به گزارش «فرهیختگان»، ریشههای حکمرانی مطلوب را اگر چند عنصر تعیینکننده بدانیم، بدونشک یکی از اساسیترین آنها مقوله شفافیت خواهد بود؛ پدیدهای که درصورت تحقق آن، سلامت یک نظام سیاسی و ساختارهای آن تا حد زیادی تضمین شده و زمینه مبارزه با فساد و ریشهکنی آن در محیط جامعه را فراهم میآورد. در این خصوص با سیدمرتضی نبوی، عضو هیاتموسس دیدبان شفافیت و عدالت و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به گفتوگو نشستیم. نبوی شفافیت و قرارگرفتن حاکمان در اتاق شیشهای را ابزار مناسبی برای پاسخگو کردن مسئولان میداند و معتقد است به این واسطه مردم میتوانند قضاوت دقیقتری درباره عملکرد آنها داشته باشند و میزان کارآمدی آنها را مورد سنجش قرار دهند؛ اتفاقی که به اعتقاد او درمجموع، کارآیی حکومت را ارتقا داده و به افزایش رضایت عمومی منتهی میشود و احساس عدالت و اعتماد در جامعه را تقویت میکند. زیرساختهای حقوقی مقتضی، مصادیق شفافیت در حکمرانی، آفتهای احتمالی آن و... از دیگر محورهای این گفتوگو است که مشروح آن را از نظر میگذرانید.
به اعتقاد شما جایگاه شفافیت در بهبود وضعیت حکمرانی و نقش شفافیت در حکمرانی مطلوب چیست؟
حکمرانی مطلوب و آن چیزی که در ادبیات سیاسی مطرح است، آن طوری که در متون مختلف نیز گفته شده، اصولی دارد که مهمترین آنها مباحثی چون مشارکت مردم، حاکمیت قانون، شفافیت و پاسخگویی است. در مشارکت مردم، حکومت باید پیشبینیها و ساختاری را داشته باشد که مردم بهصورت نهادی بتوانند در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای اساسی کشور مشارکت داشته باشند. بارزترین وجه آن انتخابات متعدد و انتخاب مسئولان مختلف برای قوای مختلف است و اینکه این مشارکت بهصورت مستقیم باشد یا غیرمستقیم، از جمله مهمترین سرفصلهای ذیل این مبحث است.
حاکمیت قانون هم یکی از اصول حکمرانی مطوب تلقی میشود. در اینجا مساله تامین حقوق مردم، اجرای عادلانه قانون، تحقق عدالت و مواردی از این دست مطرح است و بهطور طبیعی قوانین و یک نظام حقوقی شفاف بر نظرات شخصی مسئولان و منافع شخصی و گروهی سایه میاندازد و حکومت در مقام تضمین آن است که قانون حاکم باشد، نه اراده شخص یا گروهی خاص!
بخشی از مقوله حاکمیت مطلوب هم ناظر به مقوله شفافیتی است که مورد سوال شما است. ذیل این بحث اطلاعات مربوط به حکومت، سیاستگذاریها، تصمیمگیریها، فرآیندهای تصمیمگیری و... باید بهصورت یک جریان آزاد اطلاعات در اختیار مردم و قابل دسترسی برای آحاد جامعه باشد و حتی در خیلی از این فرآیندهای تصمیمگیری مردم بتوانند مشارکت داشته باشند و آثار و عملکردها را مشاهده کنند. مثلا باید بتوانند اموال شخصی را که به مسئولیت میرسد، در آغاز، حین و پایان مسئولیت او رصد کنند. یا مثلا در بحث مالیات هم ازطرف مردم باید تراکنشهای مالی روشن باشد و هم ازسوی حکومت محاسبه مالیات هر مؤدی و شهروند بهصورت عادلانه و دقیق صورت گیرد.
بحث پاسخگویی را هم میتوان اینطور توضیح داد که یک حکومت وظایفی نسبتبه شهروندان دارد. باید امنیت را در ابعاد مختلف تامین کند، باید بتواند مسائل بهداشت و درمان و آنچه در قوانین اساسی بهعنوان حقوق عامه ذکر شده را بهخوبی محقق سازد. اینجا بحث کارآمدی حکومت مطرح میشود که آیا پاسخگوی وظایفی که برای آن تعیین شده هست یا خیر؟
این یک تصویر کلی از یک حکومت خوب است، اما آنچه بهطور مشخص درخصوص شفافیت شایان ذکر است این است که امروزه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی این امکان را برای حکومتها فراهم کرده که این مجموعه را یکجا داشته باشند؛ یعنی اگر بخواهید حکومت قانون را بهخوبی اجرا کنید، غیر از اینکه باید نظام حقوقی شما خوب باشد، باید نظام اجرایی و قضایی شما هم به جایی رسیده باشد که دولت الکترونیک یکپارچه داشته باشید و این دولت الکترونیک بتواند بهخوبی اجرای بهینه قوانین را تسهیل کند تا قوانین به بهترین شکل به اجرا درآیند. مضافبر آن باید شفافیت وجود داشته باشد و جریان آزاد اطلاعات بهگونهای باشد که فرآیندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری در دسترس عموم قرار داشته باشد و مردم بتوانند بر این فرآیندها نظارت کنند. درحقیقت حکومت خوب در یک اتاق شیشهای حکمرانی میکند. پاسخگویی هم از این کانال فراهم میشود. امروز در بستر تقویت فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی سرعت تصمیمگیریها و نیز سرعت خدمترسانی به مردم و شهروندان بالا میرود و به این ترتیب اثربخشی و کارآیی حکومت ارتقا مییابد؛ اتفاقی که به افزایش رضایت عمومی منتهی شده و باعث افزایش احساس عدالت و اعتماد در جامعه میشود.
در دنیا در مقوله شفافیت چطور عمل میکنند؟ الگوهای مشابه به چه نحو است؟ آیا همه اطلاعات در اختیار همه است یا مثلا طیفی از نخبگان در سازوکاری مشخص به نیابت از عامه مردم بر سازوکارها و روندهای حاکمیتی نظارت دارند؟
همین که عرض کردم؛ یعنی امروزه به این صورت است که حداکثر اطلاعات در دسترس مردم قرار دارد. درحقیقت خود مردم با سامانههای متکی به فناوری اطلاعات و ارتباطات این امکان را در اختیار دارند که حتی زمانی که در خانه نشستهاند، بر روندهای کاری حاکمیت نظارت داشته باشند و خدمات لازم را از حکومت دریافت کنند. در کشور ما آنچه اتفاق افتاده، بیشتر جنبه دوم است، بهگونهای که مردم فرضا فعالیتهای مالی، بانکی، آموزشی و... را بهویژه در دوره کرونا تا حد زیادی بهصورت الکترونیک انجام میدهند و از بختک بروکراسی پیچیده حاکم بر فرآیندهای مربوطه نجات پیدا کردهاند. فرض کنید فردی میخواهد مجوزی بگیرد که نیاز به اسناد و مدارکی دارد. درحال حاضر این اسناد ازطریق سامانه مربوطه بارگذاری شده و دراختیار سازمان مربوطه قرار میگیرد. ارزیابیهای لازم نیز در همین بستر انجام میشود و پاسخ مقتضی در اختیار متقاضی قرار میگیرد.
در دنیا دولت یکپارچه الکترونیک حتی در امور قضایی نیز پیشبینی شده و این موضوع جدای از بهبود خدمترسانی و فراهم آوردن بستر رضایتمندی عمومی، خود تا حد زیادی بستر مناسبی را برای شفافیت نیز ایجاد کرده است.
گذشته از مساله بهبود خدمترسانی که به آن اشاره کردید، فکر میکنید شفافیت بهطور مشخص در نظارت مردمی بر حاکمیت چه جایگاهی دارد؟
شفافیت بهنحوی حکمرانان را در اتاق شیشهای قرار میدهد و مردم میتوانند قضاوت درستی درباره عملکرد آنها داشته باشند و میزان کارآمدی آنها را مورد سنجش قرار دهند. یکی از آثار بسیار خوب حکمرانی متکیبر فناوری اطلاعات مساله شفافیت است؛ امری که منجر به این میشود ریشه فساد از بین برود، چراکه در خلال آن ارتباطات شخصی از بین میرود و همهچیز متکی بر اسناد و مدارک میشود. در این وضعیت دیگر کسی از شما طلب رشوه نمیکند و نمیتواند در کارهای شما اخلال ایجاد کند. درواقع هم کارها سرعت میگیرد، هم اعتماد اجتماعی و رضایت افزایش مییابد و هم عدالت بهنوعی برقرار میشود. در این فرآیند، سیستم بدون تبعیض به همه خدمت میدهد. در زمان صرفهجویی میشود و خیلی از انرژیهایی که در صفهای مختلف و مراجعات متعدد تلف میشد، ذخیره شده و در کارهای دیگر صرف میشود. قانون برای همگان یکسان اعمال میشود و این مساله برای مردم نیز محسوس خواهد بود.
در دیدار اخیر رهبر انقلاب با مسئولان دستگاه قضایی، ایشان تصریح داشتند که در مبارزه با فساد باید برای مردم نیز نقشی مشخص تعریف شود، چراکه تجربه نشان داده هرجا مردم در اداره امور نقشآفرین بودند موفق بودیم و اینجا هم اگر برای مردم تعریف نقش کنیم، ضریب موفقیت بسیار بالا خواهد بود. نقشآفرینی مردم در مبارزه با فساد چگونه باید باشد و این مساله در چه فرآیندی قابلتحقق است؟
اگر دسترسیهای عمومی ازطریق حکومت سایبری یا دولت الکترونیک یکپارچه صورت گیرد، بسیاری از مفاسد ریشهکن میشود. با اطلاعرسانی خیلی راحت این اطلاعات، بلافاصله برای مردم و مسئولان روشن میشود که کار در چه نقاطی گیر است و بهصورت عادی پیش نمیرود؛ یعنی اگر سامانهای خوب کار نکند یا اخلالی عمدی در کارکرد آن وجود داشته باشد، خیلی زود ناکارآمدی آن مشخص میشود و در قضاوت عمومی قرار میگیرد.
این جریان اطلاعات بسیار مهم است. باید ارتباط نهادهای مختلف اعماز قوه قضائیه، نیروی انتظامی، دستگاههای مختلف دولتی، بانکها، بیمهها و... بهنحوی برقرار شود که هم تصمیمگیریها دقیق و درست و عادلانه باشد و هم این تصمیمات برای مردم قابلقضاوت و در دسترس باشد.
شما بیشتر به زیرساختهای مربوط به فناوری اطلاعات و آنچه درقالب دولت الکترونیک نمود مییابد، اشاره کردید. درعین حال تاکید رهبری در بحث گزارشگری فساد و نظارت مردمی بر حاکمیت بر این بود که زیرساختهای حقوقی برای نظارت مردمی ایجاد شود. کمااینکه بارها پیش آمده جوانی فسادی را گزارش میدهد، ولی چون به پیچیدگیهای کار آشنا نیست، دچار خطا میشود و قوه قضائیه به همین واسطه با آن جوان برخورد میکند و مفسد اصلی پشت این خطای جزئی پنهان میشود و به تخلف خود ادامه میدهد. زیرساختهای حقوقی مقتضی برای نظارت مردمی چیست؟
سوال خوبی است که عرایض من را روشن میکند. استفاده از سختافزارها و سامانهها یا نرمافزارها باید متکیبر یک نظام حقوقی روشن باشد. نظام حقوقی، قوانین و مقرراتی را دربر میگیرد که در قانون اساسی آمده، یا مجلس به تصویب میرساند و یا مجموعه آییننامههایی است که ازسوی دولت، قوه قضائیه و... برای زیرمجموعههای آنها تدوین و ابلاغ میشود. کار از این نقطه شروع میشود. اگر قوانین شما درهم و برهم و متعارض باشد، نمیتواند منشأ یک نظام اداری الکترونیک شفاف باشد. بهطور مثال الان قوانین و مقررات مالیاتی بهگونهای است که هنوز نظام جامع مالیاتی که بهصورت اتوماتیک مالیات هر فردی را محاسبه کند، محقق نشده است. یکی از موانع این موضوع همین قوانین است. درحقیقت در پارهای موارد تداخل قوانین دیده میشود و همین موضوع در فرآیندها موانعی را پدید میآورد و اجازه نمیدهد سامانههای شفافکننده برقرار شوند. پس خود اصلاح قوانین یکی از کارهای مهم برای اعمال شفافیت است؛ اقدامی که از مجلس شروع میشود و ضروری است با کمک دولت و قوه قضائیه قوانین و مقررات مورد بازنگری قرار گیرند. باید ببینند کجا قوانین ضعیف است یا بهخوبی به اجرا درنمیآید یا آنکه تعارض وجود دارد. یکی از کارهای مهمی که تجربه دنیا است و در کشور ما هم از قبل انقلاب مثلا از سال 50 قرار بود انجام شود، تنقیح و تدوین مقررات است؛ یعنی بهعنوان نمونه شما درباره مالیات سرفصلهای مختلف و مواد قانونی متعددی دارید. درحالیکه وقتی قانون تدوین و تنقیح میشود، هرچه قانون درباره مالیات وجود دارد باید در یکجا جمع شود. به این ساختار، نظام حقوقی شفاف میگویند. وقتی همه قوانین و مقررات درباره یک موضوع یکجا جمع شود، تعارضات مشخص میشود.
یکسری از ریشههای فساد در کشور ما، چه در دستگاه اجرایی و چه در دستگاه قضایی، تعارض قوانین است. این یکسانسازی و همگونسازی و جدا کردن موارد ناسخ و منسوخ اتفاق نیفتاده و قوانینی که با هم تعارض دارند را از بین نبردیم. شروع کار از اینجا است. نظام حقوقی باید شفاف باشد و قوانین هر روز تغییر نکند. این موضوع همواره در فرمایشات مقاممعظمرهبری تاکید شده است. وقتی مجلس با عجله یک طرح یکفوریتی و دوفوریتی میدهد و تبصره یک ماده را اصلاح میکند، متوجه نیست در جاهای دیگر ممکن است ناسازگاریهایی با قوانین دیگر بهوجود آید. قانونگذاری کار بسیار سختی است که نیاز به حوصله و دقتهای حقوقی دارد، درحالیکه تاکنون در مجالس ما که خود بنده هم جزء سازوکارهای آن بودهام، این نوع دقت در قانونگذاری یا آییننامه نویسی نشده است.
ما درحال حاضر نیز قوانینی همچون قانون شفافیت حقوق مسئولان یا قانون دسترسی آزاد به اطلاعات برای نظارت مردمی داریم که هیچگاه اجرا نمیشود. دلیل این موضوع چیست؟
این موضوع درخصوص بسیاری از قوانین صادق است. به قوانین که مراجعه میکنید و موانع را درنظر میگیرید، احتمالا درخواهید یافت که قانونی بهخوبی اجرا نشده باشد یا فرضا بهدلیل تعارض با قانونی دیگر عملا متوقف مانده است. رفع بازدارندگی در قوانین و مقررات، آغاز حرکت در مسیر شفافیت بیشتر است. یک نظام حقوقی نباید آنقدر پرحجم و پیچیده و متعارض باشد که نتوان از آن سر درآورد.
قانون باید در دسترس همه مردم باشد. درواقع یکی از ابعاد اصلی شفافیت دسترسی مردم به قوانین و مقررات است. این مقررات باید آنقدر شفاف باشد که هرکسی میخواهد کاری انجام دهد، بفهمد با چه قوانین و مقرراتی روبهرو است. خوبی آن این است که وقتی کسی وارد سامانه مربوطه میشود، میفهمد وقتی میخواهد درخواستی را ارائه دهد، چه اسنادی نیاز است، چه هزینههایی باید بپردازد و چه زمانی درخواست او ترتیباثر داده میشود. این قوانین منسجم، منقح، هماهنگ و رفع تعارضشده باید یاریدهنده و پشتوانه دولت الکترونیک باشند و کمک کنند تا شفافیت اداری ایجاد شود.
شما آفتهای احتمالی شفافیت را چه مواردی میدانید؟
خدا لعنت کند کسانی را که افسار تحریمها را در دست دارند و این تحریمها را افزایش دادند. یک زمانی موضوع، زندگی روزمره مردم است و باید تراکنشهای مالی روشن باشد و نطام مالیاتی بهخوبی محقق شود، بیمه روشن باشد و... . یکوقتی یکسری اطلاعات وجود دارد که دشمن از آنها برای تحریمها و افزایش فشارها استفاده میکند. اصرار دشمن بر شعار شفافیت سازوکارها تا حد زیادی از این زاویه قابلتحلیل است. آنها شدیدا بهدنبال آن هستند روی ایران فشار آورند که اطلاعات کشور شفاف باشد تا بتوانند بهراحتی جلوی فروش یک قطره نفت ما در دنیا یا جلوی فروش محصولات پتروشیمی و بهطور کلی جلوی مبادلات اقتصادی ما با دنیا را بگیرند. این آفت است و باید بگوییم کار تحریم ضدشفافیت است. از این نظر شفافیت میتواند به حقوق یک ملت لطمه بزند. درواقع این موضوع باعث میشود یکسری اطلاعات شفاف نشود و مردم یک کشور از این شفافیت و جریان گردش اطلاعات محروم باشند.
این هم نکته مهمی است که در هر شرایطی یکسری اطلاعات محرمانه است و جزء اسرار کشور محسوب میشود. چیزهایی که به مسائل امنیت برمیگردد و بحثهای جاسوسی و سوءاستفاده از اطلاعات همگی جزء خط قرمزهای شفافیت محسوب میشوند.
ضمنا باید این مراقبت را داشت که شفافیت در حوزهای چون نظام بانکی زمینه حمله هکری به زیرساختها و سوءاستفادههای احتمالی را فراهم نکند. از اینرو باید توجه داشت سیستمها بهگونهای تعبیه شوند که نرمافزارها و سختافزارهای مرتبط با آنها هرچه بیشتر متکی به فناوری داخلی و دانش بومی باشد. این مساله خطر را کمتر میکند. به هر ترتیب نباید فراموش کرد بدافزارهایی که امروز ساخته شده یکی از مهمترین راههای ضربه زدن و تخلیه اطلاعات و نیز ازکار انداختن سیستمهایی چون انرژی و برق، فناوری هستهای و... کشور است.
با این وصف حد وسط شفافیت کجاست که ازسویی زمینه سوءاستفاده دشمن را فراهم نیاورد و از دیگر سو عامل مبارزه با فساد و ارتقای سلامت سیستم و تقویت عدالت و... باشد و به بیان دقیقتر به بهبود وضعیت حکمرانی منجر شود.
یکسری از اطلاعات سری و طبقهبندی است و نمیتوان آنها را در شبکههای عمومی که مردم به آنها دسترسی دارند و دشمن هم میتواند به آنها دسترسی داشته باشد، قرار داد. این اطلاعات باید حفاظتشده و غیرقابل درز باشد. چون شفاف بودن همهچیز اساسا به مصلحت نیست. بهعنوان نمونه فرض کنید برنامه دارید موشکی جدید را مورد آزمایش قرار دهید. به هر ترتیب باید تدابیری بیندیشید که دشمن در این موضوع نفوذ نکند و منجر به شکست این آزمایش نشود.
فرمایش شما درست است، اما اینکه درحال حاضر بسیاری از اطلاعات شفاف نیست، الزاما ربطی به سوءاستفاده دشمن ندارد و برخی ممانعتها و سنگاندازیها باعث این موضوع شده است. مثلا اینکه حقوق مدیران بهصورت شفاف اعلام نمیشود، هیچ ارتباطی به امنیت و سوءاستفاده دشمن و... ندارد.
بله، اینها را نمیتوان بهانه کرد. در دنیا این رویه وجود دارد که وقتی کسی مسئولیت میگیرد، داراییهای او اعلام میشود و مردم میتوانند به سامانههای مربوطه مراجعه کنند و بفهمند مثلا فلان وزیر چقدر دارایی دارد، اما درعینحال باید مراقب اطلاعاتی که امکان سوءاستفاده از آنها در راستای تحریمهای ظالمانه آمریکا وجود دارد، بود.
در این چارچوب، مذاکرات مجلس و رأی نمایندگان و اعضای بقیه نهادهایی که سیاستگذار و قانونگذار هستند، در کدام دسته قرار میگیرند؟
در مجلس تصمیمات عمومی است و مذاکرات بهصورت مستقیم پخش میشود، اما یک زمانی اگر کشور در دوران جنگ یا شرایط خاصی باشد، در قانون پیشبینی شده که نمایندگان میتوانند به اتفاق اکثریت آرا جلسه را غیرعلنی برگزار کنند. اصل بر این است که اطلاعات جریان پیدا کند. در این میان برخی قائل به آن هستند که رأی نمایندگان نیز باید شفاف باشد. این موضوع همواره به محلی برای کشوقوس بین گروهها و جریانهای سیاسی تبدیل شد. ممکن است این تصور وجود داشته باشد که شفافیت آرای نمایندگان میتواند به اعمال نفوذ احزاب و گروههای سیاسی بر آنها منجر شود. با اینحال اصولا براساس تجربه پارلمانی در دنیا، مجلس کارآمد مجلسی است که متکی بر احزاب شناسنامهدار باشد. میخواهم بگویم این عیب نیست که کسی در چارچوب سیاستهای حزب تصمیم بگیرد، چون احزاب برای ماندن و بقای خود نیازهای مردم را ارزیابی میکنند و بعد در علوم سیاسی داریم که تجمیع منافع را انجام دهند؛ یعنی بررسی میکنند مردم چه نیازهایی دارند و ضمن اولویتبندی این نیازها سیاستهای خود با آنها را تنظیم میکنند. اگر حزبی این کار را انجام دهد، میتواند اعتماد مردم را در درازمدت جلب کند. احزاب باید عملکرد شفاف داشته باشند. ضمن آنکه نمایندگان یک حزب در مجلس باید به حزب خود پاسخگو باشند تا حزب به مردم پاسخگو باشد. این شفافیت برای احزاب اشکالی ندارد، اما این قواعد حزبی در جمهوری اسلامی نیست. درنتیجه اگر نمایندهای در یک جاهایی مواضع شفاف میگیرد، این موضوع با پشتوانه جریان سیاسی است که مطرح میشود. ما احزاب آنچنانی شناسنامهدار و بزرگ و با بدنه اجتماعی گسترده در کشور نداریم. به همین واسطه وقتی کسی از لیست یک جریان سیاسی به مجلس میرود، در مجلس اصلا پاسخگوی آن جریان سیاسی نیست. رای دادن برخی مواقع جنبههایی خاص در افکار عمومی هم پیدا میکند. شاید رایهای مخفی از این نظر که نماینده را مورد اعتماد مردم بدانیم بهتر هم باشد. باید نماینده با خیال راحت براساس آنچه حس میکند به نفع عموم مردم است رای بدهد و اگر رای او آشکار شود، ممکن است تحتتاثیر فضای عمومی که ممکن است خیلی به نفع منافع درازمدت ملت نباشد، جرات نکند رای موردنظر را بدهد.
یعنی شما معتقد هستید باید مذاکرات شفاف و رای نمایندگان مخفی باشد؟
موارد متفاوت است. اینها تیغهای دو دم هستند. بستگی به مورد دارد؛ یعنی یکجایی رودربایستی مطرح است و وقتی نماینده رودربایستی داشته باشد، رایی که فکر میکند بهنفع منافع عمومی است را در آن لحظه نمیدهد.
یکی از مواردی که در اینخصوص مطرح میشد این بود که فرضا نمایندهای در استیضاح برای اینکه رای خود را عوض کند بدهوبستانی کرد و چون رای مخفی بود و مردم هم متوجه نمیشدند درحقیقت براساس منافع شخصی خود عمل کرد. درواقع بهنظر میرسد بهطور کلی این مخفی بودن رای بستر بدهوبستانها را فراهم میکند.
این مخفی یا علنی بودن هم مزایا و هم مضراتی دارد. یک جایی ممکن است طرف رایی میدهد که نمیخواهد شفاف شود و این ممکن است مثبت باشد. برای اینکه فضا طور دیگری است، ولی منفعت کشور و منفعت عمومی مردم در درازمدت یک چیز دیگری است.
چطور میتوان این مساله را قاعدهمند کرد؟
در آییننامه مجلس این را به انتخاب نمایندگان گذاشتهاند. فرض بر این است اکثر نمایندگانی که رای میدهند و آن شیوه را انتخاب میکنند، درجهت منافع مردم این کار را میکنند. چرا رای متکیبر اکثریت است؟ چون فرض بر این است که اکثریت منافع عمومی را درنظر میگیرند؛ یعنی معتمد مردم هستند، لذا شیوه انتخاب رای مخفی و علنی را به انتخاب خود نمایندگان گذاشتهاند. تعدادی از نمایندگان میتوانند تقاضای رای علنی کنند. مثلا برای رای اعتماد به وزیر یا برای لایحهای اگر اکثر نمایندهها رای دادند، این اتفاق میافتد.
نکته دیگر اینکه حزبی بودن که قواعدی دارد، همیشه منفی نیست، مگر اینکه احزاب از کارکرد خود خارج شده باشند. اگر احزاب دنبال جلب اعتماد مردم در درازمدت باشند، باید ثابت کنند بهنفع منافع عمومی تصمیم میگیرند.
در پایان اگر نکتهای دارید، جمعبندی بفرمایید.
همانطور که ذکر شد، پایههای حکمرانی مطلوب و خوب عبارتند از حاکمیت قانون، مشارکت مردم، شفافیت و پاسخگویی که امروز اینها به استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات گره خورده است؛ چیزی که از آن بهعنوان دولت الکترونیکی یکپارچه نیز یاد میشود. این آن چیزی است که حکمرانی مطلوب را تامین میکند، بهشرط آنکه از این فناوری استفاده شود و پشتوانه آن نیز نظام حقوقی منسجم و شفاف باشد. شفافیت آثار زیادی دارد که اعتماد اجتماعی را بازسازی میکند و زمینه را برای مشارکت مردم فراهم میآورد و کارهای مردم را سرعت میبخشد و هزینهها را کاهش میدهد. این مقوله همچنین به ارتقای سطح پاسخگویی و کارآمدی و مسئولیتپذیری حکمرانان میانجامد.
* نویسنده: محمد جعفری، روزنامهنگار