به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اعراب و رژیم صهیونیستی در هفتدههای که از تاسیس این رژیم در غرب آسیا میگذرد، رابطهای از دشمنی تا دوستی را تجربه کردهاند. برای اعراب غرب آسیا، رژیم صهیونیستی سهدهه (1948 تا 1978) دشمن شمارهیک بود و آنها جز به نابودی این رژیم رضایت نمیدادند. در سهدهه دوم (1978 تا 2011) آنها پس از ناتوانی در جنگ با صهیونیستها، حاضر به پذیرش این رژیم در کنار تشکیل کشور کوچک فلسطین شدند، اما صهیونیستها هیچگاه حاضر به راهکار آنها یعنی تشکیل دو دولت نبودند و این باعث شد درنهایت در دهه اخیر، کشورهای عربی یکبهیک برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی پیشقدم شوند و اختلافات گذشته و مساله فلسطین را بهطور کامل فراموش کنند. در چندسال گذشته بسیاری از کشورهای عربی همچون امارات، عمان، قطر و... بهشکلی روابط خود را با صهیونیستها بهسمت عادی شدن هدایت کردند، اما در این بین، سعودیها، باوجود علاقه به عادیسازی روابط سعی میکنند با احتیاط بیشتری در این راستا گام بردارند. حکام سعودی برای عقب نماندن از قافله سایر کشورهای عربی، در هفتههای اخیر تلاش کردهاند ضمن حفظ پرستیژ عربی خود در جهان اسلام، روابط با رژیم صهیونیستی را از حالت مخفیانه کمی علنیتر کنند. سعودیها نمیخواهند همچون سلطان قابوس که سال گذشته کشورش بدون هیچ مقدمهسازی، میزبان بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی شد، بیپروا عمل کنند. آنها بهجای دیپلماسی سیاسی، از مدلهای دیگر دیپلماسی کمک گرفتهاند و میخواهند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را از دریچه دیپلماسی فرهنگی پیش ببرند. نخستین گام در این مسیر، نمایش دو سریال است که در آن تلاش برای نمایش عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در شبکه سعودی «امبیسی» (MBC) آنهم در ماه مبارک رمضان دیده میشود. اما گویا همهچیز به این دو سریال ختم نشده و عربستان و رژیم صهیونیستی قرار است یک سریال مشترک هم با هم بسازند. خبر ساخت این سریال مشترک را عبدالحمید الغبین، نویسنده جنجالی و نزدیک به محمد بنسلمان در گفتوگو با شبکه «بیبیسی» داده است. او گفته سال آینده سریالی مشترک محصول عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در راستای عادیسازی روابط ساخته خواهد شد.
به گزارش روزنامه فرامنطقهای «القدس العربی»، این نویسنده سعودی در این ارتباط گفت این سریال که در قدس اشغالی و تلآویو تصویربرداری خواهد شد، عادیسازی روابط کشورهای حاشیه خلیجفارس با رژیم صهیونیستی را تبلیغ خواهد کرد. الغبین در ادامه گفت که این سریال از شبکههای تلویزیونی کشورهای حاشیه خلیجفارس پخش خواهد شد و در آن بازیگرانی از کشورهای حوزه خلیجفارس و رژیم صهیونیستی حضور خواهند داشت. الغبین ادامه داد: «افکار عمومی در عربستان سعودی علیه مساله فلسطین و همراه با عادیسازی و ایجاد روابط خوب با اسرائیل[رژیم صهیونیستی] است. فلسطینیها ملتی احساسی هستند. ملت سعودی دیگر به تمام مسائل کشورهای عربی اهمیت نمیدهد(...) منافع ما اقتضا میکند که با اسرائیل[رژیم صهیونیستی] روابط خوبی برقرار کنیم.»
معامله با بنسلمان
عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی یکی از دغدغههای رهبران عربستان سعودی بوده و در هر دوره گفتوگوها، سفرها و روابط محرمانه بین دو طرف در جریان بوده است، اما در دوره ملکسلمان و بهویژه پس از ولیعهدی محمد بنسلمان، رایزنیها برای پایان دادن به این وضعیت بهصورت جدی دنبال شد. محمد بنسلمان جوان، برای نشستن بر صندلی پدر نیاز به حمایت قاطع آمریکا دارد تا بتواند از کمین شاهزادهها جان سالم بهدر ببرد. او در ازای این حمایت، ناگزیر به انجام مطالبات آمریکا در منطقه است. بنسلمان درحال حاضر کارگزار آمریکاییها برای عادیسازی روابط کشورها با تلآویو است. او با استفاده از کمکهای مالی که به برخی کشورهای آفریقایی میکند، آنها را برای برقراری روابط با صهیونیستها تحت فشار قرار میدهد. اخیرا وبگاه فرانسوی «آفریکا اینتلیجنس» از تلاش محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی برای قانع کردن محمد ولد الشیخ الغزوانی، رئیسجمهور موریتانی در راستای برقراری ارتباط با تلآویو خبر داد. او البته وظیفه دیگری هم برعهده دارد و آن اجرای معامله قرن است. بنسلمان حتی موظف به پرداخت بخش عظیمی از فاکتور اجرای معامله قرن نیز شده است. او بر همین اساس از تلاشهای دولت ترامپ برای ایجاد صلح بین فلسطین و رژیم صهیونیستی قدردانی میکند و به کشورهای عربی برای پذیرش این پروژه، فشار سیاسی و اقتصادی وارد میآورد، اما با اینحال جهت حفظ جایگاه عربستان بهعنوان امالقرای جهان عرب، برای شرکت در نشست اقتصادی معامله قرن در بحرین، هیاتی اعزام نکرد. بنسلمان گمان میکند با ایفای نقش مرد سایه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، میتواند از تنفر ملتهای عربی از او و عربستان سعودی کم کند، این درحالی است که با وجود تلاشهای کشورهای عربی برای احیای روابط با صهیونیستها، افکار عمومی در جهان عرب، بیشتر از سالهای گذشته دارای تفکرات ضدصهیونیستی است.
سال 2018 مرکز عربی پژوهشها و مطالعات سیاسی که یک مرکز مطالعات و پژوهش سیاسی عربی در دوحه قطر است، برای بررسی وضعیت رژیم صهیونیستی اقدام به برگزاری یک نظرسنجی بزرگ در کشورهای عربی کرد. این مرکز از دسامبر 2017 تا آوریل2018 در 11 کشور عربی (عربستان سعودی، عراق، کویت، فلسطین، لبنان، مصر، سودان، اردن، تونس، مغرب و موریتانی) از بیش از 18 هزار و 800 نفر نظرسنجی بهعمل آورد و نتایج آن را اردیبهشتماه سال 97 منتشر کرد. براساس گزارش «شاخصهای عربی ۲۰۱۷/۲۰۱۸»، 92 درصد افکارعمومی کشورهای موردبررسی در جهان عرب، رژیم صهیونیستی را تهدیدی برای امنیت و استقرار منطقه دانستهاند و تنها سهدرصد با این نظر مخالف بودهاند. نکته قابلتوجه در این میان، افزایش کمی این آمار نسبتبه نتایج سال 2016 است. در آن نظرسنجی، 89درصد مردم کشورهای عربی، تلآویو را تهدیدی منطقهای میدانستند.
اردن تنها مخالف تلآویو در لشکر عربها
در میان کشورهای عربی، اردن هاشمی بیش از سایر کشورهای عربی، با طرح معامله قرن و اقدامات رژیم صهیونیستی مخالفت میکند، این درحالی است که اردن و رژیم صهیونیستی در سال 1994 توافقنامه صلح امضا کردهاند و دو کشور مراودات تجاری با یکدیگر دارند. پادشاه اردن اخیرا و پس از اینکه کابینه ائتلافی رژیم صهیونیستی اعلام کرد در تیرماه، بخشهایی از کرانه باختری رود اردن که در جنگ ۱۹۶۷ اشغال کرده را به قلمرو خاکی خود ضمیمه میکند، رژیم صهیونیستی را تهدید کرد. عبدالله دوم، پادشاه اردن در گفتوگو با هفتهنامه آلمانی اشپیگل، تهدید کرد که اگر رژیم صهیونیستی بخشهایی از کرانه باختری را به اراضی اشغالی الحاق کند، باعث درگیری بزرگی با اردن خواهد شد.
به گزارش فارس، عبدالله دوم تاکید کرد که راهکار دودولتی بهترین راه برای حل بحران فلسطین است. پادشاه اردن ادامه داد: «رهبران [سیاسی] که ندای راهکار تکدولتی سر میدهند، از تبعات آن اطلاعی ندارند؛ اینکه اگر تشکیلات خودگردان فلسطین از بین برود، چه اتفاقی رخ خواهد. قطعا شاهد هرجومرج و افراطیگری بیشتر در منطقه خواهیم بود.»
