به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مرزبندی چهرهها و گروههای سیاسی با اقدام چند روز پیش محمد موسویخوئینیها در انتشار نامه سرگشاده به رهبر انقلاب صرفا در موضعگیری اصولگرایان خلاصه نشد و اصلاحطلبان نیز از گروهها و جریانهای مختلف حرفهایی زدند که بعضا از نقدهای اصولگرایان هم تندتر بود و نشان میداد که بنایی برای همراهی کلی جریان اصلاحات با روش و منش موسویخوئینیها و افرادی که این روزها مواضعی مشابه او دارند وجود ندارد.
ازجمله تعریضهای جالبی که به نامه موسویخوئینیها شد، توئیت عزتالله ضرغامی ازجمله تسخیرکنندگان لانه جاسوسی بود. او در اینباره نوشت که «آقای موسویخوئینیها، ولیفقیه ما در سفارت آمریکا بودند تا با مجوز شرعی ایشان بتوانم با شلوار رنجر غنیمتی آمریکایی نماز بخوانم. درستتر این بود که گلهمندی اخیرشان را در سال 96 و خطاب به روحانی منتشر میکردند.» یا پرویز امینی که مفصلترین نقد منتقدان دولت و اصلاحطلبان را بر این نامه نوشت و در بندهای متعددی عموما بر پایه بلادلیل بودن ادعاهای نامه و فقدان ارائه راهکار به نقد آن پرداخت. او البته دلایلی دیگری هم درخصوص سست بودن نامه اقامه کرده و حتی در جایی نوشته است: «مثل برخی میشود روی انتقام شخصی خوئینیها از آیتالله خامنهای بهعنوان اپوزیسیون دیرین او حساب کرد و الان فرصت را برای این انتقامگیری مهیا دید ولی فراتر از آن احتمال، میتوان روی این واقعیت حساب کرد که دولت روحانی بهعنوان متحد جریان جناب موسویخوئینیها در چنان وضعیت بحرانی در افکار عمومی قرار دارد که کسی حاضر نیست مسئولیت آن را بپذیرد و مثل یک بچه سرراهی هر کسی میخواهد از انتساب آن به خود بپرهیزد.» این نقدها در کنار متنهایی است که افرادی چون حسین شریعتمداری، عباس کعبی و... منتشر کردند.
در میان اصلاحطلبان اما فضا بعضا تند و تیزتر هم بود و فعالان این جریان نقدهای بسیار صریحی به موسویخوئینیها مطرح کردند، آنهایی که میدانند با مسیری که موسویخوئینیها برگزیده امکان حیات سیاسی و سیاستورزی متعارف غیرممکن خواهد بود و لذا لاجرم در بالاترین سطح با او مرزبندی میکنند. در این بین و قبل از همه نقدها باید به اظهارنظر مجید انصاری، عضو مجمع روحانیون مبارز اشاره کرد چراکه او همحزبی موسویخوئینیهاست و سابقه اصلاحطلبی کمتری هم از او ندارد. مجید انصاری گفته است: «نامه خوئینیها، تصمیم و نظر شخصی او بوده و هیچ ارتباطی به مجمع روحانیون مبارز ندارد.» ازجمله دیگر اصلاحطلبان هم میتوان به نقدهای احمد زیدآبادی، سعید رضویفقیه، فرید مدرسی و سعید زیباکلام اشاره کرد، اما شاید مهمتر از همه آنها سرمقاله روز گذشته محمد قوچانی باشد که از بنیان با موسویخوئینیها، علویتبار و حجاریان مرزبندی کرد و آنها را تندروهایی خواند که خودشان این عنوان را برای خود انتخاب کردهاند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و سردبیر روزنامه سازندگی نوشت: «دفاع از رادیکالیسم بهعنوان تفکری ریشهمحور از چندی پیش در دستور کار روشنفکران سیاسی جناح چپ رادیکال قرار گرفته است. اختلاف میان چپ رادیکال و راست مدرن در جبهه اصلاحات اختلاف تاکتیکی و حتی راهبردی نیست. اختلافی گفتمانی است که در بیرون از لایههای تشکیلاتی و سیاسی این جبهه قابل ردیابی است. حلقه چپ مدرن رادیکال نهتنها با کارگزاران که با حزب اتحاد ملت هم درحال مرزبندی است چون آن را جانشین شایستهای برای حزب مشارکت نمیداند. انتقادهای حجاریان از خاتمی و تحریک بهزاد نبوی به سبب گرایش به کارگزاران و به سبب آنکه از روحانی انتقاد نمیکند، بخشی از این تسویهحساب ایدئولوژیک است.»
