«فرهیختگان» گزارش می‌دهد
سینمای جهان هم نمی تواند جلوی قاچاق فیلم را بگیرد با این حال راه‌های دیگری برای ورشکست نشدن صنعت سینما طراحی می‌کنند.
  • ۱۳۹۹-۰۳-۲۲ - ۰۱:۲۵
  • 00
«فرهیختگان» گزارش می‌دهد
اتحادیه جهانی قاچاقچیان فیلم
اتحادیه جهانی قاچاقچیان فیلم

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ماجرای اکران دیجیتال در سینمای ایران که با فیلم «خروج» در ایام نوروز ۱۳۹۹ آغاز شد، موجی از ذوق‌زدگی‌ها نسبت‌به رهایی از بند مافیای اکران را در فیلمسازان و منتقدان ایجاد کرد و البته طی مدت کوتاهی پس از آن، با قاچاق فیلم‌های به‌نمایش‌درآمده در استریم‌ها چنان یأسی نسبت‌به این فضا ایجاد شد که عده‌ای حکم به شکست خوردن کلی این پروژه در ایران دادند. نه آن ذوق‌زدگی اولیه طبیعی بود و نه این یأس امروزی واقع‌گرایانه است. در سینمای جهان این اتفاق سال‌ها پیش از این افتاده بود و فیلم‌های آمریکایی هم در سایت‌های سارقان هنری بارگذاری می‌شد که نمونه شاخص آن «بی‌مصرف‌ها3» با بازی سیلوستر استالونه، جیسون استاتهام، آنتونیو باندراس، جت لی، مل گیبسون، هریسون فورد، آرنولد شوارتزنگر و... است که بزرگ‌ترین شکست تجاری تاریخ سینما به‌علت قاچاق فیلم به‌حساب می‌آید. در مقاله‌ای که به‌قلم نلسون گرانادوس در سال ۲۰۱۵ نوشته شده و مربوط به دورانی است که سینمای آمریکا شرایط امروز ما را تجربه می‌کرد، گذشته از اشاره به ابعاد مختلف ضررهایی که چنین سرقتی ایجاد می‌کند و سوای تاکیدی که روی فرهنگ‌سازی برای جلوگیری از این موضوع می‌شود، به این هم اشاره شده که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد از مخاطبان فیلم‌های قاچاق، درصورتی‌که فیلم قاچاق نمی‌شد، اساسا آن را نمی‌دیدند و باقی‌شان بلیت سینما می‌خریدند یا نسخه‌های آن را در شبکه نمایش خانگی تهیه می‌کردند. باتوجه به همین نکته می‌شود فهمید که چطور می‌توان با مساله قاچاق فیلم کنار آمد و اقتصاد سینما را هم حفظ کرد. تنها کافی است همان ۲۰ تا ۳۰ درصدی که فیلم را روی پرده می‌بینند یا برای کپی آن در شبکه نمایش خانگی پول می‌پردازند، مشتری نسخه‌های قاچاق نباشند و مابقی مخاطبان اگر هم فیلم را در فضای کم‌کیفیت قاچاق ببینند، صدمه‌ای به اقتصاد فیلم‌ها نخواهد خورد. البته این قضیه احتیاج به تنظیم ساختارها دارد. مقاله نلسون گرانادوس که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده بود، وضعیت سینمای آمریکا در دوره‌ای که به امروز ما شباهت داشت را توصیف می‌کند.

مقاله نلسون گرانادوس 3 دسامبر 2015؛ منتشر شده در فوربکس چقدر سرقت هنری هنوز هم در تعقیب هنرمندانی است که شما تحسین‌شان می‌کنید؟

در ماه نوامبر، تحقیق کردم که چگونه سرقت هنری به فیلمسازان و هنرمندان لطمه می‌زند و یافته‌های من بسیار گویاست. این متن اوایل نوامبر، در بازار فیلم آمریکا (AFM) در سانتامونیکا کالیفرنیا، جایی که استودیوهای مستقل، فیلم‌های خود را برای تامین اعتبار و توزیع در سطح جهانی تهیه می‌کنند، تنظیم شده است. من با آرین فریزر، مدیرعامل گروه فیلم «هایلند فیلم» آشنا شدم و به محض اینکه به موضوع سرقت هنری پرداختم، او واکنش نشان داد و گفت: «دزدی هنری برای تجارت ما ویران‌کننده است!» من همچنین در میزگردی که توسط کمیته دادگستری مجلس نمایندگان آمریکا برگزار شد، شرکت کردم. این میزگرد به‌دنبال نتیجه‌گیری برای بررسی دوجانبه قانون کپی‌رایت بود. جفری گرینشتاین، رئیس فروش و توزیع بین‌المللی در استودیوی مستقل میلیون‌فیلم، ناایمیج (Millennium Films / Nu Image) بخشی از این پنل بود. او در کمیته مشترک این موضوع را نشان داد که چگونه فیلم «بی‌مصرف‌ها3»، یک فیلم تابستانی 2014 با بازی سیلوستر استالونه، سه هفته قبل از انتشار آن توسط سارقان هنری ربوده شد. من به‌طور مستقل تایید کردم این فیلم از آن زمان 40میلیون‌بار به‌طور غیرقانونی دانلود شده است و فقط در سایت‌های Bit Torrent بارگیری می‌شود، بنابراین با اضافه‌کردن سهم متناسب جریان‌های غیرقانونی و سایر منابع سارقان هنری، یک تخمین کلی معقول، 70میلیون بازدید غیرقانونی است! علی‌رغم تعطیلی موفقیت‌آمیز سایت Popcorn Time در اوایل نوامبر که متعلق به سارقان هنری بود، دوباره در آخر هفته، بارگذاری‌ها ظاهر شد. بنابراین، همان‌طور که اشاره کردم، فقط نبرد با سارقان هنری کافی نیست. کاهش تقاضا برای سارقان هنری مهم است، اما بزرگ‌ترین چالش، ممکن است تحولات جامعه‌ای باشد که به‌طور فزاینده‌ای سرقت هنری را محکوم می‌کنند. آیا می‌توان فرهنگ سرقت هنری را از بین برد؟

بخشی از مشکل این است که بسیاری از مصرف‌کنندگان محتوای غیرقانونی، متوجه عواقب منفی بالقوه چنین رفتارهایی برای این صنعت نمی‌شوند. واقعیت این است که ضررهایی مثل موارد «بی‌مصرف‌ها3» برای کارگردانان، بازیگران و سایر افرادی که حق‌امتیاز حقوقی را از دست می‌دهند، چنان بالاست که باقی‌مانده پایین سود مالی، به حقوق بازنشستگی، رفاه و مزایای صدها کارگر در پشت صحنه آسیب می‌رساند. محاسبه کمیت تلفات براساس یک سناریوی فرضی کار ساده‌ای نیست، اما بیایید رکورد را مستقیما بر دو موضوع تنظیم کنیم:

استودیوها با سارقان هنری محو می‌شوند:

متاآنالیز اخیر در مطالعات بررسی‌شده، شواهد گسترده‌ای را نشان می‌دهد که دزدی دریایی به فیلم‌ها آسیب می‌رساند. برخی معتقدند هیچ خسارتی وجود ندارد اما تحقیقات بررسی‌شده، هیچ تردیدی در این زمینه باقی نمی‌گذارد.

 بزرگی خسارات: مطالعات سختگیرانه آکادمیک، ضررهای محافظه‌کارانه در درآمدهای گیشه و فروش دیجیتال را حدود 10درصد تخمین می‌زند، بنابراین تخمین‌های واقعی‌تر باید بیشتر باشد. یک مطالعه کارآزموده در سال 2014 در کارنگی ملون نشان داد سرقت هنری قبل از آزادی منجر به 19درصد ضرر اضافی در باکس‌آفیس نسبت به دوره پس از خودش می‌شود. به‌عنوان مثال، براساس این آمارهای محتاطانه، «بی‌مصرف‌ها3» به دلیل سرقت هنری حدود 100 میلیون دلار از دست داد. من فرض کردم ضررهای گیشه 10درصد (پایه) به‌علاوه 19درصد اضافی به دلیل سرقت هنری قبل از انتشار و 10درصد ضرر در فروش دیجیتال است. من از 206میلیون دلار گزارش‌شده در باکس‌آفیس در سراسر جهان استفاده کردم و فروش دیجیتالی مشابه 200میلیون دلار را نیز محاسبه کردم (این داده‌ها عمومی نیست). با از دست دادن 100میلیون دلار در 70میلیون نسخه سرقت هنری، درحدود 40/1 دلار ضرر برای هر نسخه سرقت هنری است. به‌طور متوسط ​​از1.40 دلار به‌عنوان یک برآورد محافظه‌کارانه از تمایل واقعی برای پرداخت پول بابت تماشای فیلم استفاده کنید، بدون دسترسی به نسخه‌های ربوده‌شده، 70درصد تا 80درصد ​​از متخلفان فقط تماشای آن فیلم را از دست می‌دادند و مابقی آنها فیلم را با قیمت هفت دلار در سینماها تماشا می‌کردند یا منتظر نسخه دیجیتالی با قیمت پنج دلار بودند.

 نتایج

خیلی‌ها ساده‌لوحانه فکر می‌کنند استودیوها خیلی صدمه نمی‌بینند، چراکه بعد از همه این بحث‌ها، شما بیشتر درمورد فیلم‌هایی که صدها میلیون دلار درآمد دارند، می‌شنوید. اما واقعیت درمورد بسیاری از فیلمسازان این است که آنها غالبا در حاشیه زندگی می‌کنند و به‌دنبال تامین مالی برای تولید محتوای باکیفیت هستند. عدم‌اطمینان بالا درمورد اینکه آیا آنها قادر به پرداخت بدهی هستند و آیا سود دیگری دارند، با این وضع باقی می‌ماند. با توجه به هزینه ثابت بالا برای تولید یک فیلم باکیفیت، ضرر ناشی از سرقت هنری می‌تواند تفاوت داشتن سود یا نداشتن آن باشد. اوی لرنر، تهیه‌کننده بی‌مصرف‌ها3، تصویری غم‌انگیز را ترسیم می‌کند: «اگر سرقت هنری همچنان مانند این اتفاق که برای ما افتاد شایع شود، پس از چهار تا پنج سال دیگر پایان کار فیلمسازی مستقل فراخواهد رسید.»مشکلاتی که سرقت هنری ایجاد می‌کند، به‌ویژه برای فیلمسازان جدید و مستقل که پشتوانه مالی استودیوهای اصلی را ندارند، بسیار دردسرساز است.

مستقل‌ها به‌طور معمول قبل از تولید فیلم، از توزیع‌کنندگان فیلم و غرفه‌داران (بازار فیلم) در سراسر جهان به‌دنبال دریافت بودجه هستند؛ عملی که با عنوان «تامین مالی توسط پیش‌فروش» شناخته می‌شود. بسیاری از این معاملات در AFM انجام می‌شود که توسط اتحاد مستقل فیلم و تلویزیون (IFTA) سازماندهی شده است. ژان پیشویت، رئیس و مدیرعامل IFTA، خسارت ملموسی را که اعضای IFTA به او گزارش داده‌اند، چنین گزارش می‌دهد: «توزیع‌کنندگان اسپانیایی قبلا از طریق پیش‌فروش، حدود هشت تا 10درصد بودجه فیلم‌‌های مستقل را تامین مالی می‌کردند. از زمان حمله سارقان هنری به اسپانیا، این درصد اکنون به‌شدت کاهش یافته و در اغلب موارد به صفر رسیده است.» این یک تاثیر بسیار واقعی در استودیوهای مستقل است که اکنون راه‌های کمتری برای تامین مالی فیلم‌های خود به دلیل دزدی دریایی دارند.

چند سال پیش، اتحادی از استودیوهای بزرگ، استودیوهای مستقل، آژانس‌های استعدادیابی و سایر ذی‌نفعان، CreativeFuture را راه‌اندازی کردند تا درمورد آسیب‌های سرقت هنری و مزایای مصرف قانونی، به آموزش بپردازند.» روت ویتاله، مدیرعامل، اظهار داشت: «مشکل این است که صنعت ما قربانی شهرت فرش قرمز و توانایی ما در ایجاد جادوی فیلم شده است. مردم فقط جوایز ما را به هم نشان می‌دهند و آنچه آنها درک نمی‌کنند، هزاران ساعت عمر مردانی است که برای ساخت سرگرمی صرف می‌شود. این فیلم‌ها در روزهای کاری 18 ساعته و در هفت روز هفته ساخته می‌شوند و به‌طور کل فیلمسازی کار سختی است. بیشتر هنرمندان در تلاشند تا کارهای خلاقانه خود را با اشتیاق و فداکاری دنبال کنند. سرقت هنری ممکن است کوئنتین تارانتینو بعدی را در حاشیه مالی، ورشکسته کند و همه ما او را از دست خواهیم داد. این می‌تواند شامل بستگان شما، دوست شما یا رویای اطراف شما باشد. بنابراین دفعه بعد که یک فیلم را به‌طور غیرقانونی بارگیری یا پخش می‌کنید، درمورد خسارت‌هایی بیندیشید که به فیلمسازان و هنرمندانی که تحسین‌شان می‌کنید و به آنها اهمیت می‌دهید، می‌زند.»

 * نویسنده: میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