امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
کارشناس مسائل آمریکا گفت: احتمال پیروزی ترامپ از شکست او بیشتر است، ولی شرایط برای او دشوارتر از گذشته است. تا پیش از کرونا تقریبا پیروزی ترامپ در انتخابات قطعی به‌نظر می‌رسید، اما الان وضعیت شکننده شده، ولی همچنان به این گونه نیست که یقین حاصل کنیم حتما دونالد ترامپ در انتخابات شکست می‌خورد.
  • ۱۳۹۹-۰۳-۱۹ - ۱۰:۱۰
  • 00
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
ترامپ مسیر بسیار دشواری برای حفظ پایگاه رای خود دارد
ترامپ مسیر بسیار دشواری برای حفظ پایگاه رای خود دارد

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، امیرعلی ابوالفتح، پژوهشگر و کارشناس مسائل آمریکا در گفت‌وگو با «فرهیختگان» جزئیاتی از اعتراضات و تظاهرات مردم آمریکا طی هفته‌های اخیر را بررسی و جزئیاتی از چگونگی شکل گرفتن این اعتراضات، دلایل تداوم، عوامل موثر و سرنوشت احتمالی آن را بیان کرد. وی همچنین در گفت‌وگوی پیش‌رو نسبت این اتفاقات با انتخابات آتی ریاست‌جمهوری در ایالات متحده و چگونگی تاثیرات احتمالی وقایع یادشده بر رای‌آوری نامزدهای رقیب در این کارزار را تحلیل کرد. مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظر می‌گذرد.

اقتصاد، سلامت و مسائل نژادی بحران‌های سه‌گانه آمریکاست

به‌عنوان اولین سوال، آیا اتفاقات داخلی آمریکا تاثیر عمیقی بر انتخابات آتی این کشور خواهد داشت؟

قطعا تاثیر خواهد داشت. ایالات متحده الان با سه بحران دست‌به‌گریبان است؛ یکی بحران سلامت به‌خاطر کرونا و دیگری بحران اقتصادی که ریشه آن هم از ویروس کروناست و سومین بحران، بحران نژادی است که در مقایسه با تعارضات و درگیری‌های نژادی در دو دهه اخیر، این اتفاقی که برای جورج فلوید افتاد و بازتاب‌های زیادی را هم به همراه داشت، می‌توان گفت جزء پرتنش‌ترین درگیری‌های نژادی در آمریکا بوده و ابعاد زیادی داشته است. از آنجا که کمتر از پنج ماه دیگر انتخابات ریاست‌جمهوری در ایالات متحده برگزار می‌شود، این انتخابات قطعا تحت‌تاثیر این سه بحران قرار می‌گیرد. در این کارزار دولت مستقر و شخص رئیس‌جمهور دونالد ترامپ محک زده می‌شود که درقبال این سه بحران چگونه رفتار و چگونه این بحران‌ها را مدیریت کرده است. در مقابل اما اینکه برخی می‌گویند الزاما ترامپ در انتخابات شکست خورده و حزب دموکرات پیروز خواهد شد به نظرم پیش‌بینی زودهنگامی است و از الان نمی‌توان چنین پیش‌بینی‌ای را انجام داد. تا انتخابات زمان زیادی در پیش است و معمولا 6-5 ماه طولانی‌تر از آن است که بتوان ارزیابی دقیقی از انتخابات ارائه داد.

کمپین جمهوری‌خواهان نتوانسته در جامعه آمریکا شور و هیجان ایجاد کند

نکته بعدی این است که فارغ از اینکه ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور مستقر و جمهوری‌خواهان به‌عنوان حزب حاکم در کاخ سفید با چه مشکلاتی مواجه هستند، کمپین حزب رقیب یعنی حزب دموکرات و شخص جو بایدن باید در جامعه آمریکا شور و هیجان گسترده‌ای ایجاد کنند. درحال‌حاضر به‌دلیل فضای کرونا امکان برگزاری انتخابات مقدماتی به‌شکل مرسوم و معمول در آمریکا که همراه با برگزاری تجمعات انتخاباتی و حضور گسترده مردم در پای صندوق‌های رای است، امکان‌پذیر نیست و حتی در جریان فرآیند برگزاری کنوانسیون‌های ملی دو حزب هم هنوز تردیدهایی وجود دارد که برگزار شود یا خیر. در این فضای سرد انتخاباتی آقای ترامپ به‌دلیل اینکه رئیس‌جمهور است و تریبون‌های اصلی را در اختیار دارد، حتی اگر تلاشی برای انتخابات نکند در کانون توجه قرار خواهد داشت و طبیعتا دیده می‌شود و مردم می‌توانند در باره او صحبت و قضاوت کنند و درنهایت رای بدهند. ولی بایدن نه کاراکتر شخصیتی‌اش آدم هیجانی است و نه فضای کرونا اجازه می‌دهد چنین تحرکات پرشور و نشاطی در جریان انتخابات شکل گیرد. این می‌تواند به بایدن لطمه بزند، چراکه هنوز نتوانسته بسیج عمومی را علیه رئیس‌جمهور مستقر راه بیندازد. از این جهت می‌توان گفت حتما این اتفاقات مربوط به تبعیض نژادی مهم است، به‌خصوص اینکه مربوط به رنگین‌پوستان است و آنها رای‌دهنده قدرتمندی در آمریکا هستند، اما هنوز هیچ‌نشانه‌ای از اینکه الزاما ترامپ به‌خاطر این مشکلات در انتخابات شکست بخورد، دیده نمی‌شود.

در برخی ایالت‌ها ممکن است تک‌رای رنگین‌پوستان هم سرنوشت‌ساز باشد

ترامپ در انتخابات گذشته آنچنان تکیه‌ای به بلوک رای رنگین‌پوستان نداشت و اساسا سبد رای خود را در جای دیگری تعریف کرده بود. اساسا این سبد چقدر رای دارد و می‌تواند اثرگذار باشد؟ با توجه به این نکته‌ می‌تواند در انتخابات آمریکا موثر باشد یا خیر؟

سیاه‌پوستان حدود 14 و رنگین‌پوستان 25درصد جامعه آمریکا را تشکیل می‌دهند. به‌طور معمول و مرسوم بین 80درصد سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان عموما به نامزد حزب دموکرات رای می‌دهند، بنابراین تقریبا مشخص است هیچ جمهوری‌خواهی نمی‌تواند اکثریت آرای آنها را به دست بیاورد. نکته مهم این است که 20درصد باقی‌مانده از سیاه‌پوستان که به حزب جمهوری‌خواه متمایلند در ایالت‌های جنوبی یا ایالت‌هایی که نه قرمز و نه آبی هستند و به‌طور مداوم مواضع خود را تغییر می‌دهند، آرای خیلی مهمی خواهند داشت و حتی ممکن است کار به‌جایی برسد که تک‌رای آنها هم مهم باشد. در سال 2000 جورج دبلیو بوش فقط با 500 برگه رای جلوتر برنده اعلام شد و این به‌خاطر کسب رای فلوریدا بود، چون آرای آنجا را به دست آورد رئیس‌جمهور آمریکا شد، درحالی‌که الگور 500 هزار رای بیشتر داشت، ولی نتوانست رئیس‌جمهور شود؛ بنابراین تعداد اندکی از آرای سیاه‌پوستان در ایالت‌های مختلف مهم است. الان یکی از ایالت‌هایی که مهم است و رنگین‌پوستان در آن جمعیت چشمگیری دارند کارولینای شمالی است. برخی ایالت‌ها مانند اوهایو که جزء ایالت‌های تعیین‌کننده‌اند جمعیت قابل‌توجهی از سیاه‌پوستان ندارد و براساس شاخص‌های دیگری تعیین‌کننده‌اند، اما اگر قرار باشد بین ایالت‌های پاندولی و موضوع نژادی پیوندی بخورد، ایالتی مانند کارولینای شمالی تعیین‌کننده و حساس خواهد بود. همان 20درصدی که در ایالت کارولینای شمالی به جمهوری‌خواهان رای می‌دادند اگر تحت‌تاثیر فضای ناشی از سختگیری‌های نژادی قانع شوند که حزب جمهوری‌خواه تضمین‌کننده حقوق سیاه‌پوستان نیست یا ترامپ نتوانسته مدیریت قوی را ارائه دهد، با ریزش تعداد اندکی از سیاه‌پوستان  الکتروکالج‌های این ایالت می‌تواند در اختیار نامزد رقیب قرار بگیرد، از این جهت حائز اهمیت هستند. درست است که سیاه‌پوستان اغلب به دموکرات‌ها رای می‌دهند، اما در نظام انتخاباتی آمریکا ریزش آرا، چه برای حزب جمهوری‌خواه و چه حزب دموکرات تعیین‌کننده است.

 80 درصد رای سیاه‌پوستان و هیسپانیک‌ها در سبد دموکرات‌ها قرار می‌گیرد

به‌جز سیاه‌پوستان از لاتین‌ها و دیگر رنگین‌پوستان اسم بردید، الگوی رفتار سیاسی و اجتماعی این گروه‌ها مشابه است؟

همه این گروه‌ها را تحت قالب اقلیت‌های نژادی، اقلیت‌های مذهبی، اقلیت‌های جنسی دسته‌بندی می‌کنند. خیلی از این اقلیت‌ها در ایالات متحده به حزب دموکرات متمایلند. درمقابل حزب جمهوی‌خواه عمدتا پایگاه اجتماعی خود را در میان تبار کاتولیک‌مذهب و غلبه بالاتر از مردها قرار داده است.

البته ناگفته نماند حزب جمهوری‌خواه در ضدیت با نظام برده‌داری اقدام کرد، در این مسیر هم آبراهام لینکلن رئیس‌جمهور شد و جنگ داخلی پیش آمد، ولی بعدها و با گذشت سالیان دراز تغییرات زیادی در این مواضع و جایگاه‌ها ایجاد و حزب جمهوری‌خواه مدافع نژاد سفید و حزب دموکراتی که روزی طرفدار برده‌داری بود، حامی اقلیت‌ها شد.

این اقلیت‌ها یا نژادی هستند یا براساس دین و مذهب تقسیم بندی می‌شوند، مثلا مسلمانان و یهودی‌ها بیشتر طرفدار حزب دموکرات هستند و در موضوع تقسیم‌بندی‌های جنسیتی، از زنان گرفته تا گروه‌هایی همچون همجنسگراها و دگرباش‌ها ذیل حزب دموکرات قرار می‌گیرند. بنابراین پایگاه رای حزب دموکرات عمدتا در بین این گروه‌هاست، به‌ویژه امروز که وجود ترامپ با سیاست‌های ضدمهاجرتی و با مباحثی ازجمله بحث دیوارکشی و... شهروندان لاتین‌تبار را از خود رانده و موجب بروز نگرانی گروه زیادی از شهروندان لاتین‌تباری شده که بستگان آنها به‌صورت مهاجران غیرقانونی در آمریکا زندگی می‌کنند یا بستگان‌شان در کشورهای مبدا درتلاش برای مهاجرت به آمریکا بوده‌اند و ترامپ جلوی این مهاجرت را گرفته است. لذا این سختگیری‌ها و سیاست‌های ضدمهاجرتی باعث شده هیسپانیک‌ها از ترامپ رویگردان شوند، ولی درون حزب جمهوری‌خواه هنوز این گروه نفوذ دارد و افرادی مثل مارکو روبیو سناتور ایالت فلوریدا هیسپانیک هستند و برخی دیگر از چهره‌های حزب جمهوری‌خواه هم از بین این گروه هستند.

 درکل اگر بخواهیم تقسیم کنیم مانند سیاه‌پوستان که 20درصد جمهوری‌خواه و 80درصد دموکراتند، در بین هیسپانیک‌ها هم این وضعیت دیده می‌شود.

در خوشبینانه‌ترین حالت مدتی پس از برگزاری انتخابات وضعیت اقتصاد آمریکا بهبود می‌یابد

در گزارش‌هایی که پیش از کرونا منتشر می‌شد، ترامپ اصلاحات یا دستاوردهای اقتصادی خوبی داشت، مانند کاهش بیکاری به نرخ‌هایی چون 3.5درصد. امروز بخشی از این تظاهرات به‌دلیل مشکل مالی و تعطیلی‌های اقتصادی ناشی از کروناست. آیا در این چندماه با شدتی که تعطیلی داشته و مردم در خیابان هستند، اساسا می‌تواند دستاوردهای اقتصادی ترامپ را بپوشاند؟

فعلا شاخص‌ها نشان می‌دهد کشوری که نرخ بیکاری 3.5درصد را تجربه کرده بود و اتفاقا برای رنگین‌پوستان وضعیت خوب بود و گزارش‌ها از آن حکایت داشت که میزان بیکاری در بین سیاه‌پوستان یا زنان به پایین‌ترین میزان در نیم قرن اخیر رسیده بود، در این مدت ناگاه سطوح بالایی از بیکاری را به خود دیده و بیکاری به حدود 20درصد رسیده است. خوشبینانه‌ترین ارزیابی‌ها حاکی است که از نیمه سه‌ماه سوم سال 2020 اگر اتفاق خاصی رخ ندهد به‌تدریج وضعیت اقتصادی آمریکا ترمیم می‌شود، یعنی دقیقا از همان روزی که قرار است انتخابات برگزار شود. اگر دولت حتی موفق شود بحران اقتصادی را مدیریت کند، میوه این تلاش بعد از انتخابات به ثمر می‌رسد،‌ به‌عبارتی زمانی که مردم پای صندوق‌های رای می‌روند همچنان گرفتار بیکاری گسترده و مشکلات ناشی از قرنطینه هستند، کاهش رشد اقتصادی رقم چشمگیری است و تبعات ناشی از بحران اقتصادی گریبانگیر آنهاست، لذا حتی اگر اوضاع بخواهد رو به بهبود برود ثمر آن به بعد از انتخابات می‌رسد. یعنی پیش از انتخابات مردم از بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا بهره‌مند نمی‌شوند که بخواهند به ترامپ رای بدهند. او مسئول کشور است و باید نسبت به وضعیت کنونی پاسخگو باشد.

با برآوردهای بدبینانه گفته می‌شود شاید آمریکا تا یک دهه آینده درگیر پیامدهای ناگوار بحران اقتصادی ناشی از کرونا باشد. ترامپ صحبت کرده و گفته آمریکا بعد از 10 سال می‌تواند شرایط پیش از کرونا را تجربه کند، البته اگر در این 10 سال اتفاق خاص دیگری رخ ندهد. این امر دشوار است که ترامپ از دستاوردهایی که از دست رفته و مردم الان آن ثمرات را در زندگی روزمره خود احساس نمی‌کنند، بتواند استفاده کند و مانور بدهد و بتواند پایگاه رای خود را حفظ کند.

فعلا همچنان احتمال پیروزی ترامپ از شکست او بیشتر است/ کمپین دموکرات‌ها و نامه آنها برای بحران سلامت، اقتصاد و نژادی تعیین‌کننده خواهد بود

یعنی ترامپ لبه پرتگاه است؟

خیلی پیش‌بینی کردن در این مورد سخت است. من ماجرا را الان که صحبت می‌کنیم بررسی می‌کنم و می‌گویم که احتمال پیروزی ترامپ از شکست او بیشتر است، ولی شرایط برای او دشوارتر از گذشته است. تا پیش از کرونا تقریبا پیروزی ترامپ در انتخابات قطعی به‌نظر می‌رسید، اما الان وضعیت شکننده شده، ولی همچنان به این گونه نیست که یقین حاصل کنیم حتما دونالد ترامپ در انتخابات شکست می‌خورد.
در این بین کمپین دموکرات‌ها خیلی مهم است و باید دید دموکرات‌ها چه طرح و برنامه‌ای ارائه می‌دهند. طبیعتا فقط اینکه دونالد ترامپ مورد نقد قرار گیرد، به او حمله شود و نقاط ضعف او مطرح شود کفایت نمی‌کند، زیرا این موضوع که دموکرات‌ها چه برنامه و طرحی برای مقابله با بحران‌های سلامت، بیکاری و نژادی دارند بسیار تعیین‌کننده است و از الان نمی‌توان گفت ترامپ لبه پرتگاه قرار گرفته و در آستانه سقوط است.

اقلیت پرسروصدایی در خیابان حضور دارند/ خشونت پلیس بیش از تجمع چند صدهزار نفری به وجهه آمریکا آسیب می‌زند

آیا آماری وجود دارد که در این روزها چند نفر به خیابان آمدند؟

آمار دقیقی را در جایی ندیدم، ولی حتما کسانی که در خیابان حضور دارند اقلیتند، ولی اقلیت پرسروصدایی هستند. اگر نیمی از جامعه آمریکا به خیابان‌ها بیایند 150میلیون جمعیت هستند و حضور چنین جمعیتی قابل تصور نیست. این تعدادی که در شهرها تجمع داشته‌اند جمعیت بسیار قابل‌توجهی نبوده‌اند و معمولا تجمعات با تعداد بالا 70-60 هزار نفر تخمین زده شده است. تعداد آنها به‌لحاظ کمّی قابل‌توجه نیست، ولی به‌لحاظ کیفی و نمود و نمایش بیرونی بسیار حائز اهمیت است، به‌خصوص در این شرایط، خشونتی که پلیس اتخاذ کرده اهمیت بیشتری می‌یابد.
در نظر داشته باشید همین که پلیس به تجمعات حمله می‌کند، به وجهه آمریکا بیشتر آسیب می‌زد تا اینکه تظاهرات 200هزار نفری یا یک میلیونی را شاهد باشیم.

