به گزارش «فرهیختگان»، امروز، سرزمین رویاهای والتدیزنی، کسی که از او با عنوان رویاساز آمریکاییها یاد میکنند، 65 ساله میشود. سرزمینی که نه با دنیای واقعی زمانه خود، که با دنیای واقعی دوران کنونی نیز سنخیتی ندارد، دنیایی که قرار بود طبق کارخانه رویاسازی والتدیزنی جای بهتری باشد. آدمهایش شادتر باشند و شرورهای بدطینت با تلاش آدمخوبها نابود شوند یا حداقل سر عقل بیایند و از شرارت دست بردارند؛ اما این روزها گویا در دل شرارت بینالمللی، 65 سالگی پیربانوی رویایی دیزنی به یکی از همان رویاهای دستنیافتنی انیمیشنها بدل شده است. دنیای امروز بیشتر از آنکه شبیه انیمیشنهای افسانه پریان دیزنی باشد، به دنیای پر از آشفتگی و کابوس لونیتونز– رقیب دیزنی در کمپانی برادران وارنر– به سرکردگی باگزبانی میماند. شاید از همینرو است که چیزی بهنام لونیتونزلند نداریم؛ چون باید پادآرمانشهری باشد سوخته در حماقت شخصیتهایش.
بااینحال، چه خوشمان بیاید و چه نیاید در این 6دهه و نیم فعالیت دیزنیلند نقش پررنگی در فرهنگ آمریکایی داشته است. پارکی که در 17 جولای سال 1955 با حضور سیاستمداران گشایش یافت، با حضور میکی و مینی یا السا و آنا به دنیای مهمی تبدیل شد؛ اما چرا؟ جایی که قرار بود بساط سرگرمی آمریکاییها باشد، حالا جایی است برای تجارت و تغییرات فرهنگی.
مارتی آیزنر، رئیس سابق دیزنی، یکبار در اشاره به دیزنیلند از عبارت «خلبان ما» استفاده کرده بود، یعنی قرار بود پارک راهنمایی برای تصمیماتی باشد که توسط شرکت والتدیزنی گرفته میشد. مارک اسکلار، مدیر سابق بخش تصور کردن والتدیزنی میگوید: «دیزنیلند، فارغ از هر آنچه دیزنی در سراسر جهان به دست آورد، جایی است که قلب دیزنی است.» هنگامی که دیزنیلند گشایش یافت، آنچه تحلیلگران صنعت از آن یاد میکردند عبارت «تغییردهنده بازی» بود. از دید آنان چیزی به غایت تازه، آنچنان رادیکال و پیشرو پیشرویشان قرار گرفته بود که تاثیر ماندگاری بر بسیاری از جوانب زندگی آمریکاییها میگذاشت. حالا پس از 6دهه گشایش دروازههای دیزنیلند، بسیاری بر این باورند دیزنیلند «شادترین مکان روی زمین» است. دیزنیلند در آمریکا محل پیدایش «اولینها» است. دیزنیلند اولین پارک موضوعی جهان بود که بهطرز چشمگیری باعث رونق کارناوالها و پارکهای تفریحی ارزانقیمت تابستانی شد. دیزنیلند صاحب اولین ترن هوایی جهان است. دیزنیلند مکان پیدایش نخستین سیستم مونوریل جهان است. دیزنیلند جایی است که اولین جاذبههای صوتی و انیمیشنی الکترونیکی جهان در آن آغاز بهکار کرد. دیزنیلند اولین مرکز خرید سرپوشیده جهان یا همان Shopping Mallای است که در آن خریداران میتوانستند بدون بیرون زدن از فروشگاه به مقصد فروشگاه دیگر و پیادهروی در فضاهای باز، از خرید مغازههای کنار هم در فضایی بسته لذت ببرند و در کنارش رستوران بروند و درصورت هوس فیلم دیدن، روی صندلیهای سینما لم دهند.خطوط مارپیچ ترنهای هوایی که این روزها در فرودگاهها و بانکها معمول است، برای اولینبار در دیزنیلند استفاده شد، زمانیکه برای جلبتوجه بیرون ورودی پارک صف میکشیدند و تا جایی که چشم کار میکرد، پیچ و تاب میخورد. میگفتند دیزنیلند تنها مکان جادوییای است که در آن والدین و فرزندان میتوانند کنار هم تفریح کنند و گویا این راز 6دهه فعالیت دیزنیلند است. در دنیای اشباعشده از بازیهای ویدئویی حالا محافظهکاران دیزنیلند را مکانی خوب ارزیابی میکنند، همانجایی که روزگاری صنعت سرگرمی به حساب میآمد، حالا جایی برای قوام بنیان خانوادهها با بهرهگیری از تجربیات لذتبخش و بهجا گذاشتن خاطرات ماندگار شده است. کافی است کمی در آثار ادبی و هنری عامهپسند آمریکایی غور کنید تا نقش دیزنیلند در نقشگیری شخصیت بچهها عیان شود. حتی اساطیر عضله سینمای آمریکا، ویندیزل (در فیلم پستونک) و دواین جانسون (در فیلم نقشه بازی) برای نشان دادن رابطه دوستانه خود با بچهها، دیزنیلند را فرصت نزدیکی مییابند. جایی که بزنبهادرها در کنار چهرههای مامانی دنیای دیزنی، رویای آمریکایی میآفرینند.
