• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۰۳-۱۰ - ۰۱:۳۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
هنرمندان حوزه تجسمی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» از ارتباط بین هنر و روزهای بحران کرونا گفتند

بوم ایرانی رنگ کرونا نگرفت

کرونا با آمدنش، خیلی چیزها را تغییر داد؛ سبک زندگی، نوع رفت‌وآمد، تغذیه و خیلی چیزهای دیگر. این ویروس کوچک در تولید آثار هنری هم تاثیرگذار بود. شرایطی را فراهم کرد تا هنرمندان در قرنطینه و تنهایی به فکر تولید آثار هنری بیفتند. در این مدت از کتاب، تئاتر، سینما و موسیقی گفتیم و این بار برای گفتن از هنر به سراغ هنرهای تجسمی رفتیم. خط، نقاشی، گرافیک و کاریکاتور.

بوم ایرانی رنگ کرونا نگرفت

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، کرونا با آمدنش، خیلی چیزها را تغییر داد؛ سبک زندگی، نوع رفت‌وآمد، تغذیه و خیلی چیزهای دیگر. این ویروس کوچک در تولید آثار هنری هم تاثیرگذار بود. شرایطی را فراهم کرد تا هنرمندان در قرنطینه و تنهایی به فکر تولید آثار هنری بیفتند. در این مدت از کتاب، تئاتر، سینما و موسیقی گفتیم و این بار برای گفتن از هنر به سراغ هنرهای تجسمی رفتیم. خط، نقاشی، گرافیک و کاریکاتور. اتفاقا همین هنرمندان تجسمی، چند روز پیش در حرم امام رضا(ع) برنامه‌ای داشتند. هنرمندان حوزه نقاشی و گرافیک دست به‌کار شدند و به خلق آثاری با موضوع فلسطین پرداختند. «بر آستان قدس» عنوان آیین ویژه‌ای بود که با همراهی تعدادی از هنرمندان تجسمی به همت حوزه هنری و با همکاری آستان قدس رضوی و نهضت تبلیغات اسلامی در حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد و در قالب آن این هنرمندان دست به خلق تازه‌ترین آثار هنری خود زدند. هنرمندانی مثل محمدعلی رجبی، مسعود نجابتی، علی وزیریان، خشایار قاضی‌زاده، سیدحمید شریفی‌آل‌هاشم، عبدالحمید قدیریان، حسن روح‌الامین، سیدعبدالله حاجی‌سیدحسن و خیلی‌های دیگر. قصدمان گفتن از این برنامه نیست که زیاد در مورد آن صحبت شده است. حرف‌مان با هنرمندانی است که با آنها گفت‌وگو کردیم. در باب هنر و بحران است. اینکه هنرهای تجسمی چقدر مثل هنرهای دیگر توانسته است در وضعیت بحرانی به داد مخاطب برسد و در کنارش باشد. یا اصل این موضوع که هنرمند باید واکنشی در لحظات بحرانی داشته باشد یا نه؟ همه اینها باعث شد تا با مازیار بیژنی، محمدصابر شیخ‌رضایی و مسعود نجابتی گپ‌وگفتی داشته باشیم و برایمان از وضعیت هنرهای تجسمی در وضعیت بحران بگویند.