در این خصوص و بهمنظور جمعبندی فضا و دقت بیشتر در موضوع، در شماره امروز به سراغ امیر محبیان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائلی سیاسی رفتیم و از او بهعنوان کسی که هم سابقه آکادمیک دارد و هم تجربه تحزب و کنشگری سیاسی درخصوص این موضوع پرسیدیم. محبیان توضیحات متفاوتی نسبت به دیگران درخصوص نامهنگاری محمد موسویخوئینیها داشت.
وی در ابتدای گفتوگو با «فرهیختگان» با اشاره به دلایل نگارش نامه سرگشاده از سوی موسویخوئینیها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز به رهبر معظم انقلاب، اظهار داشت: «برای اینکه ارزیابی درستی از این نامه داشته باشیم باید چند نکته را در نظر بگیریم؛ مساله اول سوابق نگارنده نامه و نکته دوم بازه زمانی است که نامه نگاشته شده است.»
محبیان لحن و ادبیات و درعینحال رویکرد نهایی این نامه را نکته سوم قابل توجه برشمرد و گفت: «سابقه آقای موسویخوئینیها سابقهای نیست که دال بر این باشد که ایشان دغدغه معیشت یا دغدغه آزادیهای مردم را داشته است، چراکه بسیاری از پرسشها درباره ایشان مطرح است که هنوز پاسخی به آن داده نشده است.»
موسویخوئینیها تصویر خودش را شفاف کند سپس از دیگران پرسش کند
این تحلیلگر مسائل سیاسی با تاکید بر اینکه به نظر میرسد موسویخوئینیها پیش از اینکه نامه را بنگارد بهتر است ابهاماتی که درباره تصویر خودشان در سطح افکار عمومی وجود دارد را رفع کنند، افزود: «وقتی خوئینیها تصویری شفاف از خودشان ایجاد کرد، آن زمان حق دارد از دیگران پرسش کند.»
وی درباره شفاف نبودن عملکرد موسویخوئینیها اظهار داشت: «اوجزء چهرههای مسئول در یک دوران خاصی از انقلاب است و در عین حال جزء چهرههای موثر یک جریان سیاسی محسوب میشود.
او طی این دو دوره یعنی چه بهعنوان یک فرد مسئول و چه بهعنوان فرد موثر تصمیماتی گرفت و تاثیراتی گذاشتند که آثاری بر زیست اجتماعی و سیاسی مردم ایران داشته است و لذا پرسشهای زیادی در این زمینه وجود دارد که ایشان تاکنون در این خصوص پاسخگو نبوده است.»
به گفته محبیان، موسویخوئینیها ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهد و گذشته خود را شفاف کند و بعد بهعنوان یک فرد شفاف از دیگران سوال کند؛ در غیر این صورت او هنوز آن جایگاهی که بهعنوان یک مقام پرسشگر داشته باشد در ذهن افکار عمومی ندارد.
این تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی ادامه داد: «نکته دوم بحث زمانی است که این نامه نگاشته شده است؛ موسویخوئینیها باید مشخص کند که چه شده و چه اتفاق خاصی افتاده که او این زمان خاص را انتخاب کرده، 40 سال از انقلاب گذشته و خیلی از نکاتی که در این نامه بهعنوان پرسش مطرح شده در گذشته هم وجود داشته، چرا پیش از این سوال نکرد؟ لذا این نکته مهمی است که جزء ابهامات است.»
نامه موسویخوئینیها، اتهام زدن شدیدا محافظهکارانه و مبتنیبر کنایه است
وی با اشاره به لحن و ادبیات و رویکرد این نامه تصریح کرد: «لحن و رویکرد و ادبیات این نامه دال بر نوعی ابهام است؛ یعنی هیچشفافیتی در این نامه وجود ندارد. فقط نوعی اتهام زدن شدیدا محافظهکارانه و برخی از کنایههایی که نه در شأن مخاطب این نامه است که اینگونه به او نامه نوشته شده و نه در شأن آن کسی است که این نامه را نگاشته است.»
محبیان با بیان اینکه خوئینیها بهعنوان یک روحانی که یک موقعیت ویژهای را در بین جریان سیاسی دارد باید با حفظ احترامات و سوالات شفاف پرسش میکرد، یادآور شد: «البته قبل از این کار لازم بود او شخصیت سیاسی خود را در این زمینه شفاف کند، چراکه اساسا فردی ناشفاف است.»
این تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی افزود: «مجموعه این موارد باعث میشود بسیاری از افرادی که این نامه را دیدند اول این سوال را مطرح کنند که جایگاه موسویخوئینیها برای پرسیدن این پرسشها کجاست و اساسا آیا او میتواند این سوالات را بپرسد یا خیر؟»
موسویخوئینیها چهرهای غیرشفاف است که در مقام پرسشگری نیست
وی درباره انتقاد اصلاحطلبان از چنین رویه رادیکالی در جریان منتسب به موسویخوئینیها گفت: «بسیاری از اصلاحطلبان هم این نظر را دارند که موسویخوئینیها در یک زمان ناگهان نامهای را بهصورت ناشفاف مطرح میکند، درحالی که بهنظر میرسد مدتها در یک حالت کما بوده و بعد ضربهای میزند و نامهای مینویسد و دوباره پنهان میشود، این اقدام به چه معناست؟»
اگر موسویخوئینیها بهعنوان فعال سیاسی نامه نوشته چرا هیچ برونداد سیاسی ندارد؟
محبیان خاطرنشان کرد: «سوال ما این است که آیا موسویخوئینیها بهعنوان یک فعال سیاسی این کار را انجام میدهد؟ پس چرا روی صحنه چیزی از او نمیبینیم؟ آیا او بهعنوان یک چهره انقلابی این نکات را مطرح میکند؟ پس چرا در بزنگاههایی که انقلاب نیاز به کمک داشته حرکتی را انجام نداده است؟»
این کارشناس ارشد مسائل سیاسی با بیان اینکه اساسا موسویخوئینیها جایگاه نامشخصی را برای خود تعریف کرده است، گفت: «این نشاندهنده این است این ابهامات بیشتر از اینکه از نامه او به مخاطب نامه سرایت کند، به خود وی بازگشته است.»
وی بر همین اساس خاطرنشان کرد: «بنابراین دیدیم هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان به یاد او آوردند که موسویخوئینیها باید ابتدا بسیاری از پرسشها را پاسخ دهد و پس از روشن شدن آنها به محتوای نامه بپردازد.»
اگر کسی باید نامهای مینوشت قطعا نمیتوانست موسویخوئینیها باشد
محبیان تاکید کرد: «بنابراین بهنظر من تمام این مباحث و مباحث دیگری که بعضا بیان شده، دال بر این است که اگر کسی باید نامهای مینوشت این فرد طبیعتا نمیتوانست موسویخوئینیها باشد.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی درباره هدف نهایی از نگارش چنین نامهای اظهار داشت: «نگاه موسویخوئینیها فراتر از دولت است؛ یعنی او خود را در مقام پرسشگر و نظام را بهعنوان پاسخگوی خود انتخاب کرده است و این فقط بحث دولت نیست.»
به گفته وی موسویخوئینیها میخواهد سوابق 30 ساله پیش از این را زیرسوال ببرد تا چه آیندهای را تفسیر کند؟ این ابهامات وجود دارد و از این رو تنها بحث دولت برای موسویخوئینیها مطرح نیست.
* نویسنده: مریم عاقلی، روزنامهنگار