بر اساس آخرین اطلاعات منتشر شده از بدهی دولت‌ها در جهان، «فرهیختگان» بررسی کرد
تولید ناخالص اقتصاد ایران بیش از 2500 هزار میلیاردتومان است و نسبت بدهی به تولید در ایران حدود 32.2 درصد است که به‌طور جزئی‌تر 30درصد از آن را بدهی داخلی و تنها دو درصد را بدهی خارجی (حدود 9 میلیارد دلار) تشکیل می‌دهد.
  • ۱۳۹۹-۰۴-۲۳ - ۱۰:۴۰
  • 10
بر اساس آخرین اطلاعات منتشر شده از بدهی دولت‌ها در جهان، «فرهیختگان» بررسی کرد
نسبت بدهی دولت به GDP؛ کابوس دنیا و فرصت ایران
نسبت بدهی دولت به GDP؛ کابوس دنیا و فرصت ایران

به گزارش «فرهیختگان»، میزان بدهی‌های دولتی در کشورهای توسعه‌یافته به سطوحی رسیده که آخرین‌بار در سال 1945 و بعد از آشوب جنگ جهانی دوم به آن حد رسیده بود، درحالی‌که اقتصاد جهانی به‌سمت فروپاشی گام برمی‌دارد، دولت‌ها برای سرپا نگه داشتن بنگاه‌ها و خانواده‌ها، میلیون‌ها چک می‌نویسند. این چک‌ها قرار است در دوره رکود، کسب‌وکارها را زنده نگه دارد. به‌صورت همزمان شاهد تعطیلی کارخانه‌ها، مغازه‌ها و دفترهای کاری هستیم و این یعنی دیگر خبری از درآمد‌های مالیاتی هم برای دولت‌ها نیست. امکان دارد مدت‌ها از کووید-19 بگذرد و دیگر خبری از آن نباشد، اما عواقب آن بر روی اقتصاد برای دولت‌ها باقی خواهد ماند. اتفاقات نادری در میان دولت‌ها درحال رخ دادن است. دولت آمریکا بر اساس آخرین آمار‌ها با بدهی 21هزار میلیارد دلاری طرف است که 104 درصد از تولید ناخالص داخلی آن را پوشش می‌دهد. این نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در کشور‌های اروپایی نیز درحال پیشرفت بوده و به حدود 80 تا 90 درصد رسیده است. در آسیا نیز ژاپن با 237 درصد در وضعیت خوبی قرار ندارد. به‌طور کلی بدهی از سه زاویه می‌تواند برای دولت‌ها مهم باشد؛ اول آنکه نسبت بالای آن به تولید ناخالص داخلی برای هر کشوری نشان خواهد داد که این کشور یا توان قرض گرفتن ندارد یا درصورت استقراض توان بازپرداخت آن را نخواهد داشت. در مورد دوم؛ نحوه تامین و ایجاد بدهی است که اهمیت دارد، چراکه مثلا درصورت استقراض از سیستم بانکی، پول خلق شده و تورم افزایش پیدا می‌کند و سوم آنکه نحوه مصرف بدهی‌ها نیز بسیار مهم است که آنها پوشش‌دهنده مصارف جاری هستند یا مصارف سرمایه‌ای را پشتیبانی می‌کنند. اقتصاد ایران با 144 میلیارد دلار بدهی (داخلی و خارجی) که معادل 32 درصد از تولید ناخالص 2500 هزار میلیارد تومانی کشور است، در وضعیت نسبتا خوبی در مقایسه با دیگر کشور‌های جهان قرار دارد، به‌طوری‌که به‌لحاظ میزان ارزش بدهی‌ها، ایران در رتبه 41 جهان و به‌لحاظ نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی (GDP) رتبه ایران در جهان 137 است. با این اوصاف به‌نظر می‌رسد درصورت اصلاح نحوه تامین این بدهی و همچنین اصلاح نحوه مصرف آن می‌توان به آینده اقتصاد ایران از محل بدهی‌ها امیدوار بود.

نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی چه میزان اهمیت دارد؟

دولت‌ها معمولا برای رهایی از رکود دو‌ گروه سیاست‌ را در اختیار دارند؛ سیاست‌های پولی و سیاست‌های مالی. سوای از سیاست‌های پولی که علی‌القاعده باید ازسوی بانک مرکزی و با صلاحدید این نهاد انجام شود، سیاست‌های مالی، تغییراتی هستند که دولت‌ها در بودجه و نحوه هزینه آن در بخش‌های مختلف اقتصاد ملی می‌دهند تا به اهداف اقتصادی معینی برسند. یکی از این اهداف می‌تواند خروج از رکود بااستفاده از افزایش هزینه‌های بخش عمومی باشد. اما در دوره رکود دولت‌ها معمولا منبعی برای تامین افزایش هزینه‌ها ندارند و مایل به افزایش مالیات‌ها هم نیستند، چون می‌تواند باعث تشدید رکود‌ شود. درنتیجه برای خروج از بحران کسری بودجه را می‌پذیرند و ازطریق استقراض منابع لازم را تهیه می‌کنند. به‌عنوان نمونه اقتصاد ایران که چند سالی است با رکود دسته و پنجه نرم می‌کند، در بودجه 99 خود سیاست مالی را برای خروج از رکود برمبنای انتشار اوراق لحاظ کرده است که در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد. به‌طور کلی دولت‌ها معمولا با وعده افزایش درآمدهایشان پس از پایان رکود و توان بازپرداخت می‌توانند سرمایه‌گذاران را متقاعد به سرمایه‌گذاری و دادن وام کنند و به این ترتیب از بحران خارج شوند. اما اینجا با دو مساله اصلی روبه‌رو هستیم؛ اول آنکه درآمد دولت‌ها از حدی نمی‌تواند بالاتر برود و تابع تولید ناخالص داخلی کشورشان است. محدود بودن درآمد یعنی محدود بودن توان بازپرداخت وام. فردی را درنظر بگیرید که در ماه یک میلیون‌تومان درآمد دارد، اما به‌دلیل وام‌‌هایی که ‌گرفته است، در ماه 300‌هزارتومان قسط می‌دهد. این فرد اگر بخواهد وام جدیدی دریافت کند، عملا توان پرداخت قسط ماهانه به میزان 700‌هزارتومان منهای هزینه‌‌های روزمره زندگی را ندارد. دولت‌ها هم زمانی‌که بدهی دارند، چنین وضعی دارند. نسبت بدهی انباشت‌شده به تولید ناخالص داخلی برای دولت‌ها نشان‌دهنده توان‌شان برای بازپرداخت وام‌‌های موجودشان و بازپرداخت وام‌هایی است که دریافت خواهند کرد. افزایش این نرخ به‌معنای ناتوانی دولت در بازپرداخت وام‌های موجود و محدودتر شدن توان بازپرداخت وام‌‌های جدید است. اما دومین مورد؛ محلی است که دولت‌ها ازطریق ایجاد بدهی سعی بر تامین مالی دارند، چراکه مثلا ایجاد بدهی ازطریق استقراض از بانک مرکزی یا سیستم بانکی می‌تواند به‌معنای چاپ پول و ایجاد تورم فزاینده باشد یا مثلا استقراض از خارجی‌ها در ازای تعهدات سنگین نیز می‌تواند اقتصادی شکننده شکل دهد. مصداق‌های عینی مثال اول می‌تواند کشور خودمان و برای مثال دوم، کشور یونان باشد.

بدهی دولت‌ها به سطح 1945 رسیده است

یکــی از بزرگ‌ترین چالش‌های اقتصــادی این روزهای دنیا افزایش بدهی دولت‌ها است که به سطوحی رسیده که آخرین‌بار در سال 1945 و بعد از آشوب جنگ جهانی دوم به آن حد رسیده بود. طبق بررسی‌های موجود بدهکارترین دولت‌ها همان دولت‌های کشورهای توسعه‌یافته و صنعتی هستند. به گزارش صندوق بین‌المللی پول، در سال 2000 میــلادی میزان بدهی دولتی در دنیا برابر با 20 هزار میلیارد دلار بوده اســت، درحالی‌که هم‌اکنون سهم بدهی دولتــی به تولید ناخالص داخلی دنیا بــه بالغ بر 82 درصد رسیده و ارزش بدهی‌ها از مرز 69 هزار میلیارد دلار گذشته است. این بالاترین میزان بدهی دولتی در تاریخ جهان است. اما دو ســوال مهم در اینجا مطرح می‌شود؛ اول اینکه میزان بدهی دولتی در کدام قاره‌ها بالاتر است و دوم اینکه در کدام‌یک از کشور‌های دنیا، دولت‌ها بدهکارتر هستند؟ طبق مطالعات انجام‌شــده بالغ‌بر 90 درصد بدهی‌های دولتی در دنیا در سه منطقه آسیا، آمریکای شمالی و اروپا متمرکز شده است و قاره‌های آفریقا و آمریکای لاتین و دیگر کشورهای دنیا مسئول کمتر از 10درصد بدهی‌ها در دنیا بوده‌اند. بر اساس آمار‌های موجود در وب‌سایت صندوق بین‌المللی پول،34.8 درصد از مجموع بدهی دولتی در دنیا به کشورهای آسیایی با 24 هزار و 120میلیارد دلار و کشور‌های آمریکای شمالی با 34.2 درصد اختصاص دارد. اما مساله قابل‌توجه دیگر در این آمار، سهم بدهی‌ها به تولید ناخالص داخلی این کشورها است. آمار نشان می‌دهد سهم بدهی‌های دولتی به تولید ناخالص داخلی کشورهای آسیا برابر با 79.8 درصد است، ولی در کشورهای آمریکای شمالی به 4/100 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. ارزش بدهی‌های دولتی در کشورهای اروپایی نیز در ابتدای ســال‌جاری برابر با 16هزار و 225میلیارد دلار اعلام شد که برابر با23.4 درصد کل بدهی‌های دولتی در دنیا اســت، ولی سهم بدهی‌ها به تولید ناخالص داخلی اروپا برابر با 74.2 درصد است.

آمریکا در صدر بدهکارترین‌ها و ایران در جایگاه 41

طبق آخرین گزارش منتشرشده توسط صندوق بین‌المللی پول، ارزش بدهی‌های دولتی در آمریکا برابر با 21 هزار و 465 میلیارد دلار معادل 31 درصد کل بدهی‌های دولتی در دنیا اســت. ازنظر ارزش بدهی‌های دولتی دو کشور ژاپن و چین در رده دوم و سوم جای گرفته‌اند. ارزش بدهی‌های دولتی در ژاپن برابر با 11هزار و 788میلیارد دلار معادل 17درصد از کل بدهی‌های دولتی در دنیا است. ارزش بدهی دولتی در چین برابر با 6هزار و 764میلیارد دلار معادل 9.8درصد کل بدهی‌های دولتی در دنیا است. در رده‌بندی دولت‌های بدهکار در دنیا، کشورهای ایتالیا، فرانسه، بریتانیا، آلمان، هند، برزیل و کانادا جایگاه سوم تا دهم را به خود اختصاص داده‌اند. سهم بدهی این دولت‌ها به کل بدهی‌های دولتی در دنیا کمتر از 4درصد کل بدهی‌های جهان است. اسپانیا، مکزیک، کره‌جنوبی، استرالیا و بلژیک نیز رتبه‌های دهم تا پانزدهم را در اختیار دارند. آرژانتین در این فهرست جایگاه هفدهم را دارد و ارزش بدهی دولتی این کشور برابر با 447میلیارد دلار است. ارزش بدهی دولتی اندونزی برابر با 308میلیارد دلار، سوئیس برابر با 286میلیارد دلار، پاکستان برابر با 226میلیارد دلار و ارزش بدهی دولتی مالزی برابر با 199میلیارد دلار است. ایران در این رده‌بندی در جایگاه 41دنیا قرار گرفته و ارزش بدهی‌های دولتی در ایران معادل 144میلیارد دلار گزارش شده است. ایران ازنظر ارزش بدهی‌های دولتی در دنیا وضعیتی شبیه کشورهای فنلاند، عربستان سعودی، ویتنام، فیلیپین و دانمارک دارد. برمبنای آمار‌ها همچنین ارزش بدهی دولتی در ایران به تولید ناخالص داخلی برابر با 32.2 درصد اســت، درحالی‌که سهم بدهی‌های دولتی به تولید ناخالص داخلی آمریکا برابر با 104.3 درصد اعلام شده است. این نسبت برای ژاپن از 237 درصد هم گذشته است و رتبه اول در جهان را در اختیار دارد. در رتبه‌های بعدی نیز سودان با نسبت بدهی دولتی به تولید ناخالص داخلی 212 درصد و یونان با 185 درصد قرار دارد. بدهی بالای یونان نشان‌دهنده شکننده شدن اقتصاد هر کشوری در وضعیت‌های مشابه است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

کابوس بدهی در دنیا

سطح بالای بدهی‌های دولتی و عمومی باعث شــده اســت تا زیرساخت مالی دنیا ضعیف باشد و هر شوک کوچکی، آسیب‌های جدی و طولانی‌مدتی به اقتصاد وارد کند. حال تصور کنید در این وضعیت، شوکی به بزرگی همه‌گیری ویروس کرونا دنیا را درگیر کند؛ شوکی که ســلامت مردم را تهدید کرده، هزینه‌های درمانی را افزایش داده و مهم‌تر از آن باعث تعطیلی نسبی اقتصاد دنیا شده است. در گذشته به‌خصوص پس از بحران 2008، کشور‌های اروپایی و آمریکایی کوشیدند تا به ارائه مجموعه سیاست‌های محرک اقتصادی به‌ویژه سیاست‌های مالی (که عمدتا ناشی از استقراض دولت‌ها و افزایش بدهی آنهاست) خود را از رکود درآورند. این سیاست‌ها با این پیش‌فرض طراحی شده بود که افزایش کسری بودجه دولت‌ها (افزایش بدهی آنها) باعث بی‌ثباتی اقتصادی نخواهد شد، اما تجربه یونان این پیش‌فرض را باطل کرد. یونان نشان داد که بدهی‌های انباشت‌شده توانایی بی‌ثبات کردن اقتصاد ملی و درپی آن بی‌ثبات کردن اقتصاد منطقه‌ای را دارند. از همین‌رو دولت‌های اروپایی و آمریکایی اکنون با نگرانی به بدهی‌های خود می‌نگرند و به‌خوبی می‌دانند که بدهی‌های انباشت‌شده و کسری بودجه‌ها می‌توانند عوامل اولیه بی‌ثباتی اقتصادی باشند، بنابراین طبیعی بود که این کشورها کنترل کسری بودجه و کاهش نسبت بدهی‌هایشان به تولید ناخالص داخلی‌شان را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند، اما همه‌گیری کرونا این اجازه را به آنها نداد. درواقع بحران وسیع کرونا دولت‌ها را مجبور به اجرای سیاست‌های انبساطی مالی کرد که نه‌تنها به‌زعم کارشناسان برای نجات اقتصاد کشور‌های آمریکایی و اروپایی کوچک بود، بلکه همین عامل بدهکاری دولت‌ها را به بالاترین سطح ممکن رساند. مثلا دولت آمریکا در اولین فاز ارائه بسته حمایت مالی از تزریق 2.2میلیارد دلار به اقتصاد خبر داد و دیگر کشورهای دنیا به‌خصوص کشورهای صنعتی اروپا و کشورهای درحال توسعه آسیا هم بسته‌های حمایتی مجزایی پیشنهاد دادند که ارزش آن تقریبا 2.5 برابر ارزش بودجه آمریکا بود؛ یعنی تنها در اولین فاز ارائه بسته‌های حمایت از اقتصاد در دنیا بالغ‌بر 7میلیارد دلار بودجه درنظر گرفته شد؛ رقمی بی‌سابقه در تاریخ دنیا که می‌تواند با افزایش سرسام‌آور بدهی دولت‌ها چالش‌آفرین باشد.

نسبت بدهی 32درصدی در ایران خوب یا بد؟

با توجه به بحران‌‌های اقتصادی چند سال اخیر و تاثیر فزاینده تحریم و البته همه‌گیری کرونا در چندماه گذشته دولت مجبور شده برای پوشش هزینه‌‌های خود به روش‌‌های مختلف متوسل شود. وقتی میزان درآمد‌‌های دولت با هزینه‌‌ها سازگاری ندارد، کسری بودجه خود را نشان می‌دهد و کسری بودجه نیز اصلی‌ترین عامل ایجاد بدهی برای دولت است. میزان بدهی دولت در ایران به نسبت تولید ناخالص داخلی 32درصد بوده و در مقایسه با بسیاری از کشور‌ها که از میانگین 70 تا 80درصدی برخوردارند، چندان بالا نیست اما همان‌طور که ذکر شد؛ نوع بدهی‌‌های دولت در ایران و شیوه مصرف و محل تامین آن، متفاوت و دارای تبعات اقتصادی است. میزان بدهی‌‌های دولت و شرکت‌‌های دولتی بین 600 تا 700 هزار میلیاردتومان برآورد شده که ‌بخش مهمی از آن شامل بدهی به بانک‌‌ها و بانک مرکزی است (چاپ پول). استقراض از بانک مرکزی و دریافت پول بدون پشتوانه در سال‌‌های گذشته مصائب زیادی ازجمله تورم را برای اقتصاد به بار آورده است. این روش اما در سال‌‌های اخیر به‌خصوص سال جاری و بودجه 99 تا حدی اصلاح شده و سازوکار بهتری برای ساماندهی بدهی‌‌های دولت طراحی شده (البته درصورت اجرای کامل)، چراکه از سال 139۴ نقش اوراق مالی اسلامی در تامین کسری بودجه دولت پررنگ شده است. بنابراین طی سال‌‌های اخیر، کانال اصلی تامین مالی کسری بودجه؛ استقراض از بانک‌‌های دولتی و مرکزی منبع تامین کسری بودجه و ایجاد بدهی آتی برای دولت بوده که در سال 98 روند متفاوت و اصلاحی به خود گرفته است. این امر در لایحه بودجه سال 99 نیز به‌خوبی دیده می‌شود؛ چراکه در این لایحه فروش 80 هزار میلیاردتومان اوراق مالی پیش‌بینی شده که رشد 82درصدی نسبت به سال 98 را نشان می‌دهد. این میزان درآمد به‌معنی سهم 17درصدی اوراق مالی از درآمد‌های بودجه است.

فرصت اصلاح بدهی‌ها مسیری برای رشد اقتصادی

تولید ناخالص اقتصاد ایران بیش از 2500 هزار میلیاردتومان است و نسبت بدهی به تولید در ایران حدود 32.2 درصد است که به‌طور جزئی‌تر 30درصد از آن را بدهی داخلی و تنها دو درصد را بدهی خارجی (حدود 9 میلیارد دلار) تشکیل می‌دهد. همه اینها درحالی است که میانگین نسبت بدهی به تولید ناخالص در کشور‌‌های دیگر حدود 70درصد است. درواقع تا70 یا80درصد هم برای حجم بدهی به تولید مشکلی نیست، اما همان‌طور که گفته شد، موارد تامین بدهی و نحوه مصرف آن است که می‌تواند فرصت بدهی را به چالش تغییر دهد. درحال‌حاضر ‌بخش عمد‌ه‌ای از بدهی‌‌های ایران که از جنس داخلی بوده از مسیر استقراض از سیستم بانکی و برای پوشش مصارف جاری تامین می‌شود. البته نقش اوراق درحال پررنگ‌تر شدن است، اما سرعت این اصلاح کمی کند به نظر می‌رسد. به‌طور کلی اگر بتوان مسیر اصلاحی آغاز شده در ایجاد بدهی را با سرعت بیشتری ادامه داد و از سویی دیگر مصرف آن را به‌سمت واردات کالا‌های سرمایه‌ای و درنهایت پوشش مصارف سرمایه‌ای هدایت کرد، می‌توان با خیال راحت اقدام به افزایش بدهی‌‌ها چه از جنس داخلی و چه از جنس خارجی (استقراض از بانک جهانی، صندوق پول و یا کشور‌‌های مشترک‌المنافعی چون روسیه) کرد. این مساله می‌تواند همزمان با کندی رشد اقتصادی در کشور‌‌های منطقه به‌خصوص کشور‌‌های هم‌پیمان با آمریکا باشد؛ چراکه همان‌طور که گفته شد، کشور‌‌های اروپایی و آمریکا درحال‌حاضر با بدهی بسیار بالایی درحال دست‌وپنجه نرم کردن هستند که این مساله می‌تواند هشداری برای کشور‌‌های درحال توسعه در منطقه باشد. درواقع افزایش اهمیت نسبت بدهی انباشت‌شده به تولید ناخالص داخلی در اعطای وام و سرمایه‌گذاری به‌معنای کاهش منابع سرمایه‌گذاری در این کشور‌‌ها خواهد بود.

بازار سرمایه فرصتی بکر برای تسویه بدهی‌ها

در همایش مولدسازی اموال و دارایی‌‌های راکد که طی سال 1396 برگزار شد، میزان دارایی‌‌های احصاشده دولت در قالب اموال غیرمنقول 5000 هزار میلیاردتومان (یا پنج‌میلیون میلیاردتومان) اعلام شد. اما براساس اعلام خزانه‌دار کل کشور، رقم 5000 هزار میلیاردتومان احصاشده، یک تخمین تمام‌‌شماری نیست که شامل همه دارایی‌‌ها شود و تعداد و ارزش دارایی‌‌های دولت می‌تواند افزایش بیشتری داشته باشد، به‌طوری‌که براساس نهاد مذکور و برآورد‌های اداره‌کل اموال دولتی و اوراق بهادار، عدد ۵۰۰۰ هزار میلیاردتومان ذکرشده برای میزان دارایی‌‌های مربوط به ۳۵۰ هزار دارایی‌‌هایی شناسایی‌شده دولتی است و اگر سایر اموال و دارایی‌‌های احصانشده دولت را نیز به این 350 هزار دارایی اضافه کنیم، تعداد دارایی‌‌های دولت تا یک‌میلیون واحد می‌رسد که در آن‌صورت ارزش دارایی‌‌های دولتی به 18000 هزار میلیارد تومان (یا ۱۸ میلیون میلیاردتومان) خواهد رسید. با توجه به اینکه رقم مذکور مربوط به برآورد‌ها و محاسبات سال 1398 است، براین‌اساس با درنظر گرفتن رقم 2500 هزار میلیاردتومان نقدینگی سال ۱۳۹8، رقم مذکور معادل هشت برابر نقدینگی است. بنابراین با توجه به سرازیری‌ بخش عظیمی از این نقدینگی به بازار سهام می‌توان بسیاری از دارایی‌‌های دولت را در قالب شرکت‌‌ها و هولدینگ‌‌ها به مردم واگذار کرد تا درعین استفاده از این مسیر در جهت کاهش بدهی‌‌ها بتوان از آن برای مولد‌سازی دارایی‌‌ها نیز استفاده کرد. در این‌صورت و با کاهش بدهی‌‌ها از این طریق می‌توان به افزایش بدهی‌‌ها در مسیر‌‌های سرمایه‌ای که ذکر آن رفت، توجه کرد.

 * نویسنده: مرتضی عبدالحسینی، روزنامه نگار

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