به گزارش «فرهیختگان»، سی و چند سال از پایان جنگ گذشته و هنوز ابهامات زیادی درباره چگونگی پذیرش قطعنامه ازسوی ایران و مسیری که به این نقطه ختم شد باقی است. اگرچه در این سالها اطلاعات زیادی در این باره منتشر و حتی از طبقهبندی خارج شده ولی خب بازهم جذابیت این موضوع به قوت خود باقی است و حساسیتها در این باره باعث شده که همهساله در سالروز مقاطعی چون پذیرفتن قطعنامه در 27 تیر 67، تا اتمام جنگ در 29 مرداد همان سال، افکار عمومی مجددا آنچه در ماهها و هفتههای پایانی جنگ بهویژه در پشت جبههها و در تهران گذشت را به کندوکاو بگذارد.
صمدی در میان همه مسئولان دستاندرکار، نقش هاشمیرفسنجانی را از همه پررنگتر میداند و معتقد است که او برخلاف استراتژی امام از همان نیمه سال 62 که وارد جنگ شد در پی خاتمه جنگ بود و از 65 به این سو نیز به کلی جنگ را رها کرد.
این پژوهشگر دفاع مقدس روایت جالبی هم از نامه معروف محسن رضایی به هاشمی در روزهای منتهی به قطعنامه دارد و میگوید برآوردهای مطرحشده در این نامه را باید در چارچوب فرهنگ عمومی دیوانسالاری ایرانیان تفسیر کرد. فرهنگی که در آن وقتی قرار است برآوردی برای دریافت امکانات ارائه شود، با این پیشفرض که مقداری از سر و ته آن را میزنند حد بالا در نظر گرفته میشود تا درنهایت چیزی نزدیک به میزان مورد نیاز محقق شود. کمااینکه این رویه در برآوردهای سالیانه جنگ و مکاتبات قبلی رضایی و هاشمی نیز امری مسبوق به سابقه بود.
صمدی درباره توان نظامی عراق در پایان جنگ نیز نگاه قابل تأملی دارد و همچنین معتقد است با پذیرش قطعنامه جز آتشبس چیزی عاید ایران نشد. کمااینکه تبادل اسرا و تعیین عراق بهعنوان متجاوز نیز هیچ ربطی به قطعنامه نداشت و به تحولات بعد از آن مربوط می شد. مطالعه این گفتوگوی خواندنی را از دست ندهید.
این پژوهشگر دفاع مقدس می گوید: از سال 65 آقای رضایی یک ادعا دارد. این ادعا تابستان 65 در روزنامه اطلاعات در مصاحبه مطبوعاتی او مطرح شد که دو درصد از نیروی انسانی و 12درصد کل اقتصاد کشور برای جنگ هزینه شده است. این ادعای 12 درصد را حدود 10 سال پیش هم آقای رضایی تکرار کرد. او در مصاحبهای تاکید کرد برآورد کل 8 سال روال به همین ترتیب بود. 12درصد کل اقتصاد کشور دراختیار جنگ بود و هیچ کسی هم به این ادعای آماری جواب نداده است.
صمدی خاطرنشان می کند: به نظرم اینکه مردم از جنگ خسته شدند از آن حرفهای آقای هاشمی است. ایشان خود را مطابق با مردم میدانست و میگفت مردم خسته شدهاند. اگرچه این را بیان نمیکرد ولی عملکرد ایشان همین موضوع را نشان میداد. اگر گفتم سالهای پایانی جنگ برخی تغییر رویکرد داشتند این موضوع شامل آقای هاشمی نمیشود. آقای هاشمی وارد شد که جنگ را تمام کند. آقای هاشمی از نیمه سال 62 وارد جنگ شد و در خاطراتش هست که نزد امام(ره) رفتم و گفتم میروم تا جنگ را تمام کنم و امام(ره) فقط لبخند زد.
وی می گوید: قطعنامه 598 با همه کر و فرش برای ما فقط آتشبس به همراه آورد. نه غرامتی پرداخت شد و نه تنبیه متجاوزی در کار بود. تعیین متجاوز هم سال 70 از سوی سازمان ملل انجام شد که آن هم با الزام قطعنامه نبود بلکه عمده با وعده آقای هاشمی به دبیرکل سازمان ملل بود که اگر در این ماجرا حقوق ایران تامین شود ما هم کمک میکنیم گروگانهای آمریکایی در لبنان آزاد شوند. با این وعده و وعید که در خاطرات آقای هاشمی هم به آن اشاره شده، چند وقت بعد آقای دکوئیار صدام را متجاوز اعلام کرد. تازه این صدام، صدام منفور بعد از جنگ کویت بود.
مشروح مصاحبه محمد جعفری،گروه راهبرد روزنامه «فرهیختگان» با محمدعلی صمدی پژوهشگر جنگ را «اینجا» بخوانید.