به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، خداوند متعال در آیات شریفه قرآن تصریح و تاکید بر رحمانیت خویش کرده است تا آنجا که پس از« الله» که کاملترین و جامعترین نام او است، نام «رحمن» را برای خویش برگزیده و فلسفه آفرینش خلق را رحمت خویش و برخورداری مخلوقات از فیض رحمانی خود ذکر کرده است. از طرفی ارسال رسول و پیامبر را برای هدایت و نجات خلق از گمراهی و تاریکیهای جهل، براساس رحمت خویش دانسته است و از سوی دیگر مصیبتها و مرگ را، سببی جهت برخورداری نیکوکاران از رحمت بیشتر و عاملی برای جلوگیری از گناه و خطای بیشتر گناهکاران قرار داد و علت گرفتاری و مصائب آنان را خودشان و یأس از رحمت الهی دانست. رحمانیت، بارزترین و اساسیترین ویژگی اسماء الهی است که در عالم تکوین و تشریع ظهور و بروز و تجلی یافته است، تاآنجا که میتوان گفت عالم هستی با تمام موجودات و مراتب آن و تمامی نعمتها و عذابهای الهی، از این صفت ربوبی سرچشمه میگیرد. یکی از مهمترین دلایل این دیدگاه تکرار113باره صفت رحمت در آیه بسمالله الرحمنالرحیم، با دو صیغه رحمن و رحیم در ابتدای سور قرآن کریم است؛ سُوَری که دربردارنده تمام وعدهووعیدها و احکام و دستورات و نعمتها و نقمتهای الهی است. سوال مهم این است که چرا خداوند متعال در جهت توصیف اسم خود تنها به اسم رحمت اکتفا کرده و از ذکر آن همه اسماء حسنای خویش چشمپوشی کرده است؟ در این صفت چه ویژگیای نهفته بوده که در ابتدای 113 سوره با دو ویژگی صفت مشبهه و صیغه مبالغه که دلالت بر ثبات و کثرت و فزونی رحمت دارد، پرداخته است؟ درحالیکه میتوانست در ابتدای هر سوره پس از الله اسماء دیگر را ذکر کند. از سویی انسان بهعنوان کاملترین و برترین مخلوق خدای رحمان مظهر اتمّ و اکمل تجلیات الهی و بروز صفات خداوند و کاملترین مصداق رحمانیت الهی است که در وصفش فرموده است: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیم(تین/4) که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم. بر این اساس حکمت الهی اقتضا دارد که انسان را بیهوده نیافریده باشد و برای رشد و تعالی او در دنیا و آخرت برنامهای داشته باشد. ارسال ادیان و ارائه سبک زندگی متناسب با ساختار آفرینش توسط رسولان الهی در این راستا است و این نوشتار گامی کوچک و لرزان در جهت به تصویر کشیدن رحمانیت گسترده و عالمگیر حق متعال در ملک و ملکوت و بیان جایگاه انسان در نظام آفرینش و بیان سبک زندگی موردنظر خداوند متعال جلوعلا است.
1- وجود رحمانی حق متعال
همچنانکه بیان شد، اساس نظام وجودی و آفرینش عالم برمبنای فیض رحمانی خداوند متعال استوار است و این بدان معنی است که رحمت اصل و اساس وجود بخشی به عالم است و همه پدیدهها چه نیک و چه بد (البته با نگاه ظاهربینانه) مبنایی رحمانی دارد، بنابراین تمام مصائب و سختیها و مشکلات دنیوی و تمام نعمتهای بهشتی و عذابهای اخروی براساس رحمانیت الهی شکل گرفته یا شکل میگیرد، زیرا:
1-1- آفرینش اگر برمبنای رحمت نباشد، گمان نوعی منفعتطلبی را در ذهن انسان پدید میآورد، درحالیکه اگر مبنای رحمت و رحمانیت داشته باشد، چنین گمانی معنی نخواهد داشت. توضیح اینکه اگر خداوند به سبب صفاتی همچون قدرت، علم، حیات، اراده و... مخلوقات را بیافریند، این گمان را در ذهن انسان ایجاد خواهد کرد که او قصد قدرتنمایی یا نشان دادن یکی از صفات کمالیه خود را داشته است، درحالیکه خداوند به چنین کاری نیاز ندارد. البته روشن است که خداوند در آفرینش از این صفات هم استفاده کرده است، اما همه این صفات در جهت اظهار رحمانیت خداوند بهکار گرفته شدهاند و اگر غیر از این بود، لازمهاش نقص و نیازمندی خداوند خواهد بود. شاید رمز اینکه خداوند در توصیف نام الله که اسم خاص او و مستجمع جمیع صفات کمالیه است در تمام بسماللههای ابتدای سورههای قرآن کریم از دو صفت رحمن و رحیم که هردو بیانگر رحمانیت او است استفاده کرده، همین باشد. چراکه خداوند میتوانست در ابتدای هر سوره پس از نام الله به یک یا چند صفت غیر از رحمانیت اشاره کند. ممکن است اشکال شود که خداوند در آیات متعددی همچون آیةالکرسی یا آیات اولیه سوره حدید یا آیات اواخر سوره حشر یا آیات سوره توحید به اظهار صفات کمالیه خویش همچون وحدانیت، قیومیت، صمدیت و اوّلیت و آخریت و... پرداخته و آنها را در جهت توصیف خویش به کار برده است، اما در پاسخ باید گفت بیان این صفات بهجهت درک عظمت و شکوه و جلال الهی صورت گرفته است تا انسان عبودیت غیر او را نپذیرد و بفهمد که خدا از همه چیز برتر و والاتر است و بدینگونه از شرایط برخورداری هرچه بیشتر از فیوضات رحمانی بهرهمند شود؛ یعنی اشاره به دیگر صفات در جهت برخورداری انسانها از رحمت بوده است.
1-2- برهان لطف که درجهت اثبات سه اصل توحید، نبوت و امامت بهکار گرفته میشود، بدون وجود رحمت الهی، معنی نخواهد داشت و اساسا اگر رحمتی نباشد، لطفی هم صورت نخواهد پذیرفت. توضیح اینکه در بحث توحید برای تنزیه خداوند از هرگونه نقص، (و توجیه دلیل ارسال پیامبران و امامان برای هدایت خلق ) به صفت لطف تمسک میجوییم و عدم وجود نقص در آفرینش عالم را بهدلیل وجود لطف و علم و حکمت الهی میدانیم، به این معنی که اقتضای لطف و علم و حکمت الهی آن است که در آفرینش مخلوقات هر آنچه مورد نیاز مخلوقات است بیافریند والا خداوند در حق آنها جفا کرده و چون این امر محال است پس باید خداوند به نیازهای تمام مخلوقات و در همه امور توجه کرده باشد. اکنون این سوال مطرح میشود که اگر خداوند براساس رحمت عالم را نیافریده باشد اساسا لطف و علم و حکمت میتواند دلیل آفرینش باشد؟ قطعا خیر، زیرا لطف و علم و حکمت، تنها نقص نداشتن آفرینش را به اثبات میرساند اما هدف خداوند از آفرینش را نمیتوان بهجز رحمت چیز دیگری دانست؟ بهعبارت دیگر، رحمت منشأ لطف است نه لطف منشأ رحمت.
2-جهان هستی جهانی هماهنگ و بدون نقص
از آنجاکه الله تعالی ذات مستجمع جمیع کمالات است و در آفرینش براساس علم و حکمت بیانتهای خویش عمل میکند نباید در آفرینش او هیچگونه نقص و کمبودی وجود داشته باشد، بنابر این وجود بلایا در نظام خلقت امری عرضی و مکمل و نظامدهنده به عالم هستی است و این دید محدود و ناقص ماست که اینگونه امور را شر و نقص میپنداریم. خداوند متعال در توصیف آفرینش خود میفرماید: الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقا ما تَرى فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کرَّتَینِ ینْقَلِبْ إِلَیک الْبَصَرُ خاسِئا وَ هوَ حَسِیرٌ (ملک/3-4) همان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبى نمىبینى! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللى مشاهده مىکنى؟! بار دیگر (به عالم هستى) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستوجوى خلل و نقصان ناکام مانده) بهسوى تو بازمىگردد در حالى که خسته و ناتوان است!
راغباصفهانی در کتاب مفردات در رابطه با معنای تفاوت در آیه: ما تَرى فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ میفرماید: در خلقت خدا چیزى که از مقتضاى حکمت خارج باشد وجود ندارد (راغباصفهانی، ماده فوت). بنابر این تفاوتهای ناشی از محدودیت مخلوقات امری حکیمانه است. علامهطباطبایی در ذیل آیات مذکور میفرمایند: «پس منظور از نبودن تفاوت در خلق، این است که تدبیر الهى در سراسر جهان زنجیروار متصل بههم است و موجودات بعضى به بعض دیگر مرتبطند، به این معنا که نتایج حاصله از هر موجودى عاید موجود دیگر مىشود و در نتیجه دادنش به موجوداتى دیگر وابسته و نیازمند است. در نتیجه اصطکاک اسباب مختلف در عالم خلقت، و برخوردشان نظیر برخورد دو کفه ترازو است که در سبکى و سنگینى دائما در حال مقابله مىباشند، این مىخواهد سبکى کند او نمىگذارد، او مىخواهد سنگینى کند این نمىگذارد، این مىخواهد بلند شود او نمىگذارد، او مىخواهد بلند شود این مانع مىشود و نتیجه این کشمکش آن است که ترازودار بهرهمند مىشود. پس دو کفه ترازو در عین اختلافشان در به دست آمدن غرض ترازودار اتفاق دارند، یا بهعبارتى دیگر، اختلاف آنها است که باعث مىشود ترازودار جنس کشیدنى خود را بکشد و وزن آن را معلوم کند. پس منظور از نبودن تفاوت در خلق این شد که خداى عزوجل اجزاى عالم خلقت را طورى آفریده که هر موجودى بتواند به آن هدف و غرضى که براى آن خلق شده برسد، و این از به مقصد رسیدن آن دیگرى مانع نشود، یا باعث فوت آن صفتى که براى رسیدنش به هدف نیازمند است نگردد. خطاب در جمله: «ما تَرى- نخواهى دید» خطاب به شخص رسولخدا(ص) نیست، بلکه خطاب به هر کسى است که مىتواند ببیند و اگر کلمه «خلق» را به کلمه «رحمان» اضافه کرد و به نام مقدس رحمان نسبت داد، براى این است که اشاره کند به اینکه غایت و هدف از خلقت، رحمت عام او است، و اگر کلمه «تفاوت» را نکره -بدون الف و لام- آورد، با در نظر گرفتن اینکه این نکره در سیاق نفى قرار دارد و نکره در سیاق نفى عمومیت را مىرساند، درنتیجه معنا چنین مىشود که: در سراسر جهان هیچ تفاوتى نمىبینى.» (طباطبایی، 1374ج19، ص:589-588)
در آیه بعد نیز خداوند از باب تاکید بر بدون نقص بودن نظام آفرینش میفرماید: ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کرَّتَینِ ینْقَلِبْ إِلَیک الْبَصَرُ خاسِئا وَ هوَ حَسِیرٌ(ملک/4) بار دیگر (به عالم هستى) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستوجوى خلل و نقصان ناکام مانده) بهسوى تو بازمىگردد درحالى که خسته و ناتوان است! علامهطباطبایی در تفسیر این آیه میفرماید: «این آیه چنین معنا دهد که در خلقت آسمانها و زمین بنگر، آیا هیچ تفاوت و ناسازگارى در بین موجودات آن مىبینى؟ و دوباره و سهباره و چندباره برگرد و نظر بیفکن، که اگر چنین کنى نظرت خسته مىشود و از کار مىافتد و هیچ تفاوتى نخواهى دید. پس در این دو آیه به این نکته اشاره شده که نظام جارى در عالم نظامى است واحد و متصل الاجزاء و مرتبط الأبعاض.» (طباطبایی، ج19، ص: 589-588) ازسوی دیگر براساس مبانی فلسفه اسلامی، هستی و وجود اصالت و حقیقت و واقعیت دارد و نظام خلقت بدون نقص و عیب آفریده شده است چون عالم هستی معلول و آفریده خداوندی است که هیچگونه نقصی ندارد و ذات او سراسر هستی و بهدور از هرگونه نیستی است؛ براین اساس است که خداوند آفرینش عالم را بدون نقص و به بهترین شکل ممکن توصیف میکند: الَّذِی أَحْسَنَ کلَّ شَیءٍ خَلَقَه وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ(سجده/7) او همان کسى است که هرچه را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. و در آیهای دیگر میفرماید: خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکمْ وَإِلَیه الْمَصِیرُ(تغابن/3) آسمانها و زمین را بحق آفرید و شما را (در عالم جنین) تصویر کرد، تصویرى زیبا و دلپذیر و سرانجام (همه) بهسوى اوست.
بنابر این هرگونه نقص و عیبی در عالم پدید آید ذاتی آن نیست بلکه امری عرضی است که توسط غیر خداوند پدید میآید، خداوند متعال میفرماید: وَمَا أَصَابَکم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کسَبَتْ أَیدِیکمْ وَیعْفُو عَن کثِیرٍ(شوری:30) هر مصیبتى به شما رسد بهخاطر اعمالى است که انجام دادهاید، و بسیارى را نیز عفو مىکند! و در آیهای دیگر میفرماید: مَّا أَصَابَک مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه وَمَا أَصَابَک مِن سَیئَةٍ فَمِن نَّفْسِک وَأَرْسَلْنَاک لِلنَّاسِ رَسُـولًا وَکفَى بِاللَّه شَهیدًا(نساء:79) آنچه از نیکیها به تو مىرسد، از طرف خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد، ازسوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستادیم و گواهى خدا در اینباره، کافى است.»
براین اساس ویروسی مانند کرونا که برخلاف دیگر ویروسهای موجود در طبیعت ساختاری مخرب و نابودگر دارد نیز یا به سبب زیادهطلبی و حرص انسان برای قدرت بیشتر (که در آفرینش اولیه بدینگونه نبوده است) یا از سر خطا و عملنکردن به دستورات خداوند متعال پدید آمده است. این امر نشانگر آن است که بشر هرچه از دست قدرتمند و رحمانی و همراه با لطف و رحمت و عنایت حق متعال دوری گزیند بیشتر به خود آسیب میزند و در باتلاق خودساختهاش فرو میرود.
3-حیات طیبه مظهر حقیقی سبک زندگی اسلامی رحمانی
سبک زندگی اسلامی عبارت از شیوه زندگی باثبات و پایدار و مستمر و هدفمندی است که برگرفته از قرآن، سنت و عقل و علم است. در تایید این تعریف از قرآن کریم میتوان برای هریک از موارد فوق نمونهای ذکر کرد.
3-1-زندگی همراه با بصیرت: «قُلْ هذِه سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّه عَلى بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحانَ اللَّه وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ(یوسف/108) بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را بهسوى خدا دعوت مىکنیم! منزه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
براساس این آیه شریفه پیامبر اکرم(ص) راه و شیوه و سبک زندگی خود و پیروانش را بر مبنای بصیرت و بینش و آگاهی معرفی میکند بهگونهای که تنها تکیهگاه انسان خداوند است و محور امور تنها اوست و لاغیر.
3-2-زندگی در پرتو عقلانیت: وَ قالُوا لَوْ کنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ (ملک/10) و مىگویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل مىکردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»
و آیه: الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه أُولئِک الَّذِینَ هداهمُ اللَّه وَ أُولئِک همْ أُولُوا الْأَلْبابِ (زمر/18) همان کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند. بنابراین عقلانیت محور نجات انسان در دنیا و آخرت و عامل سعادتمندی انسان و موجب بهکار بستن روشهای درست و انتخاب بهترین راه و روشها در جهت غلبه بر مشکلات و مصائب و بلایای مادی و معنوی و ایجاد جامعهای مصون از بدیها و خطاها میشود. امام کاظم(ع) در مورد عظمت و جایگاه عقلانیت در سبک زندگی اسلامی از آن تعبیر به پیامبر باطنی میکند: ان لله علی النّاس حجتین حجة ظاهرة و حجة باطنة فامّا الظاهرة فالرّسل و الانبیاء والائمة و امّاالباطنة فالعقول: «خداوند را بر مردم دو حجت است، حجتی آشکار و حجتی پنهان و درونی، حجت آشکار رسولان پیامبران و امامان هستند و حجت باطنی عقلانیت است.»(اصول کافی1362 ج1 ص16)
3-3- زندگی در پرتو علم و دانش: خداوند متعال برای جلوگیری از خطاورزی بشر و مبتلا شدن به اعمال نابخردانه و گرفتار کردن خود و جامعه، او را به پیروی از علم و دانش و دوری از پیروی از عمل و رفتار جاهلانه دعوت کرده است چراکه اگر اینگونه عمل نکند خودش مسئول رفتار خویش و مشکلاتی است که ممکن است برایش فراهم شود: وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَک بِه عِلْمٌ آن السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُوادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْه مَسْولا (اسراء/36) از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چراکه گوش و چشم و دل، همه مسئولند. بر این اساس سبک زندگی اسلامی بهترین شیوه برای زندگی به دور از همه بدیها و آفات و بلایا است زیرا انسان با تکیه بر معارف وحیانی و شریعت الهی رحمانی و با بهرهگیری از عقل و علم، طریق و سبک زندگی خود را انتخاب میکند و استوارترین و سعادتمندانهترین راه را بر میگزیند که قرآن از آن تعبیر به حیات طیبه میکند:
مَنْ عَمِلَ صَالِـحًا مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثَى وَهوَ مُومِنٌ فَلَنُحْیینَّه حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهمْ أَجْرَهم بِأَحْسَنِ مَا کانُوا یعْمَلُونَ (نحل/ 97) هرکس کار شایستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، درحالى که مومن است، او را به حیاتى پاک زنده مىداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند، خواهیم داد.
انسان در این راه از خوف و ترس و هراس از بلایای ارضی و سماوی به دور است و حزن و اندوهی متوجه او نیست چراکه با تکیه بر علم و عقلانیت در جرگه اولیای الهی قرار گرفته است و دست قدرتمند ولایتالهی به سرپرستی و نصرت او میپردازد: اللَّه وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا یخْرِجُهمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور... (بقرة/257) خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آوردهاند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مىبرد.
و دست قدرتمند الهی موجب نجات انسان از بلایا و هرگونه بدی و غم و اندوه میشود: وَ ینَجِّی اللَّه الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهمْ لا یمَسُّهمُ السُّوءُ وَ لا همْ یحْزَنُون (زمر/61) و خداوند کسانى را که تقوا پیشه کردند با رستگارى رهایى مىبخشد هیچ بدى به آنان نمىرسد و هرگز غمگین نخواهند شد. و یاری و نصرت الهی، ثبات و پایداری و استحکام و استقرار را در زندگی انسان تضمین میکند: یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا آن تَنْصُرُوا اللَّه ینْصُرْکمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَکمْ (محمد/7) اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر(آیین) خدا را یارى کنید، شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىدارد.
بنابراین بلا در نزد این افراد مایه رشد و کمال و جلوهای است از فعل رحمانی حق متعال آنچنان که امام علی(ع) در خطبه ۱۰۸میفرماید: الْحَمْدُ لِلَّه الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِه بِخَلْقِه وَ الظَّاهرِ لِقُلُوبِهمْ بِحُجَّتِه... . درواقع آنچه ما بلا میبینیم تجلی فعل جمیل حق متعال است که یا در نگاه ناقص و محدود ما بلا است یا بلایی خود ساخته است که همچون آینه زنگار گرفته تصویری ناخوشایند از جمال ربوبی را به نمایش میگذارد. جهان هستی جز خیر نیست. فرماید: وَمَا أَصَابَکم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کسَبَتْ أَیدِیکمْ وَیعْفُو عَن کثِیرٍ. (شوری:30) هر مصیبتى به شما رسد بهخاطر اعمالى است که انجام دادهاید و بسیارى را نیز عفو مىکند!
3-4- توکل و تکیه به خدای تدبیرگر عالم و دین الهی:
خداوند متعال در سوره هود در مورد اینکه انسان میتواند با تکیه بر حکمت و قدرت الهی بر تمامی مشکلات فائق آید از زبان حضرت ابراهیم(ع) میفرماید: إِنِّی تَوَکلْتُ عَلَى اللَّه رَبِّی وَ رَبِّکمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هوَ اخِذٌ بِناصِیتِها ان رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (هود/56) من، بر «اللَّه» که پروردگار من و شماست، توکل کردهام! هیچ جنبندهاى نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد(اما سلطهاى با عدالت! چراکه) پروردگار من بر راه راست است! آیه فوق به همراه این آیه شریفه: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّه رِزْقُها وَ یعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کلٌّ فِی کتابٍ مُبِینٍ (هود/6) هیچ جنبندهاى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مىداند همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است! (در لوح محفوظ، در کتاب علم خدا) بیانگر این نکته هستند که زمام همه چیز به دست خداست و تنها راه انسان برای رهایی از مشکلات تکیه کردن به خداوند و راه و روش و سبکی است که خداوند برای زندگی بشر طراحی کرده است. خداوند متعال در آیات متعدد به توصیف این راه پرداخته است که ما تنها به چند مورد اکتفا میکنیم:
شَرَعَ لَکمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِه نُوحا وَ الَّذِی أَوْحَینا إِلَیک وَ ما وَصَّینا بِه إِبْراهیمَ وَ مُوسى وَ عِیسى ان أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیه کبُرَ عَلَى الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهمْ إِلَیه اللَّه یجْتَبِی إِلَیه مَنْ یشاءُ وَ یهدِی إِلَیه مَنْ ینِیبُ (شوری/12-13) آیینى را براى شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم این بود که: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت مىکنید! خداوند هرکس را بخواهد برمىگزیند و کسى را که به سوى او بازگردد، هدایت مىکند.»
الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذِی یجِدُونَه مَکتُوبا عِنْدَهمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ یأْمُرُهمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهاهمْ عَنِ الْمُنْکرِ وَ یحِلُّ لَهمُ الطَّیباتِ وَ یحَرِّمُ عَلَیهمُ الْخَبائِثَ وَ یضَعُ عَنْهمْ إِصْرَهمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِه وَ عَزَّرُوه وَ نَصَرُوه وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَه أُولئِک همُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف/157) همانها که از فرستاده(خدا)، پیامبر «امّى» پیروى مىکنند پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است، مىیابند آنها را به معروف دستور مىدهد، و از منکر باز میدارد أشیاء پاکیزه را براى آنها حلال مىشمرد، و ناپاکیها را تحریم مىکند و بارهاى سنگین و زنجیرهایى را که بر آنها بود(از دوش و گردنشان) بر مىدارد، پس کسانى که به او ایمان آوردند و حمایت و یاریش کردند و از نورى که با او نازل شده پیروى نمودند، آنان رستگارانند.
تدبّر در دو آیه فوق نشان میدهد که سبک زندگی که خداوند در این دو آیه به تبیین آن پرداخته است اولا: شامل تمام ادیان الهی میشود و ثانیا: شیوهای را برای زندگی بشر تشریع میکند که براساس اصل امر به معروف و نهی از منکر شکل میگیرد، اصلی که موجب احساس مسئولیت فردی و جمعی بشر نسبت به آینده خویش و تلاش در جهت نفی بدیها و شرور استوار است و مبنای آن نیز عمل به احکام و دستورات و به تعبیر دقیقتر حلالهایی است که زندگی طیب و دلنشین و خوشایند را برای نوع بشر فراهم میکند و نفی حرامهایی است که تمامی شرور و بدیها و خباثتها و پلیدیها از آنها برمیخیزد. علامه طبرسی در تفسیر حلال و حرام میفرماید: «پیامبر، چیزهاى لذتبخش و خوب را براى آنها مباح و چیزهاى زشت و مورد تنفر را بر آنها حرام مىکند.»(طبرسی، 1360 ج10، ص: 81) بر این اساس سبک زندگی اسلامی بهترین شیوه برای زندگی به دور از همه بدیها و آفات و بلایاست زیرا انسان با تکیه بر معارف وحیانی و شریعت الهی رحمانی و با بهرهگیری از عقل و علم، طریق و سبک زندگی خود را انتخاب میکند و استوارترین و سعادتمندانهترین راه را بر میگزیند.
منابع در روزنامه موجود است
نویسنده : سیدحسامالدین حسینی،رئیس مرکز پژوهشهای قرآنی سبک زندگی اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز