آینده قیمت نفت، شرکت‌های بزرگ آمریکایی و بودجه کشورهای نفتی چیست؟
دوشنبه بیستم آوریل نفت با مرگ دست‌وپنجه نرم کرد. تا به آنجا که بسیاری از کنشگران بازار را در اندیشه دیرین پایان عصر نفت فرو برد. بسیاری به‌یاد این جمله معروف زکی یمانی، وزیر نفت پیشین عربستان سعودی افتادند که گفته بود: «عصر سنگ به دلیل کمبود سنگ به پایان نرسید؛ و دوره نفت پایان می‌یابد، پیش از آنکه نفت تمام شود.» اما براستی آیا نفت به پایان خود رسیده است؟
  • ۱۳۹۹-۰۲-۰۳ - ۰۱:۲۷
  • 00
آینده قیمت نفت، شرکت‌های بزرگ آمریکایی و بودجه کشورهای نفتی چیست؟
نفت؛ از چاله به چاه
نفت؛ از چاله به چاه

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دوشنبه بیستم آوریل 2020 برابر با نخستین روز اردیبهشت‌ماه 1399، یک اتفاق دیگر تاریخی و خارج از حد تصور برای نفت افتاد. وقتی بازار بعد از ظهر دوشنبه نیویورک بازگشایی می‌شد، همه انتظار قیمت‌های کاهشی را داشتند؛ اما آنچه به‌وقوع پیوست در اندیشه هیچ تحلیلگری نمی‌گنجید. نفت نیمه‌سنگین غرب تگزاس WTI پس از نوسانات مهیج در طول معاملات،  در20 دقیقه پایانی بازار به منفی40 دلار و 38 سنت سقوط کرد. یک مرگ زودرس برای تگزاس و نفت شیل. در طول تاریخ 164 ساله نفت، اتفاقات تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز برای بشر کم نبوده‌اند؛ از دو جنگ جهانی اول و دوم گرفته تا جنگ‌های منطقه‌ای در کشورهای نفت‌خیز، جنگ اول و دوم خلیج‌فارس و نیز واقعه دهشتناک 11 سپتامبر. هیچ‌یک از این اتفاقات موحش نتوانسته‌اند شوکی عظیم تا به این حد بر پیکر نفت وارد کنند. دوشنبه بیستم آوریل اما نفت با مرگ دست‌وپنجه نرم کرد. تا به آنجا که بسیاری از کنشگران بازار را در اندیشه دیرین پایان عصر نفت فرو برد. بسیاری به‌یاد این جمله معروف زکی یمانی، وزیر نفت پیشین عربستان سعودی افتادند که گفته بود: «عصر سنگ به دلیل کمبود سنگ به پایان نرسید؛ و دوره نفت پایان می‌یابد، پیش از آنکه نفت تمام شود.» اما براستی آیا نفت به پایان خود رسیده است؟ در گزارش پیش رو از دیدگاه فنی برای خواننده محترم به زبان ساده روشن می‌کنیم که اصلا واقعه دیروز چه بوده است؟

