خانه در ایران و یک خانه در آمریکا و کانادا دارند. یا راجعبه ابتذال عظیم و فراگیر در فضای هنری امروز که نوجوانان ما را دارد نابود میکند. راجعبه همه اینها باید ساخت.
شبکه مستند باید بهسمت بچههای جبهه عدالتخواه برود، کسانی که مستندهای افشاگرانه و درجهیکی ساختند. ماجرای منطقه 22 تهران را بهراه انداختند، کسانی که باستیهیلز را رسوا کردند، کسانی که علیه محمد امامی و باند مافیایی امامی آن آثار تولید کردند. آنها باید وارد شوند. اینها هیچگاه مستند علیه دکتر مصدق نمیسازند. اینها مستند میسازند که چقدر فساد مالی در این کشور وجود دارد، چقدر آقازادهها فاسدند، چقدر منتصبان آقایان در وزارتخانهها فاسدند. و همین است که درست است. این است که بهدرد ما میخورد. مستندهای سیاسی-اجتماعی بر نقد فساد موجود باید باشد. اینکه رسول قهرمانی در دادگاه از طبری و دانیالزاده و بانک سرمایه صحبت میکند و بهصراحت پشتپردههای فساد را برملا میکند، باید تبدیل به مستند شود. باید مستند ساخت راجعبه مافیای مسکن. مافیای خودرو. مافیای دلار. مافیای سینما. مافیای موسیقی و مافیای رسانه و... آنوقت شبکه مستند بهسرعت از حالت محفلی خارج میشود و مخاطب انبوه را پای تلویزیون مینشاند. آنوقت خواهید دید که بهراحتی درهای شبکههای ماهوارهای همه تخته میشوند.