به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، وحید شقاقیشهری، کارشناس اقتصاد بینالملل و عضو هیاتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی در گفتوگو با «فرهیختگان» به تشریح اثرگذاری بیماری کرونا بر اقتصاد آمریکا و تکانههای آن پس از تظاهرات فراگیر در این کشور پرداخت که مشروح آن در ادامه آمده است.
تحلیل شما از اثرگذاری فعلی بیماری کرونا بر اقتصاد آمریکا چیست و ازسوی دیگر تظاهرات گسترده در این کشور چقدر در وضعیت نامطلوب اقتصادی آن موثر بوده است؟
یکی از مسائل بنیادین در اقتصاد آمریکا بحث شکاف طبقاتی بسیار بالا و افزایش شدید فقر در اقتصاد این کشور است. این دو ویژگی مهم اقتصاد سرمایهداری است، یعنی اگر کتابهای صاحبنظران اقتصادی آمریکا را مطالعه کنید متوجه میشوید اقتصاد آمریکا درقالب نظام لیبرالدموکراسی و نظام سرمایهداری دو ویژگی مهم داشته است که یکی بحث شکاف طبقاتی و دیگری بحث افزایش شدید فقر مطلق در آمریکا بوده است.
بالاترین نرخ بیکاری از سال 1960 تاکنون در اقتصاد آمریکا پس از کرونا
29 میلیون آمریکایی کوپن غذا دریافت میکنند، تعداد بیخانمانها هم روزبهروز در آمریکا رو به افزایش است، بنابراین اگر این موارد را بهعنوان ویژگیهای محوری اقتصاد سرمایهداری در آمریکا تلقی کنیم، مشاهده میکنیم کرونا از چند زاویه آمریکا را تحتتاثیر قرار داده است.
یک بحث بیماری کرونا این است که نظام سرمایهداری بدون رسالت اجتماعی خود کاری از پیش نمیبرد؛ بنابراین آنها بدون فهم درست از مساله رسالت اجتماعی در شرایط اقتصادی، همچنان اولویت اول را بحث اقتصاد قلمداد میکنند.
به همین دلیل در اقتصاد آمریکا شاهد بودیم نظام سرمایهداری همچنان تلاش میکرد که در شرایط کرونا نیز اقتصاد تداوم یابد و از اینرو شاهد تعطیلی بنگاههای آمریکایی نبودیم.
6 میلیون نفر پس از کرونا در آمریکا درخواست بیمه بیکاری دادند
درباره نسبت نظام لیبرال سرمایهداری با اقتصاد و بروز و ظهور آن در شرایط کرونا تحلیل شما چیست؟
نظام سرمایهداری مساله اقتصاد را بهشدت در اولویت قرار میدهد، بنابراین رکود جهانی در اقتصاد دنیا که کشورهای مختلف را تحتالشعاع قرار داد در نظام سرمایهداری آمریکا با رویکرد بنگاهداری صرف بدون حمایتهای لازم، موجب شد تمام آورده و تلاش ترامپ بر باد برود و بیکاری افزایش پیدا کرده و 6 میلیون نفر درخواست بیمه بیکاری بدهند.
یعنی اتفاقی که بیکاری را از نرخ 3.5 درصد افزایش داده و به شرایط دورقمی رساند؟
بله؛ ترامپ در تمام این سالها تلاش کرد با زیرپا گذاشتن تمام معاهدات بینالمللی که در دولتهای گذشته آمریکا تلاشهای زیادی برای این مساله صورت گرفته بود، عمده پیمانهای فراملیتی و دوجانبه و چندجانبه را نقض کند.
کرونا بیشترین ضربه را به تلاشهای اقتصادی ترامپ وارد کرد
او همه این اقدامات را با این رویکرد که بتواند اقتصاد آمریکا را برگرداند و رشد اقتصادی آمریکا را افزایش دهد، انجام داد ولی بیماری کرونا بیشترین ضربه را به تلاشهای اقتصادی ترامپ در این حوزه وارد کرد.
حتی در همین ماههای اخیر نیز 6 میلیون نفر درخواست بیمه بیکاری دادهاند و این رقم بالاترین نرخ بیکاری از سال 1960 تاکنون در اقتصاد آمریکا بوده که به ثبت رسیده است.
جنگ تجاری و تعرفهای آمریکا با کشورهای مختلف برای رشد اقتصادی
بهجز بحث خروج از قراردادهای بینالمللی برای رشد اقتصاد آمریکا، ترامپ چه اقدامات مثبت دیگری در زمینه رشد اقتصادی انجام داده بود؟
ترامپ تمام تلاش خود را کرد که دوباره نظام تعرفهای را به اقتصاد آمریکا بازگرداند و از اینرو جنگ تجاری و تعرفهای را با کشورهای مختلف، اتحادیه اروپا، چین و سایر کشورها آغاز کرد.
این جنگ تجاری، اقتصادی و تعرفهای مسیر تعریفشدهای بود تا بتواند تا حدامکان از بنگاههای داخلی با نظام تعرفهای حمایت کند، لذا این ماحصل تئوری ترامپ بود ولی بیماری کرونا این آورده او را بر باد داد.
بحث دیگر نظام حمایتی است؛ وقتی اقتصادی مبتنیبر نظام سرمایهداری پیش میرود و بنگاههای اقتصادی اساس خود را مبتنیبر سود اقتصادی قرار میدهند، برایشان غیرقابل تصور است که بتوانند نظام قرنطینه را در آمریکا پیاده کنند، چراکه این امر فشار سنگینی بر بنگاههای اقتصادی وارد میکرد.
بنابراین ماحصل این تفکر باعث شد با عدم قرنطینه تا زمان زیادی پس از آغاز بیماری کرونا در آمریکا به بیش از حدمعمول آن در دنیا برسد و درعین حال همین مساله موجب شد فشار سنگینی نیز بر اقتصاد آمریکا وارد شود.
علائم بیماری کرونا در دهکهای کمدرآمد آمریکا حادتر و شدیدتر بود
بهنظر میرسد دو ویژگی که ابتدای بحث به آن پرداخته شد یعنی شکاف طبقاتی بالا درکنار فقر روزافزون، بیماری کرونا را نیز تشدید کرد و عوارض و علائم بیماری در دهکهای کمدرآمد حادتر و شدیدتر بود و به همین نسبت نیز در اقتصاد آمریکا خود را نشان داد.
بهنظر شما تاثیرات کاهش قیمت نفت بر اقتصاد آمریکا چقدر موثر است؟ ضمن اینکه آمریکا درحال حاضر درگیر گستردهترین نوع اعتراضات در این کشور است.
مسائلی تحتعنوان شکاف طبقاتی گسترده، بیخانمانی، تجمع ثروت در دست یک گروه خاص و فقر روزافزون درکنار تشدید بیکاری و از دست دادن شغلهایی که وجود داشته است، در آمریکا بیداد میکند درحالیکه آمریکا یک نظام اقتصادی بدهیمحور است و مردم و اقتصاد آن با بدهی زندگی میکنند.
100 درصد زندگی در اقتصاد آمریکا با بدهی شکل میگیرد
بهیاد داشته باشید در اقتصادهایی که اساس زندگی آن با بدهی است، وقتی شما شغل خود را از دست میدهید تقریبا خریدها و ملزومات و کلا زندگیتان را از دست میدهید؛ مثلا در اقتصاد ایران وقتی بررسی میکنیم بین 20 تا 40 درصد زندگی ما ایرانیها با وام و بدهی میگذرد اما در اقتصاد آمریکا 100 درصد زندگی با بدهی شکل میگیرد.
وقتی با بدهی زندگی خود را میگذرانید درنتیجه باید کار کنید تا بتوانید بدهی خود را ماهانه بپردازید و اگر یکماه نتوانید کار کنید، این بدهی انباشت میشود و همه داشتههای خود را از دست میدهید و نهایتا زندگی شما ازهم میپاشد. بنابراین نظامهای اقتصادی که اساس آنها با بدهی است، نظامهای سختی هستند از این منظر که اگر شغل خود را از دست بدهید ماهانه حقوقی ندارید که بتوانید با آن حقوق، بدهی خود را بدهید.
کاهش قیمت نفت را بر این اقتصاد بدهیمحور چطور ارزیابی میکنید؟
همه این مسائل از کاهش قیمت نفت گرفته تا بیماری کرونا و اقتصاد بدهیمحور در اقتصاد آمریکا دستبهدست هم میدهد که شما شاهد تشدید اعتراضات باشید و با جرقهای این آتش شعلهور میشود.
کاهش قیمت نفت فشار سنگینی به بنگاههای سرمایهگذاری در حوزه نفتی آمریکا وارد کرد
بنگاههای سرمایهگذاری در آمریکا در حوزه نفت تمام تلاشی که داشتند این بود که سرمایهگذاری بالایی در نفت شل صورت دهند، لذا با کاهش قیمت نفت فشار سنگینی به این بنگاههای سرمایهگذاری در حوزه نفتی وارد شد و آنها نیز به ترامپ فشار وارد کردند و او نیز به عربستان فشار آورد تا تولید را کاهش دهد بلکه قیمت نفت افزایش یابد، اما درحال حاضر این اتفاق نیفتاده است؛ بههرحال فشار این مساله بیشتر روی شرکتهای سرمایهگذاری نفت شل در آمریکاست.
بحران اقتصادی 2008 و بحران کرونا در اقتصاد آمریکا از یک خاستگاه است
فکر میکنید با این تفاسیر بحران فعلی شدیدتر است یا بحران سال 2008 و این امر چقدر میتواند در انتخابات آمریکا موثر باشد؟
هم بحران اقتصادی سال 2008 و هم بحران کرونا در اقتصاد آمریکا منبعث از یک مطلب است؛ اقتصاد آمریکا اقتصادی بدهیمحور است، خانوارها زندگی خود را با بدهی شکل میدهند و درکنار آن شکاف طبقاتی و فقر روزافزون و بیخانمانی دستبهدست هم میدهند تا هم بحران 2008 و هم بحران کرونا و هم بحرانهای بعدی در چنین نظامهای اقتصادی شکل بگیرد.
در نظامهای اقتصادی که عمدتا بدهیمحور هستند، هرگونه بحران کوچک و بزرگ موجب میشود خانوارها شغل خود را از دست بدهند و در این شرایط عملا امکان تداوم زندگی برای آنها مقدور نیست و در این صورت سرخوردگی و فشار شدیدی بر خانوارها وارد میشود.
تبعات این مساله را در بحث شعار 99 درصد در مقابل یک درصد سال 2008 شاهد بودیم که مردم پلاکاردهایی نوشته بودند مبنیبر اینکه طمعورزی ممنوع؛ بنابراین 99 درصد در مقابل یک درصد که نماد نابرابری در اقتصاد آمریکا بود، در بحران کرونا نیز خود را نشان داد.
این بحرانها فشار سنگینی بر طبقات کمدرآمد وارد میکند و باعث میشود آنها شغل خود را از دست بدهند و با یک جرقه کوچک شعله بزرگی روشن شود که نمونههای آن را شاهد هستیم.
آیا مجموعه این اتفاقات موجب ریزش آرای ترامپ در انتخابات پیشرو میشود؟
چه ترامپ و چه دموکراتها و جمهوریخواهان در اقتصاد آمریکا روی کار باشند، هر دو عملکرد چندان متفاوتی در حوزه اقتصاد با هم ندارند.
ما تقریبا این مصداق را در نگاه برنی سندرز دیدیم که نگاه او بیشتر حمایتی بود و دموکراتها هم وی را کنار گذاشتند، چراکه نظام اقتصادی آمریکا، نظام سرمایهداری است.
بهنظر میرسد در این نظام سرمایهداری چندان تغییر دولتها بهسمت دموکرات یا جمهوریخواه مساله نیست بلکه مساله عمیقتر از آن چیزی است که فرض کنیم برگ برنده ترامپ یا جوبایدن باشد.
از بین رفتن مشاغل و تشدید بیکاری موجب ریزش آرای ترامپ میشود
البته بنده نمیگویم این موضوع هیچ تاثیری ندارد؛ چراکه خود بیماری کرونا، عدم مواجهه درست با این بیماری، بحث تشدید نابرابری، از بین رفتن مشاغل و تشدید بیکاری میتواند روی ریزش آرای ترامپ موثر باشد.
مساله آمریکا عمیقتر از بحث انتخابات است، چراکه اینگونه بحرانها در اقتصاد آمریکا طبق گفته خودشان تمام نخواهد شد و این مساله ریشه در اقتصاد این کشور دارد و ازسوی دیگر نظام لیبرالدموکراسی نظامی نیست که بتواند این مسائل را حل کند.
اخبار مرتبط: