به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «عدالت» واژه پرطمطراقی است که اگرچه در مرحله گرفتار طرفداران بیشماری دارد و کمتر کسی پیدا میشود که به مخالفت با آن بپردازد ولی در مرحله عمل هر کسی از ظن خود همراه عدالت شده و با نگاه خود به تفسیر و تأویل عدالت میپردازد. در جمهوری اسلامی ایران نیز مرور کارنامه دولتهای مختلف نشان میدهد، هریک بهنوعی عدالت را تعریف کرده و در جستوجوی آن برنامهها و سیاستهای خود را چیدهاند و درنهایت نه از عدالت خبری شده و نه از عدالتخواهی نشانی مانده است! فارغ از آن کم نبودند عدالتخواهانی که علم عدالت را برافراشتند و در ادامه مسیر یا به دام مارکسیسم افتادند یا بهسمت دیگر مکاتب التقاطی سوق یافتند. از این رو ضرورت بررسی چارچوبها و الزامات تئوری عدالت بیش از پیش عیان میشود. در همین راستا با احمد نادری، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به بحث و گفتوگو نشستیم.
محورهای مهم گفت وگو با احمد نادری به شرح ذیل است:
* در بحث عدالت عقبماندگیها یا ضعفهای جدی داریم. رهبری از دیدگاه نقد درونگفتمانی به قصه نگاه میکنند. بحث عدالت و عقبماندگیهای آن را که ایشان مطرح میکنند یکی بحث عدالت در نظریه است و عدالت به ماهو عدالت است و میگویند در درجه اول عدل نشاندن هر چیزی سرجای خود است. مهمتر از آن نقد ایشان در بحث عدالت توزیعی است. که در واقع ما در بحث توزیع امکانات در سالهای اخیر، به نظر من از بعد از جنگ، در بحث عدالت توزیعی مشکلات جدی داشتیم و بهسمتی رفتیم که به یک ناموزونی در جاهای مختلف رسیدیم.
* پایه عدالت مارکسیستی هم یک پایه کاملا غیردینی است و در فلسفه اولیه خودشان یک فلسفه ماتریالیسمی است. در این زمینه مفصل نقد شده و بهترین نقد را به نظریه مارکسیسم درواقع علامهطباطبایی و شهید مطهری داشتند.
* بعد از انقلاب در دولت آقای موسوی یک نظریه و دیدگاه عدالتمحوری که تقدم را در همه بحثها در عدالت میبیند، نه تقدم بر آزادی، نه تقدم در چیز دیگری است. بهعبارتی همهچیز را صرف در عدالت تعریف میکند و عدالت را بسیار تخفیف میدهد. که درواقع یک نزدیکی میان این دیدگاه با دیدگاههای چپ کلاسیک در فضای علوم اجتماعی وجود دارد.
* دولت بعد از جنگ یک دولتی میشود که کاملا دیدگاههای نئولیبرال بر آن سوار میشود و اساسا تقدم توسعه، برجستگی اقتصاد خصوصی و اقتصاد بازار در آن معنا پیدا میکند و اساسا نظریه عدالت در اینجا متفاوت میشود.
* دولت احمدینژاد نتوانست به یک نظریه عدالت دست یابد، دولت دوم احمدینژاد موفق نبود. دولت اول احمدینژاد بهنظر من در بحث عدالت موفقتر بود چون یک دیدگاه خالصتری داشت. احمدینژاد در دولت دوم سعی کرد هم موانع نظری و هم موانع عملی را رفع کند، اما نتوانست به یک سنتز و ترکیبی دست پیدا کند و عملا شاهد هستیم این دولت با شکست جدی مواجه میشود.
* قانونگذاران ما باید با نظریه عدالت اسلامی هماهنگ باشند و در درجه دوم کسانی که قانون را اجرا میکنند درواقع دولت است، اولا باید نسبت به نظریه عدالت اسلامی فهم درست برایشان ایجاد شود که درواقع این فهم در بحث توجیه نظری است و بخشی در سازوکارهای نظارتی است که این فهم را برای آنها ایجاد کنیم.
* اگر قوه مقننه ما(بهعنوان مجلس دهم) در سازوکارهای نظارت بر نمایندگان بهصورت جدی وارد میشد، یعنی خود قوه وارد میشد و سازوکارها را دقیقتر و اجرایی میکرد، این حجم از فساد را در برخی از نمایندگان دوره دهم نمیدیدیم که متاسفانه 90 نماینده ردصلاحیت شوند که عمدتا به دلیل فساد مالی و چیزهایی شبیه به این ردصلاحیت شدند.
* شاهد هستیم اکبر طبری امروز محاکمه میشود. کسی که یک روزی نگاه کردن به سایه او جرم در این کشور بود امروز توسط دستگاه قضائیه محاکمه میشود. قوه قضائیه مبارزه با فساد را از درون خود آغاز کرده و با سایر متخلفان در دستگاههای مختلف همین برخورد میشود.
مشروح گفت وگوی حانیه موحدین، دبیر گروه راهبرد «فرهیختگان» با احمد نادری، عضو نماینده مردم تهران در مجلس را از «اینجا» بخوانید.