به گزارش روزنامه «الرأی»، وی در پاسخ به این پرسش که آیا در الحاق کرانه باختری، عمل به معاهده صلح با رژیم صهیونیستی را بهحالت تعلیق درخواهد آورد، خاطرنشان کرد: «نمیخواهم تهدید کنم یا فضا را بهسوی اختلاف و درگیری سوق دهم، ولی همه گزینهها را بررسی خواهم کرد. ما با کشورهای زیادی در اروپا و جامعه بینالملل اتفاقنظر داریم که نباید در خاورمیانه، قانون زور را پیاده کرد.»
اما چرا باوجود اینکه سایر کشورهای عربی -بهجز قطر- معامله قرن و تبعات آن را پذیرفتهاند، اردن به مقابله با آن پرداخته است؟ یکی از نگرانیهای اردن، مسائل مربوط به آوارگان فلسطینی و نادیده انگاشتن حق بازگشت آنها است. چندصد هزار آواره فلسطینی درحال حاضر در اردن زندگی میکنند و این مساله اقتصاد این کشور را تحتتاثیر قرار داده است. علاوهبر این، حضور پررنگ رژیم صهیونیستی در مرزهای اردن، عملا تهدید امنیت ملی این کشور بهشمار میرود و اردن باتوجه به توان ضعیف دفاعی، هیچگاه توان مقابله با دستاندازیهای صهیونیستها بر خاکش را نخواهد داشت. بههمین دلیل هم اردن از مخالفان جدی معامله قرن است و حتی پس از اینکه وزیر اطلاعات این کشور درصدد برقراری ارتباط با مسئولان سیاسی ایالاتمتحده آمریکا برای ایجاد توافقنامهای در راستای اجرای معامله قرن بودند، وزیر اطلاعات را برکنار کرد.
رابطه سایر کشورهای عربی با تلآویو
در قاره آفریقا، اصلیترین دلیل برای نزدیکی به رژیم صهیونیستی، فقر کشورهای عربی- آفریقایی است. رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته توانسته نفوذ قابلتوجهی در کشورهای آفریقایی بهدست آورد و حتی سرویسهای اطلاعاتی این رژیم در این قاره، از آزادی عمل بسیار زیادی برخوردار هستند؛ کشور فقیری همچون سودان که پس از کودتای نظامیان، عبدالفتاح البرهان، رئیس شورای حاکمیتی آن شد و برای حل مشکل اقتصادی کشورش و تحتفشار گذاشتن عربستان، با بنیامین نتانیاهو دیدار کرد. اما سایر کشورهای عربی بهویژه کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس دارای چه ارتباطی با رژیم صهیونیستی هستند؟
قطر
قطر روابط رسمی خود با رژیم صهیونیستی را از سال 1996 برقرار کرد. در این سال، قطر با اعطای نمایندگی تجاری به رژیم صهیونیستی موافقت کرد و شیمون پرز، نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز از دوحه دیدار کرد. روابط میان قطر و رژیم صهیونیستی در سال 2008 اوج گرفت. در این سال تسیپی لیونی، وزیرخارجه رژیم صهیونیستی، با امیر قطر در چارچوب اجلاس مجمع عمومی ملل متحد دیدار کرده و بهدنبال آن در آوریل 2008، وزرای خارجه و وزیر نفت و گاز کنفرانسی را برگزار کردند. در سال 2009 تهاجم تلآویو به غزه و کشتار فلسطینیان باعث شد دوحه دفتر نمایندگی رژیم صهیونیستی را تعطیل کند، اما این دفتر کمتر از یکسال بعد، در سال 2010 مجددا بازگشایی شد. قطر بهعنوان یک «ریزقدرت»، درگیریهای مرزی و اختلافات قبایلی با خاندان آلسعود دارد و برهمیناساس سعی میکند با ارتباط با دیگر کشورهای جهان همانند آمریکا، ایران، ترکیه و روسیه توازنی درمقابل ریاض برقرار کند. ارتباط دوحه با تلآویو از ابتدا درراستای جلبتوجه آمریکا صورت گرفته است.
عمان
با امضای پیمان اسلو1 در سال 1993 و پیمان اسلو2 در سال 1995 میان رژیم صهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) یکی از بزرگترین موانع برای ایجاد ارتباط رسمی میان اعراب و صهیونیستها برداشته شد. عمان مرد خنثی، بیطرف و میانجیگر منطقه، نخستین طرف پیشگام در برقراری روابط اعراب با تلآویو بود. در سال 1994، اسحاق رابین، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفری به عمان با سلطان قابوس، پادشاه سابق این کشور دیدار کرد. سال بعد اسحاق رابین در سرزمینهای اشغالی توسط صهیونیستهای مخالف برقراری ارتباط با فلسطین، ترور شد. تنها چندروز پس از کشته شدن او، در سال 1995 شیمون پرز بهعنوان نخستوزیر موقت، پذیرای یوسفبنعلوی، وزیر امورخارجه عمان در سرزمینهای اشغالی شد. در ژانویه سال 1996 دو طرف توافقنامهای را درمورد گشایش دفاتر نمایندگی تجاری بهصورت دوجانبه امضا کردند. نقطهعطف روابط رژیم صهیونیستی و عمان سفر غیرمنتظره و اعلامنشده بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به مسقط در اواخر سال 2018 بود. اهمیت زمانی این دیدار پررنگ شدن زمزمههای اعلام طرح معامله قرن از سوی آمریکا بود.
امارات
روابط پنهانی میان امارات و رژیم صهیونیستی در میانه دهه 1990 شکل گرفته است. اسحاق رابین، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی که پایهگذار روابط با اعراب بهحساب میآید، در آخرین سفر خود به آمریکا پیش از کشته شدنش در نشستی با بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا در کاخسفید برای عقد قرارداد فروش جنگنده به امارات متحده عربی چراغسبز نشان داده و یک روز بعد نیز در واشنگتن با محمدبنزاید (ولیعهد فعلی امارات) دیدار کرده است. روابط ابوظبی و تلآویو از میانه دهه 2000 میلادی شکل جدیتری بهخود میگیرد، بهگونهای که دهها نظامی ارشد صهیونیست برای ارائه خدمات امنیتی به امارات در این کشور حضور پیدا میکنند. حفاظت از مرزها، چاههای نفت، امور داخلی و مدیریت قراردادهای تسلیحاتی ازجمله حوزههایی است که شرکتهای مشاوره امنیتی صهیونیستی درباره آنها به امارات مشاوره ارائه دادهاند. این روابط در میانه دهه 2010 بار دیگر با ارتقای قابلتوجه دیگری روبهرو شد و امارات قراردادهای گستردهاش را با صهیونیستها به خریدهای نظامی و دستگاههای جاسوسی نیز ارتقا داد. سال گذشته میلادی اسرائیل کاتص، وزیرخارجه رژیم صهیونیستی در اقدامی کمسابقه از امارات دیدن کرد. سال 2018 نیز مری رگو، وزیر فرهنگ و ورزش رژیم صهیونیستی همراه تیم جودوی این رژیم به امارات سفر و با وزیر فرهنگ این کشور دیدار کرده بود.
بحرین
گفته میشود سیاست خارجی کشور بحرین تابعی از سیاست خارجی عربستان سعودی است. این گزاره اما توصیف دقیقی از جهتگیریهای منامه نیست، زیرا بحرین از تابعیت خارج شده و بهشکل یک «عامل» در دست سعودیها تبدیل شده است، بهگونهای که اگر ریاض نتواند دربرابر یک قضیه علنی موضعگیری کند، منامه آن را فریاد میزند. تاریخچه تماسهای غیررسمی منامه با اسرائیل به اواسط دهه ۱۹۹۰ بازمیگردد، اما بااینحال، بحرین اجازه تاسیس دفتر تجاری به رژیم صهیونیستی نداد. سه سال پیش روابط منامه و تلآویو زمانی به نقطهعطف رسید که دو خاخام در مرکز سیمونویزنتال کالیفرنیا، از مخالفت پادشاه بحرین با بایکوت تلآویو از سوی جهان عرب پرده برداشتند و گفتند که پادشاه خواسته است شهروندان دو کشور حق سفر به کشورهای یکدیگر را داشته باشند. ۹ دسامبر2017، سه روز پس از آنکه ترامپ، قدس را به پایتختی رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت، بحرین یک هیات ۲۴ نفره بین مذاهب با نام «این بحرین است» را برای بحث درباره عادیسازی روابط میان بحرین و تلآویو به این کشور اعزام کرد. حکام بحرین بهدلیل حمایت ریاض از آنها دربرابر تحولات بیداری در بحرین، تبدیل به عامل سیاستهای ریاض شدهاند. با توجه به اینکه قرار است بخش زیادی از هزینههای معامله قرن را بنسلمان بپردازد، بحرین میزبان اولین نشست بینالمللی اقتصادی پیرامون معامله قرن شد. سال گذشته میلادی خالدبناحمد آلخلیفه، وزیر امورخارجه بحرین با اشاره به طرح صلح عربی گفت: «ما بهدنبال روابط بهتری با اسرائیل و برقراری صلح هستیم.»
