به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، از قدیم میان ایرانیان مثلی وجود داشت که میگفت: «وقتی باران ببارد، ترکهای زمین معلوم میشوند». بحران کرونا هم که اینروزها تمام جهان را بهخود درگیر کردهاست، میتواند در این ضربالمثل، به باران تشبیه شود؛ بارانی که با بارش خود تمام کاستیها و نقصهای بخشهای مختلف یک جامعه را نشان میدهد. درست صد سال پس از پاندومی آنفلوآنزا که ۵۰ میلیون نفر را در دنیا کشت، باز هم ویروسی تقریبا از همان خانواده به نام کرونا شیوع پیدا کرده و جهان را در شوک و وحشت فرو برده است؛ اما این بار بشر تصمیم گرفت اجازه ندهد که اتفاقی به تلخی گذشته تکرار شود. با این حساب، قوانین سختگیرانهای برای قرنطینه عمومی مردم در سراسر جهان وضع شد. بدون شک برای اینکه بتوانیم مردم را در خانهها نگه داریم، غیر از رفع چالشهای اقتصادی که بر اثر کسادی کسبوکارها ایجاد میشوند، احتیاج به پدیدآوردن سرگرمیهای داخل منازل در ابعادی بسیار گستردهتر از قبل احساس میشود.
میگفتند که کرونا بچهها را مبتلا نمیکند یا کمتر مبتلا میکند؛ اما اگر اقداماتی برای در خانه ماندن کودکان و نوجوانان انجام بدهیم، یعنی بهتر توانستهایم بزرگترها را هم در خانه نگه داریم. نیاز ما به محصولات فرهنگی در حوزه کودکونوجوان در ایام بحران کرونا و قرنطینه چندبرابر شدهاست؛ اما بحثهای قدیمی درباره اینکه چرا تولیدات فیلم و سریال کودکونوجوان در حوزههای مختلف فرهنگی ایران آنقدر کم شدهاند، این بار خودش را جدیتر نشان داد و ما به همان ضربالمثلی که اجدادمان میگفتند رسیدهایم؛ «وقتی باران ببارد، ترکهای زمین معلوم میشوند.»
تلویزیون پابلیک و VODها بهترین مجاری برای عرضه محصولات فرهنگی و تفریحی خانوادهها در چنین شرایطی هستند؛ اما بهنظر میرسد نیاز جامعه آنطور که شایسته و بایسته است تامین نشده است. شاید دوران قرنطینه زمان مناسبی برای تولید آثار سینمایی در حوزههای مختلف ازجمله کودک و نوجوان نباشد، اما زمان مناسبی برای بررسی ضعفها و قوتهای ماست. حال در چنین شرایطی باید پرسید آیا قالبهایی مثل تلویزیون و VOD توانستهاند تولیدات مناسبی را در ژانر کودک و نوجوان برای در خانه ماندن بچهها در ایام کرونا و قرنطینه داشته باشند؟ آیا مسئولان فرهنگی، سینماگران و نهادهای متولی حوزه فرهنگ و هنر توانستهاند از فرصت اکران دیجیتال و اینترنتی در پدیده نوظهور VOD برای نمایش فیلم و سریال تلویزیونی در ژانر کودک و نوجوان استفاده کنند؟ یا حتی از این فرصت برای تولید محتوای کودک و نوجوان در عرصه آنلاین و دیجیتال بهجای عرضه این محتواها در اکران پرترافیک ایران بهرهمند شوند؟
چهاندازه از این تولیدات توانستهاند کودکان و نوجوانان ما را بههمراه بزرگسالان به تماشای خود جذب کنند؟ و بحث اصلی و همیشگی این است که چرا و چطور ساخت و تولید محتوا در قالبهای فیلم، سریال، تلهفیلم و برنامه تلویزیونی، در ژانر کودکونوجوان، با بیتوجهی سینماگران همراه بوده است؟ آیا نبود یک نهاد متولی در تولید فیلم و سریال کودکونوجوان میتواند دلیل عمدهای برای این کمکاریها باشد که بهویژه در شرایط بحرانی کرونا و قرنطینه، خودش را بیشتر نشان میدهد؟
اینها سوالاتی هستند که در گفتوگو با سه نفر از فعالان حوزه کودکونوجوان مطرح کردهایم. اولین گفتوگو با کامبوزیا پرتوی، فیلمنامهنویس و کارگردان انجام شده است. او که یکی از بازماندههای نسل طلایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است، کار حرفهایاش را سال 1366 با فیلم تحسینشده «ماهی» در ژانر کودکونوجوان شروع کرد. پرتوی پس از آن تعدادی از خاطرهسازترین فیلمهای کودکونوجوان ایرانی ازجمله «گلنار» و «گربه آوازهخوان» را کارگردانی کرد و در دهههای بعد نویسنده فیلمنامههای مشهوری در حوزه نوجوانان مثل «من ترانه 15 سال دارم» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» بود. فرزاد اژدری کارگردان دیگری است که در اینباره با ما گفتوگو کرد. او تابهحال سه فیلم سلام بر فرشتگان(۱۳۸۹)، عملیات مهدکودک(۱۳۹۱) و وروجکها(۱۳۹۳) را کارگردانی کرده که هر سه در حوزه کودک هستند. نادره ترکمانی که پیش از این کارگردانی و نویسندگی آثاری چون «گورداله و عمهغوله» و «خاله سوسکه» را در کارنامه داشته است و سال گذشته خبر از انجام مراحل تولید فیلم «حسنکچل» به کارگردانی او منتشر شد، فیلمساز دیگری است که به این پرسشها پاسخ داد. ترکمانی همچنین یکی از اعضای «مرکز توسعه سینمای کودک و نوجوان» در بنیاد سینمایی فارابی و دارای سابقه داوری و عضویت در هیات انتخاب جشنواره فیلم کودک در دورههای مختلف است.
نادره ترکمانی: جریانی را قرق کرده، مانع تولید فیلمهای کودک است
بهنظر شما در ایام قرنطینه یعنی از زمانی که بحران کرونا وارد ایران شد و قرار شد تمام مردم در خانهها قرنطینه شوند، تولیدات مناسبی داشتیم که بتوانیم اوقات فراغت فرزندانمان را پر کرده و آنها را مجبور کنیم که در خانه بمانند؟
تقریبا سه ماهی از ورود بحران کرونا در ایران میگذرد؛ اما نمیدانم تلویزیون برای کودکونوجوان چه برنامهای را در نظر گرفته که متفاوت باشد و بتواند ایام مفرح، جذاب، تاثیرگذار و آموزشدهندهای را برایشان در خانه فراهم کند. سینما هم بهدلیل شرایط کرونا تعطیل شده و همکاران من همانند هرسال درصدد تولید آثاری در سینمای کودکونوجوان هستند ولی متاسفانه به دلیل تعطیلی سینماها بهطور کلی ارتباط مقوله سینما با کودکانونوجوانان قطع شده، مگر اینکه آثاری که ازطریق VOD منتشر میشوند را دراختیار کودکونوجوان قرار بدهند؛ اما فکر میکنم یکی از قالبهایی که رسالت جدیتری در تولید محتوای کودکونوجوان برای این ایام دارد، صداوسیما است.
اتفاقی که باید در ایام کرونا میافتاد، تغییر نگرش نسبت به تولید فیلم و سریال ژانر کودکونوجوان ازطریق تلویزیون بود؛ یعنی رسانه ملی باید با یک نگاه بازتر، شفافتر، ملایمتر و دوستانهتر عمل کند. نگاه خصمانه، کنترلگرانه و سانسوری به سینما که این روزها شاهد آن هستیم را کنار بگذارد و آثار سینمای کودکونوجوان را با دست همکاری، همیاری و همسویی برای شاد کردن بچهها جذب یا خریداری کند یا به هر نحوی از طریق این رسانه برای مردم نمایش دهد.
اگر تلویزیون سیاست خاص و مشخصی را برای جذب آثار سینمایی تولیدشده در طول این چندین سال در پیش بگیرد و بتواند آثاری که در طول این سالها برای کودکونوجوانان ساخته شده، جذب و خریداری کند و نمایش دهد، نشاندهنده تغییر نگرش در صداوسیما است. در طول این مدت که تلویزیون بهخاطر شرایط کرونا برنامههایی را تنظیم میکند، غیر از اطلاعرسانی برای کرونا و تاکید روی مؤلفههایی که از فشار عصبی و روحی خانوادهها کم میکند، باید به بچهها هم توجه کند. باید آموزش بدهیم که بچهها درس بخوانند و تفریح خود را داشته باشند. کسانی که در این عرصه فعالیت میکنند، به طرق مختلف تلاش میکنند تا بچهها فشار روحی زیادی را تحمل نکنند و در این مورد، صداوسیما بیشترین وظیفه را برعهده دارد. صداوسیما باید با شیوع جریان کرونا با تدبیر، برای نمایش آثاری که شیرین، مفرح و تاثیرگذار است، برنامه داشته باشد تا اوقات فراغت کودکان را بهدرستی پر کند.
برنامههای پخششده از تلویزیون هیچکدام برای بچهها مناسب نبوده و مخاطبان هیچیک از برنامهها کودکونوجوان نیستند. تولیدات زیادی از آثار کودکونوجوان در اشکال متعدد و با اهداف مختلف وجود دارد که میتوانند کودکان و نوجوانان را سرگرم کنند؛ اما چرا صداوسیما به سمت خریداری این آثار نمیرود و دست وفاق به سمت سینماگران کودک دراز نمیکند؟ این امر، موجب میشود تولید محتوای مناسبی در رسانه ملی نداشته باشیم و این ظلم به تمام بچههای امروز ما و نوجوانان و جوانان آینده ما خواهد بود.
در تمام این سالها نقدهای زیادی به تلویزیون و سینما و نسبتشان به تولید آثار کودکونوجوان وارد شده است. این روزها نیز با پدیدهای چون VODها طرف هستیم. فکر میکنید امکان VOD برای اکران دیجیتال آثار کودکونوجوان مناسب است یا خیر؟
عرضه محتوا در ژانر کودکونوجوان در سه قالب است که یکی از آنها، سینما است، دیگری شبکه نمایش خانگی که میتواند تولیدات سریالهای خانگی و تلهفیلمهای مناسب کودکونوجوان را در دل خود جای دهد و دیگری هم تلویزیون است که میتواند هر دو گونه را اعم از آثار سینمایی، سریال و تلهفیلمهای مناسب کودکان و نوجوانان داشته باشد. این چندگانگی در تلویزیون نمود بیشتری دارد. از نظر من، VOD فرصت و امکان بسیار خوبی برای معرفی آثار سینمای کودکونوجوان به مخاطبان است.
VODها میتوانند ارائهدهنده آثار ویژه مخاطبان در گروههای سنی متعدد باشند، بهویژه در شرایطی چون کرونا که قرنطینه هستیم و برای رفتن به سالن سینما محدودیت وجود دارد. اصولاً VOD در این شرایط میتواند جریانسازی کند؛ چراکه تمایل خانوادهها به تماشای فیلم بیش از کتاب خواندن است و افراد وقت خود را با تماشای آثار سینمایی و سریالهایی از همین VOD ها پر کردهاند. VODها خیلی خوب میتوانند در شرایط کرونا یا حتی شرایط عادی جامعه کمککننده و تاثیرگذار باشند و این شرایط نیز فرصت خوبی برای بروز فعالیت این پدیده نوظهور است تا بتواند آثاری را برای مخاطبان کودکونوجوان که حدود 13 میلیون نفر از جامعه را در بر میگیرند، نمایش دهند.
آیا خود VODها هم میتوانند نقش تولید محتوا در ژانر کودکونوجوان داشته باشند؟
البته که باید به این سمت بروند. توصیه من به VODها هم این است که به تولید محتوای فیلم و سریال در ژانر کودکونوجوان توجه ویژهای داشته باشند و اگر براساس نیازسنجی از مخاطب، فعالیت کنند، قطعا با استقبال و بازگشت سرمایه و البته ارائه یک کار فرهنگی آبرومند مواجه خواهند شد.
اتفاقاً کرونا موجب شد تا تجربیات جدیدی در عرصه ارائه فیلم ایجاد شود. یکی از آنها اکران اینترنتی فیلم خروج بود که برای عوامل و سرمایهگذار فیلم هم سودمند بود و مخاطب هم از تماشای اثر لذت برد. این فعالیت میتواند تبدیل به یک جریان ادامهدار شود و در آینده شاهد اکران اینترنتی آثار بیشتری باشیم. از نظر من، با توجه به سخت شدن مسیر تولید در ایام کرونا و فیلمبرداری در لوکیشنهای متعدد، چهبسا امکان دارد که بتوانیم تولیدات انیمیشنی مناسبی در قالب VODداشتهباشیم؛ چراکه امکان تولید، بهویژه در ژانر کودکونوجوان، بسیار مهیا و آسان است و میتواند تولیدات کمخطر و بهداشتی را در پی داشته باشد.
در بررسی ریشهایتر، چرا اهالی سینما و تلویزیون کمتر به ژانر کودکونوجوان توجه میکنند؟ درصورتیکه در خارج از ایران چرخه اصلی سینما را ژانر کودکونوجوان میچرخاند و بیشترین سود را همین ژانر به همراه دارد.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سالیان پیش در عرصه سینمای کودکونوجوان فعال بود اما الان چندین سال است فعالیت چندانی ندارد و اخیراً در یکی دو فیلم مشارکت کرد. بنیاد فارابی که بخش کودک دارد یکی از متولیان اصلی حمایت از آثار سینمای کودکونوجوان است. تقریباً میتوان گفت 80 درصد آثاری که در طول این سالها تولید شده، به نحوی حمایت بنیاد فارابی در بخش کودک را داشته است؛ اینکه چرا در سینما این رغبت برای سرمایهگذاران و فیلمسازان کمتر است، باید گفت که جریانی در کشور ما هست که سینما را قرق کرده است. جریانی که با یکسری کمدیهای خیلی عامهپسند، سینما را تسخیر کرده و سرمایهداران و تهیهکنندگان به تولید این گونه آثار ترغیب شدند؛ چراکه برگشت سرمایه سریعتر، جدیتر و قطعیتر اتفاق میافتاد. این ترس از پرداختن به سینمای کودک باعث شد حتی سینمادارانی که به ستارههای فیلمها توجه میکردند، رغبتی به اکران آثار کودک که در آنها ستارههای بازیگری حضور داشتند هم پیدا نکنند، درصورتیکه در تولید فیلم و سریال برای این ژانر نیازی به چهرههای شناختهشده نیست.
پخشکننده هم همین طور است و این یک نوع شکست سرمایه برای سرمایهگذاران بهوجود خواهد آورد که همگی موجب شده سینمای کودکونوجوان مورد اقبال قرار نگیرد. درحالیکه آثاری را نیز در این نوع ژانر شاهد بودیم که توانستهاند فتح گیشه کنند؛ مثلا «مدرسه موشها» و «کلاه قرمزی». این آثار در دوران خود و سالهایی که روی اکران بودند توانستند رکورد بشکنند. اگر مروری به فروش آثار در سالهای متعدد داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که سینمای کودک، در گذشته نهچندان دور ما، بارها توانسته رکوردشکنی کند اما مسائل ذکر شده، میان تهیهکنندگان، سینماداران، سرمایهگذاران و پخشکنندگان فیلم ترس و واهمه ایجاد میکند.
از نظر من، باید در هر شرایطی از تمام گونههای سینما بهویژه ژانر کودکونوجوان حمایت شود؛ چراکه کار کردن در این حوزه یک حرکت فرهنگی و جریانساز است و ما در آینده با کودکان و نوجوانانی مواجه هستیم که آینده مملکت را میسازند؛ بههمین دلیل، متمرکز شدن بر شیوههای تولید، پخش، ارائه، اکران روی پردههای سینما، نمایش آثار در تلویزیون، خریداری و یا سرمایهگذاری VODها در این عرصه میتواند جریان جدی فرهنگی ایجاد کند و سرمایهگذاری مثبتی برای فرزندان این مملکت خواهد بود.
از نظر شما چرا تولید فیلم و سریال در ژانر کودکونوجوان بهگونهای نیست که کودکان با خانواده به تماشای آن بنشینند؟
بهطور کلی اگر فیلمی در حوزه سینمای کودکونوجوان ساخته میشود، میتواند فیلم خانوادگی باشد. اگر تولید فیلم برای کودکان و نوجوانان و خانواده تحت عنوان فیلم خانوادگی انجام شود، خانواده در کنار فرزندان از دیدن فیلم بر پرده سینما لذت میبرند؛ اما اگر فیلم صرفا ویژه کودکان باشد و دیگر اعضای خانواده نتوانند به تماشای اثر بنشینند، شکست سرمایه را بهدنبال داشته و یک آسیب جدی در تولید فیلم و سریال ژانر کودکونوجوان است.
در مرکز توسعه سینمای کودکونوجوان (از نهادهای وابسته به بنیاد فارابی که سال 1397 تاسیس شد) تمرکز ما بر این است که تولید فیلم کودکونوجوان صرفا یک فیلم اختصاصی برای کودک و یا بزرگسال نباشد؛ بلکه تمام خانواده را سرگرم کند و اگر به این درجه از تولید فیلم برسیم، از لحاظ تجاری نیز به سود رسیدهایم.
کامبوزیا پرتوی: شوک کرونا برای سینمای کودک یک فرصت است
آقای پرتوی! بهعنوان یک پیشکسوت حوزه سینما که دارای سابقه قابل توجهی در این زمینه است، فکر میکنید بحران کرونا چه تاثیری روی سینمای کشور ما خواهد گذاشت؟
تمام اینها یک فرصت است؛ مثلاً بعد از جنگهای جهانی اول و دوم، اروپا بهترین فرصت را برای درگیری در تفکرات فلسفی نسبت به رویدادهای پیشآمده در همان روزگار پیدا کرد و تفکرات فلسفی خوبی برای انسان در آن شرایط مطرح شد. وقتی یک انقلاب و جنبش مردمی در یک گوشه دیگر جهان و در کشوری مثل ایران اتفاق افتاد، باعث شد فیلسوفی مثل میشل فوکو بتواند چند نظریه فلسفی مطرح کند. پس هر بحرانی میتواند فرصتی برای مطرح کردن و بهروز کردن افکار عامه مردم باشد و کرونا هم میتواند همینطور موجب بهروزکردن افکار عمومی در ابعاد مختلف باشد.
در این ایام بیشتر متوجه شدهایم که در کار کودک کمکاری داشتهایم. چون لازم بود کودکان را با تماشای محصولات متناسب با سن خودشان، در خانه نگه داریم. فکر میکنید چرا تولید محتوای ژانر کودکونوجوان در قالبهای تلویزیون، سینما و VOD کم بوده و آنطور که بایدوشاید به ساخت فیلم و سریال در این ژانر توجه نمیشود؟ آیا نبود متولی خاصی برای این حوزه علت اصلی این اتفاق است؟
هنوز نیاز به تولید محتوا در این ژانر را احساس نکردهایم. بچهها برای ما اولویت جدی نبودهاند؛ اگر بخواهم دوران کودکی خودم را با دوران کودکی بچههایم مقایسه کنم، زمین تا آسمان متفاوت است. اگر آن زمان مسائل و نیازهای کودکان را جدی میگرفتند، اکنون نیز آنها طور دیگری با کودکان و نوجوانان امروز برخورد میکردند.
از نظر شما تولید محتوای ما در ژانر کودکونوجوان و در قالبهای فیلم و سریال، آیا توانسته در این سالها برای نسلهای بعدیمان براساس فرهنگ و تاریخ این کشور خاطرهسازی کند؟
ما فرصتهای اینچنینی را غنیمت نمیشماریم و پیش نمیآوریم. همه اینها میتوانند فرصت باشند. درحال حاضر با یک سیستم کهنه و قدیمی بهنام سیستم چرخه تولید و پخش فیلم مواجه هستیم. تصور کنید زمانی که قرار بود سینما در برابر تلویزیون قرار گیرد، برای سینما چه اتفاقی افتاد و چه تکاملی پیدا کرد؟ در دوران کرونا هم چند نظریه درباره فرصت VOD منتشر شد، آیا از این فرصت استفاده شد؟ نه، حتی اگر سعی در استفاده از این فرصت هم شد، نوعی ریسک فردی بعضی افراد بوده است. در قدیم دو سینمای خوب در تهران داشتیم، دو سینمای اصولی و مطابق با سیستم جهانی؛ سینماهایی بهنامهای «دیاموند» و «شهر فرنگ» در آن زمان که جهان، سینما را بهعنوان صنعت پذیرفته بود، کوچکترین تغییری که باید در سینمای ایران هم رخ میداد، صنعتی برخورد کردن با پدیده سینما بود. همینجا میشود دید تغییراتی که در سینما رخ داد، چه فرصتهایی را برای مردم سایر نقاط دنیا پیش آورد. سال 1974 مارک رابسون فیلمی به نام «زمینلرزه» ساخته بود. ازآنجاکه دنیا سینما را بهعنوان صنعت پذیرفته بود، در ایران هم حاضر شدند به یکسری تحولات تن بدهند. مثلا ما مدتی میدیدیم که سینما دیاموند تعطیل است. بعد فهمیدیم در این مدت داشتهاند سینما را طوری پیریزی میکردند که هنگام نمایش همین فیلم «زمینلرزه»، صندلیها بلرزد و حس زلزله به تماشاچی القا شود. ببینید مساله تا این اندازه مهم بوده است. همیشه تغییر سیستم اهمیت داشته است. وقتی صداهای مختلف جدید وارد سینما شد، هر بار برای اینکه مردم را به این سیستم و صنعت نزدیک کنند، برای مدتی سینما را تعطیل میکردند تا سیستم را بهروزرسانی کنند؛ چون در جهان، نه فقط در ایران، سینما صنعت محسوب میشد. پس بهروز نگه داشتن مردم، شرط اصلی برای بقای سینماست. کرونا هم به نظر من فرصتی برای جا انداختن مساله VOD بود.
تا چند سال پیش فقط تلویزیون و سینما بهعنوان دو قالب اصلی برای عرضه فیلم و سریال فعال بودند. وقتی هم ایراد میگرفتند چرا سینما در ژانر کودکونوجوان فیلمی ندارد، بیشتر سینماگران مطرح میگفتند کسی به اکران این نوع فیلمها رغبت ندارد و به این فیلمها سالن یا پرده نمایش اختصاص نمیدهند.
الان هم همین طور است...
از طرف دیگر وقتی از تلویزیون سوال میشود چرا فیلم و سریال در این ژانر نمیسازد، میگویند تلویزیون بودجه ندارد یا ممکن است کارگردانها بگویند در آنجا فیلم و سریال را سانسور میکنند. پس از چند سال که VODها به ایران آمدند، در همین اواخر موفقیت فیلم «خروج» را بهعنوان اولین فیلم در این قالب دیدیم. فکر میکنید VODها امکانی برای اکران دیجیتال آثار کودکونوجوان باشند؟
بهتر است با اتفاقی که در این مورد برای خودم پیش آمده شروع کنم؛ چند روز پیش، یکی از دوستانم از آلمان تماس گرفت و درباره حق امتیاز پخش اولین فیلم من؛ «ماهی» که برنده فیلم کودک سال 1990 یا 1991 برلین بود، صحبت کرد. آنها میخواستند حق امتیاز پخش را بگیرند تا در VOD نمایش دهند. البته نه فقط فیلم من، بلکه میخواستند فیلمهای موفق دهه 80 میلادی (تقریبا دهه 60 شمسی) سینمای ایران را نمایش بدهند؛ یعنی آلمان توانستهاست این موقعیت را برای خود به فرصت مبدل کند و مرور نوعی از سینما را برای مردم خود داشته باشد. من خیلی فکر کردم که چرا فیلم ماهی انتخاب شده تا بالاخره فهمیدم یکی از پیامهای فیلم «ماهی» این بود که بحث دشمن مشترک را بیان میکرد؛ دشمن مشترکی بهنام کرونا که امروزه همه با آن درگیر هستیم و این بحران تبدیل به دشمن مشترک تمام کشورها شده است. آلمان این فیلم را دوباره پخش میکند چراکه اینروزها چیزی بهنام دشمن مشترک در جامعه رواج پیدا کرده است و در این روزهای کرونایی بچهها به تماشای فیلمهایی همچون «ماهی»، «کلید» یا فیلم «خانه دوست کجاست» نیاز دارند.
فکر میکنید چرا این اتفاقات در ایران رخ نمیدهد؟ اصرار داریم سریالی همچون پایتخت نمایش داده شود تا مردم در خانه بمانند اما چرا نسبت به مساله کودکونوجوان در زمان کرونا که کودکان زمان بیشتری را در خانه سپری میکنند، این قدر بیتوجه هستیم؟ چه راهکاری برای رفع این بیتوجهی وجود دارد؟
وقتی که مسئولان فرهنگی بهرغم شرایط بحرانی کرونا، به تولید محتوا در ژانر کودکونوجوان احساس نیاز پیدا نکردهاند، پس باید چنین شرایطی را طبیعی دانست. وقتی که تولید چنین فیلمهایی نیاز شود، این مساله هم حل خواهد شد. در گذشته که مسئولان فرهنگی به ساخت و تولید این فیلمها همانطور که در تمام نقاط جهان مرسوم بود، احساس نیاز کرده بودند، دوران طلایی خوبی برای سینمای ایران و بخش فرهنگی جامعه ایران شکل گرفت؛ اما حالا این نیاز احساس نمیشود و اگر بازهم این نیاز توسط مسئولان حس شود، این نوع سینما دوباره شروع به فعالیتهای مکرر خود کرده و پا میگیرد. یک مساله این است که سینماهای کمتری برای نمایش این آثار وجود دارد؛ اما این یک مشکل قابل حل است، همانطور که در دهه 80 میلادی حل شد و سینماهایی را برای نمایش این ژانر اختصاص دادند؛ چراکه سینماداران به این نتیجه رسیدند که خانواده به این نوع فیلمها نیاز دارد و برای تولید و ساخت فیلم کودکونوجوان با رغبت فعالیت کردند. حالا هم میتواند همینطور شود.
البته قدری دشوار است باور کنیم رغبت کافی برای فیلمسازی در ژانر کودکونوجوان بین سینماگران ما هم وجود داشته باشد.
در این ایام هم رغبت به تولید فیلم و سریال ژانر کودکونوجوان در میان سینماگران ما وجود دارد؛ اما مساله این است که سرمایهگذار باید حمایتی از نهادهای متولی احساس کند تا برای تولید این نوع آثار دست بهکار شود؛ وگرنه کارگردان و نویسنده این ژانر که خودش کارش را انجام میدهد و این سرمایهگذار است که باید برای تولید این آثار حمایت شود.
VODهای ایرانی تابهحال بیشتر نقش عرضهکننده فیلم و سریال را داشتند و هیچوقت پیش نیامده که در حوزه کودک نقش تولیدکننده به خود بگیرند، از نظر شما آیا آنها میتوانند بهعنوان تولیدکننده فیلم و سریال در ژانر کودکونوجوان فعال باشند؟
من به شروع این فعالیت بسیار امیدوارم. یک زمان در کشور چیزی به نام سریال خانگی وجود نداشت؛ اما وقتی تلویزیون نتوانست نیاز جامعه را برطرف کند، این مساله شروع شد. چه کسی تصور میکرد که یک سرمایهگذار برای سریال خانگی سرمایهگذاری کند؟ چون نیاز به این مساله احساس شد، تماشای فیلم و سریال هم در این قالب اوج گرفت. حالا باید دید مسئولان فرهنگی چه برنامهریزیای برای VOD میکنند که از آن حمایت کنند؛ چراکه به این موضوع احساس نیاز وجود دارد.
فکر میکنید امکانپذیر هست در شرایط کرونا هم بتوانیم تولید محتوا داشته باشیم؟
همانطور که قبلا مثال زدم، دوستان آلمانی برای اینکه خوراک VODهای خود را تامین کنند، از فیلمهای ایرانی استفاده کردند؛ چراکه ما در سینمای دهه 80 (سینمای دهه 60 شمسی) که سینمای محتوا بود، حرفی برای کودکان و برای جهان داشتیم. آن حرفها به حدی بزرگ بودند که مخاطبان جهانی فیلمهای ما احساس میکنند شاید بتوان دوباره این حرفها را بیان کرد.
فرزاد اژدری: سریالسازی برای کودک متولی ندارد
بهنظر شما آیا در ایامی که بحران کرونا وارد ایران شد و قرار شد تمام مردم در خانهها قرنطینه شوند، ما محصولات مناسبی داشتیم که بتوانیم اوقات فراغت فرزندانمان را پر کنیم و آنها را راضی کنیم که در خانه بمانند؟
فکر میکنم ماجرای بیماری کرونا همه را در هر زمینهای غافلگیر کرد؛ مخصوصاً در زمینه تولید، حالا چه بخش تولیدات ایرانی باشد و چه جهانی. قطعاً هنوز همه از ظرفیتهای محصولاتی استفاده میکنند که قبل از قرنطینه و قبل از حضور کرونا بر کره زمین تولید شده بود، ولی بهصورت کاملاً مشخص در ایران شاهد هستیم که حجم تولیدات و فیلمها و سریالهایی که برای قشر کودکونوجوان ساخته میشود، بهشدت کاهش یافته است؛ چراکه کسی به شیوع این ویروس و بحران فکر نمیکرد.
نمیدانم باید گفت این مساله خوب یا بد است؛ اما باید منتظر شد و دید که چه اتفاقی میافتد، چون تولید یک فیلم و سریال چیزی نیست که بتوان در خانه انجام داد یا حتی بهصورت آنلاین انجام شود و همانند درس مدرسه و سامانه شاد نیست. باید به مسائلی که هنگام دور هم جمع شدن و با هم فیلم و سریال ساختن به وجود میآید، توجه شود و بعد تولیدات تدوین و ارائه شوند. فکر میکنم بیشترین سودی که تولیدکنندگان در این ایام داشتند، براساس VOD، نمایش خانگی و اینترنت و نمایش فیلمها و سریالها بر بستر اینترنت بود. دوستانی که این پلتفرمها را داشتند، بیشتر استفاده کردند ولی باز هم آنها نیازمند تولید سریال، فیلم و محتوا هستند. بههرحال این ویروس چیزی است که به همه جوانب مخصوصاً بخش هنری ضربه وارد کرده است.
همانطور که به VOD اشاره کردید، در ایران تابهحال VODها بیشتر بحث عرضه فیلم و سریال را برعهده داشتند، یعنی هیچگاه شاهد نبودیم که VODهای ایرانی بخواهند در حوزه کودکونوجوان تولید محتوا داشته باشند. نتفلیکس از یک جایی به بعد یکسری فیلم برای کودکان تولید کرد. دیزنیپلاس که اخیرا افتتاح شده تا با نتفیلیکس رقابت کند، اساسا روی کار کودک متمرکز شده است. یعنی اینها از پیشتولید اثر همراه بودند و حمایت کردند، نه اینکه صرفا حق پخش را بخرند و کار را عرضه کنند. فکر میکنید VODها در ایران هم میتوانند تولید محتوای کودکونوجوان را برعهده بگیرند؟
الان شاید بیش از یک سال و نیم باشد که VODها یا پلتفرمهایی که پخشکننده فیلم و محتوا هستند، فیلم و سریال میسازند و تولید دارند. مثلا سریالهایی که اعلام میشود فقط از فلان پلتفرم میتوانیم ببینیم، تولیدات خودشان است. برای همین، مدتی است که در این پدیده نوظهور تولید محتوا اتفاق افتاده است. اینکه فیلم و سریالهایی در حوزه کودکونوجوان تولید شود، هنوز برای تولیدکنندگان قدری محل اشکال است، چون نمیدانند کودکان و نوجوانان را با چه شکل و شمایلی جذب کنند؛ اما کسی که این کار را آغاز کند، بدون شک با استقبال فراوانی حتی بیش از تولید محتوا برای بزرگسالان مواجه میشود؛ چراکه مصرف محصولات سرگرمی توسط کودکان و نوجوانان ما از نظر آماری بسیار بالا است و اوقات فراغت آنها پای اینترنت و موبایل صرف میشود؛ پس چهبهتر که سینماگران ما از این فرصت و خلأ بهوجودآمده، در VODها استفاده کنند و مناسب با شرایط قرنطینه، فیلمها و سریالهایی تولید کنند که تماشاچی بیشتر میپسندد. خودمان فیلمها و سریالها یا آثاری را تولید کنیم که تماشاچیپسندتر باشند و به همین ترتیب میتوان به تعداد زیادی از انیمیشنها یا فیلمهای کودک دنیا اشاره کرد که در همین مدت دوبله شده و بر فضاهای VOD قرار گرفته است. از نظر من قشر کودکونوجوان بسیار از این طرح استقبال خواهند کرد.
چرا در ساخت فیلم و سریال آنطور که باید و شاید به بحث کودکونوجوان توجه نمیشود؟ درصورتیکه در کل جهان سینمای کودک چرخ صنعت سینما را میچرخاند؟ آیا بهدلیل فقدان نهاد متولی در تولید محتوا فیلم و سریال در این ژانر است؟
یک دلیل این است که الان بحث VOD بحث جوانی برای کشور ما است و شاید در 5-4 سال اخیر جدی شده، حتی تا چند وقت پیش تلویزیون هم به مقابله با بحث تولید محتوا برای VODها میپرداخت و درگیریهایی بهصورت کاملاً جدی و مخفیانه با تولید محتوا و آثار وجود دارد که باید در زمان تصویب قانون اساسی در آن ذکر میشد.
هنگام تصویب قانون، این حق به تلویزیون رسمی کشور داده شد و خب قطعاً در آن زمان تنها مرجع تولید رسمی ویدئو در کشور تلویزیون بود؛ اما حالا با توجه به ظهور اینترنت و رایانه، ملزومات جدیدی در این بحث احساس شده و در 4-3 سال اخیر، خود این پلتفرمها به تولید فیلم پرداختهاند. اما اینکه چرا در حوزه کودکونوجوان کار نمیکنند، اینطور نیست که متولی خاصی داشته باشد. بسیاری از این سازمانها و نهادهای فعلی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یا حتی بخش انیمیشن مرکز گسترش، هنروتجربه یا مراکزی از این دست، در دستورالعمل خود و در اساسنامهشان چنین چیزی را همانند تلویزیون لحاظ نکردهاند که میتوانند سریال هم بسازند.
آنها اگر بخواهند این کار را انجام دهند، شاید با منع قانونی و ایراد اساسی اساسنامه مواجه شوند و قانون آنها را از انجام این کار منع کند، پس حتما باید یک بازنگری در قانون اتفاق بیفتد. اغلب این متولیان که بحث بودجه دولتی را همراه دارند، نمیتوانند انتفاعی باشند، یعنی باز براساس اساسنامه نمیتوانند از فروش آثار خود انتفاع مالی به دست بیاورند. باید این ماجرا را به بخش خصوصی واگذار کنند و کسانی هم که در بخش خصوصی تلاش میکنند، به نظر سن بالایی دارند، یعنی کمتر میبینیم یک پخشکننده جوان یا گروه جوان بخواهد فیلم یا سریالی را پخش کند. اگر جوانگرایی در پلتفرمهای جدید یا VODها بچربد، اتفاقات مثبتی رخ میدهد.
