به گزارش «فرهیختگان»، متن مصاحبه سجاد نوروزی، مدیر سینما آزادی با «فرهیختگان» به شرح ذیل است:
به نظر من در هیچ دورهای کمیسیون فرهنگی آن جایگاهی که باید را در مجلس نداشته است؛ از مجلس اول تا مجلس یازدهم اینچنین بود. نتیجه و اثرات آن را هم بهصورت مشخص در حوزه فرهنگ میبینیم. فرهنگ برای کل قوای سهگانه یک امر زینتی و شیک است و درباره آن باری به هرجهت تصمیمگیری میشود. به بیان دقیقتر در برخی جهات حتی دستوپاگیر بوده است. مجلس نیز از این قاعده مستثنی نیست.
از آنجا که مجلس با سیاست و اقتصاد روزمره مواجه است، طبعا این روزمرگی به فرهنگ نیز تسری مییابد. آن چیزی که ابتدا و بالذات از کمیسیون فرهنگی توقع میرود، این است که توجه کند فرهنگ با مقوله تبلیغات، تفاوت ماهوی دارد. تبلیغات یکی از شئون و زیرمجموعههای امر فرهنگی و هنری است، همینطور هنر در معنای اصیل خود بخش عمدهای از کنشهای فرهنگی را تشکیل میدهد. بنابراین چون نوعا این شعارزدگی و روزمرگی در نحوه اداره کشور توسط دو جناح امری غالب است، نهایتا دوستان فکر میکنند اگر خوب شعار بدهند، خوب مصاحبه کنند یا پرطمطراق ایدههای خود را توضیح دهند، از لحاظ فرهنگی آدمهای فعالی محسوب میشوند که چنین امری درست نیست. کمیسیون فرهنگی مجلس باید نقش دیدبان را از حیث ماهیتی و از حیث اجرایی ایفا کند.
من چند نکته به ذهنم میرسد که بیان کنم. یک؛ مسائل فرهنگی توسط مجلس باید بهصورت ماهیتی رصد و نظارت شود. یک نقشه راه و ایدهآل در حوزه فرهنگ و هنر داریم در آن نقطه ایدهآل در تلویزیون، در سینما و در تئاتر مشخص است. عمل و عاملبودن به مبانی دینی و فرهنگی، تحتپوشش قراردادن کل جامعه هدف است. باید کل جامعه مخاطب ما باشند، فارغ از هر تفکری! باید توان این را داشته باشیم که کل جامعه را پوشش دهیم و کل جامعه مخاطب فعالیت فرهنگی و هنری ما باشند. اولین کار کمیسیون فرهنگی مجلس این است که رصد کند که هر دستگاهی در این زمینه چقدر فعال بوده است. اگر دستگاهی شروع به تولید اختصاصی برای یک قشر خاص میکند، قشری برای روشنفکران کار میکند و دستگاهی فقط برای متدینان کار میکند؛ اینجا جایی است که کمیسیون فرهنگی باید ورود کند. ورود باید ماهیتی باشد، نه شعاری و نه الزاما اجرایی. نکته بعدی تعدد مراکز تصمیمگیری است.
بهطور مشخص درخصوص سینما چندین نهاد را داریم که کار تخصصی سینما میکنند. غیر از حوزههای نظارت و قانونگذاری، در تولید هم اینچنین است. نکته بعدی در حوزه موسیقی است که 40 سال مجموعهای از نبایدها را در آن شرح دادیم. الان به مرحلهای رسیدیم که همان نبایدها را تبلیغ میکنیم، بهصورت مبتذل هم تبلیغ میکنیم. خیلیها بودند که با استانداردهای سفت و سخت از این مملکت فراری داده شدند و الان به نمونههای خیلی بدتراز آنها میدان میدهیم تا کار کنند. من مصداق بیان میکنم که قابلفهمتر شود. دورهای در این مملکت در زمان اصلاحات و دولت اصلاحات، شادمهر عقیلی اجازه کار نداشت ولی بعد در زمان دولتهای اصولگرا چه کسانی اجازه کار گرفتند و چه تولیداتی داشتند؟ آن آدم را چه کسانی از مملکت فراری دادند که الان تبدیل به وضعیت فعلی شود؟ تقریبا تمام دولتها یکی، دو مورد برجسته در کارنامه خود از هنرمندان دارند که از مملکت فراری دادند. به حوزه کتاب که بیاییم میبینیم سرانه کتابخوانی کشور مرتب درحال نزول است. سیستمی که استانداردهای سفت و سخت دارد و کلماتی را سانسور میکند و این نگرش را به جامعه تسری میدهد که من یک سیستم سانسورچی بازدارنده هستم، منتها از زیردست آن سخیفترین و افتضاحترین آثار بیرون میآید را باید چگونه تحلیل کرد؟البته این به دولت مربوط میشود اما مجلسیها با ابزار قانونگذاری میتوانند کارهایی انجام بدهند.
اولین کاری که میتوانند انجام دهند و فلسفه تشکیل مجلس است، نظارت و رصد است. مجلس کار اجرایی برعهده ندارد. مجلس بهصورت عام و کمیسیون فرهنگی بهصورت خاص عامل اجرایی نیستند، بلکه عامل نظارتی هستند و نظارت را از مردم میگیرند. یعنی اذن نظارت مجلس، از سوی مردم است. اگر قرار است ورودی به حوزه فرهنگ و هنر داشته باشد باید مطالبات مردمی در این حوزه، مطالبات عام و مطالبات خاص را شناسایی کند. یکی از مطالبات عام این است که صداوسیما و نهادهای فرهنگی برای مقوله سرگرمی مردم چه اقدامی انجام دادهاند. نمیتوان به مردم گفت اینجا را نبینید، این کار را نکنید، اینجا را نخوانید و بعد خودمان هم هیچ کاری برای سرگرمیشان انجام ندهیم. چرا میل و گرایش به فیلمهای ماهواره زیاد شده است؟ دلایل این امر چیست؟ دستگاههایی که وظیفه امر سرگرمی مردم را برعهده داشتند، چه در ارشاد و چه در دستگاههای دیگر، چقدر به وظایف خود عمل کردند؟
سه مورد سینما، موسیقی و کتاب را توضیح دادم و اگر میخواهند کار شود این نقطه شروع است. مجلس یازدهم و کمیسیون فرهنگی باید فکر کند درون زمین بایر و کویر خشک پرتاب شده است. فکر نکند الان میتواند خیلی شیک کارهای نظارتی خود را جلو ببرد. باید آستینها را بالا بزند و اگر واقعا اراده تغییر دارد از صفر شروع کند، چون واقعا در نقطه صفر هستیم و کاری در این حوزه انجام نشده است.
چند پیشنهاد هم دارم. در حوزه موسیقی حتما مستند «بزم رزم» را ببینند که بدانند قضیه چطور بوده و دنیا دست چه کسانی بود و چه اتفاقاتی در کشور رخ داده است. در حوزه سینما نیز فیلمهای روز دنیا مخصوصا آمریکاییها را دنبال کنند تا فاصله را هم در سرگرمی و هم در انتقال معنی متوجه شوند. اگر این دو کار را انجام دهند شاید تلنگرهای ذهنی جدی برای آنها ایجاد شود. آنها باید در جریان باشند، باید فیلم ببینند، باید تئاتر ببینند، باید کتاب بخوانند. نباید با نگاه شعاری برخورد کنند. درست است که هزار امر خارج از چارچوب و خارج از هنجار در جامعه میبینیم ولی قرار نیست بلندگو برداریم و داد بکشیم که این بد است. باید بدیل به مردم نشان دهیم. اگر به مردم میگویید ماهواره نگاه نکنید باید صداوسیمای شما چنان قوت داشته باشد که مردم را پای برنامههای خود نگه دارد.
* نویسنده : خدیجه معینی