پیشنهادهایی برای اهالی علوم انسانی
کرونا ویروس فرصتی مغتنم است برای علوم‌انسانی و رشته‌های مختلف آن‌ که در مفاهیم، نظریه‌ها، واژگان و گفتمان‌های خود دست به یک خانه‌تکانی نظری بزنند.
  • ۱۳۹۹-۰۲-۰۴ - ۱۳:۳۳
  • 00
پیشنهادهایی برای اهالی علوم انسانی
کرونا ویروس؛ فرصتی برای خانه‌تکانی در علوم‌انسانی
کرونا ویروس؛ فرصتی برای خانه‌تکانی در علوم‌انسانی

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، وقتی ویروس کرونا(Covid-19) اولین‌بار در ووهان چین شیوع پیدا کرد و خبر این شیوع در رسانه‌های جهان به‌سرعت بازتاب جهانی یافت و درباره امکان سرایت این بیماری به کل جهان هشدار داده شد. طولی نکشید که این خطر به‌وقوع پیوست و سرعت شیوع آن بسیار زیاد شد و اکنون که این مطالب را می‌نویسم به‌صورت پاندمیک تمام کشورهای جهان را دربرگرفته و تقریبا در همه کشورها این ویروس مرگبار پیشروی می‌کند. این نکته را در نظر بگیرید که امروز جهان به لطف تکنولوژی و ارتباطات پیشرفته دیگر حتی یک «دهکده جهانی» هم نیست بلکه «یک‌ خانه» است. طبیعی است که وقتی افراد در این خانه با هم در ارتباط هستند، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از یکدیگر به‌سرعت صورت می‌گیرد. ویروس کرونا به سرتاسر جهان سفر می‌کند، میلیون‌ها انسان را مبتلا کرده و هزاران نفر را به کام مرگ می‌فرستد. دولت‌ها تقریبا با شیوه‌ها و روش‌های مختلف به جنگ این ویروس رفته‌اند اما در این میان، ظهور اخبار جعلی درباره ویروس فضای اینترنتی و تاثیر آن بر رفتار مردم در کشورهای مختلف جهان به گفته فیلسوفانی مثل ژیژک گونه‌ای «ویروس ایدئولوژیک» است. در این فضای مجازی این غول‌های بزرگ جهانی هستند که سمت‌وسوی اندیشیدن به این بحران را تا حد زیادی تغییر می‌دهند.

اما در این میان علوم انسانی که موضوع آن همین انسان عادی است -یعنی همین انسان‌های معمولی که در داخل این توفان بحران ناشی از کرونا جان‌شان را از دست می‌دهند- چگونه می‌تواند با «نظریات و روایات کلان مدرن» و حتی «روایت خرد پست‌مدرن» خود به تحلیل این بحران بپردازد؟ در اینجا قصد ندارم یک نظریه منسجم و شسته‌‌رفته ارائه دهم تا بگویم که علوم ‌انسانی با فلان‌وبهمان تئوری قادر است مثلا در جامعه‌شناسی یا در شاخه‌های دیگر علوم‌انسانی به تحلیل این موضوع بپردازد. هدف این است که اهالی علوم‌انسانی در مواجهه با چنین بحران جهانی‌ای در وهله اول در باورها و نظریه‌ها و مهم‌تر از همه در روایت‌های کلان خود بازنگری اساسی کنند. برای مثال آیا مفهوم «همبستگی اجتماعی» که از مفاهیم مهم در حوزه جامعه‌شناسی است، می‌تواند در چنین بحرانی معنایی ایجابی داشته باشد؟

در حوزه علوم روانشناسی و شاخه‌های مختلف آن مفهوم «انزوای جمعی» و «انزوای اجتماعی» و «مساله خشونت در خانه» و امثالهم در بحران کرونا نیازمند آن است که تحلیل این پدیده‌های فراگیر و عمومی، با شیوه تحلیل متناسب با این وضعیت، صورت گیرد. به سخن دیگر، در تحلیل مسائل مربوط به اضطراب و انزوای فردی و جمعی، فاصله طبقاتی و شکاف غنی و فقیر نمی‌تواند به‌عنوان علل یا ‌انگیزه‌ها تلقی شود بلکه نوعی «روح نگران جهانی» در میانه این بحران، خود علت بسیاری از مسائل انسانی است و هم خود معلول این بحران بوده بنابراین نگاه کل‌گرایانه یک متخصص حوزه علوم‌انسانی می‌تواند این موضوع را عمیقا واکاوی کند.  در حوزه دین و فلسفه دین، مساله شر بودن کرونا و نیز کشیدن این موضوع به مباحث الهیاتی از کارهایی است که اهالی این حوزه باید به آن بپردازند.

  در حوزه فلسفه به‌عنوان بنیادی‌ترین علوم که به امور بنیادی می‌پردازد، کرونا را نه صرفا به‌مثابه شر -بلکه به گفته یکی از اساتید پیشکسوت فلسفه ما جناب آقای دکتر محمود نوالی- نوعی «موت اصغر» است که ما را از نزدیک‌ترین و عزیزترین افراد پیرامون‌مان منع کرده و حتی انجام برخی امور ساده روزمره ما را از ما دریغ داشته است و ما در یک لَختی و بی‌قراری و بی‌تصمیمی جدی قرار می‌دهد. مرگ‌اندیشی و مرگ‌آگاهی در سایه کرونا در کسوت واژگانی تازه ایجاب می‌کند که مساله مرگ را در فلسفه فیلسوفانی مثل هایدگر، سارتر، لویناس و دریدا از نو بیندیشیم. در الهیات و کلام و به‌طور کلی در دین، به‌نظر می‌رسد که باید بین شر طبیعی و انواع شر و ویژگی‌های هرکدام از آنها از نو دست به تعریف بزنیم. بنابراین در حوزه فلسفه اخلاق، مساله کرونا و بحران آن بسیاری از مباحث اخلاقی را نیازمند بازتعریف می‌کند.

امروز بخشش، امید، احسان، اراده خیر و مفاهیمی از این قبیل در حوزه اخلاق و فلسفه اخلاق در سایه بحران کرونا مصادیق متفاوتی دارند و این تفاوت چیزی است که نگاه نظری فلسفه اخلاق آن را باید مورد تحلیل و ارزیابی جدید قرار دهد.  پرواضح است که کرونا در جهان مشترک ما (نه‌فقط ایران) یک جنگ به‌راه انداخته است که مخاطب آن فقط کشورهای پیشرفته غربی یا کشورهای کمتر توسعه‌یافته یا فقیر نیست؛ بلکه کلیت جهان و به‌طور کلی نوع بشر را در مخاطره قرار داده است. بنابراین، همه ما یک دشمن واحد داریم، همه ما در جبهه قرار داریم و این اولین‌بار است که جهان و جهانیان در یک صف واحد قرار گرفته‌اند. آیا اکنون در میانه یکه‌تازی  Covid-19، می‌توان از امپریالیسم، کمونیسم، سوسیالیسم، کاپیتالیسم و بسیاری از ایسم‌های دیگر سخن گفت و این صف واحد را شکست و به این ایسم‌ها اختصاص داد؟ تحلیل‌های علوم ‌سیاسی و روابط بین‌الملل گفتمان کرونایی خودشان را ایجاب می‌کنند؛ گفتمانی که دیگر با گفتمان پیشین نمی‌تواند همنشین باشد. این امر تلخ و نگران‌کننده است ولی امیدوارکننده نیز هست، چون این چیزی است که همه با آن به‌مثابه یک معضلِ جامعه مشترکِ انسانی مواجهیم و تنها سلاح ما برای مبارزه با این غول مرگبار نامرئی، اراده خیر همگانی در همکاری همگانی است.

به‌نظر می‌رسد این رخداد مفهوم کانتی «اراده نیک مطلقا نیک است» را در تاریخ بشر در لحظه کنونی به اثبات می‌رساند، چه در این اراده نیک همگانی، در مبارزه با این ویروس، همه در اردوی واحد قرار گرفته‌ایم. امر مطلق کانتی می‌گوید چنان رفتار کن که رفتار تو بتواند به‌عنوان مبنای یک قانون کلی و همگانی رفتار همه آدمیان تبدیل شود. مراقبت بهداشتی از خود در این روزها مصداق تحقق‌یافته برای این اصل کانتی است. به‌هر‌روی، این فرصتی مغتنم است برای علوم‌انسانی و رشته‌های مختلف آن‌ که در مفاهیم، نظریه‌ها، واژگان و گفتمان‌های خود دست به یک خانه‌تکانی نظری بزنند.

* * نویسنده: محمد اصغری، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