دلایل اصلی اینکه تولید محتوای کودک در قالبهایی چون سینما، تلویزیون و VODبا بیتوجهی مواجه میشود، این است که حوصله کافی برای این کار وجود ندارد و دوم آنکه شاید سینماگران نگران هستند که نتوانند از پس این کار بربیایند، درحالیکه در چند وقت اخیر آثار خیلی سخیف هم طرفدار یافته و تماشاگران کودکونوجوان خود را پیدا کرده؛ حتی تا این اندازه که برخی از دوستانی که رسانههای تصویری دارند، بخشهایی از کارتون را با هم تلفیق میکنند و موسیقی میگذارند و به انیمیشن دیگری تبدیل میکنند که وجود خارجی ندارد و بسیار پرطرفدار میشود و تماشاگران کودکونوجوان هر هفته در سوپرمارکتها دنبال این هستند که آن را بخرند.
هدف از گفتن این موضوع این است که ما هنوز در مرحله آزمون و خطا هستیم، چون کسانی که میخواهند این کار را انجام دهند هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که حوزه کودکونوجوان، جدا از بحث فرهنگی، بستری برای انتفاع مالی هم هست. مساله دیگر این است که جوانان را کمتر به بازی و فعالیت در این عرصه میگیرند. کمتر اعتماد میکنند که تولید یک سریال 26 قسمتی را به جوانی بدهند که هیچ سابقه درخشانی در ساخت فیلم کودکونوجوان ندارد و شاید بتواند این کار را هم انجام دهد. از نظر من، در همین شرایط قرنطینه و کرونا تولیدات این ژانر کمکم شروع خواهد شد و باید دید که چه چیزی پیش میآید.
تابهحال بیشتر تلویزیون و سینما برای توزیع فیلم و سریال فعال بودند و همانطور که بیان کردید VODها خیلی نوپا هستند. وقتی به یکسری از فعالان سینما گفته میشود که چرا فیلمهای سینمایی در ژانر کودکونوجوان ساخته نمیشوند، بحث عدم تخصیص سالن را مطرح میکنند و وقتی میگوییم چرا در تلویزیون فیلم و سریال ساخته نمیشود، دو موضوع سانسور و بودجه را مطرح میکنند. آیا VODهایی که در حال حاضر جوانان واردش شدهاند و اتفاقات خوبی را رقم میزنند، میتوانند امکان مناسبی برای اکران دیجیتال آثار کودکونوجوان را فراهم کنند؟
با دل شیری که تهیهکننده فیلم «خروج» داشت، این تابو شکسته شد. ظاهراً میتوانیم یک فیلم را روی اینترنت پخش کنیم، کما اینکه در دنیا پای همه فیلمها به سالن نمیرسد و برخی در اینترنت پخش میشوند و به سود لازم هم دست مییابند. شاید اگر این اتفاق بیفتد، عقبنشینی مردم و تماشاگران از سالنها رخ دهد و فیلم کمکیفیت که چهارتا شوخی رکیک نیز دارد و در چهار لوکیشن بازی شده باشد، دیگر قابل توجه مردم نباشد.
حالا و در چنین شرایطی، بهعنوان فیلمساز اگر میخواهم فیلمم روی پرده برود، باید دنبال سوژهای بروم که قابلیت دیدنش بر پرده سینما بیشتر از قابلیت پخش در گوشی همراه باشد. اتفاقی که در خارج از کشور هم رخ میدهد و هیچکسی جنگ ستارگان را بر گوشی موبایل نگاه نمیکند، چراکه اصلا معنی ندارد و باید حتماً روی پرده عریض سینما تماشا شود.
شاید در آینده با این اتفاق مواجه شویم که سینما بهنفع اینترنت کنار برود؛ یعنی در درازمدت اگر واقعاً فیلمسازان ایرانی خود و فعالیتهایشان را بهروز نکنند، متاسفانه اینترنت در بحث دیجیتال گوی سبقت را از آنها خواهد ربود. با توجه به شناختی که از جوانان فعال سینمایی دارم، بهنظرم این اتفاق نخواهد افتاد و انشاءالله نیروهای تازهنفس وارد کار میشوند. متولی داشتن فیلم کودکونوجوان، شرط لازم است اما کافی نیست. ما بهعنوان فیلمساز و فیلمنامهنویس و تهیهکننده باید به سراغ سوژهها و موضوعاتی برویم که کودکانونوجوانان دهه 90 بتوانند آن را بپذیرند، نه اینکه از نوستالژیهای قدیم خود فیلم بسازیم؛ بلکه باید خود را با موضوعات روز و سوژههای تازه بهروز کنیم. کسانی که در جایجای مملکت بودجه میدهند و ازسوی دولت متولی این آثار هستند، باید با خواستههای روز جامعه همراه شوند.
* نویسنده: یگانه عرب، روزنامهنگار