مازیار بیژنی، کاریکاتوریست: هنر نمایشگاهی به درد مردم نمی‌خورد

کمتر کسی است که با کارهای کاریکاتوری مازیار بیژنی آشنا نباشد. او فعالیت حرفه‌ای‌اش را از دهه 70 و با ستون کاریکاتور در روزنامه کیهان شروع کرد. کاریکاتورهایی که موضوعات مختلف داشتند، چه در حوزه سیاسی و چه اجتماعی با موضوع روز. به سراغ او رفتیم تا برایمان از خلق یک اثر هنر و مشخصا کاریکاتور در شرایط بحرانی بگوید. آنچه می‌خوانید شرح کوتاهی از گفت‌وگوی بیژنی با «فرهیختگان» است.
دامنه هنر گسترده است. نقاشی، کاریکاتور و ادبیات همه جزء هنر محسوب می‌شوند. در حوزه کاری خودم و بحث تجسمی باید بگویم، من حوزه تجسمی را حوزه‌ای می‌دانم که می‌تواند به‌عنوان هنر میدانی با مردم ارتباط برقرار کند. من اعتقادی به هنر نمایشگاهی و گالری ندارم و اعتقاد دارم این هنر به درد ما نمی‌خورد. ما بعد از پیروزی انقلاب تا حد زیادی به این مدل، هنر به اصطلاح مردمی و میدانی نزدیک شده بودیم و انجمن‌های مختلف در تهران، استان‌ها و شهرستان‌ها بین مردم جا باز می‌کرد اما دوباره به هنر گالری‌داری و نمایشگاهی کشیده شدیم که بالطبع مخاطب آن خاص است و خیلی از مردم نه می‌روند و نه با آن ارتباط دارند.
مثلا فکر کنید، برگزاری نمایشگاه خط در دهه فجر در کاخ نیاوران که اساسا با مردم ارتباطی ندارد! هرچند برای آن هزینه هم می‌شود. یا اینکه شهرداری یا فرهنگسرایی، آثاری خریداری می‌کنند و هنرمند هم طرحی می‌کشد. اما برای در معرض نمایش گذاشتن آثار، آنها را جایی ببرند که اساسا با مردم ارتباطی ندارد. کسی آنجا نمی‌رود تا چنین نمایشگاهی را ببیند. هنرهای تجسمی در چنین فضایی، قطعا برای مخاطب بی‌معنا هستند. چه نقاشی، چه کاریکاتور و چه خطاطی باشد. صرفا گالری‌داری باشد بحث تجاری می‌شود و در جریان هستید و نقاشی گالری‌داری به‌عنوان هنر پول‌ساز است. اگر با دید تجاری بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم که کار هنرمند برای مردم است و اینها، باید بگویم این‌طور نیست.
اگر هنر هنرمند که باید در زمان بحران به کار مخاطب بیاید را بخواهیم بررسی کنیم، باید بگویم که در حوزه تجسمی ما خیلی کم‌کاری کردیم. غیر از کاریکاتور بقیه هنرهای این حوزه در مطبوعات ما جایگاهی ندارند. البته این را هم بگویم که در حوزه کاریکاتور هم عملا با شرایط پیش‌آمده، تقریبا این هنر هم، دیگر جایی ندارد و خیلی مطرح نیست. نشریات طنز و کاریکاتور، تقریبا یکی‌یکی تعطیل شدند. نشریه خودمان دو سال است تعطیل شده و عملا در فضای نشریات چیزی به اسم کاریکاتور دیده نمی‌شود. ببینید نکته مهم این است که این هنر باید همیشه به صورت میدانی در خدمت مخاطب باشد تا اثرگذار بشود. مثل همین شرایطی که الان وجود دارد و ما در آن قرار داریم. باید هنرمند در کنار مردم باشد. برای ماندگاری کارهای این‌چنینی، باید به‌صورت میدانی عمل کرد.
بهره‌مندی از منافع فضای مجازی یکی دیگر از زمینه‌های اثرگذاری هنرمندان حوزه تجسمی در شرایط بحرانی است و در همین فضا هم حضور داریم. در کانال تلگرامی و قبل‌تر در فیسبوک، توئیتر و شبکه‌هایی با بیشترین مخاطب حضور داشتیم و عمده بینندگان ما در همین فضاها هستند. در فضای مجازی دسترسی به مخاطب بالطبع وجود دارد ولی کارهای میدانی و ارتباط مستقیم اگر برگزارکنندگانی داشته باشند که در سطح شهرها این کارها را انجام دهند ارتباط مستقیم به‌جای خود تاثیرگذار است و این‌طور نیست که همه چیز در اینترنت و فضای مجازی باشد. اینترنت و فضای مجازی فضای بسیار شلوغی است که اگر بخواهید دیده شوید به زحمت است و به سادگی نمی‌توان دیده شد. به خاطر شلوغی زیاد این فضاها در اینستاگرام یا تلگرام باید در کار خود حرفه‌ای یا متخصص باشید یا دیده شدن در این فضا کار آسانی نیست. واقعا در شلوغی‌ها، آثار هنری گم می‌شوند. سایت‌های کاریکاتور مخاطب خاص خود را دارد. فقط هنرمندان رجوع می‌کنند که دنبال اخبار جشنواره‌ها و مسابقات باشند.
تعداد کاریکاتوریست‌هایی که عملا در جبهه انقلاب کاریکاتور می‌کشند 40، 50 نفر بیشتر نیستند. چند نفر داریم که به‌صورت حرفه‌ای کاریکاتور می‌کشند؟ مردم به سایت کاریکاتور مراجعه نمی‌کنند. معمولا خودتان وسط مردم می‌روید. خیلی از هنرمندان انقلابی در کشورهای دیگر همانند آمریکای لاتین و کوبا و... این کارها را کردند. نقاشی‌های دیواری در بین آنها رواج زیادی دارد. در اوایل انقلاب کارهایی برای نقاشی‌های دیواری کردیم. یک موجی ایجاد شد و نقاشی‌های دیواری در دهه اول انقلاب در جاهای مختلف شهر بود ولی بعد یک‌سری مدیران فرهنگی و شهری شهرداری بی‌سلیقگی به خرج دادند و بخش‌هایی را از بین بردند یا پاک کردند که بازسازی هم نشد.
از فضای شهری برای کارهای هنری خیلی کم استفاده می‌شود، مگر جاهای محدود که همانند میدان ولیعصر است. این فضاها را نداریم که آثار هنری را استفاده کنیم. خیلی بیشتر می‌شد ظرفیت آثار را نشان داد. به صورت محدود فعالیت‌هایی انجام شده که بیشتر در قالب کارهای گرافیکی و خطاطی و پیام‌های متفاوت است و کمتر از بحث نقاشی و کاریکاتور استفاده می‌شود. کلا کاریکاتور در بین ما محدود است و برخلاف خیلی از کشورهای دیگر به کاریکاتور بها نمی‌دهیم. کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و نشریات عربستان و کشورهای حاشیه خلیج بیشتر به کاریکاتور بها می‌دهند. در بین آنها نشریات کاریکاتور خیلی می‌بینم. برخی از روزنامه‌ها ستون‌های ثابت داشتند ولی الان اکثرا تعطیل شده‌اند. در روزنامه قدس سه سال قبل ستون داشتم و بعد از مدتی تعطیل شد. قبلا در روزنامه وطن امروز هم بود که آن هم تعطیل شد. کیهان خیلی سال است که تعطیل شده است. به‌صورت پراکنده این طرف و آن طرف ممکن است باشد ولی آن‌طور که باید به آن در مطبوعات  بها داده نمی‌شود. البته مطبوعات به‌خاطر موج فضای مجازی و مخاطبینی که داشتند در فضای مجازی آمدند.
روزنامه کیهان در سه سال اخیر عملا مخاطبانی در فضای مجازی داشت. به هرحال باز آن‌قدری که باید به کاریکاتور اهمیت داده نمی‌شود. به‌صورت مناسبتی است. مثلا حوزه هنری به‌صورت مناسبتی نمایشگاه‌هایی برگزار می‌کند و این خوب است ولی کافی نیست. اینکه هرچند سال یک بار نمایشگاهی برگزار کنید کافی نیست.
در سال گذشته کمی حوزه هنری و تجسمی فعال‌تر بودند چون قبلا نمایشگاه‌ها خیلی کلی‌تر بود. قدری در مسائل خبری‌تر و به‌روز‌تر فعال‌تر شدند و چند بار در مورد مسائل روز همانند جنگ یمن و... کارهایی کردند که خوب بود ولی نسبت به مسائل جهانی عکس‌العمل‌های ما خیلی دیرتر است. با وجود اینکه کاریکاتور بین مردم عادی خیلی طرفدار دارد اما عملا با مردم عادی به جز فضای مجازی ارتباط دیگری ندارد؟ ولی اگر هنرمندی بخواهد اثر خود را به مردم برساند بیشتر می‌تواند از فضای مجازی استفاده کند تا مردم اثر او را ببینند. این می‌شود وظیفه هنرمند که در شرایط بحران، کنار مردم باشد. باید فضا فراهم باشد تا مخاطب بتواند، حرف هنرمند را بشنود.
همین کاری که در آستان قدس با همکاری حوزه هنری برگزار شد، کار خوبی بود. تعدادی از هنرمندان نقاش، کاریکاتوریست و خطاط را دعوت کردند و آثار زیادی هم خلق شد. این مدل کارها در فضای هنرهای تجسمی باید بیشتر شود تا مخاطب عمومی هم با این مدل هنر بیشتر آشنا بشود. اما ما می‌بینیم که تقریبا اهمیتی به این موضوع داده نمی‌شود. در فضاهای شهری حوزه‌های فرهنگی به این موضوع اهمیت نمی‌دهند مخصوصا کاریکاتورهای سیاسی و انتقادی مگر آنکه معاونت خاصی در مسائل و موضوعات شهری و ترافیک و... باشد. معمولا به‌خاطر احساسی که دارند ممکن است کاریکاتور عکس‌العمل داشته باشد یا احساس می‌کنند دردسرساز است. مدیریت فرهنگی سراغ این مسائل نمی‌آید. در عمل فقط بحث فضای مجازی باقی می‌ماند. هنرمند خودش را موظف به این می‌داند که کنار مردمش باشد اما عملا فضایی برای این کار وجود ندارد. البته این مختص حوزه‌ای است که من در آن فعالیت می‌کنم، شاید در حوزه‌های دیگر اوضاع بهتر باشد.

