همزمان با فرمان رهبری و تاکیدات و تصریحات چندین‌باره ایشان، جنبشی به نام «عدالتخواهی» در دانشگاه‌های مختلف تاسیس شد و اولویت خود را شناسایی یا معرفی مفاسد گوناگون و مطالبه مبارزه با آن توسط دستگاه‌های مختلف قرار داد و مورد حمایت رهبری نیز قرار گرفت.
  • ۱۳۹۹-۰۴-۰۸ - ۱۵:۳۷
  • 00
فریاد فسادستیزی و گوش ناشنوای دولت‌‌ها

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سیدعلیرضا سجادیه، پژوهشگر هسته عدالت‌پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) طی یادداشتی در ویژه‌نامه روزنامه «فرهیختگان» نوشت: تعداد زیاد محافظان خبر از حضور مسئولان مختلف کشوری در همایش را دارد. همایشی که در بهترین سالن اجتماعات پایتخت قرار است برگزار شود. کم‌کم تعداد یقه‌سفیدها در حال زیاد شدن است. سفیدی که حالا این روزها به چرکی گراییده و فلسفه برگزاری همایش نیز مبارزه با آلودگی آن است. فضای سنگینی حکم‌فرماست تا اینکه معاون اول، خبر از پیام رهبری به همایش «ارتقای سلامت نظام اداری» می‌دهد. من هم مانند همه منتظر مجموعه توصیه‌ها و راهبردهای مشخص‌شده برای طی مسیر مبارزه با فساد هستم؛ اما متن پیام تلخ و گزنده و عتاب‌آلود است:

«این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟... توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظه‌ای بگیرند و اجرا کنند.»

داستان جوانه زدن این شجره ملعونه به سال‌ها قبل باز می‌گردد. سال‌هایی که باید نهیب‌ها و مطالبات رهبری را بیشتر در آنها جست‌وجو کرد.

  ‌   بازسازی منهای خودسازی

اداره امور عمومی قلب تپنده حرکت ملی یک کشور را رقم می‌زند و از همین رو است که دارای پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های بسیاری است که غفلت از هر یک، موجبات ایجاد خسارت به طیف گسترده‌ای از عامه مردم را در پی دارد. یکی از مهم‌ترین این گلوگاه‌ها توزیع ثروت و مناصب در جامعه است. دهه اول حیات انقلاب عمدتا به مقابله با دشمن بیرونی و تفاله‌های داخلی آن می‌گذرد. در این زمان کلیه امکانات دولت- ملت به پیروی از امام امت به جنگ تحمیلی و اداره آن معطوف است. البته از اواسط دهه 60 نشانه‌های بسیار اندکی از سوءاستفاده از پست و مقام به گوش می‌رسد و بعضا در رسانه‌هایی چون روزنامه رسالت بازتاب دارد اما وجهه همت دفاع مقدس آنها را به حاشیه برده است.

پس از جنگ تحمیلی و به دلیل ضرورت بازسازی خرابی‌ها و ویرانی‌ها، حجم عظیمی از پروژه‌ها و بالطبع سرمایه‌های مالی در اقصی نقاط کشور هزینه شد و توانست زیرساخت‌ها و عمرانی‌های مناسبی را برای کشور به ارمغان آورد. اگرچه نظریه حاکم بر شعار «سازندگی» سرریز شدن عواید حاصل از سرمایه‌گذاری‌ها و توسعه‌ها در بین قشرهای کمتر برخوردار و مستضعف بود، اما جریان تاریخ، شواهد و قرائن دیگری را نشان می‌دهد. تورم‌های کمرشکن و افزایش فاصله طبقاتی از یک‌ طرف و ظهور طبقه جدیدی از مسئولان با سبک زندگی خاص و تجملی خود از سوی دیگر مسیر حرکت جامعه را با مشکلات جدی مواجه می‌کرد. در همان سال‌ها که این شعار با رنگ و لعاب زیبایی سردست گرفته شد، رهبری خطری را متذکر شدند که عدم‌توجه به آن بعدها تبعات و اثرات خود را بیشتر نشان داد.

«ولی آن چیزی که من می‌خواهم به مسئولان و به مردم عرض کنم، این نکته است که در دوران بازسازی، خطر دنیاطلبی بیشتر از همیشه است. در دوران بازسازی، ثروت‌ها انباشته می‌شود؛ چون دوران بازسازی، دوران تراکم کارها، دوران انباشت ثروت‌ها، دوران افزایش فعالیت‌های اقتصادی و دورانی است که اگر کسی می‌تواند تلاشی بکند و حرکتی اقتصادی بکند، راه برای او باز است. در چنین دورانی، آدم‌هایی که اهل دنیا هستند، آدم‌هایی که دل‌شان در بند زخارف دنیوی است، آدم‌هایی که منافع شخصی خود را بر منافع کشور و ملت و مصالح انقلاب ترجیح می‌دهند، دست‌شان باز است، برای اینکه بتوانند خدای‌ناکرده به سمت اشرافی‌گری و زراندوزی و جمع مال‌ومنال و سوءاستفاده بروند. دوران بازسازی، دوران شکوفایی و پیشرفت ملت و دوران ساختن کشور است. اما در همین حال، این دوران، دوران خطر گرایش آدم‌های ضعیف به سمت اشرافی‌گری و تجمل و انباشت ثروت و سوءاستفاده‌ اقتصادی است. لذا همه باید خیلی مراقب باشند؛ هم مسئولان و هم آحاد مردم.» [1]

نوش‌داروی واقعی چنین خطری باید از دل و اعماق وجود آحاد ملت بجوشد تا قطع به‌یقین بتوان ادعا کرد که اشرافی‌گری و فساد در حال افول است. رهبری در این زمان از دو لبه قیچی دولت و ملت انتظاری واحد دارند و آن را در نشست‌وبرخاست‌های متعدد با اقشار و صنوف مختلف بیان می‌کنند :

 «توجه و عمل به تقوا و اخلاق. چراکه از سویی «اگر در نظامی، مسئولان نظام باتقوا باشند، فساد در آن نظام راه پیدا نمی‌کند. اگر در یک جبهه جنگ، مسئولان و فرماندهان باتقوا باشند - یعنی همین مراقبت دائمی از خود - موجب می‌شود که هیچ خسارتی وارد نشود.» [2] و از سوی دیگر فضای عمومی جامعه نقش محوری در ظهور و بروز فسادهای پیدا و پنهان دارد. «کسانی که واردند، می‌دانند و می‌فهمند که فسادهای کلان، اغلب از دیده‌ها پنهان است. لذا محیط جامعه باید به‌گونه‌ای باشد که اگر در آن فسادی پدیدار شد، فرصت رشد پیدا نکند و زود از بین برود. مثل جریان‌های عظیم آب.» [3] تحلیل مخاطب بیانات نیز بیانگر آن است که همه انتظار و حرکت رهبری، بسیج همه اقشار جامعه به‌منظور فهم درست فساد و تشخیص درست مصادیق اهم آن و نحوه درست مبارزه با آن است.

نفوذ و رسوخ اشرافیت و توجیه ریخت‌وپاش به‌منظور پیشبرد امور جاری کشور در اذهان و عمل مدیران به‌حدی است که ارزشی به نام «پاک‌دستی» در مراسم تنفیذ حکم دوره دوم ریاست‌جمهوری آقای رفسنجانی به‌عنوان رُکن مهم کارگزاران و مسئول نظام در همه سطوح، مورد اشاره صریح رهبری قرار می‌گیرد.

«رکن سوم، حفظ طهارت و تقواست. حفظ پاکیزگی در عمل است. اجتناب از هرگونه - خدای‌ناکرده - اختلاط با اهداف غیرمشروع یا اهداف غیرمقبول و غیراخلاقی است. این، شأن سوم است. مدیر خوب، مدیری است که هر کاری را به‌عهده می‌گیرد، با رعایت اصول اخلاقی صحیح انجام دهد. در نظام اسلامی، چیزی که به‌شدت با آن مقابله می‌شود، رسوخ فساد است. در نظام اسلامی، با اعتقاد بد و نادرست، این‌طور مقابله نمی‌شود که با عمل غیرصحیح و عمل غیراخلاقی و خدای‌ناکرده رسوخ فساد مبارزه ‌شود. چیزی که امروز، در دوران بازسازی، مسئولان کشور، همکاران دولت، مدیران درجه‌دو و سه در دستگاه‌های دولتی تا پایین‌ترین رده‌ها، باید با دقت مراقب باشند، این است که در این دوران بدانند خطر رسوخ و نفوذ فساد، جدی و فلج‌کننده است. واقعا فلج‌کننده است!... انسان، به‌شدت آسیب‌پذیر است. لذا، خیلی باید مراقب بود.» [4]

وجه دیگر این مراقبت شدید، در تصویرسازی مسئولانی است که در نقاط مختلف کشور در منظر و مرأی مردم انجام می‌دهند و به‌نوعی به‌عنوان نماینده تشکیلات جمهوری اسلامی محسوب می‌شوند و صلاح یا فساد آنها به‌پای کل نظام نوشته خواهد شد.  ادامه همان مسیر دولت سازندگی و عدم دقت‌ها یا تعمدهای فراوان در مقابله با فساد آن‌قدر زیاد شیوع پیدا می‌کند که حتی دولت وقت فشارهای زیادی علیه محاکمه شهردار وقت تهران به قوه قضائیه وارد می‌کند و رسانه‌های نزدیک به دولت چنین اموری را در شأن نظام اسلامی نمی‌دانند.  در اینجا و به همین مناسبت سفارش مهمی را یادآوری می‌کنم: «یکی از وظایف امروز آقایان مبارزه با فساد است؛ چون کشور به ثمردهی رسیده و وقت میوه‌چینی است. زحمات گذشته شما به‌تدریج ثمر می‌دهد و امکانات در کشور در حال افزایش است. چنین موسمی همیشه و در همه تاریخ، موسم خطرناکی بوده است. موسم ورود آدم‌های سوءاستفاده‌کن و فرصت‌طلب و کج‌دست و بددل و سیاه‌روست که وارد می‌شوند و اگر بتوانند، از غفلت‌ها سوءاستفاده می‌کنند. خیلی مراقب این جهت باشید. شاید ما 10 سال پیش این‌قدر به مراقبت نیاز نداشتیم - اگرچه همیشه مراقبت لازم است - زیرا آن‌وقت چیز زیادی برای بردن و دزدیدن نبود؛ ولی امروز چیز زیادی برای بردن و دزدیدن وجود دارد. من محاکمات جنجالی این روزها را جزء افتخارات نظام می‌دانم. وجود فساد تعجب‌آور نیست؛ مبارزه نکردن با فساد تعجب‌آور است. این محاکمات معنایش این است که نظام جمهوری اسلامی با هیچ‌کس رودربایستی و شوخی ندارد و هر‌انگیزه فسادی را در هرجا ببیند سرکوب می‌کند؛ به‌خصوص آن فسادی که مثل خوره و کرمِ داخل درخت، بناست که اصل بنا را پوسانده و پوک کند و از بین ببرد. هرجا که با این مساله در مجموعه خودتان برخورد کردید، با کمال قدرت و بدون هیچ‌گونه ابا و امتناع و با تکیه بر همان روش‌ها و طریقه‌های قانونی - که بحمدالله ما برای همه این کارهای اساسی قانون داریم - با آن مبارزه کنید.»[5]

  ‌   اصلاحات یا افسادات؟

با پایان گرفتن دولت سازندگی و در کنار مشکلات ریزودرشتی که درون نظام اداری کشور رسوخ کرد، گفتمان اصلاحات با رویکرد توسعه سیاسی سر دست گرفته‌شده و با اقبال عمومی آن زمان مواجه شد. سال‌های ابتدایی دولت هفتم عمدتا حاصلی جز تنش‌های بسیار سیاسی در سطح کشور- همانند فتنه 78- نداشت و رویکرد واحد و منسجم اقتصادی نیز در دولت قابل رصد نبود. ادامه مسیر نظام اداری-اجرایی کشور بر همان مبانی قبلی نه‌تنها فساد را محدود و مضمحل نکرد؛ بلکه به گستره آن روزبه‌روز اضافه شد و مشکلات دیگر اقتصادی نظیر اشتغال و فقر نیز گریبان کشور را بیش‌از پیش می‌فشرد. سال 1379 و به اقتضای نام‌گذاری سال  به نام امام(ع)، رهبری به تبیین مختصات و ویژگی‌های مهم حکومت علوی و وظایف حکومت و دولت به‌منظور نزدیک شدن به آن پرداختند. این تحلیل منجر به ابداع سه‌گانه «فقر، فساد و تبعیض» شد. رهبری از این سه‌گانه به‌منظور ریل‌گذاری صحیح معنای اصلاحات و مقابله جدی با تعبیر و تفسیرهای ضدانقلابانه از آن و نیازسازی‌های کاذب و دروغین در افکار عمومی- که به‌وفور در رسانه‌های به‌اصطلاح زنجیره‌ای آن زمان بازتاب می‌یافت- استفاده کردند.

«می‌خواهم این نکته را بگویم که اگر مسئولان کشور به پشتیبانی این مردم و به کمک این افکار عمومى بسیار مستعد و علاقه‌مند، یک مبارزه خستگی‌ناپذیر را با عوامل انحطاط و عقب‌ماندگی شروع کنند، هم موفق خواهند شد، هم مردم را به هدف‌های خودشان خواهند رساند، هم خدا را از خود راضی خواهند کرد و اصلاحات به معنای واقعی - به همان معنایی که دشمنان، آن را دوست ندارند؛ به آن معنایی که رسانه‌های بیگانه، از آن متنفر و بیزارند، اما دل‌های مومن و مسئول به آن علاقه‌مند است - اتفاق خواهد افتاد. مسئولان هم‌ دل‌شان برای این مبارزه می‌تپد... آماج این مبارزه، سه چیز است: یکی فقر است، یکی فساد است و یکی تبعیض. اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور، مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی - اصلاحات انقلابی و اسلامی – و تحقق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه‌پایه شوم و از این سه عنصر مخرب است... فساد، یعنی فساد اخلاقی، فساد کاری، عدم‌احساس وجدان در تقدیم خدمات عمومی، عدم‌احساس مسئولیت در مواجهه با افکار عمومی و با ذهن‌های مردم. اینها شاخه‌ها و شعبه‌های فساد است. مسئولان، فرزانگان، دلسوزان و کسانی که با افکار عمومی، مواجهند، نباید بگذارند که دست‌های بدخواه بیاید و میکروب‌های اختلاف را در فضای ذهنی تزریق کند. چه فایده‌ای برای مردم دارد؟! چه کمکی به مردم است که شعارهای اختلاف‌آمیز و شعارهای تفرقه‌انگیز در میان‌شان رواج پیدا کند؟! نیاز واقعی مردم، اینها نیست؛ نیاز واقعی مردم چیز دیگری است.»[6]

این خط مطالبه در سال بعد و با انتخاب مجدد رئیس دولت اصلاحات و تشکیل دولت هشتم ادامه پیدا کرد. اهمیت و ضرورت مبارزه با پدیده فساد و مطالبه افکار عمومی به‌حدی برای قوای کشور جدی شد که مسئولان قوای مختلف را به تکاپو انداخت تا برنامه‌ها و اقداماتی را به‌منظور کاهش و قطع این اژده‌های هفت‌سر آغاز کنند. گام اول این تصمیمات منجر به تشکیل ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی با همت دو قوه مجریه و قضائیه می‌شود. ستادی که در بدو تشکیل خود در سال «رفتار علوی»، سیاست‌هایی محکم و متقن را در قالب فرمان هشت ماده‌ای رهبر انقلاب به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی در 10 اردیبهشت‌ماه به خود می‌بیند. فرمانی که هنوز به‌تصریح خبرگان و بیان خود معظم‌له همیشه تاریخ روز دارد.[7] نکته‌ای که وضعیت امروز ما مصداق بارز گواهی به آن است.

«حکومتی که مفتخر به الگو ساختن نظام علوی است باید در همه حال تکلیف بزرگ خود را کم کردن فاصله‌ طولانی خویش با نظام آرمانی علوی و اسلامی بداند و این جهادی از سر اخلاص و همتی سستی‌ناپذیر می‌طلبد. جمهوری اسلامی که جز خدمت به مردم و افراشتن پرچم عدالت اسلامی، هدف و فلسفه‌ای ندارد نباید در این راه دچار غفلت شود؛ رفتار قاطع و منصفانه‌ علوی را باید مدنظر داشته باشد؛ و به کمک الهی و حمایت مردمی که عدالت و انصاف را قدر می‌دانند تکیه کند... ضربه‌ عدالت باید قاطع ولی درعین‌حال دقیق و ظریف باشد. متهم کردن بی‌گناهان، یا معامله یکسان میان خیانت و اشتباه، یا یکسان گرفتن گناهان کوچک با گناهان بزرگ جایز نیست... در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچ‌کس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادی نمی‌تواند با عذر انتساب به این جانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب‌کشی معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد... با این امر مهم و حیاتی نباید به گونه شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه رفتار شود. به‌جای تبلیغات باید آثار و برکات عمل، مشهود شود. به دست‌اندرکاران این مهم تاکید کنید که به‌جای پرداختن به ریشه‌ها و ام‌الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهای کوچک نروند و نقاط اصلی را رها نکنند.» [8]

با تمرکز و مطالبه جدی مبارزه با فساد از دستگاه‌های مختلف کشور، طیف رسانه‌ای غالب آن روزگار و برخی از زورمندان- به پیش‌بینی خود رهبری در فرمان 8 ماده‌ای- نعره‌ها و حربه‌های خود را برای مقابله با جریان مطالبه رهبری در چند لایه آغاز می‌کنند. طبق یک اصل همیشگی برای اینکه امر خوبی از دور خارج شود لازم نیست مستقیما با آن وارد تقابل شد بلکه باید جایگاه، اهمیت و اولویت آن را با مسائل مختلف سیاسی در ذهن و عمل مردم و مجریان جابه‌جا کرد. در لایه بعد باید از طریق بلندگوهای متعدد اصل ضرورت امر خوب را با تردید و مخالف مصلحت کشور نشان داد و در قدم سوم آن‌قدر فساد را گسترده و عمیق جلوه داد تا دیگر مبارزه و جهاد در این مسیر بی‌فایده و ابتر تلقی شود.

در این فضا، رهبری در مقاطع گوناگون و به‌تناسب دیدارهای مختلف و حتی به‌صورت مکتوب یک‌تنه به مقابله با جریان مذکور می‌پردازند و علم مبارزه با فساد را سردست نگه می‌دارند و مطالبه خود از قوای سه‌گانه کشور را تبدیل به یک گفتمان و خواست ملی می‌کنند. این مقابله نیز به شکل چند لایه انجام می‌گیرد. لایه اول تبیین چرایی و اهمیت مبارزه با فساد و تبعات آن است که قوی‌کننده عزم‌ها و زداینده شبهه‌ها در دل و دست مسئولان و مردم خواهد بود.

