به گزارش «فرهیختگان»، «تحول»، کلیدواژهای است که اخیرا بیشازپیش در ادبیات رهبر معظم انقلاب مورداستفاده واقع میشود. این کلیدواژه ابتدا در بیانات معظمله به مناسبت سیویکمین سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی(رحمهاللهعلیه) بهصورت بسیار برجسته مطرح شد و سپس در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوهقضائیه امتداد پیدا کرد. نگارنده معتقد است براساس دیدگاه رهبر انقلاب، یکی از مهمترین ارکان تحول در بخشهای گوناگون کشور، توجهی دوباره به امر فرهنگی است و این دیدگاه کلان در مورد تحول در نهاد قضایی کشور نیز صادق است. برای تبیین موضوع مذکور ابتدا لازم است مقدمهای در باب اصل موضوع «تحول» و نسبت آن با مفهوم «انقلاب» بیان شود و سپس با محوریت بیانات اخیر رهبری، ارتباط این موضوع با «امر فرهنگی» و نهاد «قوهقضائیه» مورد بررسی قرار گیرد.
تحول، دمیدهشدن روح تازه در کالبد انقلاب
به نظر میرسد فهم بهتر مقوله تحول در اندیشه رهبر انقلاب بهتبع این حاصل میشود که به معنای کلیدواژه مهم دیگری در ادبیات ایشان، یعنی مفهوم «انقلاب» توجه شود. از نگاه آیتالله خامنهای مدظله انقلاب به معنای تحولی عمیق و بنیادین است. ایشان در بیانات خود بارها تاکید کردهاند که انقلاب اسلامی پدیدهای نبوده است که در بهمن 1357 محقق شده و در همان زمان به پایان رسیده باشد؛ بلکه انقلاب حقیقت زندهای است که بهصورت مستمر در جریان است. از سوی دیگر ایشان در خلال بیانات اخیر خود در گفتوگو با مسئولان قضایی کشور و ذیل بحث پیرامون موانع تحقق تحول در قوه قضائیه به کلیدواژه «تغییرات بنیادین» اشاره کردند. با کنار هم قراردادن این گزارهها، میتوان نتیجه گرفت که در ادبیات حضرت آیتالله خامنهای مدظله مقوله «تحول» عبارهاخری استمرار پدیده «انقلاب» در شرایط کنونی است. بدینترتیب میتوان گفت که رهبر معظم انقلاب در گام دوم انقلاب اسلامی و با ظاهر شدن نشانههایی از زمینه مستعد سیاسی و اجتماعی برای سرعت گرفتن حرکت انقلاب به سمت اهداف خود، ادبیات «استمرار انقلاب» را با کلیدواژه «تحول» احیا کردهاند. وجود نوعی «اینهمانی مفهومی» بین دو کلیدواژه «تحول» و «انقلاب» زمینه آن را فراهم میآورد که از ظرفیتهای گفتمانی ادبیات «انقلاب» که به دلیل کاربرد بیشتر، توسعه بیشتری یافته است، در ادبیاتسازی با محوریت مفهوم تحول بهره برد. براین اساس میتوان به موضوعاتی مانند ضرورت همراستایی «ظاهرِ» تحولات (صورت انقلاب) با «باطنِ» معارف انقلاب اسلامی (سیرت انقلاب)، توجه به ابعاد و مراحل گوناگون تحول که در ایده مراحل پنجگانه تحقق انقلاب (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی) مطرح شده، گونهشناسی اقشار اجتماعی با محوریت نقش آنان در پیشبرندگی انقلاب (خواص و عوام) و... توجه کرد. افزون بر این، اینهمانی دو مقوله تحول و انقلاب از یکسو و جایگاه زیربنایی امر فرهنگی در ادبیات پیشبرد انقلاب از سوی دیگر میتواند برای ما روشن کند که موضوع فرهنگ از چه جایگاه مهمی در تحقق تحول بهصورت عام و تحول قوهقضائیه بهصورت خاص برخوردار است. ادعای مذکور با بررسی متن بیانات اخیر رهبری در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه قابلاثبات است؛ به همین دلیل درادامه این نوشتار، در حد فهم قاصر نویسنده، به فرازهایی از این بیانات که در ارتباط با جایگاه امر فرهنگی در تحول قضایی است، پرداخته میشود.
فرهنگ و پیشگیری از وقوع جرم
یکی از موضوعاتی که در بیانات اخیر رهبر انقلاب پیرامون قوهقضائیه بارها مورد اشاره واقع شد، موضوع شناسایی زمینههای تولید جرم است. به نظر میرسد مبتنیبر اندیشه فرهنگی رهبر انقلاب و «اصالت امر فرهنگی» در این دیدگاه، یکی از اصلیترین زمینههای وقوع جرم و بروز و ظهور ناهنجاریهای اجتماعی، زمینههای نهادینهشده فرهنگی است. براین اساس قوه قضائیه وظیفه خطیر «مقابله فرهنگی با وقوع جرم» را برعهده دارد و در این راستا گریزی از این ندارد که جامعه ایرانی را از زاویه نقاط جرمخیز فرهنگی مورد مطالعه قرار داده و در هماهنگی با سایر نهادها، برای بهسازی نقاط مذکور تلاش کند تا از این طریق نسبت به «پیشگیری فرهنگی از وقوع جرم» مبادرت ورزد. براین اساس، «استحکام ساخت درون» بهمثابه یک راهبرد کلان در مسیر حرکت انقلاب اسلامی با تجلی در ساحت فرهنگ، متوجه شناسایی نقاط آسیبپذیر فرهنگی و برنامهریزی برای بهسازی وضعیت آنها در جامعه ایرانی میشود.
دانش فرهنگی و عدمبسندگی به علوم قضایی
موضوع دیگری که در بیانات اخیر رهبر انقلاب به آن پرداخته شد، ضرورت توجه به دانشهای مختلف و عدمبسندگی به دانش قضایی بود. این بیان رهبر انقلاب را باید در امتداد تاکید بر راهبرد «مقابله فرهنگی با وقوع جرم» فهمید. بدیهی است چنانچه دامنه مقابله با جرم از حیطه تنگ و محدود امر قضایی به گستره موسعی چون فرهنگ توسعه یابد، دانش فرهنگی نیز باید به کمک مدیران قوهقضائیه بیاید. بر این اساس از سویی نخبگان فرهنگی باید به موضوع بسترهای فرهنگی-اجتماعی وقوع جرم بهعنوان یک پرسش فکری توجه کرده و از سوی دیگر، قوه قضائیه نیز تمنای بهره بردن از دانش فرهنگی را داشته باشد.
تحول در ساحت فرهنگ سازمانی
براساس بیانات اخیر رهبر انقلاب، چنانچه یک ضلع مسیر تحولی پیشروی قوه قضائیه از حیث ارتباط با مقوله فرهنگ «مقابله فرهنگی با وقوع جرم» محسوب شود، ضلع دیگر آن «تحول فرهنگی قوه بهمثابه یک سازمان» است. براساس این راهبرد، تحقق یک تحول عمیق و پایا در نهاد قضایی جمهوری اسلامی در گروی آن است که روحیه تحولخواهی بهعنوان یک رویکرد فرهنگی در اجزای مختلف قوه قضائیه، بهخصوص در لایه کارشناسی و مدیران میانی نهادینه شود که تحقق این مهم نیز در گرو اتخاذ رویکردی فرهنگی در مدیریت و راهبری سازمان قوهقضائیه است. ظاهرا در ساختار کنونی قوه، ذیل معاونت «منابع انسانی و امور فرهنگی»، اداره کلی با عنوان «مدیریت توسعه فرهنگ سازمانی» وجود دارد که متولی اصلی تحقق این ماموریت بسیار مهم در سازمان قوه قضائیه است.
ارتقای فرهنگ حقوقی مردم
محور دیگری که در بیانات اخیر رهبری مورد توجه واقع شد، ضرورت ارتقای سطح اطلاعات حقوقی مردم است که در این نوشتار با نوعی توسعه مفهومی از آن به «ارتقای فرهنگ حقوقی مردم» تعبیر شده است. براساس این راهبرد، قوه قضائیه این وظیفه را برعهده دارد که نوعی سیاست فرهنگی را در قبال افزایش سطح سواد حقوقی مردم و در مقیاس کلانتر، ارتقای وضعیت فرهنگی جامعه در ساحت فرهنگ حقوقی اتخاذ کند. مسلما اجراییشدن این سیاست فرهنگی در گرو استفاده از تمامی ظرفیتهای فرهنگی و تربیتی جامعه، بهخصوص «نهاد آموزشوپرورش» است. به بیان دیگر قوهقضائیه باید متناسب با گروههای سنی مختلف و نیز اقشار متفاوت جامعه، تدابیر خاصی را در راستای ارتقای سطح «تربیت حقوقی» مردم در پیش بگیرد.
اقبال به هنر و رسانه و احتراز از پروپاگاندا
آخرین محوری که این نوشتار به بررسی آن میپردازد، تاکید آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله بر موضوع استفاده از ظرفیت هنر و رسانه در مسیر تحول در دستگاه قضا است. اهمیت تاکید رهبر معظم انقلاب بر اتخاذ رویکردی زیباییشناسانه در مدیریت تصویر قوهقضائیه زمانی بهتر فهم میشود که به تهی بودن فعلی قوه از ظرفیت این عرصه بهصورت مضاعف توجه شود. به بیان دیگر، قوهقضائیه نهتنها از ابزار هنر در راستای اهداف فرهنگی و نمادین خود استفاده نمیکند بلکه ضربات قابلتوجهی نیز از این ناحیه بر پیکرش وارد میآید؛ بهعنوان مثال در جشنواره سیوهشتم فیلم فجر، یک اثر سینمایی با عنوان «قصیده گاو شیرده» بهراحتی مقوله قصاص را قانونی بدوی تلقی میکند. براساس این راهبرد، قوه، اگرچه این وظیفه را برعهده دارد که در راستای تصویرسازی از نهاد قضا در اذهان مردم از ظرفیت هنر و رسانه بهره ببرد ولی این به معنای خروج از دامنه بیان حقایق و فروافتادن به گرداب پروپاگاندا بهمثابه ابزاری برای تحریف واقعیت نیست.
ضرورت تجدیدعهد با امر فرهنگی
درنهایت و براساس آنچه گفته شد به نظر میرسد یکی از ضرورتهای تدبیر رویکرد تحولی قوه قضائیه، نسبتیابی مجدد این نهاد با امر فرهنگی است. بدیهی است در صورت عدمبرقراری نسبت مذکور، تحول در این نهاد امری موسمی و گذرا خواهد بود. توجه به این نکته نیز ضروری است که انتظار برقرارشدن نسبت موردبحث در این نوشتار توسط یکی از معاونتهای قوه قضائیه، یعنی معاونت «منابع انسانی و امور فرهنگی»، چیزی جز سادهسازی سادهلوحانه موضوع نیست، چراکه تحول نهاد قضایی کشور و تجدیدعهد آن نسبت به مقوله فرهنگ، اساسا یک وظیفه بخشی نیست بلکه وظیفهای بینبخشی است که بنای جدید قوه باید با در نظر گرفتن آن شکل بگیرد.
* نویسنده: محسن جوهری، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)