اردن
با امضای پیمان صلح «وادی عربه» میان اردن و رژیم صهیونیستی در تاریخ 26 اکتبر 1994 روابط دیپلماتیک و سیاسی کامل دوطرف بهشکل رسمی آغاز شد. اردن و رژیم صهیونیستی پیش از این، تجربه چند درگیری نظامی با یکدیگر طی جنگهای 1948 و 1967 را داشتند. باوجوداین، خیانتهای شاهحسین، پادشاه سابق اردن به جبهه عربی و مذاکرات پشتپرده او با صهیونیستها باعث شکستهای متعدد و سرنوشتساز طرف عربی در چندین مرحله از درگیریهای اعراب-رژیم صهیونیستی شده بود. همین خیانتهای متعدد سران عربی بهویژه پادشاه اردن بود که زمینهساز جذب سازمان آزادیبخش به فرآیند سازش با صهیونیستها طی دو پیمان صلح اسلو شد. اردن طی جنگ 1970 با گروههای فلسطینی، آنها را از اردن اخراج کرده و به جناح مخالف مقاومت دربرابر رژیم صهیونیستی پیوست. برقراری ارتباط میان دوطرف باعث شده آمریکا امتیازات تجاری و نظامی خاصی را برای اردن در نظر بگیرد. یکی از این امتیازات، بهرهگیری صنایع نساجی اردن از معافیتهای گمرکی برای صادرات به آمریکاست.
مراکش
حسن دوم، پادشاه سابق مراکش در سال 1965 به موساد (سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی) اجازه داد از نشست محرمانه سران عرب در کازابلانکا در سال ۱۹۶۵ جاسوسی کنند. این رهبران بههمراه فرماندهان نظامی و اطلاعاتی کشورهایشان برای بررسی آمادگی کشورهای عربی جهت مقابله با رژیم صهیونیستی گردهم آمده بودند.
استقرار جاسوسان صهیونیست در هتل محل برگزاری نشست و تحویل فایلهای ضبطشده گفتوگوها به رژیم صهیونیستی از سوی مراکش باعث شد تلآویو به نقاطقوت و ضعف اعراب و نقشههای آتی آنان پی ببرد. این مساله یکی از دلایل شکست اعراب در جنگ 6 روزه 1967 دانسته میشود. رژیم صهیونیستی برای اعمال نفوذ و برقراری ارتباط با دولت مراکش از یهودیان مراکشیتبار استفاده میکند. آنها با استفاده از کسبوکارها و نفوذ اقتصادی خود، مدیران دولتی را جذب کرده و به نفوذ در ارکان تصمیمگیری دولت اقدام میکنند. نیازهای امنیتی و تسلیحاتی مراکش و جنگ این کشور در صحرای غربی با جنگجویان جبهه پولیساریو از دیگر دلایل تحکیم روابط دوطرف است. حجم روابط تجاری رسمی میان مراکش و رژیم صهیونیستی از ابتدای دهه 2010 تقریبا سالانه 50 میلیون دلار بوده است.
مصر
انورسادات، رئیسجمهور اسبق مصر در سال 1977 بهطور ناگهانی به تلآویو سفر و در پارلمان این رژیم «کنست» سخنرانی کرد. یک سال بعد پس از مذاکراتی کوتاه، قراردادی میان دوطرف در کمپدیوید آمریکا با میانجیگری جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا به امضا رسید و مصر بهصورت رسمی رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. براساس این پیمان، رژیم صهیونیستی از بخشهایی از شبهجزیره سینا که همچنان تحت اشغال خود داشت، خارج شد، منوط به آنکه مصر در این منطقه نیروی نظامی مستقر نکند. واکنش کشورهای عربی به این اقدام مصر در ابتدا بسیار تند و سنگین بود، بهگونهای که حتی مقر اتحادیه عرب از این کشور خارج شد، اما بهمرور زمان همهچیز حتی مقر اتحادیه عرب بهجای خود بازگشت. قاهره از دهه 1980 تاکنون بهدلیل برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی طبق پیمان کمپدیوید سالانه سه میلیارد دلار کمک از آمریکا دریافت میکند که دو میلیارد دلار آن مربوط به امور نظامی است.