25 سال پس از پایان جنگ بوسنی، ایران که نقش پررنگی در جلوگیری از قتل‌عام بیشتر مسلمانان داشت، در این کشور چه می‌کند؟
کالج فارسی بوسنیایی که نام کاملش «کالج شبانه‌روزی فارسی بوسنیایی» است در سال‌های 1378 و 1379 پس از پایان تجاوز صرب‌ها به بوسنی در 20 کیلومتری سارایوو پایتخت بوسنی و هرزگوین تاسیس شد.
  • ۱۳۹۹-۰۴-۲۳ - ۱۰:۱۸
  • 00
25 سال پس از پایان جنگ بوسنی، ایران که نقش پررنگی در جلوگیری از قتل‌عام بیشتر مسلمانان داشت، در این کشور چه می‌کند؟
نبرد فرهنگی در دل اروپا
نبرد فرهنگی در دل اروپا

به گزارش «فرهیختگان»، فروپاشی شوروی و دیگر دیکتاتوری‌های کمونیست شرق اروپا در آخرین سال‌های قرن بیستم باعث شد با تضعیف دولت‌های مرکزی بار دیگر درگیری در مناطقی همچون بالکان افزایش پیدا کند. یوگوسلاوی یکی از مناطقی بود که در آن درگیری‌های شدیدی شکل گرفت. این کشور از اقوام مختلفی مانند صرب‌های ارتدوکس، کروات‌های کاتولیک و بوسنیایی‌های مسلمان و اقوام دیگری تشکیل شده بود که تحت حکومت مارشال تیتو زیر پرچم یوگسلاوی گردهم آمده بودند و حالا قرار بود با فروپاشی نظام‌های اقتدارگرای کمونیست بار دیگر به‌سمت جدایی بروند.  استقلال کشورهای جدید از یوگسلاوی چندان آسان صورت نگرفت. فجایعی در این مسیر رخ دادند که بی‌تاثیر از بازی قدرت‌های بزرگ نبودند. یکی از این فجایع جنگ بوسنی بود. این کشور که 50 درصد از آن مسلمان و 50 درصد دیگر صرب و کروات بودند از سال 1992 تا 1995 به‌مدت سه سال شاهد تجاوز وسیع صرب‌های ملی گرا به مسلمانان بود. طی این جنگ سه ساله از دومیلیون جمعیت مسلمان بوسنی 10 درصد یعنی 200 هزار نفر قتل‌عام شدند. یکی از این فجایع، پس از اشغال شهر سربرنیتسا در 11 جولای 1995 (20 تیر 1374) روی داد. پس از اشغال این شهر صرب‌ها هشت هزار نفر از مردم این شهر را به فجیع‌ترین شکل قتل‌عام کردند.  درطول این جنگ نابرابر، درحالی که صرب‌ها ارتش یوگسلاوی را به‌ارث برده بودند و بوسنی ارتشی نداشت، قدرت‌های جهانی در اقدامی بحث‌برانگیز ارسال سلاح را برای طرفین جنگ ممنوع کردند. این اقدام مشخصا تنها به قتل‌عام شدن تعداد بیشتری از مسلمانان دربرابر ارتش قدرتمند صرب‌ها منجر می‌شد. در این نقطه جمهوری اسلامی ایران یکی از متهورانه‌ترین اقدامات خود را انجام داد؛ تهران که به‌مدد مبارزه چنددهه‌ای با رژیم شاه و یک دهه جنگ با رژیم بعث عراق به قدرت رزمی و تسلیحاتی قابل‌توجهی دست پیدا کرده بود بی‌درنگ هزارن تن سلاح، کالاهای روزمره زندگی و ده‌ها نفر از مستشاران و سیاستمدارن کارکشته خود را به منطقه پرآشوب بالکان فرستاد.

حضور سیاستمداران درمیان افراد اعزامی از سوی تهران به‌دلیل ماهیت‌های غیرنظامی برخی مشکلات بالکان بود. کشورهای منطقه برای جلوگیری از دسترسی بوسنی به دریا، نوار ساحلی دریایی آدریاتیک را به‌طور کامل و به‌صورت نوار کم‌عرضی درنزدیکی مرزهای بوسنی در اختیار کرواسی قرار داده بودند تا مسلمانان به‌طور کامل در خشکی محاصره باشند. سیاستمداران اعزامی از تهران توانستند با مهارت خود مسیرهایی را از کشورهای همسایه بوسنی برای ارسال سلاح و تدارکات بیابند. حضور مستشاران نظامی ایران در سایه مهارت‌های نظامی این اعضا و کیفیت سلاح‌های ساخت ایران به‌سرعت نتیجه جنگ را تغییر داد. ارتش صرب‌ها در مناطق مسلمان‌نشین به‌سرعت فروپاشیده و نیروهای مسلمان بوسنی با مدیریت میدانی فرماندهان ایرانی یورش دامنه‌داری را ضدمواضع صرب‌ها آغاز کردند. موفقیت حیرت‌انگیز نظامی مسلمانان با هدایت فرماندهان ایرانی درجایی که به‌صورت زمینی کمتر از چهارساعت با وین پایتخت اتریش فاصله داشت، موجب شد قدرت‌هایی جهانی مانند ناتو و آمریکا بالاجبار از حالت سکوت دربیایند. آنها که ماه‌ها دربرابر قتل‌عام مسلمانان توسط صرب‌ها سکوت کرده بودند، حالا متوجه شرایط جدید شدند. اگر ناتو سکوت می‌کرد مسلمانان بوسنی با کمک ایران به قدرتی بی‌سابقه در قلب اروپا دست می‌یافتند. آمریکا بلافاصله به‌ظاهر وارد کمک نظامی به مسلمانان بوسنی شد، اما جنگ ادارکی وسیعی را همزمان علیه آنان شروع کرد. واشنگتن قصد داشت با بمباران صرب‌ها خود را مدافع مسلمانان مظلوم بوسنی نشان دهد تا به‌زعم خود مانع از قرار‌گیری آنان درکنار جمهوری اسلامی شود. با شکست صرب‌ها و بمباران گسترده خاک اصلی این کشور و پایتخت آن، جنگ عملا به‌پایان خود نزدیک شد. با هدایت آمریکایی‌ها در نوامبر ۱۹۹۵ در پایگاه نیروی هوایی رایت-پترسون درنزدیکی دیتون اوهایو موافقتنامه صلح تنظیم شد. این موافقتنامه رسما در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۵ در پاریس امضا شد و با امضای آن جنگ بوسنی پایان یافت. این توافق به صلح دیتون معروف شد. برخی مسئولان آمریکایی به‌طور خصوصی در مذاکرات گفته بودند اگر ایران وارد جنگ بوسنی نمی‌شد کار مسلمانان در اروپا تمام بود و دیگر نیازی به حضور آمریکا در جنگ و صلح دیتون نبود. صلح دیتون از اساس برای جلوگیری از نفوذ ایران در بوسنی طراحی شد.

براساس این توافق کشورهای مختلفی که برای کمک به بوسنی به این کشور نیرو اعزام کرده بودند باید نظامیان خود را از آنجا خارج می‌کردند. از این تاریخ به‌بعد نبرد نظامی در بوسنی به نبردی فرهنگی تبدیل شد. در یک‌سو آمریکا با جنگ ادارکی خود سعی در پاکسازی بیشتر مسلمانان داشت و در سوی دیگر ایران به‌دنبال تقویت مواضع بوسنیایی‌ها بود. ایران برای تقویت جریان فرهنگی بوسنی، جلوگیری از وقوع نسل‌کشی فرهنگی مسلمانان بوسنی دست به اقداماتی آموزشی در این کشور زد. یکی از این اقدامات تاسیس کالج فارسی بوسنیایی در این کشور بود. درباره این کالج و اقداماتش با حجت‌الاسلام جعفر زارعان، موسس این مرکز گفت‌و‌گو کرده‌ایم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

کالج فارسی بوسنیایی چگونه تاسیس شد؟

کالج فارسی بوسنیایی که نام کاملش «کالج شبانه‌روزی فارسی بوسنیایی» است در سال‌های 1378 و 1379 پس از پایان تجاوز صرب‌ها به بوسنی در 20 کیلومتری سارایوو پایتخت بوسنی و هرزگوین تاسیس شد. در میانه جنایت نزدیک به چهارساله صرب‌ها علیه مسلمانان که 200 هزار نفر از مسلمانان بوسنی به شهادت رسیدند و دوسوم این کشور نیز اشغال شد، با تدبیر و تیزبینی مقام معظم رهبری، تصمیم بر این شد که جمهوری اسلامی تمام‌قد پشت سر مسلمانان بوسنی بایستاد و از آنها حمایت کند. پس از پایان جنگ، طبیعتا برای آنکه ارتباط ایجادشده بین جمهوری اسلامی و مردم بوسنی قطع نشود، باید فعالیت‌های غیرنظامی در دستور کار قرار می‌گرفت. تاسیس مجمتع آموزشی پرورشی کالج فارسی بوسنیایی یکی از اقدامات فرهنگی ایران در بوسنی بود. قرار بر این بود که در این کالج همه مقاطع تحصیلی تا زمان ورود به دانشگاه یعنی کودکستان، دبستان، راهنمایی و دبیرستان تعریف شود که اینچنین شد و ما توانستیم در سال تحصیلی 1999 اولین دوره ثبت‌نام را در کالج داشته باشیم.

در چه شرایطی این کالج افتتاح شد؟

شرایط آن روز بسیار خاص بود. آن زمان بوسنی از یک جنگ خانمان‌سوز خارج شده بود. اینکه می‌گوییم جنگ برخی، جنگ ایران و رژیم بعث عراق را به‌یاد می‌آورند. درست است ما با دنیا جنگیدیم، اما بالاخره ایران کشوری با اکثریت قاطع مسلمان بود. ضمن اینکه تمام کشور درگیر جنگ نبود، اما در جنگ بوسنی، 70 درصد این کشور اشغال شده بود و در محاصره دیگر کشورهای اروپایی قرار داشت. هیچ‌کدام از این کشورها بنای کمک به مسلمانان را نداشتند. در رسانه‌ها مسائلی را در بوق و کرنا می‌کردند، اما در واقعیت کسی بنای حمایت از مسلمانان را نداشت. بوسنی از چنین جنگی خارج شده بود و طبیعتا مشکلات عدیده‌ای داشت. مردم، بی‌خانمان‌ها و بازماندگان وضعیت خوبی نداشتند. در این شرایط باید کار مناسبی انجام می‌شد تا اعتماد مردم را حفظ و بیشتر کرد. یکی از جهاتی که می‌توان به آن اشاره کرد حضور قوی و بدون منازعه آمریکایی‌ها در بوسنی بود. گرچه مردم و حکومت بوسنی با توجه به سوابق روشن ایران روی خوش به ما نشان می‌دادند، اما آمریکایی‌ها اصلا از این وضعیت راضی نبودند. حتی مواردی اتفاق افتاد که آمدند و به بهانه‌هایی قصد داشتند چیز‌هایی را در کالج پیدا کنند تا ماهیت این مدرسه را زیرسوال ببرند و دولت بوسنی را راضی به توقف فعالیت‌های کالج کنند، اما موفق نشدند. کالج به‌قول سفرای ایران در بوسنی پیشانی فعالیت‌های فرهنگی ایران در بوسنی و هرزگوین بود. به‌تعبیر والدین دانش‌آموزان نیز کالج فارسی بوسنیایی جزیره نجاتی در فضای بحرانی مجموعه‌های آموزشی تربیتی در بوسنی است. 

