به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بعد از جدایی ایگور کولاکوویچ از تیم ملی والیبال هنوز تکلیف جانشین او مشخص نشده و مدیران فدراسیون نیز ظاهرا عجلهای برای انتخاب سرمربی جدید ندارند. حتی عنوان شده که تیم جدید احتمالا کار خود را از سال آینده شروع میکند. هنوز تصمیمگیری هم نشده که یک مربی داخلی انتخاب شود یا خارجی، ضمن اینکه ممکن است خولیو ولاسکو دوباره به ایران برگردد و اینبار تحتعنوان مدیرفنی و در مقطعی کوتاه در کنار یک سرمربی ایرانی کادر جدید را تشکیل بدهد. برای بررسی این مسائل، سراغ یکی از مربیان باسابقه والیبال کشورمان رفتیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با ناصر شهنازی را در ادامه میخوانید.
شرایط انتخاب سرمربی تیم ملی را چطور میبینید؟ فکر میکنید در این شرایط بهتر است مربی ایرانی در کنار تیم باشد یا خارجی؟
ما امسال دومین حضور در المپیک را تجربه میکنیم، بههمیندلیل نسبت به دوره قبل شرایط متفاوت است. در المپیک ریو فقط حضور مهم بود، کسی به نتیجه اهمیت نمیداد. تیم ملی هم بازیهای خوبی انجام داد و همه راضی بودند، اما الان رنک ۸ جهان را داریم، تعداد زیادی از بازیکنان ما در لیگهای خارجی بازی میکنند، بههمیندلیل ذهنیتها به تیم ملی تغییر کرده است. توقع مردم این است که تیم ایران از مرحله دوم صعود کند؛ این نقشهای است که برای تیم ملی ایران ترسیم شده است، اما من همیشه میگویم پشت همه اهداف باید منطق هم باشد. با حضور تیمهای قدرتمند کار سختی در پیش داریم و باید دنبال مربیای باشیم که رزومه قوی داشته و همینطور در المپیک و مسابقات جهانی مهم تجربیاتی را کسب کرده باشد تا بتواند به ما کمک کند.
یعنی فرقی نمیکند مربی ایرانی هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد یا خارجی؟
مربیگری علم و هنر است و باید یک مربی توانایی بالا در روانشناسی، مدیریت و کوچینگ داشته باشد. اگر این شاخصهها را در مربی ایرانی میبینیم، چه بهتر؛ در غیر اینصورت میتوانیم مربی خارجی جذب کنیم. فرقی ندارد. اکثر کشورها از مربیان بومی استفاده میکنند، این طبیعی است.
درخصوص جذب مربی خارجی چالشهای مالی هم مطرح شده است.
بارها گفتهام رشته والیبال از اقبال عمومی برخوردار است. مردم والیبال را دوست دارند، با بردهای آن میخندند و از باختهایش گریه میکنند، آیا هزینه برای این تیم اشتباه است؟ من میگویم ما برای والیبال باید سرمایهگذاری کنیم. وقتی مردم بهسمت این رشته میآیند چرا نباید برای آن سرمایهگذاری کرد؟ این همه پول معلوم نیست کجا میرود، حالا چه میشود اگر در والیبال هم خرج شود؟ ما مربیان داخلی در فوتبال داریم که رقمهای بسیار بالایی میگیرند، وقتی این اتفاق میافتد نباید برای والیبال هزینه کرد؟ برای تیم ملی فوتبال و باشگاههای مطرح ایران چقدر برای مربی خارجی هزینه شد؟ میتوان یکپنجاهم این پول را برای والیبال هزینه کرد. پس مشکلی نیست اگر سرمایهگذاری کنیم. از طرفی وقتی به المپیک برسیم اسپانسر هم جذب میشود. در دوره قبلی مدیریت داورزنی اسپانسرهای قوی داشتیم که نیازی نبود فدراسیون از وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک پول بگیرد و الان هم فکر میکنم این اتفاق بیفتد.
فکر میکنید چه زمانی میتوان اردوهای ملی را آغاز کرد؟
امسال رویداد مهمی نداریم و همه رقابتها لغو شده است. مطمئنا مسابقات قهرمانی آسیا هم لغو میشود. شروع لیگ شهریور و پایان آن اسفند است، بنابراین فکر میکنم اردوهای ملی از اوایل فروردین آغاز شود و لازم نیست عجله کنیم. از طرفی مربیان مطرح جهان شناخت خوبی از بازیکنان دارند. یک مربی مطرح دنیا از همه بازیکنان دنیا و تاکتیکهایشان شناخت دارد. قبل از المپیک هم ما لیگ ملتها را داریم، بنابراین میتوانیم بازیکنان را در آنجا محک بزنیم. اگر قرار باشد از مربی داخلی هم استفاده کنیم، آنها هم به بازیکنان و روحیات آنها شناخت کامل دارند.
با این شرایط فکر میکنید جذب مربی کوتاهمدت باشد یا بلندمدت؟
باید ببینیم دیدگاه ما چیست؟ اگر برنامه فقط المپیک است پس باید بتوانیم یک مربی را پیدا کنیم که از اول اسفند با ما قرارداد ببندد تا بتواند مسابقات پلیآف را هم ببیند و بازیکن انتخاب کند. اگر برنامه ما بلندمدت است پس دراینصورت باید برنامههای متفاوت طولانیمدت داشته باشیم.
صحبتهایی هم درمورد حضور ولاسکو در ایران مطرح شده. این موضوع چقدر جدی است؟
ولاسکو بهعنوان مدیرفنی ایتالیا فعالیت میکند. او شخص متعهدی است، فکر میکنم با این شرایط آمدن او به ایران میسر نباشد، چون در دنیا مرسوم نیست وقتی یک مربی خداحافظی میکند، دوباره برگردد. من ندیدم، اگر این اتفاق افتاده هم بسیار نادر بوده است.
حرف پایانی؟
علاوهبر اینکه المپیک مهم است بعد از آن هم برای ما بسیار مهم است و باید برنامه چهار ساله داشته باشیم. مهمترین کار میتواند همسانسازی برنامههای تمرینی تیمهای پایه باشد. اگر تیمهای پایه هماهنگ باشد، بسیاری از مشکلات حل میشود، چون این ارتباط تنگاتنگ نبوده همیشه هزینههای گزاف میدهیم.
* نویسنده: بهاره محمدی، روزنامه نگار