چرا دوشنبه سیاه؟

در بازار نفت رسم معمول از دیرباز برآن است که نفت به دو صورت معامله می‌شود. نخستین حالت معاملات نفتی، معاملات کاغذی یا معاملات آتی نامیده می‌شود. رسم رایج در معاملات آتی این است که خریداران با تولیدکنندگان نفت قرارداد خریدی را برای ماه آتی تنظیم می‌کنند. در طول این یک ماه، معامله‌گران بورس‌باز  بازار نیویورک از گذشته‌های بسیار دور تاکنون، این نفت خریداری شده روی کاغذ را بارها و بارها دست‌به‌دست خریدوفروش می‌کنند تا موعد سررسید آن فرا برسد. وقتی روز سررسید فرا می‌رسد، معاملات آتی به معاملات فیزیکی یا نقدی که حالت دوم معاملات نفتی است، تبدیل می‌شود و باز رسم رایج بازار این است که معاملات فیزیکی یا نقدی همیشه ارزان‌تر از معاملات آتی است، زیرا موعد سررسید آن فرا رسیده و دیگر زمانی برای بورس‌بازی ندارد و حتما باید فروخته شود. کوشینگ، نام شهری در ایالت اوکلاهماست. در این شهر کوچک و کم‌جمعیت انبارهای ذخیره‌سازی نفت معاملات آتی قرار دارد. به این معنی که تولیدکنندگان نفت تگزاس، نفتی را که برای ماه بعد فروخته‌اند به‌تدریج در انبارهای شهر کوشینگ ذخیره می‌کنند تا برای روز سررسید آماده باشد. درواقع نوعی هاب یا انبارهای موقت ذخیره‌سازی است که حدود 76 میلیون بشکه ظرفیت دارد. حالا نکته این است که روز سه‌شنبه 21 آوریل یا دوم اردیبهشت‌ماه روز سررسید معاملات آتی ماه می نفت غرب تگزاس و روز منقضی شدن این قراردادها بود. بنابراین، یک روز قبل از روز سررسید یعنی روز دوشنبه موعد پایانی خرید و فروش آن بود که باید حتما فروخته می‌شد. خب تا اینجای کار، روالی عادی و طبیعی است که طی ده‌ها سال است که انجام می‌شود، اما چه شد که دیروز این واقعه دهشتناک اتفاق افتاد و نفت غرب تگزاس منفی 40 دلار در هر بشکه قیمت خورد؟

بررسی وضعیت بازار توسط تحلیلگران نشان داد که این واقعه دو علت دارد: «علت نخست تعداد فراوان قراردادهای معاملات آتی بود که روز دوشنبه به 109 هزار فقره بالغ شده بود که در مقایسه با تعداد قراردادهای در حال انقضای ماه گذشته که فقط 3200 فقره بود،رقم قابل توجهی است و علت دوم تکمیل شدن مهم‌ترین مخازن ذخیره‌سازی موقت آمریکا در شهر کوشینگ بود؛ به‌طوری که 76 میلیون بشکه ظرفیت ذخیره‌سازی این انبارها تا 17 آوریل یعنی چهار روز پیش، به 61 میلیون بشکه رسیده بود و ظرف چند روز آینده دیگر هیچ‌جایی برای ذخیره‌سازی ندارد. حالا سوالی که ممکن است برای خواننده محترم مطرح شود این است که وقتی چنین شرایطی پیش می‌آید چرا دارنده قرارداد معاملات آتی که موعدش فردا منقضی می‌شود سعی دارد به هر نحوی که شده، حتی به قیمت منفی نفتش را بفروشد؟ پاسخ این است که اگر قرارداد کاعذی نفت روی دست معامله‌گر بماند و به فروش نرود اولا او دیگر اعتبارش را نزد تولیدکنندگان نفت از دست می‌دهد و دیگر کسی به او نفت نمی‌فروشد و عملا از بازار رقابتی نفت برای همیشه حذف می‌شود و ثانیا اینکه اگر نفتی که برای معاملات آتی در انبارهای شهر کوشینگ ذخیره شده به فروش نرود، علاوه‌بر ضررهای معلومی که برای تولیدکننده دارد، مهم‌ترین ضررش این است که با پرشدن انبارهای ذخیره دیگر تولید‌کننده جایی برای ذخیره‌سازی نفت ندارد و در نتیجه دیگر نمی‌تواند نفت تولید کند و مجبور می‌شود چاه‌های تولید نفت را خاموش کند؛ و اینجاست که مرگ نفت رقم می‌خورد. آنچه تا اینجا گفته شد، تشریح فنی اتفاقات عصر دوشنبه سیاه آوریل به زبانی کاملا ساده بود تا خواننده محترم دریابد که دقیقا چه اتقاقی افتاده است، اما حالا موقع آن است که به ریشه‌یابی اصل مطلب بپردازیم. اینکه اصلا چرا چنین فاجعه وحشتناکی در بازار نفت به وقوع پیوست؟