محمدصابر شیخ‌رضایی، گرافیست: کیفیت، مساله اصلی در کار هنرمند است

محمدصابر شیخ‌رضایی، متولد 1364 است. او با وجود جوان بودن اما کارهای زیادی در زمینه گرافیک انجام داده است و آخرین کارش حدود 5 ماه است که بر دیوار لانه جاسوسی یا همان سفارت سابق آمریکا نقش بسته است. او فارغ‌التحصیل هنرستان هنرهای تجسمی است و در دانشگاه، گرافیک خوانده است. فعالیتش در رشته‌های گرافیک، کاریکاتور، تصویرسازی و انیمیشن بوده است. به سراغش رفتیم تا برایمان از فعالیت اخیرش در حرم امام رضا(ع) بگوید و بعد هم از نقش حوزه تخصصی‌اش در دوران بحران که چگونه به‌عنوان یک هنرمند می‌تواند کمک‌کننده مردم باشد: «اکنون، زبانِ دنیا، زبان رسانه و تصویر است. طبیعتا هرچقدر ما در ارائه این زبان توانمند باشیم، مفاهیم بیشتری را می‌توانیم به مردم دنیا منتقل کنیم و برعکس، هرچقدر ناتوان باشیم یا کاهلی کنیم، چه‌بسا خیلی از حرف‌های درست‌مان را هم نتوانیم به گوش مردم دنیا برسانیم. و قطعا رساندن این پیام‌ها به‌وسیله این نوع از زبان، کارِ هنر و هنرمند است.
من این اعتقاد را ندارم که اثر هنرمند باید به‌مثابه یک بنگاه خبری باشد و نسبت به همه چیز واکنش داشته باشد. ولی به این معنا هم نیست که هنرمند نسبت به اطراف خود بی‌تفاوت باشد. باید واکنش وجود داشته باشد، اما چگونگی این واکنش مهم است. اینکه فقط واکنش هنرمند در حد همین باشد که یک اثری مرتبط با آن خبر تولید کند، باعث می‌شود تا این اثر نتواند آن‌طور که باید و شاید بر مخاطبانش تاثیرگذار باشد. سرعت عمل در ارائه کاری که هنرمند انجام می‌دهد باید این‌طور باشد که حتما تحلیل در کارش وجود داشته باشد. هنرمند باید به یک اتفاق تصویری در اثرش برسد و بعد این کار را انجام بدهد. در کل باید بگویم که کیفیت کار مهم است. ممکن است یک هنرمندی در زمان کم، اثر قابل قبولی با محتوای نوآورانه تولید کند اما صرف اینکه در لحظه و زمان، اثری بدون اتفاق خاص و کیفیت تولید شود را کار درستی نمی‌دانم. ببینید در کار تجسمی، کیفیت بسیار مهم است. از این منظر که خالق اثر باید دارای زاویه نگاه مناسب باشد.
در حوزه هنرهای تجسمی، ارتباط مردم با مخاطب عادی شاید خیلی کم باشد، اما خب دیدیم که وقتی نقاشی‌ای روی دیوار کشیده می‌شود یا تابلویی در خیابان نصب می‌شود، چقدر مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند و همین ارتباط برقرار کردن، می‌تواند نشان دهد که چقدر مردم با این حوزه از هنر ارتباط دارند و برایشان مهم است. مثلا همین دیوارنگاره‌ها یا نقاشی روی دیوار که خودم تجربه‌اش را سال گذشته با نقاشی روی دیوار لانه جاسوسی داشتم. مردم ارتباط خوبی با آن برقرار کردند و هنوز هم در نشریات خارجی و رسانه‌های آنها در موردش صحبت می‌شود. ما در زمینه نقاشی روی دیوار اوایل انقلاب کارهای زیادی انجام دادیم اما خب بعدا آن را فراموش کردیم. اما در هر موضوعی این نقش هنرمند متفاوت می‌شود. مثلا در موضوع کرونا که این چند ماه با آن درگیر بودیم. چون عملا حالت قرنطینه داشتیم شاید این بحث نقاشی دیواری نمی‌توانست خیلی مناسب باشد اما فضای مجازی بستر مناسبی برای این مساله بود. یا اینکه فضاهایی مثل بیمارستان و این مدل فضاها می‌توانست نشر پیدا کند.
مطمئنا وظیفه‌ای بر دوش هنرمند است که در لحظات بحران تولید اثر داشته باشد. مثلا همین جمعی که در حرم امام رضا(ع) گردهم آمدند و برای تولید اثر با موضوع روز قدس طراحی کردند. من آن روز اثری را کشیدم که فرشته‌ای را نشان می‌دهد که کاسه‌ای زرین و پر شده از سنگ را برای اهالی فلسطین هدیه آورده است. با توجه به منابع تاریخی و مکتوب دینی که هم در دین خودمان و هم در سایر ادیان داریم، متوجه شدم «سنگ»، شیئی است که در عناصر بصری این منابع نقش پررنگی دارد. حتی در تاریخ معاصر هم این عنصر نقش داشته و می‌توان بین آن با موضوع قدس ارتباط نزدیکی برقرار کرد.
 ما در قرآن روایت‌هایی مانند نبرد طالوت و جالوت داریم، یا سپاه ابرهه که توسط پرندگان ابابیل با سنگ‌ها از بین رفتند یا روایت‌های رمی شیطان توسط پیامبرانی چون ابراهیم و ایوب با سنگ. درواقع سنگ نمادی بوده برای دفع شر یا از بین بردن ظالمان و مستکبران؛ و من با این برداشت، سمت این ایده آمدم تا فرشته‌ای را به تصویر بکشم که از آسمان‌ها برای اهل زمین سنگ می‌آورد. اهل زمینی که در جغرافیای فلسطین هستند. این قضیه حتی در تاریخ معاصر هم یادآور انتفاضه اول و دوم و نبرد سنگ‌هاست. به‌نظر خودم این مساله، ایده‌ای نو داشت و می‌توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند.

