به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، الف نوشت: محمود کریمی که پیش از این نیز به دلیل حاشیه ای که در برخوردش با یکی از خودروهای عبوری در یکی از بزرگراهها پیش آمده بود در مرکز توجه رسانه ای قرار گرفته بود این بار حکایتی را نقل کرد که طی آن یک قمار باز در عالم مستی امام حسین (ع) را طرف قمار خود تصور میکند و بر اثر همین امر مورد عنایت آن امام هم قرار می گیرد و پس از توبه در شمار یکی از بزرگان معنوی و اخلاقی قرار میگیرد.
قصد نگارنده تایید یا تکذیب حکایت یاد شده نیست و فقط تاکیدی است بر اینکه داوری منصفانه در این باره حکم می کند که ابعاد مختلف این موضوع به درستی طرح و سپس تحلیل و نقد شود.
حقیقت آن است که نقل این دست از حکایت ها امر بی سابقه ای نیست و از قضا چه در مجالس مذهبی و چه در برنامههای تلویزیونی بسیار هم رایج و پر مشتری است بنابراین اگر نقدی وارد باشد اولا مختص مداح یاد شده نیست و ثانیا در صورتی که این داستان ها در تحلیل نهایی ریشه در واقعیت داشته باشد اساسا وارد هم نیست و ثالثا به بیان خود این مداح مشهور آنچه نقل شده «حکایت» بوده نه «روایت مذهبی».
حتی با اندکی مسامحه می توان گفت که موضوع واقعیت داشتن یا نداشتن در حکایت هایی که به «مثل» پهلو می زنند و در آن هدف اصلی، القای یک امر معنوی و اخلاقی است و در بیان آن نیز ذوق عرفانی به کار رفته اساسا چندان مسموع نیست و تا جایی که آن هدف اصلی ضربه نخورد و البته از حدود اخلاقی و شرعی نیز تجاوز نکند بی اشکال به نظر می رسد.
مثال مشهور این امر داستان های عرفانی عطار در تذکره الاولیاست که شامل داستان هایی خارق عادت درباره عرفاست که اگر بخواهیم موضوع سندیت داشتن و حقیقت داشتن آن حکایتها را با جدیتی که یک واقعه تاریخی را جستجو می کنیم دنبال کنیم نه تنها لطف و هدف اصلی آن حکایت ها را نادیده گرفته ایم بلکه چاره ای نداریم جز اینکه همگی آن ها غیر واقعی یا حتی دروغ و زاییده تخیلات عطار بدانیم.
جای دوری نرویم آیا مجموعه تلویزیونی مختار به دلیل تردید در وجود خارجی شخصیت کیان ایرانی مورد انتقاد و سوال قرار گرفت؟! آیا کسی از عبیده شرابخوار در این مجموعه پرسشی کرد. جمله مختار ( و در واقع جمله داود میرباقری) را در دیدار با عبیده به یاد داریم که می گفت: «من به پرسشی بی پاسخ رسیده ام عبیده. چطور می شود عشق به حسین را در دلی جای داد که آلوده به شراب است؟!»
نکته مهم تر که باز هم در توضیح مداح یاد شده به آن اشاره شد این است که در حکایت یاد شده تاکید می شود که فرد قمار باز در عالم مستی «تصور» می کند که طرف قمارش امام معصوم است و به جای ایشان نیز بازی می کند. از این موضوع نمی توان نتیجه گرفت که راوی این حکایت فعل خلاف شرعی را به امام معصوم نسبت داده چون اساسا چنین فعلی در عالم واقع رخ نداده است. آنچه رخ داده اثر حضور امام معصوم در عالم درونی و خیالی فردی است که البته مستعد هدایت است. اگر بپذیریم که راه های هدایت گوناگون است و بسته به شخصیت و استعداد افراد تغییر می کند چرا باید از این امر برآشفته شد که گوش قمار بازی مست را هم با تکیه بر مفاهیم و آموخته های خودش بگیرند و به قول مولوی کش کشانش ببرند؟!
از این هم که بگذریم چنین دستگیریها و میناگریهای معنوی از آن مامان معصوم چرا باید مایه تعجب باشد؟
به نظر می رسد همچون همیشه در نقدهایی که در فضای مجازی یا در میان افکارعمومی در باره موضوعی مطرح می شود پیش از آنکه موضوع درست طرح شود افکار عمومی برخی تحت تاثیر برخی هیجان ها و اغراض دیگر قرار می گیرد که نه فقط ممکن است در حق فرد مورد انتقاد بی انصافی صورت بگیرد بلکه بعضا توجهات را از نقدهای وارد و به حق دیگری که ممکن است به فرد مورد نظر وارد باشد منحرف میکند.