کرونا و جنگ قیمت چه بر سر نفت آوردند؟

نخست باید بدانیم که آنچه بر سر نفت آمد ناشی از سه علت است. نخستین علت و اساسی‌ترین آن کاهش مصرف و تقاضای نفت در اثر گسترش ویروس کروناست. ویروسی که بیش از سه میلیارد نفر از مردم جهان را در خانه‌ها حبس کرد. قطارها، هواپیماها، کشتی‌ها و مهم‌تر از همه، میلیون‌ها خودروی بنزینی و دیزلی از حرکت ایستادند. وقتی موتورهای احتراقی که اصلی‌ترین مصرف‌کننده محصولات پالایشگاه‌ها هستند، از حرکت افتادند، پمپ بنزین‌ها تعطیل شدند و دیگر فرآورده‌ای به فروش نمی‌رسید. درنتیجه پالایشگاه‌ها شروع به کم کردن تولید خود کردند و در نهایت بسیاری هم تعطیل شدند. تاثیر ویروس کرونا بر بازار مصرف جهان به 30 درصد یا 30 میلیون بشکه در روز رسید. به‌طوری که از 100میلیون بشکه مصرف روزانه نفت جهان، حالا دیگر حدود 70 میلیون بشکه در روز به فروش می‌رفت و برای 30 میلیون بشکه دیگر خریداری پیدا نمی‌شد. امری که در طبیعت بازار با عنوان عرضه و تقاضا تعریف می‌شود و پیشی‌گرفتن عرضه از تقاضا، موجب کاهش قیمت محصول می‌شود، اما در بازار این روزهای نفت، اقدام نادر و عجیب دیگری هم افتاد. همزمان با کاهش تقاضا، بر میزان عرضه هم به طرز دیوانه‌واری افزوده شد.

همزمان قیمت عرضه محصولات با تخفیف‌های عمده همراه شد. به‌طوری که عربستان سعودی نفت تحویلی در مدیترانه در بندرهای کشورهای اروپایی را با تخفیفی حدود 13 دلار می‌فروخت. این درحالی بود که هزینه حمل محصول و بیمه نفتکش‌ها را هم می‌پرداخت. خب طبیعی است که نفت با قیمت‌های شدیدا نزولی مواجه می‌شد. اما در اینجا برای آنکه به‌درستی دریابیم کرونا و جنگ قیمت چه بر سر نفت آوردند خوب است مقایسه‌ای با یک سال پیش داشته باشیم. درست یک سال پیش، در آوریل 2019 نفت شیرین و مرغوب برنت در دریای شمال 71 دلار بود. در دوشنبه گذشته این نفت با قیمت 27 دلار معامله شد و یا همین نفت غرب تگزاس که نفتی نیمه‌سنگین و میانه به حساب می‌آید، در آوریل سال گذشته هر بشکه بالای 65 دلار بود و یا سبد نفتی اوپک که در دوشنبه پیش کمی بیشتر از 17 دلار معامله شد، درست یک سال قبل بالغ بر 74 دلار در هر بشکه بود. ادامه همین جریان بود که روز تاریخی دوشنبه 20 آوریل را آفرید و نفت WTE را به منفی 40 دلار در بشکه رساند. این نفت برای روز سه‌شنبه تا لحظات تنظیم این گزارش با 105 درصد صعود بر روی یک دلار و 96 سنت قرار گرفته است.

سکته موقت چاه‌های شیل

کرونا ویروسی است که جهان را سرد، تاریک و خاموش می‌خواهد. تا آنجا که پزشکان و اهالی بهداشت‌ودرمان می‌گویند تا زمان پیدا شدن واکسن و دارو، این ویروس همراه بشریت امروز خواهد بود و باز تا جایی که همین متخصصان ابراز می‌دارند تولید هرگونه واکسن و دارو هم به دوسال زمان نیاز دارد. پس تا دوسال دیگر جهان با ویروس کرونا دست‌وپنجه نرم خواهد کرد. حال سوال اساسی این است که این ویروس و جنگ قیمت که توانستند این بلاها را بر سر نفت بیاورند با عرضه‌وتقاضای آینده نفت چه می‌کنند؟ چنانکه گفته شد تا پیش از شیوع کرونا در جهان روزانه 100میلیون بشکه نفت مصرف می‌شد. پس از گسترش این پاندومیک، مصرف و درنتیجه تقاضای نفت 30درصد کاهش یافت و به 70میلیون بشکه در روز رسید. نفتی که به‌طور روزانه در بازار نفت خریداری می‌شود یا وارد پالایشگاه‌های جهان شده و به فرآورده تبدیل می‌شود و برای مصرف در اختیار مردم قرار می‌گیرد یا در انبارهای استراتژیک نفت ذخیره می‌شود. درمورد انبارهای استراتژیک جهان، آمار دقیق و درستی در دست نیست، اما تا آنجا که معلوم است در کل جهان یک‌میلیارد و 700میلیون بشکه ظرفیت ذخیره‌سازی استراتژیک وجود دارد. انبارهای استراتژیک، جایگاه‌هایی هستند که نفت‌خام را برای مدت طولانی و البته با هزینه‌های بسیار در خود نگهداری می‌کنند. هدف از این کار که معمولا کشورهای پرمصرف مانند آمریکا یا چین انجام می‌دهند، اطمینان از آینده ذخیره نفت و پشتیبانی از نواسانات احتمالی بازار و به‌عبارتی برای روز مباداست.

با کاهش یافتن قیمت نفت در اثر کرونا و جنگ قیمت، انبارهای ذخیره استراتژیک به سمت کامل شدن رفته است، به‌طوری که برحسب اعلام آژانس بین‌المللی انرژی تا ماه‌ژوئن یا اواسط تیرماه، دیگر ظرفیتی برای ذخیره‌سازی وجود نخواهند داشت. درنتیجه آنچه اتفاق می‌افتد کاسته شدن بیشتر تقاضا و افت باز هم بیشتر قیمت نفت خواهد بود، یعنی قیمت نفت تجربه دردناک دوشنبه‌سیاه 20آوریل را برای بارهای دیگر هم تجربه خواهد کرد.

در این شرایط طبیعی است که بسیاری از چاه‌های نفت شیل آمریکا خاموش شوند. کشوری که تا پیش‌از شیوع کرونا صادرکننده خالص نفت بود و با تولید رویایی 13میلیون بشکه در روز در جایگاه بالاترین تولیدکننده نقت جهان قرار داشت، حالا با بسته شدن بسیاری از چاه‌ها به واردکننده خالص نفت بدل خواهد شد. نتیجه این است که در آینده تولید و عرضه نفت با کاهش شدید همراه خواهد بود و این کاهش عرضه در کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای‌لاتین هم رخ می‌نماید.

نکته این کاهش عرضه این است که ترمیم قیمت نفت را همراه نخواهد داشت، زیرا زمانی قیمت نفت احیا خواهد شد که تقاضا بار دیگر به جنبش درآید و این درحالی است که انبارهای ذخیره‌شده جای عرضه‌های آینده را خواهد گرفت و درنتیجه مانع احیای زودهنگام قیمت نفت در آینده خواهد شد.

حمله خفاش‌ها به نفت!

همه چیز به یک سوپ خفاش و یا به ماهیت شبگردی و خرابه‌جویی بوف کور برمی‌گردد. روزی که گفته شد بانویی در شهر ووهان چین سوپی از پرنده شبگرد خفاش خورد و از این طریق ویروس نهفته در خفاش به نام کووید-19 یا کرونا به او انتقال یافت. این اتفاق شاید در ماه دسامبر یا آذر افتاده بود. اما تا خودش را نشان دهد، به اواسط ژانویه یا بهمن‌ماه کشید شد. در این زمان جهان فهمید که با پدیده‌ای متفاوت از دیگر پدیده‌های تاریخ مواجه است.

تاثیرات این مهاجم اعجاب‌آور، همزمان به سلامت انسان و به اقتصاد خرد و کلان بود. در چین در همان روزهای نخست، علاوه بر تلفات انسانی، تقاضای نفت در ماه ژانویه به طرز چشمگیری کاهش یافت. کاهش تقاضای نفت چین به حدی بود که عربستان سعودی را به عنوان تامین‌کننده بخش اعظم نفت این کشور به حساسیت واداشت. حساسیت به آنجا کشید که سعودی‌ها خواهان تشکیل جلسه فوری اوپک پلاس شدند تا برای مقابله با تاثیرات ویروس جدید کاهش 600 هزار بشکه‌ای نفت را در دستور کار قرار دهند. اما از آنجا که ویروس هنوز در سطح جهان گسترش نیافته بود و اثرات ویرانگر خود را به نمایش نگذاشته بود، متحدان اوپک که شامل 10 کشور می‌شود و اوپک پلاس نام دارد، از پذیرش درخواست جلسه اضطراری امتناع کردند و خواستار برگزاری جلسه در زمان مقرر شدند.

چرا روسیه عقب‌نشینی نکرد؟

زمان برنامه‌ریزی شده و مقرر برای تشکیل جلسه اوپک پلاس 6 مارس یا 16 اسفندماه گذشته بود. در این زمان جلسه 178 اوپک هم برگزار می‌شد. در اسفندماه در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر کووید-19 شایع شده بود، اما باز هم تاثیرات اقتصادی خود را به وضوح عیان نساخته بود. شاید به همین دلیل بود که اعضای اوپک پلاس نتوانستند به توافقی دست‌یابند. پیشنهاد عربستان سعودی در جلسه هشتم اوپک پلاس کاهش 1.5میلیون بشکه از تولید نفت اعضا در طول سال 2020 بود. روسیه اما با این پیشنهاد مخالفت کرد. استدلال درست روس‌ها این بود که هرگونه عقب‌نشینی و کاهش تولید نفت توسط اعضای اوپک پلاس فقط جا را برای تهاجم نفت شیل به بازارها باز می‌کند. تجربه سال‌های اخیر هم همین را نشان می‌داد. هرگاه که اعضای اوپک پلاس برای مدیریت بازار و کنترل قیمت نفت، اقدام به کاهش تولید خود می‌کردند تا دوباره قیمت‌ها به سطحی متعادل بازگردد، نفت شیل آمریکا حرکت تهاجمی خود را برای تسخیر بازارهای اوپک آغاز می‌کرد و با تزریق بیش از حد نفت به بازار، عملا اقدامات کنترلی اوپک را خنثی می‌کرد. اقدامی که از دسامبر 2016 که سازمان جدید اوپک پلاس با همراهی 10 کشور خارج از اعضای سنتی اوپک برای کنترل گسترده‌تر بازار تشکیل یافته بود، بارها تکرار شد. این وضعیت روسیه را در موضعی قرار داده بود تا با کاهش یک‌باره نفت تا پایان سال 2020 همراه نباشد. آنها در مقابل، پیشنهاد دیگری ارائه دادند. پیشنهاد روس‌ها این بود که کاهش 1.5 میلیون بشکه‌ای نفت برای سه ماه توافق شود تا پس از آن در نشستی دوباره، وضعیت بازار بررسی و تصمیم مناسب باتوجه به شرایط آن موقع اتخاذ شود. پیشنهاد روس‌ها معقول بود؛ زیرا هم خواسته سعودی‌ها را دربر داشت و هم در یک بازه زمانی قابل بررسی مجدد و تصمیم‌گیری مقتضی بود. کاری که با ماهیت تصمیم‌گیری‌ها اصولا کوتاه‌مدت اوپک هم سازگاری داشت.

تصمیمات اوپک در طول دهه‌های عمر خود برای مدیریت بازار همواره کوتاه‌مدت بود تا در بازه‌های زمانی کوتاه اثرات تصمیم خود را در بازار ببیند و آنگاه با توجه به شرایط، تصمیم تازه‌ای اتخاذ کند. اینکه عربستان می‌خواست برای مدت حدود یک سال تصمیمی به مورد اجرا گذاشته شود، برای اوپک تازگی داشت، اما گویا عربستان هم دیگر از تاخت‌وتاز تمام‌نشدنی نفت شیل به‌ستوه آمده بود. لابد با خود گفتند مرگ یک بار و شیون هم یک بار. بالاخره زمانی می‌رسد که تولیدکنندگان سنتی نفت با نفت شیل مستقیما دست‌وپنجه نرم کنند. شاید هم الان زمانش رسیده باشد. همین‌جا بود که عبدالعزیز بن‌سلمان، وزیر نفت سعودی اولتیماتوم خود را به روس‌ها صادر کرد. اولتیماتوم این بود: «یا با کاهش روزانه 1.5میلیون بشکه توافق می‌کنید یا عربستان از اوپک پلاس خارج می‌شود.» جلسه هشتم اوپک پلاس در وین طولانی نشد. هر دو وزیر با چهره‌هایی درهم ریخته در جلسه حضور داشتند. آنها حتی یک لبخند هم به‌هم نزدند. وقتی الکساندر نواک از در خروجی سالن خارج می‌شد به خبرنگاران گفت: «از اول ماه آوریل هرکس آزاد است هرچقدر می‌خواهد نفت تولید کند.» و اول آوریل روزی بود که تاریخ آخرین توافق اعضای اوپک پلاس برای سهمیه‌بندی و کاهش تولید به پایان می‌رسید.

روز هفتم مارس یعنی یک روز پس از جلسه هشتم اوپک پلاس، وزیر سعودی ابراز داشت از این پس آرامکو تولید خود را از حدود 10 میلیون بشکه کنونی به 12 میلیون و 300 هزار بشکه در روز افزایش می‌دهد. آنها همچنین اعلام کردند برای خریداران نفت تا 10 دلار در هر بشکه نسبت به قیمت‌های بازار تخفیف قائل می‌شوند و از اینجا بود که جنگ جهانی قیمت نفت آغاز شد.

کسری بودجه در انتظار کشورهای خلیج فارس

برای اینکه تصور دقیق‌تری از آثار کاهش بی‌سابقه قیمت نفت بر تولید نفت و اقتصاد کشورهای تولیدکننده آن داشته باشیم، کافی است این ارقام را با هم مرور کنیم. طبق آمارهای مراکز پژوهشی، تولید یک بشکه نفت در کشورهای مختلف هزینه‌های متفاوتی دارد، به‌عنوان مثال تولید هر بشکه نفت برای تولیدکنندگان آمریکایی بین 30 تا 36دلار هزینه دارد، درنتیجه قیمتی پایین‌تر از آن، برای آمریکایی‌ها به‌صرفه نیست و زیان محسوب می‌شود. اما هزینه تولید یک بشکه نفت برای عربستان‌سعودی 10دلار، برای روسیه 13دلار و برای ایران نیز 12دلار است و برای کانادا به 40دلار می‌رسد، درحالی‌که برای کویت تنها 8 یا 9دلار است. هزینه تولید هر بشکه نفت برای عراق هم 10دلار و برای امارات متحده نیز 11 دلار است. با این مقدمه کوتاه می‌توانیم تصور کنیم که کاهش قیمت نفت تا چه‌ حد و میزان می‌تواند بر اقتصاد کشورهای تولیدکننده اثر منفی بگذارد. به‌عبارت دیگر تاب‌آوری کشورها درمقابل نوسانات بازار، علاوه‌بر دیگر شرایط، به هزینه تمام‌شده آنان نیز ارتباط مستقیم دارد.اما آثار کاهش قیمت نفت فقط به بخش‌های عرضه‌وتقاضا محدود نمی‌شود، چراکه این موضوع ترکش‌هایی از جنس کسری بودجه و کاهش تولید ناخالص داخلی را برای کشورهای نفتی درپی خواهد داشت.

در این خصوص طبق داده ‌ای آماری که صندوق بین‌المللی پول منتشر کرده، در سال 2020 در بین کشورهای صادرکننده نفت، الجزایر برای تراز و متعادل کردن بودجه‌اش به نفت بشکه‌ای 157دلار، بحرین به نفت بشکه‌ای 95دلاری، عمان به نفت 88دلاری، عربستان‌سعودی به نفت 76دلاری (در سال 2019 حدود 83دلار بوده)، امارات به نفت 69دلاری، کویت به نفت 61دلاری، عراق به نفت 60دلاری، لیبی به نفت 58دلاری، روسیه به نفت 42 دلاری (اصلاحیه جدید به نفت 20 دلاری) و درنهایت قطر نیز به نفت بشکه‌ای 40دلار نیاز دارد. صندوق بین‌المللی پول رقم وابستگی بودجه ایران به نفت برای تعادل در کسری را نیز 195دلار ذکر کرده، بااین‌حال در بودجه سال 1399 قیمت نفت هر بشکه‌ای 50دلار درنظر گرفته شده است. از این منظر به‌نظر می‌رسد اغلب کشورهای نفتی با کاهش درآمدهای نفتی، کسری قابل‌توجهی در بودجه سالانه تجربه خواهند کرد؛ همان مشکلی که بودجه کشورمان در سال‌های گذشته آن را تجربه کرد.