مسعود نجابتی، خوشنویس: هنر و رسانه در کنار هم

مسعود نجابتی نامی شناخته شده در حوزه کاری خودش است. فعالیت‌های او بر طراحی گرافیک ازجمله طراحی پوستر، نشانه، کتاب و به‌خصوص گرافیک نشر با تاکید بر روش تایپوگرافی متمرکز است. آثار او که اغلب با تاکید بر به‌کارگیری خوشنویسی و نوشتار فارسی همراه هستند در نمایشگاه‌ها، کتاب‌ها و نشریات متعددی به نمایش درآمده و جوایزی را برای او به‌همراه داشته‌. نجابتی درباره موضوع مورد بحث‌مان می‌گوید: «ببینید هر هنری به میزان تاثیرگذاری‌اش می‌تواند در زمان بحران اثرگذار باشد. خط و گرافیک هم از این مساله مستثنی نیستند و به اندازه خود بین جامعه حضور دارند و تاثیرات اجتماعی و هنری خودشان را می‌گذارند. وقتی مثل بحران کرونا فضای نمایشگاهی مهیا نیست باید از راه‌های دیگر به سراغ این موضوع برویم.
هرکدام از رشته‌های هنری از معرفی و تثبیت ارزش‌ها، شعارها و آرمان‌ها سهمی دارند. رشته‌های تجسمی، سینمایی، ادبیات و… مکمل هم هستند و در کنار هم باورها را تثبیت کرده و جریان‌سازی می‌کنند و درنهایت آنها را به نسل‌های آینده و حتی به جهانیان منتقل می‌سازند. یعنی درواقع پیام را تصویری می‌کنند. بدون عکس، گرافیک، نقاشی، شعر و سینما چگونه ممکن بود تا این اتفاق به دنیا معرفی شود؟!
یک نکته دیگر مثلا همین برنامه «بر آستان قدس» که ما در آن حضور داشتیم. این برنامه به بهانه روز قدس بود اما همه ما می‌دانیم که استفاده از زبان هنر در روز قدس، مختص امسال نبوده‌ است، بلکه این اتفاق هر سال به نوعی رخ می‌دهد و هنرمندان مختلف در مناسبت‌های گوناگون ازجمله روز قدس فعال هستند و آثاری را در این زمینه ارائه می‌کنند، اما امسال به دلیل عدم امکان حضور مردم در راهپیمایی و در نتیجه‌ جمع شدن هنرمندان در حرم مطهر امام رضا(ع) مبادرت به خلق اثر کردند. با کمک دوستان رسانه‌ای این اتفاق هم بیشتر دیده شد. پس در لحظات بحرانی هم اگر رسانه در کنار هنرمند قرار بگیرد، می‌تواند تاثیر هنر او را به مخاطب نشان دهد. من بر این باور هستم که انسان مومن صفاتی را همواره درون خود دارد که همین صفات و ایمان و باورهای اعتقادی‌اش باعث می‌شود هر جایی که باشد، همان تاثیر اعتقادی در کارش نمود پیدا کند و از آثار این فضای معنوی بهره‌مند شود.»

 * نویسنده :  عاطفه جعفری،روزنامه‌نگار

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار