به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اخیرا فیلم مستند «آب باش» به کارگردانی بائو نگوین از طریق شبکه ESPN به نمایش درآمده است. مستند روایت طرد بروس لی جوان به دست هالیوود و بازگشتش به هنگکنگ است تا در پی این رجعت چهار فیلم با حضورش ساخته شود. او حالا دستبهگریبان کشمکشی است که دو دنیای کاملا متفاوت برایش آفریده است. فیلم پرسشهایی در باب هویت را مطرح میکند و از رهگذر آرشیوی نادیده به بازنمایی بخش مغفول زندگی بروس جوان میپردازد.
اما آنچه بیش از پیش فیلم را مطرح ساخت، نگرش ضدنژادپرستی و مبارزطلبانهای است که فیلم از بروس لی نشان میدهد. در کشاکش اعتراضات مردمی هنگکنگ علیه دولت کمونیستی چین، «آب باش» میان منتقدان و روزنامهنگاران به اثری محبوب بدل شده است. یانگ-ییگو، منتقد مجله GQ در مطلبی با عنوان «چگونه بروس لی به نماد اعتراض جهانی تبدیل شد» مینویسد: «نزدیک به 17 فیلم، سریال، مستند و زندگینامه سینمایی با محوریت زندگی افسانه هنرهای رزمی ساخته شده است. تنها در سال گذشته، دو بازیگر متفاوت نقش لی را بر پرده بزرگ به تصویر کشیدهاند: دنی چان در «ایپمن 4» و مایکمو در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»؛ اما بائو نگوین، یک مورد بسیار قوی برای اضافهشدن به این مجموعه است.»اما مهمتر از چنین وضعیتی، همزمانی اکران فیلم با اتفاقات اخیر در آمریکا، از کووید-19 گرفته تا مرگ جنجالی جورج فلوید، «آب باش» را اثری غیرمنتظره ساخته است، بهنحوی که گفتههای جف چانگ، منتقد فرهنگی در مستند برجستهتر میشود: «حضور واقعی بروس روی پرده بهخودی خود یک اعتراض بود.» این اعتراض نگاهی است به رابطه یک آسیایی در آمریکا و تمام مشکلاتی که بر سر راه او قرار میگیرد. «آب باش» با اشاره به شعار مشهور Be Water بروس لی، تصویری از یک خارجی در آمریکاست، همان چیزی که نگوین بهعنوان یک آسیایی در آمریکا با آن روبهرو است. بائو نگوین در گفتوگو با مجله GQ درباره انتخاب بروس لی برای چنین مستندی گفته است: «بروس لی همیشه بهعنوان نمونه مردانگی و اعتمادبهنفس حفظ شده است. دلم میخواست کمی بازش کنم و از ترسها و مبارزاتش بشنوم. بسیاری از چیزهایی که شنیده بودم شبیه به همان چیزی است که همه ما بهعنوان خارجی در آمریکا با آنها روبهرو هستیم. با ایمی سانبو، اولین دوستدخترش در آمریکا صحبت کردیم که قلب بروس را شکست. با شنیدن حرفهایش درباره بروسی که دلسوز و آسیبپذیر بوده، تلاش کردم تا راه او را دریابم. صحبت با امی واقعا روشنگرانه بود. بروس در دوسال اول حضورش در آمریکا، خودش را گمشده میان وجه هنگکنگی و هویت تازهای احساس میکرد که در تلاش بود بهعنوان آمریکایی شکلش دهد.»نکته مهم درمورد بروس لی مقاومت و تلاشش برای تقویت هویت درونیاش بود، هویتی که او از خاستگاهش به عاریه گرفته بود. «آب باش» از همینرو تلاش میکند مرز تضاد دو هویت قهرمان سینمای رزمی را کشف کند و در تقابل با آنهایی باشد که لی را از بیرون قضاوت میکردند، درحالی که دنیای درونی او چیز دیگری بوده است. برای مثال اینکه بروس خود را همواره یک دانشآموز میپنداشته تا در مواجهه با آدمها بیاموزد. کارگردان فیلم میگوید اولین هنرجوی بروس لی در آمریکا، در شهر سیاتل با او روبهرو میشود.
جسی گلوور، مردی آفریقایی-آمریکایی بود که قربانی وحشیگری پلیس میشود و قصد آن را داشت که برای دفاع از خود دربرابر حوادث آینده، هنرهای رزمی را بیاموزد. همین مساله دیدگاه بروس درمورد نابرابری نژادی در آمریکا را شکل میدهد. بعدها، هنگامی که بروس مربی کریم عبدالجبار میشود، کریم به او درمورد جنبشهای حقوق مدنی و آزادی سیاهان اطلاعات میدهد. بروسلی در همین راستا نوعی فضای باز آموزشی برای نژادها و ملیتهای متفاوت ایجاد میکند. او دیگر مردم را برحسب محل تولد یا آنچه بهنظر میآیند قضاوت نمیکند؛ بلکه برایش این موضوع مهم میشود که آدمها واقعا چه کسانی هستند. نگوین تاکید کرده هالیوود در تلاش است تصویر افسانهای بروسلی را ازآن خودش کند، آنهم هالیوودی که بهصورت سیستماتیک درگیر نژادپرستی در سطح فرهنگ عمومی است. او میگوید: «تصاویری که بر پرده مشاهده میکنیم نحوه برخورد مردم در جامعه با ماست که بر پرده سینما بازتاب مییابد. این چرخهای بدسگال است و نیاز به یافتن روشهایی برای شکستن چنین چرخهای داریم.»کارگردان «آب باش» در گفتوگویی درباره رابطه آسیاییها و سینما به یک مثال جذاب هم اشاره میکند. او روایت سینما و ادبیات انگلستان از آرتورشاه را به مثالی بدل میکند برای درک وضعیت بیقهرمانی جهان شرق. او میگوید: «وقتی به اسطورهشناسی بریتانیایی نگاه میکنید، آرتورشاه بهعنوان این اسطوره قهرمانانه آن را حفظ کرده است و به همین دلیل بسیاری از مردم، جامعه انگلیسی را جامعهای مدنی و نجیب تصور میکنند. ما هنوز داستان آرتورشاه خودمان را نداریم. صددرصد اسطورههای آسیایی بسیاری وجود دارد؛ اما ما هنوز در جستوجوی اسطورهشناسی آسیایی-آمریکایی هستیم. بروسلی خوب یا بد، این خلأ را پر میکند. ما نمیخواهیم او را بهعنوان هنرمند ورزشهای رزمی بشناسیم.»«آب باش» برآمده از یک نقلقول مشهور بروس لی است. «در یک فرم باقی نمان، آن را اقتباس کن و فرم خودت را بساز و اجازه بده رشد کند، شبیه آب باش. ذهنت را خالی کن، بدون شکل باش، بدون فرم باش. مثل آب. حالا آب را درون فنجانی بریز، آب فنجان میشود. آب را درون بطری بریز و آب بطری میشود. آب را درون قوری چای بریز و آب قوری چای میشود. حالا آب میتواند جاری شود یا اشغال کند. آب باش، دوست من.»
نقلقول بروس لی حالا بخشی از شعار معترضان شده است. حرفهای بروس الهامبخش مقاومت درسراسر جهان شده و فیلم بائو نگوین بازتابی از اهمیت این فلسفه شده است. خودش میگوید «بروس لی همواره در تلاش بود صدای حاشیهنشینان، افراد کماهمیت و کمسن و سال باشد. اگر فیلمهایش، بهخصوص چند فیلم اولش را تماشا کنید، درمییابید او برای حقوق کارگران در «رئیس بزرگ» و «مشتهای خشم» میجنگد، او علیه استعمار صحبت میکند. اینها مضامینی تصادفی نیستند. برآمده از تربیت هنگکنگی اوست، او شاهد رفتار نامحسوس بومی اهالی هنگکنگ تحت استعمار انگلیس بوده و اشغال این جزیره به دست ژاپنیها را در مدرسه درک میکند.»بروس لی حالا یک شمایل تازه برای مردم جهان است؛ مردی که هنر رزمی برایش ابزاری صرف، جهت خودشناسی نیست؛ بلکه وسیلهای برای بیان اعتراضآمیزش به شرایط زمانه است. برخلاف تصویری ابداعی هالیوود از او، یک ستاره بیرقیب سینما و البته پرحاشیه همانند دیگر وجوه هالیوود، او چیزی شبیه به مایکل جکسون در درونش شکل داده است. مبارزه با همان دستگاهی که از او شمایل ستارهبودن را آفریده است. شنون لی، دختر بروس در واکنش به فیلم اخیر نقلقول دیگری از پدرش را مطرح کرده است «من که هستم؟ همان پرسش قدیمی که هر کسی میپرسد، حالا یا زمانی دیگر.» شنون لی که به دستنوشتههای پدرش دسترسی دارد به روزنامه لسآنجلس تایمز گفته است: «خیال میکنم مردم درک نکردند او با چه مشقتی کار کرد، چه کارهایی کرد تا مطرح شود، چه متفکر عمیقی بود، او همچون یک فیلسوف بود و صرفا به فلسفه باور نداشت؛ بلکه با فلسفهاش زندگی میکرد.» فلسفهای که گوشهای از آن در «آب باش» به تصویر کشیده میشود.
فلسفهای از انعطاف برای رسیدن به هدف. شاید حالا اعتراض شنون لی به تصویر القاشده تارانتینو از بروس لی بیش از پیش درک میشود. بروس لی «روزی روزگاری در هالیوود» موجودی است مملو از اغراق و پرحرفی، شخصیتی اصطلاحا خالیبند که با ضربهای از قهرمان فیلم، منهدم میشود. چیزی خارج از شمایل سینمایی بروس، مردی که مشتش آهنین بود و ورودش آتشین. او قهرمان کمحرف عملگرا بود که از ضربه خوردن نمیهراسید. شنون لی گفته امیدوار است تماشاگران فیلم تارانتینو مستند بائو نیگون را تماشا کنند تا دریابند بروس لی چه کسی بوده است. او هنوز بر این باور است که فیلم تارانتینو به شمایل پدرش آسیب رسانده است. حال با اکران فیلم نیگون اهمیت بروس لی بیشتر آشکار میشود. از زمان مرگ عجیبش، با آن همه افسانهسرایی و قصههایی که تمامی ندارد، با ساختهشدن اصطلاحی چون «قاتل بروس لی»، میتوان بهخوبی دریافت با غروبش، دیگر قهرمانی آسیایی در شمایلهای سینمایی آفریده نشده است. هرچند جت لی، دیگر بازیگر شاخص هنگکنگ و البته جکی چان، رزمیکار و کمدین هنگکنگی موفق به خلق تصویری جذاب از آسیاییها، قهرمانبودنشان با تکیه بر هنرهای رزمی و فرهنگ ویژه شرق آسیا شدهاند؛ اما امروز بیشتر آشکار میشود این دو بازیگر نقش کمرنگی در باورهای عمومی مردم دارند؛ باورهایی که این روزها در خیابان خودش را آشکار میکند. باور به اینکه باید «آب باشیم».
مستندهای شاه کونگفو
نزدیک به 17 مستند از زندگی بروس لی، ملقب به پادشاه کونگفو ساخته شده است. با مرگ ستاره ورزشهای رزمی، تمایل به ساخت فیلمهای سینمایی و مستند از ابعاد زندگی او همواره داغ و مورد توجه بوده است. در این فرصت به معرفی چند مستند مهم درباره زندگی و اندیشه بروس لی میپردازیم.
بروس لی: نفرین اژدها (Bruce Lee: The Curse of the Dragon)
مستند فرد وینتراب و تام خان در سال 1993 اکران شد و شامل مصاحبه با برخی از دوستان و شاگردان بروس است که در طول ساخت فیلمهایش همراهیاش کرده بودند. فیلم براساس متن دیویس میلر، نویسنده کتاب «تائوی بروس لی» ساخته میشود. چاک نوریس، دان اینوسانتو، کریم عبدالجبار، رابرت وال، براندون لی، پسر بروس و لیندا لی کادوال، همسر بروس لی مصاحبهشوندگان شاخص فیلم بهحساب میآیند. روایت فیلم نیز به جورج تاکی سپرده شد تا تاریخچهای از زندگی و مرگ بروس لی روایت شود. با این حال فیلم چندان مورد توجه منتقدان قرار نمیگیرد.
اژدها: داستان بروس لی (Dragon: The Bruce Lee Story)
جذابیت بروس لی شرکت یونیورسال را تحریک کرد. در سال 1993 اثری زندگینامهای از بروس محبوب بسازد. مأموریت به راب کوهن سپرده میشود. برای اقتباس هم به سراغ دو کتاب میروند، «بروس لی: آغاز» اثر رابرت کلوز و «بروس لی: مردی که صرفا میشناختم» نوشته لیندا لی، بیوه بروس. نقش بروس را هم به جیسون اسکات لی میدهند. بودجه خوبی برای فیلم در نظر گرفته میشود و در گیشه هم نسبتا موفق ظاهر میشود. کوهن تصمیم گرفت بهجای ساختن زندگینامهای سنتی، به سراغ عناصر عرفانی برود و تمرکزش را بر صحنههای مبارزه بگذارد. فیلم مورد ستایش منتقدان قرار میگیرد و بهخاطر تصویر عاشقانهاش، مورد توجه آنانی قرار میگیرد که چیزی درباره کونگفو نمیدانند. موفقیت فیلم کار را بهجایی رساند تا براساسش یک بازی ویدئویی با همین عنوان توسط کنسول سگا ارائه شود. در مراسم گشایش فیلم، با توجه به فقدان ستاره مخصوص بروس لی در پیادهروی مشاهیر هالیوود، ستاره بروس لی نیز در 28 آوریل 1993 نصب میشود.
بروس لی واقعی (The Real Bruce Lee)
جیم مارکویچ، کارگردان نهچندان شناخته شده در سال 1977 مستندی درباره ماجراهای بروس لی و هنرهای رزمی میسازد. فیلمساز تلفیقی از هر آنچه میتوانسته به بروس لی ربط داشته باشد میسازد. ابتدا به سراغ چهار فیلم از کودکی بروس لی میرود و بعد سه دقیقه از مقلد بروس را ارائه میدهد. درنهایت فیلمی کرهای با حضور دراگون لی، مقلد بروس را نمایش میدهد که «مشت خشم» را بازی میکند. در سال 2004 قسمت دوم فیلم هم اکران میشود.
بروس لی: مرد، اسطوره (Bruce Lee: The Man, The Myth)
در سال 1978، نگ سی یوان، کارگردان هنککنگی فیلم «مرد، اسطوره» را به شیوه شبهزندگینامهای میسازد. نقش بروس لی را هو چانگ تائو بازی میکند. شیوه روایت فیلم تاریخی است و داستان زندگی بروس از زمان ترک چین و رهسپار شدنش به سیاتل را روایت میکند. سپس به بازی او در مجموعه تلویزیونی «زنبور سبز»، ازدواج با لیندا لی و ستاره شدن در هنککنگ و درنهایت مرگ میپردازد. دین میدووس در مجموعه مقالاتی از فیلم دفاع میکند و میگوید این چیزی بود که هواداران بروس لی تمایل به دیدنش داشتند. فیلم توسط چند منتقد به گرمی مورد استقبال قرار میگیرد.
بروس لی، برادر من (Bruce Lee, My Brother)
فیلم را با عنوان «بروس لی جوان» هم میشناسند. محصول 2010 و ساخته ریموند ایپ و مانفرد ونگ، همانند سلفش، اثری شبهزندگینامهای است. فیلم را برادر جوانتر و واقعی بروس، رابرت لی روایت میکند. نقش بروس را هم به عاریف لی سپردهاند. فیلم داستان نوجوانی بروس و سالهای ورودش به بلوغ است. فیلم با وجود هزینه گزاف در تولید، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد و بیش از همه از روحیه شورشی بروس جوان پرده برمیدارد.
بروس لی: سفر جنگجو (Bruce Lee: A Warrior's Journey)
مستند محصول سال 2000 و به کارگردانی جان لیتل به یکی از مهمترین مستندهای زندگی قهرمان آسیایی بدل میشود. فیلم شامل تصاویر هرگز به نمایش درآمدهای از زندگ بروس لی است. همچنین راشهای اصلی فیلم ناکامل «بازی مرگ» بروس لی برای اولینبار در این مستند رونمایی میشود. فیلم از پنج بخش تشکیل میشود که سه بخش نخست نگاهی به زندگی بروس لی و مصاحبه با بیوه و شاگردان او دارد. دو بخش نهایی به مدت 23 دقیقه «بازی مرگ» را به مخاطبان ارائه میدهد. راشهای فیلم پس از مرگ بروس در سال 1973 ناپدید میشود و پس از 28 سال توسط بیلوگان در سال 1999 کشف میشود. جان لیتل مطابق فیلمنامه بروس لی، 23 دقیقه راش را کنار هم میچیند تا تصویری از تصور بروس لی پدید آید. دیالوگ «شبیه آب باش» بروس لی در این فیلم نقل میشود.
استاد هنرهای رزمی: زندگی بروس لی
در سال 1994 فیلم مستندی ساخته شد که این بار نام قهرمانش در عنوان فرعی آمده بود. فیلمی که به دنبال سیر تاریخی زندگی استاد رفته بود و توسط گای اسکاتر ساخته شده بود. این اولین و آخرین فیلم اسکاتر بود، هر چند فیلمش در IMDB محبوب است.
من بروس لی هستم (I Am Bruce Lee)
یکی از آخرین مستندهای مبتنیبر زندگی بروس لی که در سال 2012 ساخته شد. کارگردانی فیلم برعهده پت مککورمک است که همانند اسلافش به سراغ لیندا لی و البته این بار شنون لی، دختر بروس رفته است. فیلم اما این بار چندان به زندگی بروس لی تمرکز نمیکند؛ بلکه به سراغ میراث پادشاه کونگفو پس از سه دهه از مرگش میرود. فیلم نسبت به آثار سابق پیشتر مورد توجه قرار میگیرد و پایش به جشنوارهها و جوایزها هم باز میشود.
* نویسنده: احسان زیورعالم، روزنامهنگار