همچنین طبق اطلاعاتی که ایندیپندنت به نقل از صندوق بین ‌مللی منتشر کرده، در سال 2019 تولید ناخالص داخلی برونئی با وابستگی 60درصدی، بالاترین مقدار وابستگی به درآمدهای نفتی را داشته است. این میزان برای کویت 43درصد، برای لیبی 42درصد، برای کنگو 42درصد، برای الجزایر 25درصد، برای عربستان‌سعودی 23درصد، برای قطر 14درصد و برای امارات نیز 13درصد بوده است.
در کنار این موضوع، طبق آمارهایی که اخیرا بلومبرگ منتشر کرده، با کاهش قیمت نفت و به‌تبع آن کاهش درآمدهای نفتی، تولید ناخالص داخلی کویت با کاهش 20درصدی روبه‌رو خواهد شد. این میزان برای قطر حدود 17درصد، برای عراق حدود 16درصد، برای عمان حدود 15درصد، برای عربستان‌سعودی حدود 12درصد، برای الجزایر حدود 9درصد، برای امارات حدود 7درصد، برای بحرین حدود 6درصد و برای ایران نیز حدود 2درصد خواهد بود.

شرکت‌های آمریکایی ورشکست می‌شوند؛ شیل می‌ماند

حالا شایسته است نگاهی به وضعیت امروز و آینده اقتصاد و شرکت‌های نفتی آمریکا بیندازیم. آنچه کرونا با اقتصاد آمریکا کرد در یک کلام و بیان ساده و آن هم تا اینجا بیکاری بیش از 20میلیون نفر از شهروندان این کشور است؛ اتفاقی ثبت‌نشده در طول تاریخ مدرن این کشور. گرچه آمار مستندی از میزان بیکاری در صنعت نفت آمریکا هنوز منتشر نشده، اما لازم به ذکر است در صنعت نفت این کشور طی سال 2019 در مجموع 1.5میلیون نفر مشغول فعالیت بوده‌اند که 945هزار نفر از آنان در جایگاه‌های عرضه سوخت، 471 هزار نفر از آنان در بخش استخراج نفت‌وگاز و شرکت‌های پشتیبانی و 69 هزار نفر نیز در پالایشگاه های نفت شاغل بوده‌اند. اما اینکه کاهش قیمت نفت با شرکت‌های نفتی این کشور چه خواهد کرد، در مباحث قبلی گفته شد که تولید هر بشکه نفت برای تولیدکنندگان آمریکایی بین 30 تا 36دلار هزینه دارد، بر این اساس اگر قیمت نفت زیر 36دلار باشد دیگر برای آنها به‌صرفه و اقتصادی نیست و اگر قیمت‌های نزولی زیاد باشند و تداوم یابند، موجب تعطیلی چاه‌های نفت آنان می‌شوند، همان اتفاقی که هم ‌کنون درحال افتادن است. در خصوص شرکت‌های آمریکایی و شیل نیز دانیل یرگین، نویسنده و تحلیلگر جهانی و معتبر نفت پاسخ جالبی دارد؛ او که نویسنده پرفروش‌ترین کتاب سال آمریکا به‌نام تاریخ جهانی نفت است، در پاسخ به این سوال که کاهش قیمت نفت با شرکت‌های نفتی این کشور چه خواهد کرد، گفت: «شرکت‌ها ورشکست می‌شوند، اما نفت شیل می‌ماند.»

* نویسنده: علی آهنگر، پژوهشگر حوزه نفت و انرژی

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