با توجه به حضور قوی جمهوری اسلامی در ایام مقاومت مسلمانان بوسنی، یکی از نکاتی که باید به آن اشاره کرد اعتماد مردم به جمهوری اسلامی بود. آن‌موقع هرجایی می‌رفتید کالاها و سلاح‌های جمهوری اسلامی زیاد بودند و این مساله جمهوری اسلامی را بین همه کشورهای جهان در بوسنی برجسته کرده بود و همه مردم به‌عنوان یک حامی جدی و صادق از جمهوری اسلامی یاد می‌کردند. این اعتماد پشتوانه‌ای برای تاسیس و موفقیت‌های بعدی کالج بود. افرادی که در تاسیس مدرسه نقش داشتند، همه از ایران برای کمک به مردم بوسنی در زمان جنگ به این کشور وارد شده بودند و با خانواده‌های شهدا، آسیب‌دیدگان و مسئولان حکومتی رفت‌وآمد داشتند.  درمورد همکاران دوستانی که از ایران برای تاسیس کالج و ادامه فعالیت آن کمک کردند باید از سفیر ایران در زمان جنگ بوسنی یعنی آقای طاهریان‌فرد و دیگر عزیزانی که در زمان جنگ حضور داشتند یاد کنیم. همچنین جامعه‌المصطفی از حامیان کالج بوده است. علاوه‌بر ایران، دوستانی از ترکیه نیز در زمان مقاومت در بوسنی حضور پیدا کرده بودند که با جمع ایرانیان همکار شده بودند. آن‌موقع ارتباط بسیار خوبی بین ایرانی‌ها و بخشی از بچه‌های ترکیه ایجاد شده بود که تعدادی از آنها بعد از جنگ نیز همکاری‌شان را با ما ادامه دادند. درحال‌حاضر، بخش زیادی از کار کالج برعهده خود بوسنیایی‌ها است. آن افرادی که در دوران مقاومت با ایرانی‌ها آشنا شده بودند و ارتباط خوبی با ما داشتند، در کارها فعال شدند.

خاطره‌ای از دوران نخست ثبت‌نام در کالج دارید؟

در شروع کار کالج، خیلی از بچه‌هایی که برای ثبت‌نام می‌آمدند، از بازماندگان شهدا بودند. کالج در آن زمان اولویت‌هایی برای ثبت‌نام از بازماندگان شهدا داشت. یادم هست یک روز مادری برای ثبت‌نام دخترش به کالج آمد. وقتی صحبت از اعضای دیگر خانواده‌اش شد، گفت تنها همین یک دختر برایش باقی مانده است. می‌گفت یک پسر 12 ساله داشت که صرب‌ها می‌خواستند او را هم همراه مردان با خودشان ببرند. می‌گفت «بچه‌ام محکم مرا گرفته بود؛ موهایم را گرفته بود و می‌گفت مادر مرا رها نکن، ولی سربازهای صرب او را کشیدند و بردند. آخرین دیدار ما همان بود.»

ما خودمان یک روز در همان محلی که خانواده‌های سربرنتیسا را جدا کرده بودند، رفتیم و آثار جنایات صرب‌ها را دیدیم که مردم را در چرخ‌های بزرگ می‌انداختند و چرخ می‌کردند.

نحوه اداره کالج به چه شکلی است؟

درست است که ایران موسس کالج بود، اما بنای ما بر بومی‌سازی بود. بنا این بود که این کار به‌گونه‌ای پیش برود که کالج یک مساله بومی بوسنیایی بشود. الان کار به‌شکلی است که اگر ما حضور نداشته باشیم، کار پیش می‌رود و در همان مسیر نیز ادامه پیدا می‌کند. فارغ‌التحصیل‌های کالج به‌جایی رسیدند که توانستند وارد کادرهای آموزشی و حتی مدیریتی کالج شدند. همین الان مدیران بخشی از کالج که افراد موثری در جامعه هستند، فارغ‌التحصیلان دوره‌های سوم و چهارم کالج هستند. فارغ‌التحصیلان کالج در بخش‌های دیگر آموزشی بوسنی یا بخش‌های دولتی یا کارخانه‌ها و... نیز حضور دارند.

برای فعالیت‌های این مدرسه، چه مدل آموزشی را طراحی کردید و در این سال‌ها چند دوره فارغ‌التحصیل داشته‌اید؟

در کالج، زبان تدریس بوسنایی است، اما زبان فارسی به‌عنوان ماده درسی زبان خارجی اول تدریس می‌شود. زبان اول بوسنی و دومین زبان فارسی و سومین نیز انگلیسی است. این کالج تنها مجموعه آموزشی در اروپاست که زبان فارسی به‌عنوان زبان خارجی و آن هم به‌عنوان زبان اول آموزش داده می‌شود و نمره آن در کارنامه به‌صورت رسمی ثبت شده است.  در حوزه مدل‌های آموزشی مرسوم از همان ابتدا تلاش داشتیم از موفقیت‌های نظام آموزشی ایران استفاده کنیم. حالا ما بر آموزش‌وپرورش تاکید داریم، زیرا اگر پرورش پررنگ نباشد آن مجموعه را نمی‌توانیم موفق تلقی کنیم. حتی ما قبل از آموزش به پرورش پرداخته‌ایم. یکی از شعارهای ما در کالج این بود که ما می‌دانیم کجا می‌رویم و مسیرمان مشخص است. این‌گونه نیست که باری به هرجهت راهی را برویم که دیگران نیز می‌روند. نکته‌ای بود که مردم نیز متوجه شده بودن و حتی برای ثبت‌نام روی آن تاکید داشتند.  در دوره دبیرستان در پایان مقطع کالج تاکنون 20 گروه فارغ‌التحصیل شده‌اند و بیست‌وسومین گروه برای تحصیل پذیرفته خواهند شد. تعداد دانش‌آموزان زمانی که با ظرفیت کامل کار می‌کردیم به بالای 500 نفر می‌رسید. بنابر دلایل مختلف در شرایط فعلی تعداد دانش‌آموزان کم شده است، ولی درحدود 300 دانش‌آموز داریم.

فقط ایران در بوسنی مدرسه دارد؟

خیر، به این شکل که یک مجتمع آموزشی درتمام مقاطع پذیرش داشته باشد، تنها ترکیه همچون ایران فعالیت دارد. ترکیه از همان ابتدا فعال بوده است و به‌شدت نیز هزینه می‌کند. هزینه‌های این کشور درحد چندین میلیون دلار برای هر مرکز آموزشی است. ترکیه، بوسنی را حیاط خلوت خود می‌داند. ترکیه در بوسنی دانشگاه نیز دارد که تعداد زیادی از دانشجویانش از کشور ترکیه برای تحصیل به بوسنی می‌آیند. ارتباطات ترکیه با دولت و وزارت آموزش عالی بوسنی قوی است و تاثیرات‌شان نیز زیاد است. به‌هرحال سابقه ترکان عثمانی و حضور ترکیه در بالکان ازجمله عوامل هموارساز برای ترکیه است. آمریکایی‌ها هم مدتی در بوسنی فعال بودند. از میان کشورهای دیگر عربستان زمانی در مجموعه‌های آموزشی فعال بود، اما الان این‌گونه نیست، آنان با قدرت مالی‌شان تاثیراتی در مدارس دینی دارند، اما خودشان مدرسه‌ای ندارند.

باوجود تلاش‌ها و مجاهدت‌ها، چرا هنوز پیوند لازم میان ایران و بوسنی شکل نگرفته است؟

درمقایسه با هزینه‌هایی که کشورهای دیگر کردند، جمهوری اسلامی موفق بوده است. درست است جمهوری اسلامی در دوران جنگ سلاح به مسلمانان رساند، اما بعد از جنگ هزینه آنچنانی در بوسنی نداشت. بالاخره آن پیوندی که موجود است با توجه به هزینه‌ها مطلوب است، نباید به موانعی که ایجاد شده بی‌توجه باشیم. همه بازیگران بین‌المللی در بوسنی بالاتفاق به این نتیجه رسیدند که باید نقش جمهوری اسلامی را کمرنگ کرد. آمریکایی‌ها به‌صراحت در توافقات دیتون و دیگر مذاکرات افرادی را که با ایران مرتبط بودند و پیوند داشتند از حکومت دور کردند و این کار را باصراحت انجام دادند. کشورهایی مانند عربستان نیز به شکلی مخالف حضور جمهوری اسلامی و حرکت تاثیرگذار ایران در بوسنی بودند و آنها نیز هزینه زیادی کردند. باید به این موانع توجه کرد. در کشور کوچک بوسنی که نزدیک به دومیلیون مسلمان دارد، همه آمدند راه جمهوری اسلامی را ببندند.

 * نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