به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، از زمان روی کار آمدن نارندرا مودی، نخستوزیر راستگرای هندو، وضعیت مسلمانان در هند با دشواریهای بسیاری همراه بوده است، مشکلاتی که شاید برای ما ایرانیان به تصور ما از فجایع مسجد بابری بازگردد. مسجدی در شهر آیودیا در بخش فیضآباد ایالت اوتارپرداش که مورد اختلاف مسلمانان و هندوان است. نزاع عمده از آنجا آغاز میشود که هندوان معتقدند میرباقی اصفهانی، سازنده مسجد، با تخریب معبد هندوان در قرن دهم، بنای مسجد را پایهریزی میکند. اولین درگیریها در دوران استعمار انگلیسیها رقم میخورد. اواسط قرن نوزدهم، انگلیسیها طرف هندوان را میگیرند تا یک پروسه 150ساله حقوقی درباره مسجد و شکوائیه هندوان شکل بگیرد. هندوان معتقد بودند مسجد بابری محل ولادت راما، یکی از خدایان هندو است. با این حال رویه حقوقی بیشتر بهنفع مسلمانان طی میشود و زمینه شورشهای عمومی را پدید میآورد. مسجد بارها مورد تعرض قرار میگیرد و با تخریب روبهرو میشود.
با استقلال هند و نخستوزیر شدن جواهر لعل نهرو، در مسجد بابری پلمب میشود. او دستور میدهد بت راما که به اجبار هندوان در صحن مسجد نصب شده بود نیز از مکان مسجد خارج شود. پلمب مسجد 35 سال بهطول میانجامد تا آنکه در اول فوریه 1986 و در پی حکم دادگاه فیضآباد، پلمب مسجد توسط هندوان شکسته میشود. حالا نوبت به مسلمانان بود تا اعتراض خود را نمایان کنند. در کنار تشکیل «کمیته اقدام بابری»، مردم شورش میکنند. سال 1988، راجیو گاندی، نخستوزیر وقت مساله را به دادگاه عالی ارجاع میدهد. در 1990 حزب افراطی بهاراتیا جاناتا -که آقای موندری امروز رهبر آن است- اقدام به برپایی تظاهرات هندوان میکند. همهچیز به یک گفتوگوی دوطرفه میرسد؛ اما ترور راجیو گاندی، گفتوگوها را منهدم میکند. در 1992، 150هزار هندو در غیاب نیروهای نظامی، مسجد بابری را ویران میکنند. درگیریها بالا میگیرد و قتلعام مسلمانان رقم میخورد. با آنکه طولانیترین دعوای حقوقی هند در سپتامبر 2010 به تقسیم زمین مسجد بابری میان مسلمانان و هندوان ختم شد؛ اما در روزهای آخر سال 2019 دادگاه عالی، مسلمانان را از حق داشتن زمین مسجد بابری محروم کرد تا تیر خلاص آقای موندری و حزبش بر یک کشاکش تاریخی باشد.
مسجد بابری و رویدادهایش به بخشی از سینمای هند و تقابل میان مسلمانان و هندوان بدل میشود. بخش مغفولی که چندان مورد توجه ایرانیان قرار نگرفته است و کمتر از آن درمورد تصویر مسلمانان در هندوستان سخن رانده شده است.
دیگریسازی
امانوئل لویناس، فیلسوف فرانسوی با قرائتی اگزیستانسیالیستی از اخلاق، واژه دیگری را مطرح کرد. «دگربودگی» از دید او منشأ حوادث قرن بیستم ازجمله برخورد تمدنها بود. او معتقد بود انسان در مقام «من» از «دیگری» غفلت میورزد. دیگری که بدل به «چهرهای بیچهره» شده است و از منظر ما «شر و بدی بیچهره است». از همین رو، لویناس معتقد بود «زمان»، حاصل فعل «من» نیست؛ بلکه از تعامل «من» با «دیگری»، «زمان» و در پی آن «تاریخ» شکل میگیرد. این نگرش لویناس او را به مدافع «انسان دیگر» بدل کرد. آنچه ادبیات لویناس را وارد فرهنگ سینمایی کرده است به تصویر کشیدن نظام سلطه برای تسلط بر دیگری است. دیگری که اقلیت بهحساب میآید و قرار نیست در تصویر ارائه شده از خودش دفاع کند. همانند تصویری که هالیوود همواره از دگرپوستان ارائه میدهد. این وضعیت در بالیوود نیز حاکم است. بالیوود در سالهای اخیر با رشد راستگرایی با تکیه بر تعصبات آگاهانه و شاید ناخودآگاه، تصویر «مسلمان دیگری» را بهعنوان تروریست، مهاجمان وحشی و بدخواه ارائه داده است.
پراناو کوهلی و پراناو دوان، دو نویسنده سایت فرانتلاین با تکیه بر مفهوم دیگریسازی در بالیوود، در مارس 2020 مینویسند: «درحالی که این روایتها پیش از آزادسازی با قاطعیت توسط عمده مردم رد میشدند، اکنون اوضاع تغییر کرده است. فیلمهای ضدپاکستان به محبوبترین فیلمهای اخیر بالیوود تبدیل شدهاند. فیلمهایی که به قصد سینمای دلپذیر تولید میشوند. این فیلمها با بستهبندی هایپرناسیونالیسم بهعنوان سرگرمی، پاکستان را چون تبهکاری نشان میدهند که شکست دادنش افتخار ملی هند بهحساب میآید. فیلمهای ضدپاکستانی از بازنمایی سینمایی پاکستانیها برای ایجاد پرسشهای مشکلساز درمورد امور شهروندی و تعلق مسلمانان هند به پاکستان استفاده میکنند و این بدان معناست که تمام مسلمانان ساکن هندوستان یا گوسفند سیاهند یا مأموران پاکستانی.»
اگر 12 فیلم برتر بالیوود را مدنظر قرار دهید، بهجز سلطان (رتبه 5 و اکران در سال 2016) و احمقهای3 (رتبه 8، اکران در سال 2009)، 10 فیلم دیگر شخصیت مرکزی مسلمان هندی ندارد. فیلمهای PK (2014) و BajrangiBhaijaan ( 2015) هیچ شخصیت برجسته مسلمانی ندارند، با اینکه فیلم BajrangiBhaijaan در منطقهای با تنوع مذهبی بالا تولید شده است. درعوض، هر دو فیلم مسلمانان را بهعنوان شهروندان پاکستان و هندوها را بهعنوان شهروندان هند معرفی میکند.
تاریکاندیشی رسوا
از سال 2016، بالیوود بهسمت تولید حماسههای تاریخی مانند BajiraoMastani، Padmaavat، Manikarnika، Panipat و Tanhajiسوق یافته است. منتقدان در هند بر این باورند که آنچه بالیوود تولید میکند تاریخ نیست؛ بلکه تاریخ هندوان است. موج اخیر داستانهای تاریخی در بالیوود بر برجسته کردن داستانهایی تمرکز دارد که «پیش از این هرگز دیده نشده بودند». همانند روایتی که هندوها از مسجد بابری دارند. رویهای که هماکنون در قالب اعتراضات مسلمانان هند مطرح میشود و آنان به مثابه دیگری از سوی نظام سیاسی نگریسته میشوند. آتشی که به پاکستانی نامیدن مسلمانان و معرفی کردن کشمیر بهعنوان یک مکان اختفا برای تروریستها در رسانهها جنجالی میشود.
رامشا رضوان، نویسنده سایت Feminisminindia در مقالهای بالیوود را به اسلامهراسی متهم میکند. او مینویسد: «سینمای هند شاهد دوره متنوعی از درونمایههاست، از فیلمهای رومانتیک گرفته تا فیلمهای اکشن و تریلرها؛ اما یکی از درونمایههای ابزورد که این روزها برای بالیوود محبوب شده، اسلامهراسی است. صنعت فیلم هند اسلامهراسی را میفروشد و خدمه این رویه روبهفزونی است. چشمان کوهل (Kohl)، نگاه خیره شیطانی، کوترا، سبک خوردن گوشت و رقصیدن تجاوزکارانه برخی از استانداردهای چنین فیلمهایی است که شخصیتهای مسلمان را به تصویر میکشند. بیش از چند دهه، کلیشههای متفاوتی برآمده از واژگان «تروریست» و «جهادی» تا حاکم شیطانصفت باستانی اغلب مغول پدید آمدهاند. تغییرات بدونشک متفاوت از اتمسفر سیاسی و اجتماعی کشور است.»
ناندیتا داس، بازیگر و کارگردان هندی هم به رسانه آرتیکل گفته است: «سینما پرترهای متفاوت از مسلمانان نشان میدهد، براساس ادراک محبوب جامعه دست به چنین کار میزند. چندین سال است اسلامهراسی و به حاشیه راندن مسلمانان متأثر از انتخاب تهیهکنندگان و کارگردانان در شخصیتهای مسلمان به تصویر درآمده است.»
ملیگرایی سینمایی
تاریخ ملیگرایی افراطی در صنعت فیلم هند به سالهای نهچندان دور بازمیگردد. زمانی که ملیگرایی در تمام ابعاد تصویر ازجمله تبلیغات و تلویزیون نیز رخنه میکند. هرچند پس از استقلال هندوستان تلاش برای رسیدن به اخلاق سکولار بود و فیلمهایی چون عَمَر اکبر ساخته میشد تا ملیت بر مذهب چیره شود.
بعدها فیلمها بهسمت شورشهای جمعی و انفجارها رفتند و فیلمهایی چون فانتوم، انوار و فراغ با این موضوع ساخته شدند. سپس تمایلی به ساخت فیلمهای تاریخی شکل میگیرد که به گذشته پرافتخار هند نقبی میزند و از قبل آن اکنون هند بهتصویر کشیده میشود. در بیشتر این فیلمها، دشمن مسلمان بود و شخصیت اصلی ماجرا هندی. چرخش تاریخ و شخصیتپردازی مبتنیبر داستان، آنهم به شکل منفی، دامنگیر سلاطین مسلمان دوره گورکانی میشود.
در فیلم تانهاجی (2020) تصویری از نزاع مذهبی در قرن هفدهم و در راستای آزادی هندوستان به تصویر کشیده میشود؛ اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. فیلم درباره نبرد Kondhana است و مدعی میشود در این نبرد سلطان مغول در راستای گسترش قلمرو خویش در پس حمله به هندوستان است. برخلاف تصویر فیلم، نبرد اصلی میان تانهاجی مالوسارا، فرمانده امپراتوری ماراتا و اودایبان سینگ راتور، حافظ قلعه راجپوت است. حال در پوستر فیلم همهچیز بهسمت نبرد میان خورشید و تاریکی تقلیل مییابد. در موفقترین فیلم 2018 سینمای هند، پادماواتی نیز حاکم مسلمان را غرق در نقشههای شیطانی و مغرورانه نشان میدهد که زنان را به دیده ابزار شهوترانی مینگرد.
رامشا رضوان معتقد است جای هیچشکی نیست که چگونه رسانه و فیلم کلیشهها را تقویت میکنند و پرواضح است که چگونه فرهنگ عمومی را متبلور میسازند. او مینویسد: «این دیگریسازی و به تصویر کشیدن بدی بار دیگر حس «ما» و «آنان» را در جامعه تشدید شده با اسلامهراسی میآفریند که عواقب واقعی دربرخواهد داشت. حتی در 2020، در انتظار آن هستیم بالیوود از بردگی پول رها شود و چیزی بفروشد که برای موضوعاتی همانند مطرح ساختن زنان، نظام کاستی و اسلامهراسی خریدارانی در میان جمعیت وسیع مخاطبان داشته باشد. بالیوود نیاز به خیزشی دارد و نسبت به سالهای آتی باید مسئولیتپذیرتر شود.»
با این حال تصویری که از سینمای هند بیشتر به خارج از مرزهایش رسوخ میکند تصویر کشوری فراملی است که در آن مسلمان و هندو فارغ از مشغلههای مذهبی خود، در کنار هم زیست میکنند. همانند فیلم «گالیبوی» که انگارههای مذهبی دو شخصیت اصلی فیلم، مراد و سفینه، امری ثانویه بهحساب میآید و آنان با دوستان غیرمسلمان خود به موفقیتی مهمتر دست مییابند. زویا اختر درحالی تصویری دیدنی و دلنشین از هند میآفریند که در زمان اکران فیلمش، مسلمانان هند با خشونتآمیزترین رویدادهای یک دهه اخیر روبهرو میشوند.
تصویر مسلمانان در سینمای هند
از سال 1962، پاکستان نسبت به سینمای هندوستان واکنش نشان داد و اکران فیلمهای هندی در همسایه مسلماننشینش ممنوع اعلام شد. با به قدرت رسیدن محمد ضیاالحق در انتخابات 1979، تمهیدات سختگیرانهتری نسبت به سینمای هند صورت گرفت. نگاه حکومت پاکستانی با رویکرد اسلامی با آنچه هند تولید میکرد در تضاد بود. در سال 2008، قوانین ممنوعیتی حذف شد و پاکستان به یکی از بازارهای عمده فیلمهای هندی بدل شد؛ ولی در سال گذشته رویکرد بالیوود وضعیت دیگری را رقم زد.
درطول دهههای اخیر، الگوهای مختلفی برای بهتصویر کشیدن کلیشهای از فرد مسلمان پدید آمده است. با اینکه تا اوایل دهه 1980، شخصیتهای مسلمان معمولا بهعنوان زیباییهای محجبه در آثاری چون «ماه شب چهارده» (1960)، «طوائف» (1985) یا «عمر و جان» (1981) در سینما حضور داشتند، با تغییر ایدئولوژی سیاسی در هند، تصویری گانگستری از مسلمانان ارائه شد همانند فیلمهایی چون «روزی روزگاری بمبئی» (2010)، مسیر آتش (2012)، عملیات کشمیر (1998) و فضا (2000). در مطلب پیشرو ابتدا پنج فیلم با موضوع ضدیت بالیوود با مسلمانان را معرفی میکنیم و دو فیلم نهایی نیز دو نمونه حمایتی از مسلمانان است که بهزعم بسیاری تصاویری محافظهکارانه از مسلمانان بهحساب میآید.
1- پادماواتی (2017)
Padmavati
فیلم حماسی و درام تاریخی به کارگردانی سانجای لیلا بانسالیو، براساس داستان حماسه پدماوت (۱۵۴۰میلادی) اثر شاعر صوفی، ملکمحمد جائسی ساخته شده است. فیلم، تصویری هوسران از یک حاکم مسلمان ارائه میداد که از همان زمان تولید جنجالی شد. چند سازمان کاستی در راجپوت بابت تصویر ارائه شده از پادماواتی اعتراض داشتند. در اکتبر 2017 به پشتصحنه فیلم حمله شد و برخی از وسایل در آتش سوختند. چند رهبر مسلمان علیه تصویرسازی اشتباه از علاءالدین خلیجی اعتراض کردند و خواستار ممنوعیت فیلم شدند. در روزهای منتهیبه اکران فیلم، در چندین نقطه از هند اعتراضها و شورشهای شدیدی صورت گرفت. احزاب بزرگ سیاسی در سراسر هند مواضع متناقضی را در پیش گرفتند. چندین عضو و رهبران حزب بهاراتیا جناتا (BJP) خواستار ممنوعیت این فیلم شدند؛ اما درنهایت دیوان عالی هند با سانسور فیلم مخالفت کرد. با این حال کشورهای اسلامی وجود تصویر منفی از یک حاکم مسلمان را عاملی برای عدمپخش فیلم دانستند.
2- مانیکارنیکا: ملکه جانسی (2019)
Manikarnika: The Queen of Jhansi
فیلم به کارگردانی کانگانا رانوت و کریش و بازی کانگانا رانوت و آتول کولکارانی براساس زندگی رانی لاکشمی بای است. فیلم با تولد مانیکارنیکا آغاز میشود و نشان میدهد او چگونه بدل به ملکه جانسی میشود. با مرگ شوهر او، انگلیسیها درصدد ضمیمه کردن قلمرو جانسی به مایملک کمپانی هند شرقیاند؛ اما ملکه قصد مقاومت دارد. آنچه در فیلم جنجالبرانگیز است تمرکز ملیگرایی هندویی در مبارزه با استعمار انگلستان است. گویی در مبارزه با رفتار استعمارگران نقش مسلمانان هیچ بوده است و همهچیز به جامعه هندو خلاصه میشود.
3- تانهاجی (2020)
Tanhaji
فیلم به کارگردانی ام رات، روایتگر قصد امپراتور مغول برای تصاحب هندوستان و گسترش امپراتوریاش است؛ اما شیواجی، پادشاه ماراتا سعی میکند تا این امر را از تانهاجی که فرمانده امپراتور ماراتا است، پنهان کند. چراکه جشن ازدواج پسر تانهاجی نزدیک است؛ اما تانهاجی از موضوع مطلع میشود و تصمیم میگیرد جلوی سرباز مورد اعتماد امپراتور مغول یعنی اودیبان را بگیرد و او را از رسیدن به قلعه تحت کنترلش باز دارد. فیلم پس از اکران از سوی جامعه اسلامی مورد انتقاد قرار گرفت و آن را مصداق بارز تحریف تاریخ دانست. از دید منتقدان مسلمان در جستوجوی سادهای هم میشد فهمید ماجرای این نبرد چیز دیگری بوده است و فیلمسازان در راستای تحریک ملیگرایی هندو دست به ساخت چنین اثری زدهاند. همچنین کلیشهسازی از مسلمانان در قالب آدمهای شرور و هوسران به مصادیقی بدل شده است که در یک سال گذشته عامل اعتراضات مسلمانان هند شده است.
4- راضی (2018)
Raazi
در سال 1971 در جریان جنگ هند و پاکستان دختری 20 ساله بهنام سهمت (آلیا بات) به درخواست پدرش تصمیم میگیرد کالج را رها کرده و برای جاسوسی هند در پاکستان و کمک به وطنش آموزشهای لازم را ببیند. در ادامه چالشهایی به تصویر کشیده میشود که او در این راه با آنها مواجه میشود. راضی، نمونه مشهوری در بهتصویر کشیدن یک پاکستان شرور است. مأمن مسلمانان که میتواند برای هندوستان یک خطر بهحساب آید. اکران فیلم در پاکستان ممنوع اعلام میشود. با این حال گروه فیلمسازی با ادعای آنکه در فیلم صحنههای اکشن خاصی وجود ندارد، تطابق فرهنگی را جایگزین خوبی برای تضاد سیاسی دو کشور دانستند. مگنا گلزار حتی در دفاع از فیلمش به خاطرات و روابطش با دوستان پاکستانی روی آورد؛ اما این مسائل هم دولت پاکستان را برای مجاز شمردن یک فیلم ضدپاکستانی مجاب نکرد.
5- پانیپت(2019)
Panipat
فیلم براساس نبرد سوم پانیپت ساخته شده که طی آن احمدشاه ابدالی، پادشاه افغانستان تصمیم بر یورش به هندوستان و شهر پانیپترا دارد. احمدشاه در جنگ پیروز میشود؛ اما با مقاومت پیشوا مدهاو رائو، احمدشاه ابدالی تسلیم میشود تا بار دیگر مهاراجه دهلی شکل بگیرد. فیلم با اعتراض مخاطبان افغانستانی روبهرو میشود. آنان مدعی میشوند فیلم، هویت احمدشاه را به یک عرب تغییر داده است. منتقدان نیز تصویرسازی از مسلمانان را برآمده از نگرش منفی هند به مسلمانان تعریف میکنند. شبکه خبری بیبیسی این تصویرسازیها را برآمده از رویکرد حزب ملیگرای نخستوزیر هندوستان میداند. تصویر خشن و بیرحم احمدشاه، او را به غاصبی خونریز بدل میکند و در مقابل، مهاراجهها را انسانهایی عاقل و منصف به تصویر میکشد. همین مساله روزنامهنگاران افغان را بهسمت استفاده از واژه اسلامهراسی برای توصیف فیلم سوق داد. طاهر قادری، سفیر افغانستان در هندوستان نسبت به اکران فیلم ابراز نگرانی کرد. اجمل اعلامزی، رایزن فرهنگی افغانستان در دهلی نو نیز مدعی شد چندینبار تلاش کرده با کارگردان فیلم گفتوگو کند؛ اما در این امر ناموفق بوده است.
6- حیدر (2014)
Haider
مرد جوانی پس از ناپدید شدن پدرش به کشمیر باز میگردد و بهسراغ عمویش میرود، کسی که در ناپدیدشدن پدرش دست داشته است. فیلم ویشال باردواج براساس نمایشنامه هملت تصویری انتقادی از سیاستهای هند در کشمیر بهحساب میآید و در مقابل پنج فیلم پیشین قرار میگیرد. فیلم هرچند بارقههایی از امید را نشان میدهد؛ اما درنهایت توجیه میکند این تصمیمات شخصی مردم کشمیر است که چنین درد و رنجی را پدید آورده است.
7. ملک (2018)
Mulk
فیلم آنوباو سینا، روایتگر مرادعلی محمد و عروسش است که تلاش میکنند بیگناهی خود را به اثبات رسانند، پس از آنکه پسرش بهسبب پیوستن به گروههای تروریستی از جانب اکثریت جامعه مورد اتهام قرار میگیرد. در فیلم ملک، ظاهرا تلاشی برای جلبتوجه به اسلامهراسی در هندوستان میشود. فیلم با صحنههایی از زندگی یک خانواده مسلمان در یک جشنتولد آغاز میشود، هویت شخصیتها برخلاف کلیشههای رایج، یعنی هوسرانی و زنان رقاص، با آشپزی و بوکشیدن و خوردن گوشت تایید میشود.
* نویسنده: احسان زیورعالم، روزنامهنگار