به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، میکائیل دیانی،کارگردان مستند اعتراض خاموش طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت:
1 در چند روز گذشته که خبر خودکشی «عمران روشنیمقدم» رسانهای شده است، تحلیلهای مختلفی عرضه شده است؛ برخی میگویند نباید مساله خودکشی را بزرگ کرد و برخی وضعیت خودکشی در کشور را بسیار وحشتناک میدانند، حال آنکه اگر به هر دو گروه رجوع کنیم و از آنها آمار خودکشی را پیگیر شویم، پاسخی برای ما ندارند. در واقع اولین نقد درباره خودکشی، نبود آماری شفاف پیرامون نرخ خودکشی در کشور و تفکیک آماری انواع خودکشیها در کشور است. همیشه آماری از خودکشی در رسانهها موجود است که مربوط به چند سال قبل است که نمیتوان با آن تحلیلی دقیق و پژوهشگرانه از وضع خودکشی ارائه کرد. همچنین تحلیل کردن درباره دلایل اقدام به خودکشی عمران روشنیمقدم را نمیشود به این سرعت انجام داد، باید ابعاد این پدیده بهصورت کامل معلوم شود و پس از آن به تحلیل و نقد و نظر پرداخت، اما آنچه تاکنون رسانهای شده است نشان میدهد یکی از مسائل او اقتصادی بوده است.
2 باید بین خودکشیهای اجتماعی با خودکشیهای روانشناسانه تفکیک قائل شد. خودکشیای که ریشه در مسائل شخصی و روانشناسی دارد، در سکوت و تنهایی صورت میگیرد، معمولا در فضای فیزیکیشخصی افراد صورت میگیرد مثل آنهایی که شکست عشقی خوردهاند و در اثر فشار روانی روی تختخواب خود قرص میخورند و دست به خودکشی میزنند. اما خودکشیهای اجتماعی در فضاهای عمومی صورت میگیرد، در ملأعام اتفاق میافتد و اتفاقا برای آن صورت میگیرد که واکنشی اجتماعی بهحساب بیاید. خودکشیهای اجتماعی را در ادبیات جامعهشناسی «خودکشی اعتراضی» هم مینامند، خودکشیهایی که قرار است تاثیری بر جامعه بگذارد. آنچه در تحلیلها باید مورد توجه قرار گیرد، رشد خودکشیهای اعتراضی است. اگر به فرآیند آماری خودکشی و بهویژه خودکشی اعتراضی توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که در چند سال گذشته، نرخ رشد خودکشی ۱۵درصد افزایش یافته است که این آمار بالایی در فرآیند نرخ رشد است؛ البته نرخ خودکشی در کشور ما پایین است، اما سرعت افزایش نرخ رشد خودکشی در کشور ما بالاست؛ در این میان، اما نرخ رشد خودکشیهای اعتراضی بیشتر است و همه اینها نشان میدهد که وضعیت اقتصادی و اجتماعی چند سال اخیر دچار بحران شده و باعث این وضعیت نابسامان آماری در نرخ خودکشی شده است.
3 همچنانکه بحرانها و بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله یا جنگ تحمیلی و دفاع از میهن باعث همنوعدوستی و افزایش همبستگی میشود که بهموجب این همبستگی دغدغههای فرد برای خود کم میشود و خودکشی کاهش مییابد، بحرانهای اقتصادی نیز منجر به افزایش خودکشی میشود. بحران اقتصادی 1929 آمریکا که به رکود بزرگ مشهور است منجر به افزایش چشمگیر خودکشی در این کشور شد، بحران اقتصادی سالهای 2007 تا 2009 نیز به افزایش خودکشی منجر شد. این مساله در کشور ما نیز مشهود است، افزایش نرخ خودکشی در کشور -خاصه افزایش خودکشیهای اعتراضی- همزمان است با بحران اقتصادی در سالهای اخیر بهگونهای که میتوان نمودار افزایش تورم و بیکاری و خودکشی را با هم مقایسه کرد!
4 کسانی که خودکشی اعتراضی میکنند افسرده نیستند، بلکه انسانهای فعال و تلاشگری هستند که بهواسطه امیدی که دارند پیش میروند. برای این افراد الزاما مشکلات اقتصادی عامل خودکشی نیست، بلکه بیپناهی آنها و عدمحمایت از آنهاست که منجر به حس تنهایی و خودکشی میشود. بخش زیادی از همین افرادی که اقدام به خودکشی اعتراضی کردهاند در ابتدای امر مساله اقتصادی داشتهاند، اما تا زمانی که حس تنهایی نکنند اقدام به خودکشی نمیکنند. این خودکشیها از سر افسردگی نیست، بلکه خودکشیها واکنشی است نسبت به شرایط اجتماعی و یک پیام اجتماعی برای جامعه است. آنها کسانی بودند که از تمام ظرفیت خودشان برای مشارکت در جامعه استفاده میکردند اما بهیکباره با یک واکنش خشونتبار از سمت جامعه مواجه میشوند، این را هم احساس نمیکنند که یک فرد نسبت به آنها واکنش نشان داده، بلکه این را از سمت جامعه حس میکنند و در ملأعام خودکشی کردن بهنوعی جار زدن و گلایه کردن از جامعه و مقصر قلمداد کردن جامعه است.
5 در فرآیند خودکشی بازماندگان بسیار مهمند، بازماندگان فرد خودکشی کرده در معرض فشارهای روحی، روانی و اجتماعیاند و نیاز به درمان دارند. این نکته مهم خودکشیهای اعتراضی و در ملأعام است چراکه تمام کسانی که در مواجهه با این خودکشی بودهاند، در رسته بازماندگان بهحساب میآیند، چه آنها که در صحنه حضور داشتند و چه آنها که از طریق خبر و شبکههای اجتماعی با این پدیده مواجه شدهاند و همه درگیر یک ترومای اجتماعی میشوند.
6 خودکشی در هر حال راهحل غلطی است. اینکه از خودکشیکننده در فضای رسانهای قدیسسازی کنیم نیز کار غلطی است. از خودکشی حماسه نسازیم؛ خودکشی اشتباهترین تصمیمی است که یک انسان میتواند بگیرد که نتیجهای جز همان ترومای اجتماعی و فشار بر اجتماع ندارد. به این نوع از اقدامات، اعتراض خاموش میگویند از این وجه که اثر جلوبرندهای برای جامعه ندارد و تنها به فشار روانی و اجتماعی میانجامد و اتفاقا بر غمگینتر شدن جامعه و افسردگی میافزاید.
7 حل مشکلات اقتصادی و معیشتی شاید در اولویت اول مسائل باشد اما علاوهبر آن همبستگی اجتماعی و تقویت آن مهم است. بهرسمیت شناختن اعتراض اجتماعی یکی از راههای اساسی کنترل اجتماع است یعنی فضایی برای اصناف یا گروههایی که نسبت به بخش یا موضوعی از جامع اعتراض دارند، فراهم شود تا بتوانند در فضای عمومی اعتراض خود نسبت به شرایط موجود را بروز دهند و از طریق رسانهها اعتراض و نظرشان دیده شود و همچنین اجازه یابند که درمورد مشکلشان صحبت کنند، قطعا با این روش، فرآیند آسیب اجتماعی در حوزه اعتراضات کمتر میشود و وجود چنین فضایی برای بیان اعتراضات در همهجای جهان مرسوم است که در آن معترضان با داشتن مجوز میتوانند در فضا و ساختاری مدون شده، نسبت به موضوع و آسیب مدنظر خود به اعتراض بپردازند. سندیکای کارگری در کشورهای مختلف از همین طریق هم مطالبات خود را بیان و هم فشار اجتماعی را تخلیه میکنند و هم برای افرادی چون عمران روشنیمقدم این حس را ایجاد میکنند که «تنها نیستند!»