مارک دیویس، انیماتور افسانهای دیزنی گفته بود: «دیزنیلند به این کشور سحر و جادویی هبه کرد که مدتها مفقود شده بود. احساس خوبی بود که بدانی ما لذت میبریم، مردم را میخندانیم. خیلی خاص بود و من از اینکه بخشی از دیزنیلند بودم، بسیار خوشحالم.» جان هنچ، یکی دیگر از طراحان افسانهای دیزنی یکبار گفته بود: «آنچه ما میآفرینیم «رئالیسم دیزنی» است، نوعی آرمانشهر در طبیعت، جایی که عناصر منفی و ناخواسته را کنار میگذاریم و عناصر مثبت را برنامهریزی میکنیم. ما جهانی میآفرینیم که میهمانان میتوانند از آنجا بگریزند تا برای لحظاتی کوتاه لذت ببرند... دنیایی که دلشان میخواهد اینگونه باشد.»بااینحال، دیزنیلند با چنین فرهنگسازیای– که شاید در بستر نگاه متفکرانی چون آدورنو و هورکهایمر با مقاله مشهور «صنعت فرهنگسازی روشنگری بهمثابه فریب تودهای» مکانی مذموم به حساب آید– تفاوت دنیای آرمانی و دنیای واقعی را به رخ میکشد. دنیایی گرفتار هوسرانیهای حکام آمریکایی و سوخته جنگطلبیهایشان، تصوری از دنیای بدون سیاستهای دولت مرکزی آمریکا میآفریند. بااینحال در پارادوکسی غریب که هر دو زاده اشکال مدرن لیبرالیسم هستند و هر دو در جهت تولید ثروت برای صاحبان منافعشان.والتدیزنی گفته بود: «تقریبا همه به ما هشدار دادند که دیزنیلند یک چشمانداز هالیوود خواهد بود، یک شکست تماشایی؛ اما آنان یک پارک سرگرمی را از خیال میگذراندند و ما به یک ایده اعتقاد داشتیم: پارکی خانوادگی که والدین و فرزندان میتوانند در آن لذت ببرند، با هم.» در دنیایی که به نظر میرسد چنین لذتی دیگر متصور نمیشویم. پشتصحنه دیزنی اما جنگی به پا بود. جیمز بی.استوارت در کتاب «جنگ دیزنی» به نبرد و کشمکش آیزنر و شرکت دیزنی اشاره میکند، جایی که 20 سال نزاع بر سر حقوق معنوی آفریدهها شکل میگیرد. در سالهای اخیر منتقدان دیزنی را متهم به رویکرد نژادپرستانه، سکسیم و کلیشههای نژادی کردهاند. در دنیایی که قرار بود شادی بهصورت برابر تقسیم شود، حالا جایی برای غیرسفیدپوستها نیست یا اعراب «علاالدین»اش مشتی بربر به حساب میآیند که درصورت دوست نداشتن صورت شما، گوشتان را میبرند! حالا دیزنیلند دنیایی است که مریل استریپ با یادآوری نامه سراسر انتقاد مری فورد به شرکت دیزنی از کلیشههای جنسیتی درمورد زنان در دنیای دیزنی سخن گفت. درنهایت آنکه در آرمانشهر دیزنیلند، در شعبه هنگکنگ همچون دنیای «1984» جورج اورول برای ورود از مردم اثر انگشت بیومتریک میگرفتند، هرچند عذرخواهی شد و آن را تصادف خواندند؛ اما دیگر این آرمانشهر، آن تصور 6دهه پیش نبود.
* نویسنده: احسان زبور عالم