معیارهای اطلاع‌رسانی بی‌بی‌سی در بحران کرونا به‌گونه‌ای دوگانه بوده است که از این پس به‌سختی می‌تواند ادعای حرفه‌ای بودن کند
چرا بی‌بی‌سی درعرض یک‌ماه، حاضر به خودزنی شد و ترجیح داد نظم نوین ایران که مورد تقدیر سازمان بهداشت جهانی بوده را برهم بزند؟
  • ۱۳۹۹-۰۲-۲۱ - ۰۹:۲۴
  • 10
معیارهای اطلاع‌رسانی بی‌بی‌سی در بحران کرونا به‌گونه‌ای دوگانه بوده است که از این پس به‌سختی می‌تواند ادعای حرفه‌ای بودن کند
کودتای‌آوریل بی‌بی‌سی
کودتای‌آوریل بی‌بی‌سی

به گزارش «فرهیختگان آنلاین» زمانی که کروناویروس در چین شناسایی شد، اصرار عجیبی ازسوی برخی رسانه‌های معاند (و در رأس آنها بی‌بی‌سی) به‌راه افتاد مبنی‌بر اینکه این ویروس در ایران هم مشاهده شده است. حتی برخی رسانه‌ها پا را از این حد فراتر نهاده و اعلام کردند که این ویروس، ابتدا در ایران دیده شده و سپس به چین سرایت داده شده است! اما هرچه‌ بود، هنوز مشخص نشده که چرا این رسانه‌ها اصرار داشتند که این ویروس پس از شناسایی در چین، در ایران هم وجود دارد؛ ایرانی که نه با چین همسایه است و نه مراودات هوایی‌اش با چشم بادامی‌ها، بیشتر از برخی کشورهای اروپایی و آمریکایی است.

با این پیش‌درآمد، به‌سراغ مرتبه بعدی مدیریت رسانه‌ای می‌رسیم که این رسانه‌ها، در پیش گرفتند. در بحبوحه اسفندماه کرونایی ایران و زمانی که خبر فعالیت چندین گروه فیلمسازی رسانه‌ای شد، این رسانه‌ها (و باز هم در رأس آنها بی‌بی‌سی) با انتقاد از این وضعیت، خواستار تعطیلی پروژه‌ها و البته نبود مدیریت بر سر این‌گونه فعالیت‌ها شدند. فیلم‌های ارسالی مخاطبان که پیشتر در شبکه‌های مجازی، دست‌به‌دست می‌شد از این شبکه‌ها پخش شد و درنهایت کار به‌تعطیلی تمامی پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی کشید.

البته که این تعطیلی‌ها بیش از آنکه مرهون تلاش‌های رسانه‌های خارج‌نشین باشد، بیشتر درنتیجه فشار رسانه‌های داخلی و کانال‌های رسمی فضای مجازی صورت گرفت که پای رئیس سازمان سینمایی، رئیس خانه سینما و ریاست سازمان صداوسیما را به غائله باز کرد و درنهایت با حکم ستاد ملی کرونا، نه‌فقط تولیدات سینمایی و تلویزیونی، بلکه تمامی اصناف و فعالیت‌ها به تعطیلی وادار شدند.

وقتی در عرض چند روز، ورق برمی‌گردد

ایران در فروردین‌ماه، همچنان با کرونا درگیر است و اصناف و بازاریان هم تعطیل. در چنین شرایطی، مجوز هیچ‌گونه فعالیت گروهی برای تولیدات سینمایی و تلویزیونی صادر نشده تا شیوه‌نامه ستاد ملی کرونا، همچنان مبنای شروع فعالیت‌ها قرار گیرد. در این بین، رسانه ملی هم ترجیح داد تولیدات خود را با همان شکل الکن روی آنتن ببرد؛ نمونه‌اش قطع ناتمام سریال «پایتخت 6» و «عصر جدید» بود. دیگر برنامه‌های استودیویی این رسانه نیز با تعطیلی یا محدودیت شدید مواجه شدند و البته که با درک شرایط، صدایی در مقام انتقاد از کسی بلند نشد.

اینجا بود که بی‌بی‌سی بازهم به‌زعم خود، ابتکار عمل را دست گرفت و در پیشنهادی عجیب عنوان کرد که «عوامل سریال‌ها می‌توانند درصورت قرنطینه، تولیدات خود را آغاز کنند» نسخه عجیبی که رفتار متناقض 180 درجه‌ای را نسبت به رویکرد این شبکه در یک‌ماه گذشته‌اش نشان می‌داد.

پرواضح است که هدف طرح چنین مسائلی، به‌راه انداختن ولوله‌ای برای برهم زدن نظمی بود که شهروندان و هنرمندان کشور برای قطع زنجیره کروناویروس بدان مقید بودند. آن‌هم در روزگاری که کرونا در ایران به‌حالت مهار درآمده بود و آمارها حاکی از کاهش شدید مبتلایان و فوتی‌ها در کشورمان داشت.

ضمن اینکه این پیشنهاد مدیر بخش درام بی‌بی‌سی، پیش‌تر و قبل از آغاز سال نو، توسط چهره‌هایی نظیر ریاست سازمان صداوسیما مطرح شده بود و همین بی‌بی‌سی، با این اظهارنظر مخالفت کرده بود.

پشت‌پرده پیشنهاد عجیب بی‌بی‌سی

اما چرا بی‌بی‌سی درعرض یک‌ماه، حاضر به این خودزنی شد و ترجیح داد نظم نوین ایران که مورد تقدیر سازمان بهداشت جهانی بوده را برهم بزند؟

در اسفندماه پرتنش ایران، بی‌بی‌سی تلاش حداکثری نشان داد تا روی بحبوحه کرونایی کشور، موج‌سواری رسانه‌ای داشته باشد. در روزهایی که شهروندان ایرانی، متوجه خطر جدی این ویروس شدند و نیاز عمومی‌شان طلب می‌کرد تا اطلاعات بیشتری راجع‌به این بیماری و راه‌های نشر و نابودی آن به‌دست آورند، بی‌بی‌سی تلاش زیادی به‌خرج داد تا خوراک رسانه‌ای یک‌صدم جمعیت جهان را فراهم آورد.

از تلاطم بازار و قیمت‌ها گرفته تا موضوع ارز و البته تحریم‌ها و حتی رویارویی نظامی آمریکا با ایران، مجموعه خوراک‌هایی بود که بی‌بی‌سی تلاش کرد تا در اسفندماه به‌خورد مردم ایران بدهد. این شبکه در رویکرد سفاکانه خود، کار را تا جایی پیش برد که حتی به موضوعات ثانویه برای مردم نظیر لزوم برخورد با مدیران سینمایی و تلویزیونی نیز پرداخت. این شبکه با انتشار کلیپ‌هایی از سریال‌های درحال ساخت، از فشار مدیران تلویزیونی به تهیه‌کنندگان این برنامه‌ها برای عادی‌سازی گفت و اینکه این گروه‌های تولیدی برخلاف میل‌شان ناچار شده‌اند که به‌دستور مستقیم فلان مدیر و رئیس شبکه، تولیدات خود را به آنتن نوروزی تلویزیون برسانند. طبیعتا در چنین فضایی، انتشار آمارهایی از تعداد چندین مبتلا در این گروه‌ها، چاشنی مکمل ماجرا بود تا پازل این موج‌سواری با حاشیه امن بالاتری تکمیل شود. البته که در این مسیر، بعضی‌ها هم تحت‌تاثیر این فضاسازی‌ها، بازی خوردند و با انتشار نامه‌ها و فیلم‌هایی به‌تشتت این فضا دامن زدند. حالا و در کمتر از یک‌ماه، همین بی‌بی‌سی از گروه‌های تولید سریال خواسته که با رعایت قرنطینه، به فرآیند تولید بازگردند! این اظهارنظر، روی دیگر سکه موج‌سواری است. امروز و در اردیبهشت‌ماه، دیگر خبری از آن التهابات اسفندماه در ایران نیست و همه‌چیز به یک ثبات رسیده است. بنابراین این شبکه دیگر نمی‌تواند به‌مانند ماه‌های گذشته، خوراک خبری چند ده میلیون ایرانی را فراهم آورد.

بی‌بی‌سی که روزی تیتر نخست خبرش، «قرار گرفتن ایران، بعد از چین به‌عنوان دومین کشور دارای بیشترین مبتلا به کرونا» بود، حالا به‌جای اینکه تیتر بخواند: «انگلستان پس از آمریکا دارای بیشترین تعداد مبتلایان به کرونا است»، از لزوم فیلمبرداری پروژه‌های تلویزیونی سخن می‌گوید! و همین قضیه منطق رسانه‌ای این بنگاه خبری را با خدشه‌ای عجیب مواجه کرده است. بنگاه خبرپراکنی‌ای که روزگاری سوژه‌های دارای اهمیت خبری را منعکس می‌کرد، حالا از افزایش مبتلایان کشور خود غافل مانده و به‌جای آن، به سریال‌سازان ایرانی فرمان می‌دهد! طبیعی است که در پیش گرفتن این مشی خبری، تنها به‌عنوان لفافه‌ای است برای غافل کردن مخاطبان از تعداد مبتلایان و فوت‌شده‌های کرونا در انگلستان.

