12 سال پس از درگذشت شکیبایی، هنوز مردم و منتقدان او را فراموش نکرده‌اند
از نسل اول بازیگری در سینمای ایران تا همین امروز، حواشی، بخش جدایی‌ناپذیر هر بازیگری بوده است. شکیبایی یکی از معدود بازیگران تاریخ سینمای ماست که هیچ حاشیه‌ای از او به یادگار نماند.
  • ۱۳۹۹-۰۴-۲۸ - ۱۵:۳۸
  • 00
12 سال پس از درگذشت شکیبایی، هنوز مردم و منتقدان او را فراموش نکرده‌اند
چرا «خسرو شکیبایی» هنوز زنده است؟
چرا «خسرو شکیبایی» هنوز زنده است؟

به گزارش «فرهیختگان»، سینمای ایران، تاکنون بزرگان بسیاری را در حوزه بازیگری از دست داده است، اما اغراق نیست اگر ادعا کنیم هیچ بازیگری به مانند «خسرو شکیبایی» نتوانسته تا این اندازه پس از مرگ، محبوبیت و شهرت خود را میان طبقات اجتماعی مردم و البته منتقدان حفظ کند. هنوز هم صدا و بازی‌های شکیبایی، در شبکه‌های اجتماعی، میان مردم، دست‌به‌دست می‌شود و تلویزیون در مقاطعی، اقدام به پخش سریال‌ها و فیلم‌های او می‌کند.

اما این میزان محبوبیت و طراوت تا امروز که 12 سال از درگذشت شکیبایی می‌گذرد، از کجا نشأت می‌گیرد؟ در ادامه به مهم‌ترین این موارد اشاره می‌کنیم.

 انتخاب‌های درست

خسرو شکیبایی خیلی دیر به جامعه بازیگری سینما و تلویزیون کشور معرفی شد. سال‌ها تئاتر بازی می‌کرد و در ابتدای دهه 60، در چند فیلم ازجمله «خط قرمز» مسعود کیمیایی که توقیف شد و راهی برای شکیبایی در سینمای ایران باز نکرد، حضور یافت. تمام این بدشانسی‌های او با «هامون» مرتفع شد. مهرجویی، شکیبایی را که تا آن زمان، چند فیلم در سینما بازی کرده بود و بیشترین شهرتش در تئاتر بود، کشف کرد و به او میدان داد تا نقش اول مهم‌ترین ساخته کارنامه کاری‌اش را بازی کند. این ریسک برای هر دو طرف بسیار خوش‌یمن شد و این فیلم ماندگار، سکوی پرتابی شد برای شکیبایی. اما قاعده ماندگاری در سینمای آن سال‌ها، تنها به معروفیت نبود. چه‌بسا بازیگران سرشناسی که در آن سال‌ها خانه‌نشین شده بودند و استقبالی از آنها صورت نمی‌گرفت. شکیبایی در ادامه راه، دست به انتخاب‌های درستی زد. با آنکه در یک فیلم متصل به طبقه روشنفکر بازی کرده بود، اما هیچ مرزبندی‌ای برای فعالیت‌های خود قائل نشد؛ سیاستی که تا پایان عمر بدان وفادار ماند و ملاک را بر مقبولیت فیلمنامه گذاشت. با آنکه به‌واسطه بازی در نقش «حمید هامون»، شهرتی افسانه‌ای برای او رقم خورده بود و برخی در دانشگاه‌ها، کلاس‌های آزاد بازیگری و نسل نواندیش، به‌تبعیت از این نقش، لباس می‌پو‌شیدند، حرف زده و رفتار می‌کردند، اما حاضر شد در سریال هم بازی کند؛ اصلی که تا آن زمان در میان ستاره‌های سینما رواج چندانی نداشت. «روزی روزگاری» را بازی کرد، در فاصله کمی، با احمدرضا درویش که به‌لحاظ فکری، 180 درجه با داریوش مهرجویی تفاوت دیدگاهی داشت، در یک فیلم دفاع‌مقدسی ظاهر شد و جالب آنکه برای «کیمیا»، دومین سیمرغ خود را هم دشت کرد؛ آن هم در فاصله پنج سال. با آن‌همه افتخار، پذیرفت که در «خانه سبز» بازی کند؛ سریالی که کارگردانان سرشناسی را به خود نمی‌دید و در میان بازیگران هم غافلگیری خاصی برای شکیبایی وجود نداشت. هم بازی او این بار نه بیتا فرهی سرشناس، بلکه مهرانه مهین‌ترابی و رامبد جوان گمنام بودند، اما به‌دلیل فیلمنامه خوب، پذیرفت که در این کار بازی کند. این شکل انتخاب و پاسکاری مداوم او میان سینما و تلویزیون، تا پایان در کارنامه شکیبایی استمرار یافت. به‌همین دلیل، نقش‌هایی را بازی کرد که به دل مردم نشست. در آن سال‌هایی که مردم، اقبال بیشتری به تلویزیون نشان می‌دادند و رقیب دیگری برای این مدیوم وجود نداشت، شکیبایی توانست در سریال‌های پرمخاطبی ظاهر شود که برای میلیون‌ها ایرانی خاطره‌سازی کرد؛ آنهایی هم که سینمارو بودند، چندین فیلم ماندگار از او دیدند که تاثیرگذار بود.

 به‌کارگیری فرمولی جدید برای بازیگری

ورود شکیبایی به مقوله بازیگری حرفه‌ای، هم برای منتقدان خوشایند بود و هم برای مردم. شکیبایی در اجرا، فرمول ابتکاری جذابی داشت. توأمان از تکنیک و احساس بهره می‌گرفت و این فرمول را حتی در سرسخت‌ترین نقش‌های خود نیز رعایت می‌کرد و تنها ضریب احساس را تغییر می‌داد. زیرکی او در این بود که چندان حاضر به بازی در نقش «بدمن» نبود. شقی‌ترین نقش‌هایی که بازی کرد در دو فیلم «عاشقانه» و «اثیری» رقم خورد، اما در هر دو فیلم ببینید که بدمن قصه تا چه اندازه رأفت دارد. این مهربانی، خیلی به چشم مردم می‌آمد. ضمن آنکه شکیبایی در نقش‌آفرینی‌ها و بداهه‌پردازی‌های خود، ته‌مایه کمیکی داشت که مردم آن را دوست داشتند. استفاده مستمر از دست‌ها و بازی خاصی که با موهایش انجام می‌داد، در کنار طنازی‌هایی که با لحن صدای خود داشت، سبب مجذوب شدن بیشتر مخاطب می‌شد. شکیبایی در دهه 60، سبک بازی نوینی را وارد سینمای ما کرده بود. از آن چهره‌های فتوژنیکی بود که خاص سینما به‌شمار می‌رفت. بازیگری در ذات او بود. همچنان‌که وقتی در سال‌های پایانی عمرش، بیماری بر او فائق آمده بود، زمانی که سه، دو، یک کارگردان را می‌شنید، آدم دیگری می‌شد و در قالب همان نقش بازی می‌کرد. تبحری مثال‌زدنی در تکنیک داشت. زبان بدن را می‌شناخت و متناسب با هر نقش، به آن فرم می‌داد. آنقدر بر فیلمنامه مسلط می‌شد که برای کامل‌تر شدن کاراکترش، همواره پیشنهاداتی برای کارگردان داشت. از دریچه خودش به نقش نگاه می‌کرد؛ سلیقه او موردپسند مردم و منتقدان بود و به‌همین دلیل است که عمده نقش‌های او با چراغ‌سبز منتقدان و مردم مواجه شد و باقی ماند.

 دوری از حاشیه

شکیبایی یکی از معدود بازیگران تاریخ سینمای ماست که هیچ حاشیه‌ای از او به یادگار نماند. از نسل اول بازیگری در سینمای ایران تا همین امروز، حواشی، بخش جدایی‌ناپذیر هر بازیگری بوده است. مهم هم نیست که آن بازیگر در چه ترازی از شهرت بوده باشد؛ از سوپراستار تا بازیگر نقش‌های فرعی، تمام‌شان به‌نوعی با حاشیه سروکار داشتند، اما شکیبایی حداقل در بیش از دو دهه فعالیت حرفه‌ای، هیچ حاشیه‌ای را دامن نزد. چندان اهل مصاحبه نبود و دوستی عمیقی با عوامل سینما برقرار می‌کرد. رفتار یکسانی با طرفداران خود داشت و تا توانست از مهربانی و دوست داشتن صحبت کرد. کسانی که او را از نزدیک درک کردند، می‌دانند که وی تا چه اندازه مهربان بود و مهربانی خود را به دیگران هم سرایت می‌داد. مهربانی؛ نخستین مشخصه رفتاری‌اش بود. به‌همین دلیل، رفتار متناقضی از خود بروز نمی‌داد؛ همه‌جا خودش بود و همین ذهنیت تا پایان عمر، حاشیه‌ای را برایش رقم نزد.  

 * نویسنده: مجتبی اردشیری، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