
مطهری بهمراتب در تقریر، تبیین، موشکافی و دقتهای فلسفی از استاد خویش علامه طباطبایی فراتر رفته است و در عمق فلسفی نیز چیزی کمتر از استاد خویش ندارد.
مطهری و جایگاه اصول فلسفه و روش رئالیسم
به گزارش «فرهیختگان آنلاین» تاکنون کسی همانند مطهری به شیوایی و دقت فلسفه صدرا را تقریر نکرده است...» جمله فوق، سخن یکی از بهترین تقریرکنندگان حکمت متعالیه یعنی غلامحسین ابراهیمیدینانی است که به شیوایی گفتار فلسفی و رواننویسی شهره است. افرادی که با دینانی آشنا هستند، میدانند او بههمین سادگی سر تسلیم پیش فردی نمینهد و تواضع به خرج نمیدهد؛ خصوص آنکه خودش در آن فن استادی ماهر باشد. اما چقدر سخن دینانی در این باب صحیح است؟ به گمان حقیر صددرصد.
مطهری در تاریخ اندیشه فلسفی صدسال اخیر نظیر ندارد. هرچند گاهی برخی نظرات اجتماعی و فرهنگی مطهری، در عصر حاضر ممکن است ملائم طبع افراد نباشد و گاهی نیز اقوالی که وی به فیلسوفان مغربزمین منتسب میکند، ناصحیح است؛ اما این نظرات و اشکالات بههیچوجه برشأن فلسفی و عمق و دقت حکمی وی تاثیر نمیگذارد؛ علاوهبر اینکه همین نظرات وی در دوره خود نشاندهنده اوج روشنفکری و آزادمنشی یک مجتهد به حساب میآید.
مطهری بهمراتب در تقریر، تبیین، موشکافی و دقتهای فلسفی از استاد خویش علامه طباطبایی فراتر رفته است و در عمق فلسفی نیز چیزی کمتر از استاد خویش ندارد.
فاصله مطهری با دیگر شاگردان علامه طباطبایی در بعد حکمی و فلسفی بسیار زیاد است؛ آنقدر که شاید مقایسه در این باب چندان صحیح به نظر نرسد. فیالمثل تدریس همین مباحث حرکت جلد سوم اسفار مطهری را با دیگر شروح شاگردان علامه مقایسه کنید، کافی است تا به این تفاوت پی ببرید.
سخن در این باب فراوان است اما برای خارج نشدن از هدف این گفتار، برسیم به اصل مطلب:
اگر فردی از حقیر بپرسد ماحصل اندیشههای فیلسوفان مسلمان، در طول این چهارده قرن را در چه کتابی بیابم؟ پاسخم تنها یک کتاب است: «اصول فلسفه و روش رئالیسم».
اصول فلسفه و تعلیقات مطهری بر آن، منتهای سیر فلسفه اسلامی چهارده قرن گذشته و ابتدای سیر آینده این تفکر است. اگر کسی میخواهد فلسفه اسلامی را ادامه دهد، باید از همین کتاب و با آشنایی با اندیشههای مطهری سیر را آغاز کند. تعلیقات مطهری زبده آرای متفکران مسلمان و توانایی چالش این آرا با آرای فیلسوفان مغربزمین را بهخوبی نشان میدهد.
ایکاش این کتاب واو به واو در دانشگاه و حتی حوزه کاویده میشد و توسط متفکران معاصر خطبهخط تدریس، تحلیل و نقد میشد؛ تعلیقات مطهری در این کتاب ناب ناب است و به جرات میگویم هنوز جامعه فلسفی از عمق اندیشههای مطهری در این کتاب بیخبر است.
مطهری در این کتاب هنوز زنده است و با مخاطب خود وارد دیالکتیک و گفتوگو میشود؛ نقد میکند و نقد میشود؛ میگوید و میشنود...
ما با مهجور کردن این کتاب هم به فلسفهمان ظلم کردیم و هم به مطهری و استادش. امید آنکه این نوشته تلنگری باشد در جهت اهتمام و توجه دانشجویان و اساتید فلسفه به این کتاب.
به همه دانشجویان عزیز رشته فلسفه توصیه میکنم این کتاب را یکی از کتابهای بالینی خود قرار دهند؛ ضرر نخواهند دید.
* نویسنده : کرامتورزدار، مدرس دانشگاه تهران
مطالب پیشنهادی