اعتراضات کنونی بدون رهبر و سازماندهی است و زمینه‌ای برای تداوم طولانی آنها وجود ندارد

از اینکه تا چه زمانی مردم در خیابانند، پیش‌بینی شما چیست؟

واقعا نمی‌دانم و نمی‌شود پیش‌بینی کرد. به نظر می‌رسد برای هفته‌ها ادامه خواهد داشت، ولی با  وجود این جنبش‌ها معمولا بدون رهبری و سازماندهی هستند. چنین جنبش‌هایی خودجوش هستند و بعضا هم سهوا یا عمدا به خشونت کشیده می‌شوند و از این رو زمینه‌ای برای ادامه طولانی‌مدت آنها وجود ندارد. از طرفی خیلی از شهروندان هم ممکن است منتقد وضع موجود باشند، ولی به‌تدریج خود را از این خشونت‌ها کنار بکشند و فرآیند تحولات به‌سمت مذاکرات و چانه‌زنی سیاسی پیش رود، یعنی اتفاقی که برای جنبش وال‌استریت رخ داد و به‌تدریج خشونت در آن نفوذ کرد باعث می‌شود اصل اعتراض به حاشیه رانده شود و از آن تب‌وتاب بیفتد.

طبیعتا دموکرات‌ها دوست دارند این تظاهرات‌ها تشدید و وضعیت ترامپ درنتیجه آن متزلزل شود. در این خصوص موضع غالب و علنی این جریان سیاسی در آمریکا چه بوده است؟

قطعا یکی از پایه‌های این اعتراضات دموکرات‌ها هستند، آنچنان که اگر در دولت دموکرات جورج فلوید کشته شده بود جمهوری‌خواهان میدان‌دار این قضیه بودند.

امروز پایگاه رای دموکرات‌ها بر پایه مسائل اقلیت‌هاست و این حزب در این میان مطالبه‌گری، میدان‌داری و رهبری می‌کند. ضمن اینکه تلاش می‌کند رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه را شکست دهد. تمام اظهارات و صحبت‌هایی که سران حزب دموکرات‌ها انجام داده‌اند، از روسای‌جمهوری تا مقامات این حزب از خواست معترضان حمایت و دولت را نکوهش می‌کنند که چرا سیاست درستی را در پیش نگرفته است. دموکرات‌ها یکی از پایه‌های اصلی این اعتراضات هستند و حتما تلاش می‌کنند از این موضوع برای دعواهای سیاسی و انتخاباتی خود بهره‌برداری کنند.

درمورد ریشه بحران درمیان نخبگان اجماع وجود دارد/ نژادپرستی ریشه بحران کنونی است

نخبگان آمریکا به این ماجرا چه واکنشی دارند و آیا با آن هستند؟

مثل هر چیز دیگری در این طیف هم شکاف و اختلاف‌نظر وجود دارد و نمی‌توان همه نخبگان آمریکا را حامی یک جریان قلمداد کرد.  درمورد ریشه‌های بحران تقریبا اجماع وجود دارد، یعنی نخبگان سیاسی در آمریکا معتقدند جامعه هنوز تحت‌تاثیر نژادپرستی است و باید با مظاهر نژادپرستی مقابله کرد، معتقدند نیاز به اصلاحات وجود دارد. کمتر کسی موضوع نژادپرستی و ریشه‌های آن را نفی می‌کند، اما درمورد نحوه مقابله با آن اختلاف‌نظر وجود دارد. طیفی از نخبگان معتقدند دولت باید در این مساله اقتدار خود را نشان دهد. آنها می‌گویند دولت وظیفه برقراری نظم و امنیت را دارد و نباید اجازه دهد آشوبگران، اخلالگران و غارتگران میدان‌دار باشند. اینها نظرات طیفی است که اصطلاحا محافظه‌کار نامیده می‌شوند و غالبا چنین دیدگاه‌هایی دارند. درمقابل طیف دیگری هم هستند که عقیده دارند با سیاست مشت آهنین شرایط بدتر می‌شود و دولت به‌جای اینکه از یک‌طرف دعوا حمایت کند و مدافع حفظ فضای نژادپرستی باشد باید با قربانیان همدردی کند. این جریان چاره کار را در اقدامات یا اصلاحات رادیکال می‌دانند، چه در ساختار پلیس و چه در مسائل معیشتی و چه بحث عدالت اجتماعی و می‌گویند باید کارهای بزرگی در این حوزه‌ها انجام گیرد تا آمریکا هرچه زودتر از این وضعیت خارج شود. در این شیوه عمل و پیشبرد اصلاحات، اختلاف‌نظر بروز می‌کند والا ترامپ و مشاوران او هم همگی عملی را که پلیس انجام داده، مورد نقد قرار داده‌‌اند و حتی همدردی کرده‌اند، اما معترضان معتقدند این همدردی‌ها کفایت نمی‌کند و این رفتارها بیشتر سیاسی بازی است. از این رو این شکاف هر روز بیشتر می‌شود و در اینجا و از همین نقطه بین نخبگان آمریکا اختلاف‌نظر بروز می‌کند.

اخبار مرتبط:

 
مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