«به مسئولان بارها گفته‌ام، تاکید هم کرده‌ام، بازهم می‌گویم و پای این مطلب ایستاده‌ام: باید با فساد در دستگاه‌های دولتی و دیگر دستگاه‌های حکومتی مبارزه شود.» [9] «... امروز یکی از مهم‌ترین مسائل ما، مبارزه با فساد است. این را باید همه مسئولان کشور بفهمند... از مسئولان کشور خواهش می‌کنم این جهاد عظیم را به اغراض سیاسی آلوده نکنند. اگر مسئولان کشور آن خودآگاهىِ لازم را داشته باشند، آنگاه می‌فهمند که امروز مبارزه با فساد لازم است و یک جهاد است. نشناختن موقعیت و خطر، همان ناخودآگاهی است که این خود خطر بسیار بزرگی است... فساد یعنی چه؟ فساد یعنی اینکه کسانی با زرنگی با قانون‌دانی، با زبان چرب و نرم و با چهره حق‌به‌جانب، به جان بیت‌المال این ملت بیفتند و کیسه‌های خود را پُر کنند. این کار چند ضرر دارد: یکی اینکه خزانه این کشور که باید صرف مردم شود - صرف ساختن پُل و راه و سد و آب‌رسانی و آباد کردن روستاها و سامان دادن به زندگی مردم شود - به جیب یک نفر یا یک جمع خاص می‌رود.  ضرر دوم این است: کسانی که می‌خواهند با پول خود در کشور فعالیت اقتصادی کنند - کارخانه تاسیس کنند، مزرعه راه بیندازند و تولید کنند - وقتی دیدند از راه‌های نامشروع می‌شود این همه ثروت به‌دست آورد، آنها هم تشویق می‌شوند که بروند کار نامشروع کنند. عده‌ای می‌گویند مبارزه با مفاسد اقتصادی موجب می‌شود که سرمایه‌دار، سرمایه‌گذاری نکند؛ اما من می‌گویم قضیه عکس است؛ اگر با فساد اقتصادی مبارزه نشود، هر سرمایه‌داری وسوسه و تشویق می‌شود که به‌جای وارد شدن به کار پُردردسر تولید و مقدمات آن و راه‌های طولانی دیگر، برود مشغول بندوبست و کارهای فساد‌انگیز شود. یک فاسد، دیگران را هم به فساد می‌کشاند و تشویق می‌کند. بنابراین ضرر دوم این است که کشور از فعالیت اقتصادی بازخواهد ماند.

ضرر سوم این است که آدم فاسد وقتی بخواهد از بیت‌المال مسلمانان استفاده کند، به‌طور مستقیم که او را راه نمی‌دهند؛ مجبور است به مدیران و مسئولان و هر کسی که سر راه او قرار دارد، رشوه بدهد... بنابراین آدم فاسد برای رسیدن به هدف خود، با رشوه دادن و شیرینی دادن، عده‌ای را فاسد می‌کند؛ مدیران را فاسد می‌کند، مأموران را فاسد می‌کند، مأمور بانک را فاسد می‌کند و مأمور فلان وزارتخانه را فاسد می‌کند.

ضرر چهارم این است که وقتی پول و لقمه حرام در بین مردم و نخبگان و زبدگان رایج شد، گناه رایج می‌شود؛ «امرنا مترفیها ففسقوا فیها». وارد شدن در میدان فساد مالی، مقدمه ورود به میدان فساد اخلاقی و فساد جنسی و فساد شهوانی و انواع و اقسام فسادهاست.

ضرر پنجم اینکه وقتی مدیران و مردمی فاسد شدند، به پایگاه دشمن خارجی تبدیل می‌شوند. دشمن خارجی از آدم‌های فاسد، برای اهداف سیاسی خود در کشور، خوب استفاده می‌کند.» [10]

«ما امروز وظیفه‌داریم در سالی که به‌عنوان «سال رفتار علوی» نام‌گذاری شده است، رفتار امیرالمومنین را دنبال کنیم. امروز اگر شعار مبارزه با فساد مالی و اقتصادی داده می‌شود، هرکس پیرو امیرالمومنین است، باید از این شعار پیروی کند. هرکس به معنای واقعی کلمه، دنبال صلاح و اصلاح است، باید دنبال این کار، حرکت کند. دستگاه‌های مسئول - اعم از قوه قضائیه یا قوه مجریه یا قوه مقننه - خود را موظف بدانند این شعار را تحقق بخشند و نگذارند در حدّ یک شعار توخالی و یک لفاظی، باقی بماند. مبارزه با فساد، یکی از پایه‌های اصلی حکومت و نظام اسلامی است. این روش امیرالمومنین است. امیرالمومنین از مردم ملاحظه نکرد؛ حتی از کسانی که از او توقع داشتند، ملاحظه نکرد. آنجایی که دید فساد وجود دارد، با آن مبارزه کرد.»[11]

  ‌   انکار و مبالغه؟!

گام‌های بعدی، مبارزه با دوگانی مصنوعی است که تلاش دارد از یک ‌طرف گفتن، نوشتن و عمل کردن برای مبارزه با فساد را زشت و مخالف امنیت کشور تلقی کنند و هم از سوی دیگر حجم فساد را به حدی گسترش دهد که مقابله با آن ناممکن به‌نظر برسد.[12]

«این را هم در پرانتز بگویم که از دونقطه متقابل، گاهی بعضی حرف‌ها گفته می‌شود که به‌نظر ما درست نیست. مثلا وقتی بحث مبارزه با فساد مطرح می‌شود، از یک نقطه کسانی می‌گویند چرا اصلا شما فساد را به‌عنوان یک مساله در جامعه مطرح می‌کنید؟ به‌نظر ما این حرف نادرستی است؛ چون فساد وجود دارد. البته در اینجا فساد، مثل مافیاهایی که در برخی دولت‌ها و نظام‌ها وجود دارد، گسترده و سازمان‌یافته نیست. به فضل پروردگار در نظام جمهوری اسلامی - لااقل در تشکیلات مسئول دولتی - فسادِ سازمان‌یافته وجود ندارد؛ اما فساد به میزانی وجود دارد و در همه‌جا و در همه زمان‌ها هم امکان بُروزش هست و باید با آن مبارزه کرد. در دنیا بعضی از دستگاه‌ها هستند که اصلا مبارزه با فساد و تبعیض و بی‌عدالتی را قبول ندارند؛ حتی اسمش را هم نمی‌آورند. بعضی کشورها ممکن است به‌صورت نمایشی چنین کارهایی بکنند؛ بعضی جاها نمایشی هم نیست؛ از روی ناچاری است و به‌عنوان سوپاپ امن این کارها را می‌کنند؛ اما در کشور ما این حرکت و این فکر، برخاسته از اعتقاد ماست؛ فلسفه وجودی ماست. هرچه نکنیم، ناشی از نتوانستن است؛ این راه و حرکت ماست. بنابراین اگر کسی اعتراض کند چرا بحث مبارزه با فساد را پیش می‌آورید، اعتراض بجایی نیست. فساد را نباید انکار کرد؛ مبارزه با فساد را باید قبول کرد؛ اما مبالغه در مساله فساد هم نباید باشد.

یک عدّه هم از آن‌طرف مقابله می‌کنند و همه را فاسد و کج‌دست و ناپاک دامن تلقی می‌کنند و اگر کسی چنین تلقی‌ای داشته باشد، خوش‌شان می‌آید. دشمن، نیازمند به اغتشاش افکار عمومی و ابهام‌آفرینی است. دشمن از هر دو موجِ مخالف استفاده می‌کند. از یک ‌طرف آن حرف‌ها را دلیل می‌داند بر وجود فساد و مبالغه در فساد می‌کند؛ از طرف دیگر خواهد گفت این کار نمایشی است. بنابراین از همه طرف ما را محاصره تبلیغاتی می‌کند. ما باید صراط مستقیم را بشناسیم و راه درست را دنبال کنیم.» [13]

همزمان با فرمان رهبری و تاکیدات و تصریحات چندین‌باره ایشان، جنبشی به نام «عدالتخواهی» در دانشگاه‌های مختلف تاسیس شد و اولویت خود را شناسایی یا معرفی مفاسد گوناگون و مطالبه مبارزه با آن توسط دستگاه‌های مختلف قرار داد و مورد حمایت رهبری نیز قرار گرفت. جالب آنکه در همان زمان نمایندگان رسمی ملت در مجلس که نزدیکی عمیقی با دولت وقت داشتند دغدغه‌های دیگر را پیگیری می‌کردند... یا شاید دستمال تمیزی برای پاک کردن فساد در دسترس نداشتند!

«... یک نقطه‌ فساد، همه‌ بدن را آلوده می‌کند. وقتی یک جای بدن بیمار می‌شود و درد می‌گیرد - مثلا وقتی دندان فاسد می‌شود - انسان شب خوابش نمی‌برد. قلب سالم؛ معده سالم؛ ریه سالم؛ جریان خون سالم؛ اما یک‌دندان ناسالم خواب را از انسان می‌گیرد. فساد، این‌طوری است؛ باید با فساد مبارزه‌ جدی کرد. یک‌پایه مبارزه، شمایید. آن روزی که بنده مساله‌ مبارزه‌ با فساد را گفتم، توقعم این بود که مجلس شورای اسلامی سینه سپر کند و جلو بیاید و در این میدان حرکت کند تا ما دیگر احتیاج نداشته باشیم دنبال کنیم؛ اما متاسفانه این‌طور نشد. آنها نکردند، شما بکنید. البته به قول برادر ظریف و نکته‌سنج‌مان، با دستمال کثیف نمی‌شود شیشه را تمیز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، باید در درجه‌ اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد. داخل خودتان و درون مجلس مراقب باشید.» [14] «... حواس‌شان جمع باشد که دامن‌های خود را پاکیزه نگهدارند. این را همه بدانند: کسی که خودش آلوده به فساد باشد، قادر نخواهد بود با فساد مبارزه کند.» [15]

  ‌   رویش و ریزش گفتمان عدالت‌طلبی

با درک همه وقایع و اقدامات دولت‌های قبل، انتخاب مردم برای دولت نهم فردی بود که با شعارهای عدالتخواهانه و فسادستیزانه وارد انتخابات شده بود. این انتخاب همراه با پیگیری‌های اولیه مبارزه با فساد و توجه به محرومان و نقاط محروم امیدها را در دل به‌منظور کاهش و قطع فساد افزایش داد. رهبری در کنار تاییدها و حمایت‌ها از اصل مسیر مبارزه با فساد، آن را صرفا مقابله با یک مساله خلاف قانون نمی‌دانند و دستگاه‌های مسئول را به حرکت جلوتر- یعنی ریشه‌کنی عناصر و عوامل فساد- در کنار مبارزه با آن فرامی‌خوانند.

«ازجمله‌ شاخص‌ها، مساله «مبارزه‌ با فساد» است؛ فساد اداری و مالی، جزء بدترین عوارض است. این از همان مواردی است که مراکز بین‌المللی تایید کرده‌اند که در این‌ یک سال‌ونیم اخیر، رتبه‌ کشور در مبارزه‌ با فساد بالا آمده است و در این زمینه پیشرفت‌هایی وجود داشته است. البته ما به این قانع نیستیم. باید فساد اداری و مالی و خیانت در امانت‌های ملی در کشور ریشه‌کن شود.» [16] «... آن چیزی که من به‌خصوص روی آن امروز مناسب می‌دانم در کنار مطالبی که گفتم، تکیه کنم، مساله‌ تعقیب مفاسد اقتصادی است. مفاسد اقتصادی را صرفا به‌عنوان یک کار خلاف نباید در کشور درنظر گرفت. این کار اگر چنانچه دنبال نشود، تعقیب نشود، ریشه‌یابی نشود، قوای مختلف کشور دست‌به‌دست هم ندهند برای خشک‌کردن ریشه این کار، ضربه و خطرش برای کشور بسیار کلان و عظیم خواهد بود.» [17]

هرچند در ادامه و با جدی شدن مبارزه با فساد- حتی با نزدیکان مقامات کشور- سروصداها و جنجال‌های مختلفی در کشور از سوی دولت برپا شد و عملا مسیر خوب شروع‌شده را آلوده به اغراض و امراض سیاسی کرد.

  ‌   تدبیر بنفش، اشرافیت سیاه

دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید و با شاکله عناصر دولت سازندگی در سال 1392 دوباره پا به عرصه اجرایی کشور گذاشت. این تکرار مدیریت خود را در بازخوانی و تکرار مطالبات و تذکرات رهبری نیز نشان می‌دهد. دیگر درخواست صریح مبارزه با فساد از مسئولان قوای مختلف جای خود را به پرهیز از اشرافی‌گری مسئولان و سرریز آن به مردم و رعایت تقوای فردی و جمعی داده بود. امری که به‌نظر می‌رسد نوعی افول سخت و عمیق را نشان می‌دهد.

«ازجمله جاهایی که تقوا باید خودش را نشان بدهد اینجاست؛ یکی مساله‌ رعایت بیت‌المال است، یکی مساله‌ خویشتن‌داری در برابر طغیان نفس است؛ مال‌اندوزی، مشکلات اخلاقی، میل به زندگی تجملاتی و اشرافیت؛ اینها چیزهایی است که ما مسئولان جمهوری اسلامی باید خیلی مراقب باشیم. وَ سَکَنتُم فی مَساکِنِ الَّذینَ ظَلَموِا؛ خب، اینکه ما در همان ساختمانی که آن طاغوت حکمرانی می‌کرد، حکمرانی کنیم، مثل او هم عمل بکنیم که نشد، [در این صورت] ما با او فرقی نداریم. روش‌مان باید با روش بندگان شیطان و اتباع شیطان متفاوت باشد.»[18] «... یک مساله مهم دیگری که فقط مساله شما نیست و مساله‌ کشور است، مساله‌ اشرافی‌گری است؛ بلای اشرافی‌گری، بلای بزرگی است. برای بنده تصویر یک ساختمانی را که با پول بیت‌المال در یک نقطه‌ای ساخته‌شده است آوردند، من حیرت کردم واقعا که چطور جرأت شده است، چطور دست‌ودل کسی به او اجازه داده است که پول بیت‌المال را صرف یک چنین چیزی بکند. مساله‌ اشرافی‌گری اگر چنانچه رایج شد، جزء سبک زندگی ما شد، آثار و تبعات آن و ریزش‌هایی که به وجود می‌آید، دیگر انتهایی ندارد، خیلی مشکل است، خیلی کار را مشکل خواهد کرد؛ این را باید [درنظر] داشته باشید.» [19]

علاوه‌بر این گسترش فساد در کشور زمینه را برای برچسب زدن فساد سیستمی به‌کل نظام اجرایی کشور فراهم کرد. در این میان اما رهبری با قوت ضمن تصریح به‌وجود فساد و لزوم مبارزه با آن بر پاک بودن عمومی دستگاه‌های کشور صحه گذاشتند.

«نگاه من، دید من، این است که فساد در کشور سیستمی نشده. هرکس می‌گوید سیستمی است بی‌خود می‌گوید. فساد سیستمی یک‌چیز دیگر است. فساد سیستمی در زمان حکومت طاغوت بود؛ سیستم به‌طور طبیعی فسادآور و فسادپرور بود، یعنی باید آدم می‌گشت تا آدم سالم در آن پیدا می‌کرد؛ امروز این‌جوری نیست؛ البته فساد هست، فسادهای بدی هم هست، [امّا] موردی است و باید برخورد بشود. حالا اینکه شما می‌گویید باید شفاف باشد، شفاف‌سازی [بشود] که من یادداشت کردم، نکته‌ بسیار درست و خوبی است، این به‌جای خود محفوظ، منتها این‌جور نیست که فساد، سیستمی باشد؛ فساد موردی است و این فسادهای موردی را می‌شود علاج کرد.» [20]

شاید حالا بتوان سر پیام رهبری به همایش ارتقای سلامت نظام اداری را بیشتر درک کرد. اگر 16 سال از ریزترین امور کشور آگاه باشی، اگر تمام عمرت را در دستگاه‌های مختلف نظام مشغول خدمت بوده باشی، اگر همه دیدارهای رهبری با مسئولان نظام را در دوره‌های مختلف شرکت کرده باشی، اگر همیشه صف اول و دوم دیدارهای مختلف حاضر بوده باشی آن‌وقت این سوال «ولی» که «مگر آقایان از وضعیت اطلاع ندارند؟»، مطالبه همه کم‌کاری‌ها، بی‌حالی‌ها و عدم‌ تقواهای گذشته است.

   ‌   پی‌نوشت‌ها

* این مقاله، یکی از نگاشت‌های تخصصی نشریه «تأملات رشد»(شماره پنجم، بهار 1399، صص110-101) است. این نشریه مشتمل بر بیش از 30 نگاشت تخصصی پیرامون ابعاد گوناگون موضوع فساد است. برای تهیه نسخه کامل الکترونیک و چاپی نشریه به «فروشگاه اینترنتی رشدا» مراجعه کنید.

1. بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی؛ 01/01/1376
2. بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه؛ 26/06/1376
3. بیانات در دیدار روحانیون و مبلغان؛ 26/02/1375
4. بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری؛ 12/05/1372
5. بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیات دولت؛ 08/06/1374
6. بیانات در جمع مردم استان اردبیل؛ 03/05/1379
7. از آن تاریخ تا سال 1394، حدود 18 بار معظم‌له به این فرمان و بخش‌های مختلف آن استناد کرده‌اند.
8. به تاریخ 10/02/1380
9. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان 07/1381
10. بیانات در دیدار مردم قم؛ 19/10/1380
11. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه در ماه مبارک رمضان؛ 16/09/1380
12. در بخش‌های مختلف کاری کشور، عده‌ای می‌خواهند مقابله با فساد را توجیه کنند؛ یک عده هم متقابلا می‌خواهند فساد را بزرگ کنند. به نظر من هر دو غلط است. بالاخره در همه ‌جای دنیا انسان فسادپذیر است. هر انسانی اگر مراقب خود نباشد، فسادپذیر است. اینکه این همه در قرآن، نهج‌البلاغه و روایات روی تقوا تکیه شده، به‌خاطر همین است. تقوا یعنی مراقبت از خود، برای اینکه انسان فاسد و منحرف نشود. وقتی مراقبت از خود نباشد، هر انسانی قابلیت این را دارد که لغزش و فساد پیدا کند. بنابراین در گوشه و کنار باید وجود فساد را محتمل دانست. البته در جاهایی هم روشن است که وجود دارد. ما نباید فساد را توجیه یا در بیان آن مبالغه کنیم. عده‌ای خیال می‌کنند فساد همه جا را گرفته؛ این چیزی است که متاسفانه باز دست‌های تبلیغاتی بیگانگان آن را دنبال می‌کند. وقتی بحث مبارزه با فساد مطرح می‌شود، یک فصل در این باب صحبت می‌کنند – می‌گویند این کار سیاسی است، هدف سیاسی دارد و سیاسی‌کاری است - تا اصل مبارزه با فساد را زیر سوال ببرند. فصل دیگر، تبلیغات دروغین در باب تعمیم و گسترش فساد است. پیداست که هدف این است که هم افکار عمومی دلسرد و مأیوس شود و هم مبارزه با فساد واقعا صورت نگیرد. وقتی نهضت مبارزه با فساد شروع می‌شود، هرکس بیاید در مقابل آن بایستد و بگوید نخیر، چنین چیزی نیست و این کار، سیاسی است و اگر در جایی برخورد شد، این را به سیاسی‌گری متهم کند، به‌نظرم به این جریان تبلیغاتی کمک کرده است. من می‌خواهم این کار را خود دولت بکند... (بیانات در دیدار اعضای هیات دولت؛ 04/06/1381)
13. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی؛ 22/02/1382
14. همان
15. بیانات در دیدار مردم قم؛ 19/10/1380
16. بیانات در دیدار مردم گرمسار؛ 21/08/1385
17. بیانات در دیدار با مسئولان قضایی کشور؛ 05/04/1387
18. بیانات در دیدار با مسئولان نظام؛ 24/02/1398
19. بیانات در دیدار نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی؛ 30/03/1397
20. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان؛ 17/03/1396

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