باز هم پای «ضربه حداکثری» در میان است

البته که بسیار ساده‌اندیشانه خواهد بود اگر بخواهیم تمام منویات بی‌بی‌سی را در تحریف اذهان از تعداد واقعی مبتلایان به کرونا در این کشور بدانیم. روی دیگر ماجرا، همان «ستیز» همیشگی است. حالا که وضعیت عمومی در ایران به آرامش نسبی رسیده و انگلستان درحال تجربه وضعیتی وخیم‌تر از اسفندماه ایران است، بهترین راهکار، بازگرداندن تشتت به جامعه است.

در کنار سفارش بی‌بی‌سی به سریال‌سازان ایران، اخباری نیز از اصرار این شبکه برای راه‌افتادن مشاغل پرخطر در ایران نیز شنیده می‌شود. این شبکه به‌شکل مویرگی، درحال القای این باور است که تعطیلی تقریبا دوماهه اصناف در ایران، ضررهای جبران‌ناپذیری را متوجه اقتصاد ضعیف خانوارها کرده و آنها در شرایط فعلی مجبور هستند برخلاف مصوبه ستاد ملی کرونا، به‌صورت پنهانی، کسب‌وکارهای خود را به‌راه بیندازند.

این القا در طول یک‌ماه اخیر، بارها به‌صورت غیرمستقیم، فحوای اخبار این شبکه انگلیسی را تشکیل می‌داد. یک‌جور خط‌دهی غیرمستقیم به صاحبان اصنافی که قطعا به‌مانند دیگر بازاریان سراسر جهان، متحمل ضرر و زیان‌هایی شده بودند.

آن سفارش عجیب مدیر بخش درام بی‌بی‌سی هم دقیقا در همین مسیر تعریف می‌شود. هدف کلی اما اوج‌گیری پیک دوم بیماری و استمرار تشتت در کشور است. مطمئنا اگر قرار بود ریاست سازمان صداوسیما، پیرو سفارش بی‌بی‌سی، فعالیت گروه‌های سریال‌ساز را عادی اعلام می‌کرد، بازهم این شبکه در رویکردی متناقض، با انتشار فیلم‌هایی از گسترش دامنه بیماری در ایران به‌اصرار مدیران فرهنگی سخن می‌گفت و خواستار تعطیلی خودسرانه تیم‌های هنری از برنامه‌سازی بود.

تلاش برای کودتا

در تمامی سفارش‌های به‌ظاهر دلسوزانه‌ای که بی‌بی‌سی در روزگار کرونایی، برای اهالی فرهنگ و هنر ایران روا می‌داشت، حرکت خزنده «کودتا» به‌راحتی قابل ردیابی است. در تمامی این اخبار (چه آنهایی که تشویق به تعطیلی پروژه می‌کرد و چه الانی که درخواست آغاز فعالیت دارد)، شیوع تفرعن کاملا ملموس است. اینکه بی‌بی‌سی از فعالان صنعت سینما و تلویزیون می‌خواهد که برخلاف میل مدیران، سرکشی کرده و پروژه را ترک یا تعطیل کنند. حالا هم که خواسته برخلاف مصوبه ستاد ملی کرونا، در قرنطینه فعالیت خود را آغاز کنند تا فشار اقتصادی، بیش از این بر آنها فشار نیاورد.

این ردپای خزنده با توجه به ساختار تولیداتی در سینما و تلویزیون، چندان نتوانست موفق باشد؛ چراکه برخلاف تولیدات تلویزیون‌های جهانی که شکل پروژه‌ای داشته و عموما برای شبکه‌های خصوصی ساخته می‌شوند، اینجا خبری از «فردیت» نیست. یعنی شخص تصمیمی نمی‌گیرد که پروژه‌ای تعطیل شود یا نشود. شکل پروژه‌ای در تولیدات سینمایی و تلویزیونی ایران و نبود پروتکل‌های فردی در اهرم‌های مدیریتی سینما و تلویزیون سبب ناکارآمدی تمامی نقشه‌های متفرعنانه بی‌بی‌سی شد. نهایت دستاورد این شبکه در به‌راه انداختن این موج، جلب‌توجه مخاطبان عام به‌روند تولیدات چندین سریال و فیلم سینمایی بود که تا حدودی حکم تبلیغ پیدا کرد و بیشتر به‌نفع آن پروژه‌ها تمام شد تا ابرپروژه کروناهراسی کاذب.

وقتی بی‌بی‌سی بیش از هنرمندان انگلیس و آمریکا، نگران هنرمندان ایرانی می‌شود!

در زمانی که بی‌بی‌سی، نگرانی‌های کاذب خود را از به‌خطر افتادن جان هنرمندان ایران مخابره می‌کرد، در همان انگلستان و آمریکا، پروژه‌های شاخصی وجود داشتند که برخلاف اعلام هشدارها از سوی نهادهای نظارتی، روند تولیداتی خود را متوقف نکردند. پروژه‌هایی که بی‌بی‌سی، حتی یک‌خط راجع‌به آنها توضیح نداد و از عوامل آن سریال‌ها و فیلم‌ها نخواست تا پروژه را تعطیل کنند.

در روزهایی که آمریکا، به‌مانند روزهای نخست شیوع کرونا در ایران، دچار سردرگمی شده بود و ترامپ با عبارت «بیماری کوچک» سعی در کم‌اهمیت نشان دادن این بیماری داشت، «ارباب حلقه‌ها» همچنان مشغول فیلمبرداری بود. شهروندان و هنرمندان آمریکایی درحالی این اظهارات ترامپ را مورد تمسخر قرار می‌دادند که در سایه سکوت بنگاه‌های خبری چون بی‌بی‌سی و فاکس‌نیوز نمی‌دانستند چندین سریال، در همین زمانی که کرونا درحال درنوردیدن آنهاست، مشغول فیلمبرداری هستند.

آمازون نه‌تنها بعدها که کرونا در آمریکا قربانیان بیشتری گرفت، مجبور شد «ارباب حلقه‌ها» را متوقف کند، بلکه برای سایر تولیدات خود نیز چنین رویه‌ای را در پیش گرفت. تا جایی که به‌دور از هشدارها، پیش‌تولید «دستیار ندیمه» را به انتها رساند و درست در روزهای شروع فیلمبرداری این سریال در فروردین‌ماه بود که به‌نوعی مجبور شد تا با تصمیم ستاد کل مبارزه با کرونا ایالات متحده، تولید این سریال را برای مدتی کوتاه متوقف کند.

نتفلیکس هم در این زمینه، دست‌کمی از آمازون نداشت. وقتی که کرونا، در اروپا و آمریکا به‌مرز هشدار رسید، این کمپانی اعلام کرد که فرآیند تولید سریال محبوب «ویچر» را برای دو هفته به‌تاخیر می‌اندازد.

«لوکی»، درام «قدرت»، «وانداویژن» و حتی فیلم ابرقهرمانی «سامری» از دیگر پروژه‌های شاخصی بودند که در زمان توقف سایر فعالیت‌های سینمایی و تلویزیونی ایرانی، در اروپا و آمریکا، یا درحال فیلمبرداری بودند و یا مترصد کلید خوردن.

در روزهایی که اسپانیا پس از ایتالیا، در آتش کرونا می‌سوخت، خبرهایی مبنی‌بر آغاز فیلمبرداری «رقابت رسمی» با بازی «آنتونیو باندراس » و «پنه‌لوپه کروز»، رسانه‌ای شد. در آخرین روزهای اسفند، پیش‌تولید این پروژه به‌پایان رسید و قرار بود در فروردین‌ماه کلید بخورد که گویا یک فرجه دو تا سه هفته‌ای برای استارت آن درنظر گرفته شد و چه‌بسا که اکنون، کار فیلمبرداری این فیلم در روزهایی که اسپانیا با بیش از 400 کشته در روز مواجه است، شروع شده باشد.

نزدیک‌تر می‌آییم؛ به روسیه. آن‌هم در روزهایی که کرونا به یک‌باره در سرزمین تزارها شعله کشیده، آخرین پلان‌های فیلم مهم این کشور تصویربرداری شد. فیلمی که قرار است پاسخ محکمی به «چرنوبیل» آمریکایی باشد و پخش آن هم از اواخر 2020 در سینماهای این کشور آغاز می‌شود.

در تمام این پروژه‌های مشهور و ده‌ها و شاید صدها پروژه غیرمشهور دیگر که هم‌زمان با روزهای التهاب کرونایی در آمریکا و اروپایی در حال فیلمبرداری بود، بی‌بی‌سی در کجای این نقطه پرگار ایستاده بود؟ چرا این بنگاه خبرپراکنی بین‌المللی، حتی یک تیتر با محوریت خطر کرونایی شدن عوامل تولید این فیلم‌ها و سریال‌ها کار نکرد؟ یعنی بپذیریم که برای بی‌بی‌سی، نجات جان عوامل هنری ایرانی، بسیار باارزش‌تر از نجات جان هزاران هنرمند اروپایی و آمریکایی بوده؟!

به‌دنبال چند مخاطب بیشتر !

در فضای مجازی یک قاعده کلی وجود دارد که در بلبشوی وفور کانال‌ها و سایت‌های خبری پراکنده، برای اینکه بهتر دیده شوی و مخاطبان بیشتری را جذب کنی، یک خبر دروغ یا زرد را برجسته کن تا تعداد به‌اصطلاح «کلیک‌خور»هایت چند برابر شود! این یک قاعده کلی است که به‌دلیل نبود پیگرد قضایی سفت‌وسخت، به‌مرور زمان، کارایی خود را نیز نشان داده است. حالا گویا بی‌بی‌سی که روزگاری، قطب اول خبری جهان بود و پرستیژ قابل ستایشی در مقایسه با دیگر بنگاه‌های خبری جهان داشت، بدان روی آورده است.

این خودزنی‌ها با وجود تمامی حرارتی که این شبکه در آب و تاب دادن به‌مسائل در دوران کرونا به‌وجود می‌آورد، نهایتا به‌نفع شبکه اول و شبکه خبر تمام شد. شبکه اول، بیشترین تعداد مخاطب را برای سریال‌های «پایتخت 6» و «نون.خ» تجربه کرد و بخش خبری ساعت 14 به‌دلیل پیگیری مردم برای کسب اطلاعات کرونایی، رکورد بیشترین تعداد بیننده را از آن خود کرد. شبکه خبر هم به‌دلیل انتشار اخبار لحظه‌به‌لحظه این بیماری از ایران و سایر جهان، توانست به‌راحتی بی‌بی‌سی را آچمز کرده و رشد چندبرابری مخاطب را در اسفند تا اردیبهشت‌ماه تجربه کند.

حتی تجربه موفق تلویزیون در پوشش اخبار کرونایی و ارضای میل کسب اطلاع مردم از این بیماری سبب شد تا پوشش محکمی روی سوتی‌ها و ممیزی‌های اعصاب‌خردکن این رسانه در ایام نوروز گسترده شده و مخاطبان تا حدودی با این رسانه آشتی کنند. نهایت توفیق بی‌بی‌سی در همان روزهای ابتدایی اسفندماه بود که این شبکه نهایت تلاش خود را انجام داد تا تشویش مردم در برابر این بیماری را دوچندان کند. تلاش برای ارائه غلط اطلاعات این بیماری و البته القای این داده که آمارهای اعلامی توسط مقامات ایرانی با آمار واقعی تفاوت‌های فاحشی دارد، نهایت توفیق این شبکه در جلب مخاطب محدودش بود. حال آنکه خیلی زود این مکر به‌خودش برگشت، وقتی در کمتر از یک‌ماه خبر رسید که شمار قربانیان کرونا در انگلستان، خیلی بیشتر از آمارهای رسمی مقامات این کشور بوده و آنها در محاسبات خود، کشته‌شده‌های نهادهایی چون خانه سالمندان را به‌شمار نمی‌آورند! روسیاه‌تر اینکه بی‌بی‌سی، مردم ایران را برای فرار از کرونا به سرپیچی از فرامین ستاد ملی کرونا و رئیس‌جمهور کشورمان فرامی‌خواند غافل از اینکه نمی‌دانست مردم خودش، بیشترین تعداد مبتلا و قربانی را در قاره سبز خواهند داشت تا جایی که نخست‌وزیر کشورشان هم در اثر شدت این بیماری، تا یک‌قدمی مرگ می‌رود.

چقدر این دیالوگ شاهکار داریوش مهرجویی (هامون) اینجا به‌کار می‌آید که: «به کجا رسیدن؟ یک مشت سوسک و مورچه که دارن تو مرداب تکنیک دست‌وپا می‌زنن.»

 * نویسنده: مجتبی اردشیری، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