به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، امامعلی(ع) بعد از پیامبراکرم(ص) مهمترین شخصیت جهان اسلام است. برای هر مسلمانی افتخار است که علی(ع) را دوست بدارد و پیرو او باشد. علمای اسلام از هر گرایشی مطالب بسیار بلندبالا درباره امامعلی(ع) بیان کردهاند. تنها بهعنوان نمونه، مولانا صاحب مثنویمعنوی در بیانی نسبت به امیرمومنان میگوید: ای علی که جمله عقل و دیدهای/ شمهای وا گو از آنچه دیدهای.
یعنی تو ای علی هم عقل هستی هم شهود که عقل و شهود، مهمترین راههای معرفت انسان است.
و در ادامه میگوید:
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد/ آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست/ زانک بیشمشیر کشتن، کار اوست
بازگو ای باز عرش خوششکار/ تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراکِ غیب آموخته/ چشمهای حاضران بردوخته
آن یکی ماهی همی بیند عیان/ وان یکی تاریک میبیند جهان
راز بگشا ای علی مرتضی/ ای پس سوءالقضا حسنالقضا
و میگوید:
یا تو واگو آنچه عقلت یافتست/ یا بگویم آنچه بر من تافتست
از تو بر من تافت چون داری نهان/ میفشانی نور چون مه، بیزبان
مولوی که به سبب مطالب عرفانی و عمیقش این همه در جهان معروف و مشهور است در اینجا صریحا اعتراف میکند آنچه من دارم از علی(ع) دارم. یا تو رازها را بگو یا من میگویم و من هم اگر بگویم از تو گرفتهام که میگویم.
مولوی میگوید ای علی، بدون اینکه حرفی بزنی نورافشانی میکنی اما اگر علاوه بر آن نورافشانی، به حرف هم بیایی، شبروان را یعنی قافله بشریت را، مردمانی را که در ظلمت و تاریکی کثرات خلقیه راه طی میکنند، بیشتر راهنما خواهی بود و آنها را زودتر به راه خواهی آورد.
لیک اگر در گفت آید قرص ماه/ شبروان را زودتر آرد به راه
از غلط ایمن شوند و از ذهول/ بانگ مه غالب شود بر بانگ غول
ماه بیگفتن چو باشد رهنما/ چون بگوید، شد ضیا اندر ضیا
اگر تو بر بشریت بانگ بزنی و آنها را با نورافشانیات راهنمایی کرده و دستگیری کنی، بانگ و روشنایی تو که بهمنزله ماه هستی- بر بانگ غول و رهزن یعنی نغمه شوم و ناموزون کسانی که مدعی خلافت هستند و خلیفه حقیقی نیستند، غالب میشود و بشریت را از ذهول و غفلت نجات میدهد.
چون تو بابی آن مدینه علم را/ چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ایباب، بر جویای باب/ تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ایباب رحمت تا ابد/ بارگاه ما له کفوا احد
به زیبایی بیان میکند که امام علی(ع) مدینه علم است و خطاب میکند که ای باب علم و ای باب رحمت، برای همیشه باز باش . امیرمؤمنان(ع) خصایص و صفات شایان ذکر زیادی دارند. یکی از مسائلی که لازم میدانم در اینجا بدان اشاره کنم، اسلامشناسی ایشان است. درحقیقت باید بگوییم اسلامشناس حقیقی، علیبن ابیطالب(ع) است. اوست که به قرآن و سنت پیامبر(ص)، با تمام وجود عالم و عامل است. درواقع غیرمعصوم نمیتواند ادعا کند که من اسلامشناس حقیقی هستم و همه زوایای اسلام را آگاهم. هر عالم و دانشمندی در حد خود برخی از مسائل دین اسلام را تحقیق و تفسیر میکند و به قسمتی از آن میتواند در حد خود آگاهی یابد. امامخمینی(ره) در بیانی چه نیکو میفرماید: «فقیه حق ندارد بگوید که من اسلامشناسم. فقیه باید بگوید من فقهشناسم، من فقه اسلام را مىشناسم؛ آنى که از همه بهتر مىداند، همان است که فقه اسلام را مىداند. فیلسوف حق ندارد بگوید من اسلامشناسم، این بگوید من یک قسمى از مثلا معقولات اسلام را ادراک کردم. آن هم که حکومت اسلامى را بررسى کرده و اطلاع پیدا کرده که وضع حکومت چه بوده او حق ندارد بگوید من اسلامشناسم، بگو من حکومت اسلامشناسم. ادعاى اسلامشناسى جز براى آنکه همه جهات اسلام را بداند چهجورى است و همه مراتب معنویت اسلام و مادیت اسلام را بداند آن مىتواند بگوید من اسلامشناسم. علىبن ابیطالب اسلامشناس بود، در عملش هم آنطور بود که عملش هم اعجاز است، یک موجود[ى]، یک معجزهاى بود.» (صحیفه امام، ج8، ص531)
درواقع علمای دین با هر روش و گرایشی تلاش میکنند بخشی از دین اسلام را فهمیده، تفسیر و تبیین کنند، اما اگر عالم و دانشمندی زحمت کشید، پژوهش کرد، مجاهدت کرد تا سخن دین را در مسالهای بفهمد و بیان کند، اگر چنان عالمی خطا کند، خطایش بهپای خود اوست نه اسلام. همینطور است اختلافی که بین علمای ربانی دین دیده میشود؛ چراکه گفتیم اسلامشناس حقیقی پیامبراکرم(ص) است، امیرالمومنین(ع) است، امامان معصوم(ع) هستند. توجه به این مساله که اسلامشناس واقعی و حقیقی و بهتماممعنا امامعلی(ع) است، ما را در خیلی از موارد از خطا و اشتباه مصون نگه میدارد، البته این سخن بدان معنا نیست که غیرمتخصص، سخن متخصصان دینی را گوش نکند. هم عقل و هم روایات، غیرمتخصص را به پیروی از متخصص فرا میخوانند. نکته این بود که اگر متخصص دینی در فهم دین خطا کرد، گمان نشود آن خطا، حتما سخن اسلام است. انشاءالله همه ما در سایه ولایت و محبت امامعلی(ع) زندگی کنیم.
* نویسنده: وحید واحدجوان، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران