درباره لزوم بازنگری در سیستم توزیع منابع
یکی دو روز پیش یکی از رسانه‌‌ها در خبری اعلام کرد که خط فقر برای یک خانواده چهارنفره در اردیبهشت‌ماه سال 99 حدود 9 میلیون تومان است، درحالی‌که این رقم در مدت مشابه یعنی در اردیبهشت سال 98 چیزی حدود هشت میلیون تومان بود.
  • ۱۳۹۹-۰۲-۲۴ - ۱۰:۲۵
  • 00
درباره لزوم بازنگری در سیستم توزیع منابع
فاصله اجتماعی واقعی
فاصله اجتماعی واقعی

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، هر طرف رسانه‌‌ها را که نگاه می‌کنیم، اخبار حول مسائل اقتصادی و اجتماعی ناشی از شیوع کرونا به چشم می‌خورد. البته این شرایط بغرنج خصوصا در ایران خیلی مربوط به کرونا نبوده و نیست، اما شیوع این بیماری و اثرگذاری آن بر بخش‌‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی وضعیت را بدتر و غیرقابل‌تحمل‌تر از گذشته ‌می‌کند. بسیاری از فعالیت‌‌های اقتصادی رونق گذشته خود را از دست داده و خیلی‌های دیگر همان میزان اندک تولید گذشته را هم تعطیل کرده‌اند. کارگران زیادی کار خود را از دست داده و حتی اصناف و مشاغل خدماتی نیز از رونق افتاده‌اند. البته این مساله صرفا داخلی نیست و تمام دنیا با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند و سایه شوم شیوع کرونا بر اقتصاد تمام دنیا افتاده، اما ایران به‌خاطر شرایط سخت و بدی که همواره به‌دلایل مختلف داشته، بیش از سایر کشور‌ها با آن دست به‌گریبان و به قولی سرشاخ شده است. یکی دو روز پیش یکی از رسانه‌‌ها در خبری اعلام کرد که خط فقر برای یک خانواده چهارنفره در اردیبهشت‌ماه سال 99 حدود 9 میلیون تومان است، درحالی‌که این رقم در مدت مشابه یعنی در اردیبهشت سال 98 چیزی حدود هشت میلیون تومان بود. این اعلام در کنار وضعیت بد اقتصادی موجود و ازکارافتادگی تعداد زیادی از کارگران و تولیدکنندگان همچنین بعد از ماجرای پرغصه تعیین دستمزد کارگران باعث شد موجی از نگرانی‌‌ها نسبت به آینده طبقه آسیب‌پذیر جامعه در چنین شرایطی ایجاد شود و احتمالا شاهد افزایش جمعیت زیر خط فقر در کشور باشیم. ماجرایی که آسیب‌شناسان اجتماعی، جامعه‌شناسان، اقتصاددانان و... نسبت به آن هشدار داده‌اند.

      نولیبرالیسم همیشه در شرایط بحران فشار را به طبقات پایین منتقل می‌کند

پیرامون همین ماجرا و مساله اثرگذاری خط فقر 9 میلیون تومان بر زندگی مردم خصوصا اقشار آسیب‌پذیر و کمتر برخوردار جامعه با سیدمجید حسینی عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران گفت‌وگو کردیم و او در این رابطه با اشاره به نقش سیاست‌‌های نولیبرالی در ایجاد وضع موجود به «فرهیختگان» گفت: «نولیبرالیسم در شرایط بحران همیشه بحران‌‌های سیستم را به طبقات پایین منتقل می‌کند. این مساله یکی از خصلت‌‌های نولیبرالیسم است. یعنی لحظه‌ای که ساختار دولت لیبرال دچار کسری بودجه می‌شود یا مسائل مالیاتی و یا مسائل بانکی پیدا می‌کند، این فشاری که داخل سیستم است به‌صورت مستقیم به طبقات پایین منتقل می‌شود. این در همه جوامع نولیبرالیسم است. پس ایجاد چنین شرایطی در دولت لیبرالی دور از ذهن و غیرممکن نیست.»

      ما با این وضع خط فقر یک سیاره زاغه‌نشین ساخته‌ایم

حسینی در ادامه به وضعیت پیش‌آمده بعد از شیوع کرونا اشاره کرد و گفت: «کرونا یکی از بحران‌‌هایی است که دولت لیبرال گرفتار آن شده و خیلی هم بحران عمیقی است ولی برای حل آن از طریق بورس یا از طریق فشار به طبقات پایین همانند کم کردن دستمزد کارگر، بحران را منتقل می‌کند. حاصلش می‌شود اتفاقی که الان در کشور رخ داده؛ اینکه در دو دهک بالای درآمدی و اقتصادی 17 میلیون نفر آدم داریم و براساس آنچه به‌عنوان خط فقر اعلام می‌کنند حدود 40 میلیون نفر زیر خط فقر داریم. بدین‌صورت یک عدد بسیار بزرگ زیر خط فقر ایجاد می‌شود؛ یعنی در یک جمعیت 80 میلیونی 40 میلیون نفر زیر خط فقر هستند پس ما یک سیاره زاغه‌نشین هستیم. تبدیل به سیاره زاغه شده‌ایم. یک جهان زاغه‌نشین ایجاد کرده‌ایم، درصورتی‌که 17 میلیون نفر در این جهان زاغه‌نشین در بهترین وضعیت زندگی می‌کنند. دلیلی که وضع این 17 میلیون این میزان خوب است و 40 میلیون زیر خط فقر هستند و وضع‌شان بد است.»

      آزادسازی قیمت‌ها، خصوصی‌سازی و یارانه‌زدایی قواعد بازی اقتصاد لیبرالی است

این استاد دانشگاه در ادامه و در تشریح این مساله که چرا دولت‌‌های لیبرالی چنین وضعی را ایجاد کرده‌اند، افزود: «قواعد این بازی به‌وجودآمده قواعد بازی سیاسی-اقتصادی است که دولت لیبرال می‌گذارد. این قواعد یکی آزادسازی است همانند آزاد‌سازی قیمت بنزین! یکی خصوصی‌سازی است. شاهد بودید که فرآیند‌های خصوصی‌سازی از شستا تا بانک‌‌ها در این دولت چطور اتفاق افتاد. یکی دیگر از این قواعد هم یارانه‌زدایی است. هر جایی که رگولیشن یارانه‌زدایی عمل می‌کند، آن نقطه‌ای است که ما خواهیم دید طبقات پایین ضرر می‌کنند. هر سه اینها را دولت لیبرال با شعار طبقات پایین انجام می‌دهد. یعنی اینها می‌گویند یارانه‌زدایی می‌کنیم که به طبقات بالا یارانه نرسد. مگر چقدر طبقه بالا دارید که یارانه به آنها می‌رسد؟ همه را به طبقه پایین تبدیل کردید! 17 میلیون نفر در 80 میلیون عددی نیست که می‌خواهید به بهانه آن یارانه‌زدایی کنید.»

      جهش تولید و بهبود وضعیت فعلی فقط با افزایش حقوق کارگران میسر است

حسینی در ادامه به ماجرای تعیین دستمزد حقوق کارگران با توجه به این وضعیت اقتصادی و معیشتی اشاره کرد و گفت: «نکته بعدی این است که یکی از مهم‌ترین رگولیشن‌‌هایی که دولت‌‌های لیبرالی اعمال می‌کنند، فشار به کارگر است. جالب است که فشار به کارگر برخلاف آن چیزی که خود بیان می‌کنند؛ یعنی می‌گویند کروناست و اگر حقوق را زیاد کنیم، کارفرما را ورشکست می‌کند. در این نقطه کرونا اتفاقا فشار به کارگر تولید را دچار سقوط می‌کند. دلیل این است که شما وقتی حقوق کارگر را کم می‌کنید قدرت خرید‌ بخش بزرگی از جامعه را کم می‌کنید، چون ‌بخش بزرگی از جامعه کارگر هستند. قدرت خرید اینها کم می‌شود و وقتی چنین شود تقاضای موثر از بازار کاهش می‌یابد و این امر سبب می‌شود تولید پایین می‌آید، چون کسی نیست تولید کارخانه‌ها را بخرد. در لحظه‌ای که تولید کارخانه‌ها پایین می‌آید تولید‌کننده را ورشکسته می‌کند و تولیدکننده و سرمایه‌دار هم ضرر می‌کنند. یعنی اتفاقا سیاست‌‌های اینها به‌شدت ضداقتصاد مقاومتی و به‌شدت ضدجهش تولید است. اگر دولتی بخواهد تولید جهش یابد، باید دستمزد کارگر را افزایش دهد که کارگر قدرت خرید داشته باشد. اقتصاددان‌‌های لیبرال مهم‌ترین دشمنان این وضعیت هستند. کسانی که از دولت خاتمی تا احمدی‌نژاد در دولت نشستند و دستمزد کارگر را کم کردند، آزادسازی و خصوصی‌سازی کردند و از هر جناح هم بودند ولی این کارشناسان عمله‌‌های ظلم هستند. به‌دلیل اینکه اینها تولید ما را در سالی که جهش تولید ملی است، با کاهش دستمزد خاکستر می‌کنند و همزمان افزایش دستمزد پزشک را شاهد هستیم. یعنی در شرایطی هستیم که هر لحظه دستمزد طبقات برنده با رگولیشن‌‌های دولتی و تصمیمات سیستماتیک افزایش می‌یابد و طبقه بازنده دائما با کاهش دستمزد و درآمد روبه‌رو است و این ضدتولید است. در تمام سال‌‌هایی که در اروپا سیاست‌‌های دولت رفاهی به‌خصوص در اروپای غربی دولت‌‌های سوسیال‌دموکرات سیاست‌‌هایی به نفع طبقه کارگر اجرا کردند، جهش تولید آنها زیاد بود، یعنی سال‌‌های کامروایی تولیدی در اروپای غربی سال‌‌هایی است که حقوق کارگر را افزایش دادند. جمع‌بندی من این است که مجموعه این مسائل یک ساختار قواعد یا قواعد بازی یا رگولیشن‌‌هایی است که دولت لیبرال اعمال می‌کند تا بحران‌‌های خود را به طبقه پایین منتقل کند، نه به طبقه بالا ولی حاصل آن فروپاشیدن تولید، افزایش نابرابری و درنهایت تبعیض ساختاری است.»

     ما برای عبور از وضعیت بحرانی باید اسطوره پول نداریم را خرد و به نظام توزیع منابع توجه کنیم

بعد از گفت‌وگو با سیدمجید حسینی، با امیر خراسانی جامعه‌شناس هم گفت‌وگویی داشتیم. خراسانی با اشاره به این مساله که ارتباط بین خط فقر، فلاکت طبقه آسیب‌پذیر، شرایط سخت ایجادشده بر اثر کرونا، تعیین حداقل دستمزد کارگران و... بر کسی پوشیده نیست و تحلیل‌های فراوانی دراین‌باره وجود دارد به «فرهیختگان» گفت: «ارتباط بین مولفه‌های مختلف این ماجرای تعیین خط فقر یعنی ارتباط بین این مساله با حقوق کارگران و وضعیت طبقه کم‌برخوردار مساله روشن و همه فهمی است و در ارتباط با آن سخن بسیار گفته شده و در آینده هم از نسبت بین اینها گفته خواهد شد. من اما می‌خواهم درباره یک مساله تذکر بدهم و آن را برجسته کنم. نکته اینجاست که کشور به‌طرز عجیبی درحال گرفتار شدن در سیاست‌های توزیع منابع یک‌سویه است و این بی‌نهایت خطرناک خواهد بود. حالا حالاها از این اعداد و ارقام مربوط به خط فقر و تعداد افراد زیرخط فقر و... خواهیم شنید، منتها این یک‌سویگی توزیع منابع یک اسطوره اصلی دارد، اسطوره‌ای که مدام تکرار می‌شود و اینکه دائم می‌گویند پول نداریم. می‌گویند کشور تحریم است، کشور وضع مناسبی ندارد، درگیر کرونا هستیم و... و پول نداریم. این یک اسطوره بسیار بزرگ است، درصورتی که یک اقتصادسنجی بسیار ساده، نه خیلی‌دقیق نشان می‌دهد که پول هست، به‌حد کفایت هم هست، فقط این پول و سرمایه درست توزیع نمی‌شود. ما هر مصیبتی می‌کشیم از همین نظام توزیع است، درنتیجه این اسطوره پول نداریم که مدام می‌خواهند به خورد ملت بدهند، اسطوره‌ای است که سراسر دروغ و غلط بوده و آینده کشور را هدف قرار داده است. به‌ویژه برجام و بستن ایران با آمریکا و اروپا را هدف قرار داده و بعد به‌نظر من از این منظر اگر با این مسائل مواجه شویم و تحلیل کنیم، درست‌تر است. البته این به‌معنی اشتباه بودن مناظر اقتصادی دیگر نیست، اما این منظر معمولا مغفول واقع می‌شود. پول نداریم، خودش یک اسطوره خیلی‌عجیب است، این اسطوره را که بزنیم و با آن برخورد کنیم، خیلی از مشکلات‌مان حل می‌شود. لازمه این برخورد این است که بدانیم پول هست، زیاد هم هست، ولی صرف ساختن یک طبقه سیاسی می‌شود، صرف ساختن طبقه‌ای می‌شود که قرار است با ما همراهی و موقع انتخابات بودجه تبلیغات ما را مهیا کند، قرار است هروقت پروژه کلان ایجاد می‌کنیم پول وسط بیاورد، قرار است سرویس‌های شخصی برای افرادی ایجاد کند و... .»

 * نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