یک کتابفروشی مشهور دیگر در آستانه ورشکستگی
تقریبا از سه سال پیش که مشکلات اقتصادی بسیار پررنگ شد شاهد تعطیلی کتابفروشی‌هایی بودیم که صاحبا‌ن‌شان با همه عشق و علاقه کتابفروشی‌ها را دایر کردند و حالا از پس مشکلات آن برنمی‌آیند.
  • ۱۳۹۹-۰۴-۲۵ - ۱۱:۴۶
  • 00
یک کتابفروشی مشهور دیگر در آستانه ورشکستگی
تراژدی شکسپیر
تراژدی شکسپیر

به گزارش «فرهیختگان»، یادم می‌آید چند سال پیش که برای سفری به شمال کشور رفته بودم به توصیه یکی از دوستان سراغ قدیمی‌ترین کتابفروشی رشت رفتیم. هنوز که هنوز است تصویر آن کتابفروشی قدیمی در ذهنم جا دارد و نتوانستم آن همه عشق و علاقه به کتاب را فراموش کنم. هیچ وقت گزارش آن بازدید را ننوشتم اما شاید حالا وقت گفتن از این کتابفروشی باشد که با آن همه خاطره دیگر بسته شده است. خبری که چند روز پیش، در فضای مجازی پیچید و شاید خیلی از علاقه‌مندان به کتاب را ناراحت کرد. در گزارش امروز به این کتابفروشی پرداختیم و کارهایی که می شود انجام داد تا در این شرایط سخت، بقیه کتابفروشی‌ها تعطیل نشوند.

  شکسپیر کجا بود و محبوبیتش به‌خاطر چه بود؟

کتابفروشی «شکسپیر و شرکا» در پاریس در ۱۷نوامبر ۱۹۱۹ بازگشایی شد. یک سال بعد این کتابفروشی پاتوقی برای نویسندگان مطرحی چون ارنست همینگوی، جیمز جویس، فورد مادوکس فورد و… درآمد. بعدها این کتابفروشی به‌قدری مشهور شد که داستانی هم براساس آن نوشته شد. حالا این کتابفروشی یکی از مراکز توریستی معروف فرانسه شده و بسیاری به دیدنش می‌روند.

در کشور خودمان هم کتابفروشی‌ای داریم به نام «شکسپیر» در محله ساغری‌سازان، از محلات قدیمی رشت. صاحب این کتابفروشی از دوستداران قدیمی‌ کتاب و کتاب‌خوانی است. مجوز تاسیس شرکت شکسپیر در سال 1355 به نام خانم فرخنده طریقی و آقای محمدعلی هنرجویی صادر شد.  کتابفروشی‌ای که  بیشتر از ۴۰ سال است برای دانش‌آموزان و دانشجویان کتاب و لوازم‌التحریر فراهم می‌کند. برای دانش‌آموزان و دانشجویان گیلانی که بعدها دکتر و مهندس شده‌اند کتاب درسی و لوازم کمک‌آموزشی تهیه کرده است و کلا هر کسی در آن منطقه در این سال‌ها کتابی می‌خواست می‌دانست که باید به کتابفروشی شکسپیر برود.

این زن و شوهر رشتی، همزمان با تاسیس دانشگاه گیلان از تهران به زادگاه خود برگشتند تا کتاب و لوازم علمی موردنیاز دانش‌آموزان و دانشجویان را تهیه کنند. از تهران به رشت نقل مکان می‌کنند تا مغازه کتابفروشی آنها کمکی باشد برای دانش‌آموزان و دانشجویانی که برای خرید مایحتاج کتاب خود به اجبار راهی تهران می‌شدند. آنها این مغازه را در سال ۱۳۵۴ به قیمت ۱۰۷ هزار تومان خریداری می‌کنند. به گفته آقای هنرجویی صاحب کتابخانه،۷۰ درصد پخش کتاب‌های درسی را در گیلان برعهده داشتند.

یادم می‌آید همان روزی که وارد کتابفروشی شدم آقای هنرجویی پشت میز نشسته بود و در حال کتاب خواندن بود و انگار در این دنیا نبود. کتابفروشی هم به نسبت شلوغ بود و قفسه‌های قدیمی پر از کتاب بودند.

باورش سخت است که با همین مغازه کوچک، ٧٠ درصد پخش کتاب‌های درسی را در استان گیلان  برعهده داشتند. به گفته خودشان هفت نفر در اینجا کار می‌کردند. ویزیتوری در مازندران هم داشتند و سرشان در مهرماه همزمان با باز شدن مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها خیلی شلوغ می‌شد. حتی از تهران نیز برای تهیه کتاب و لوازم دیگر به اینجا می‌آمدند؛ اما حالا با پیشرفت تکنولوژی و بیشتر شدن رفت‌وآمدها، تنها منبع درآمدشان می‌شود یک دستگاه کپی در مغازه و فروش کتاب‌های درسی و کمک‌درسی که اگر تازه کسی برای خرید وارد مغازه‌شان شود.

علی محمدی یکی از کسانی است که سال‌هاست این کتابفروشی را می‌شناسد و درباره اتفاقاتی که باعث تعطیلی کتابفروشی شد می‌گوید: «کتابفروشی دیگر مثل قدیم مشتری ندارد و صاحبان آن هم پیر شده‌اند و دیگر نمی‌توانند کتابفروشی را بگردانند و از پس خرج و مخارجش برنمی‌آیند. همه اینها باعث شده تا تصمیم بگیرند کتابفروشی را برای همیشه تعطیل کنند و بعد هم مغازه را بفروشند تا بتوانند زندگی‌شان را بچرخانند. خیلی وقت است که دیگر درآمد آنچنانی ندارند چون نمی‌توانند کتاب‌ها را به روز کنند و با همان کتاب‌های قدیمی روزگار می‌گذرانند. یک زمانی اینجا برو بیایی داشته است. کتاب‌های کل رشت از اینجا تامین می‌شد. کتاب‌های درسی و داستانی و همه چی، اما حالا این طور نیست.»

  چرا کسی به داد کتابفروشی‌ها نمی‌رسد؟

تقریبا از سه سال پیش که مشکلات اقتصادی بسیار پررنگ شد شاهد تعطیلی کتابفروشی‌هایی بودیم که صاحبا‌ن‌شان با همه عشق و علاقه کتابفروشی‌ها را دایر کردند و حالا از پس مشکلات آن برنمی‌آیند. درست مثل کتابفروشی رود در خیابان کریمخان که خواستند کتابفروشی‌شان را بزرگ‌تر کنند و تورم و گرانی باعث شد نتوانند جای مناسبی پیدا کنند و برای همین کتابفروشی را برای فروش گذاشتند. از این مدل‌ تعطیلی‌ها در این چند سال کم نداشتیم، اما خب تقریبا هیچ اتفاقی از طرف دولت و حتی صنف‌ها برای رونق کتابفروشی‌ها نیفتاد.

هومان حسن پور، رئیس اتحادیه ناشران درباره حمایت اتحادیه از کتابفروشان می‌گوید: «کتابفروشی خروجی نهایی ناشران است ، وقتی آن را پرورش ندهیم و از آن حمایت نکنیم، یک جریان پرفشار آن را به‌هم می‌زند و نابود می‌کند و امروز این اتفاق افتاده است. ما در گفت‌وگو با مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد و متولیان فرهنگی گفته‌ایم در تصمیماتی که در حوزه کتابفروشی و کتابفروشان می‌گیرند با اتحادیه ناشران مشورت کنند، وقتی از ما نظر بخواهند می‌توانیم این تفاوت‌ها را قائل شویم و درباره جزئیات توضیح بدهیم. نیت نهادها تقویت امور فرهنگی است که این بسیار خوب است، اما یک قسمت حرفه‌ای کار است که کمک می‌کند بهترین نتیجه را بگیرید، اما چرا از آن استفاده نمی‌کنید؟ نهادی که این توان و تخصص را دارد و حتی در این موضوع دغدغه‌مند است؛ ما در جلسات همیشه درباره کتابفروشی‌ها تاکید و بر حقوق آنها پافشاری می‌کنیم. مثلا در هفته کتاب سال 98،  ما می‌خواستیم شعار هفته، درباره کتابفروشی‌ها باشد اما در شورای سیاستگذاری رای نیاورد. اشکالی هم ندارد، ما کار خودمان را می‌کنیم. ما با قدرت این مساله ضرورت حمایت از کتابفروشان را پیگیری می‌کنیم.

ناشر منافعش در این است که کتابفروشی  بیشتر باشد، وقتی شما کتابفروشی‌ها را داشته باشید، امکانات و ویترین دیده شدن کتاب‌ها بیشتر شود، اتفاق خوبی می‌افتد و ناشر می‌بیند که کتابش استفاده می‌شود. در این حالت تیراژ کتاب دیگر ۵۰۰ نسخه نخواهد بود.» یکی از کارهایی که مجلس فعلی می‌تواند به آن ورود کند، توجه به مسائل و مشکلات کتابفروشی‌ها است. عدم‌شفافیت در خصوص قانون مالیات کتابفروشی و حوزه نشر، باعث بروز اشکالات اساسی در این حوزه شده است. بر اساس قانون مالیات‌های مستقیم مصوب اسفندماه 1380، فعالیت‌های انتشاراتی معاف از پرداخت مالیات هستند. اما مساله این است که در این قانون اشاره دقیقی به نوع فعالیت‌ها در حوزه نشر نشده است. بر اساس این قانون، فعالیت‌های انتشاراتی به مجموعه فعالیت‌هایی گفته می‌شود که در فرآیند آفرینش فکری، تولید فنی، حروفچینی، چاپ، پخش و فروش کتاب انجام می‌شود تا به صورت مکتوب و یا الکترونیکی عرضه شود و به دست مصرف‌کننده برسد. عدم‌شفافیت در این خصوص باعث شده که بخش مهمی از فعالیت‌های فرهنگی حوزه کتاب، واجد معافیت مالیاتی نباشند.

با یکی از ناشران که صحبت می‌کردم؛ می‌گفت: «وزارت ارشاد به فکر ما نیست و از طرفی بحث مالیات کمرمان را شکسته است. در حرف کتابفروش و ناشر معاف هستند ولی واقعیت چیز دیگری است. برای همین از مجلس جدید می‌خواهیم که روی این مسائل کار کنند. واقعا یکی باید به داد ما برسد. در این اوضاع گرانی و وضعیت بد اقتصادی نمی‌توان کاری انجام داد و سرانجام به روزی می‌رسیم که در خیابان انقلاب همه کتابفروشی‌ها تعطیل شده و دیگر از آن همه کتاب خبری نیست.»

سعید مکرمی، مدیر کتابفروشی اسم از سختی‌هایی حرف می‌زند که این روزها گریبانگیر کتابفروشان شده است. او معتقد است: «حالا که نمایشگاه کتاب با هزینه‌های میلیاردی برگزار نشده است، وزارت ارشاد می‌تواند این هزینه را برای تسهیلات به کتابفروشی‌ها بدهد. ما در دور‌ه‌ای هستیم که صنف کتاب هیچ حامی و پشتیبان درست و درمانی ندارد. در دور‌ه‌ای هستیم که حتی فروشندگان کلاه‌بافتنی‌‌، به‌عنوان کسب‌وکار آسیب‌دیده، به بانک‌‌ها اعلام می‌شوند، اما از صنف کتاب، هیچ اسمی برده نمی‌شود، نه در تلویزیون و نه در جای دیگر نامی از آنها برده نمی‌شود. همین کتابفروشی‌‌هایی که به‌سختی درحال فعالیتند و با کوچک‌ترین التهاب، از سبد خانوار حذف می‌شوند. بالاخره کسی که کار دولتی دارد، در این ماه‌‌ها حقوقش را گرفته است و خرید کرده ولی در جایی مثل حوزه کتاب، امور به‌سختی می‌گذرد. هیچ‌مقام مسئولی از این حوزه صحبت نمی‌کند، هر جا را که بررسی می‌کنیم، می‌بینیم حرفی از این صنف نیست. اگر وزارت ارشاد چیزی در چنته دارد، از حقوق نشر در دولت دفاع کند. دولت به همه اصناف تسهیلات می‌دهد به‌جز صنف کتاب.»

همه این حرف‌ها را که کنار هم می‌گذاریم متوجه می‌شویم که یک نوع بی‌خیالی نسبت به وضعیت کتاب و نشر، وجود دارد، مساله‌ای که نمی‌شود به‌راحتی از  کنار آن گذشت. نتیجه چنین وضعیتی همان چیزی است که برای کتابفروشی «شکسپیر» شهر رشت اتفاق افتاده است.  محمدعلی هنرجویی، مدیر این کتابفروشی همه عمرش را برای کتاب گذاشته است. او همه دارایی‌اش را در تهران فروخت تا به داد دانشجویان و دانش‌آموزان رشت برسد که برای خرید کتاب به تهران نیایند و حالا بعد از این همه سال که گرد پیری بر سرش نشسته، مجبور است که همه آنچه که بخشی از سرمایه معنوی شهر رشت است را دوباره بفروشد؛  این بار به‌خاطر اینکه دیگر از پس هزینه‌ها برنمی‌آید و کسی از او خرید نمی‌کند.

 * نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