به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حمیدرضا فولادگر از دوره هفتم بهصورت پیوسته سابقه حضور در مجلس شورای اسلامی را دارد و حالا آخرین روزهای حضورش در مجلس را سپری میکند. او ازجمله افرادی است که ایراداتی را به ساختار و فرایند مجلس وارد میداند و در این سالها تلاش کرده است بخشی از این ایرادات را اصلاح کند. او حالا در گفتوگو با «فرهیختگان» مسیرهای اصلاح ساختار و فرایندهای مروبط به مجلس شورای اسلامی را توضیح داده است که مشروح آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
مهمترین ایرادات ساختاری و فرآیندی درون مجلس از نظر شما چیست؟
اکثر کشورهای دنیا دارای نظام دومجلسی هستند. به این معنا که یک مجلس وسیعتری هست که نمایندگان در آن از سطح کشور بهصورت شهرستانی یا استانی انتخاب میشوند و یک مجلس محدودتری هم دارند که بیشتر براساس سوابق، افراد انتخاب میشوند (اعم از سابقه قانونگذاری یا اجرایی) شبیه مجلس سنا. در این وضعیت، طرحها و لوایحی که به مجلس میآید دو بار بررسی و با دقت بیشتری مصوبهای تبدیل به قانون میشود و هم اینکه تقسیم کاری صورت میگیرد تا در مجلس بزرگتر وقت نمایندگان صرف حوزه انتخابیه و مسائل مربوط به منطقهها شود و مجلس کوچکتر بیشتر در بحث قانونگذاری متمرکز میشود. اولا ما یکمجلسی هستیم، یعنی نمایندگان مجلس هم باید درحوزه انتخابیه حضور داشته باشند و هم بهمسائل قانونگذاری دقت کافی بهخرج دهند، لذا بهندرت نمایندهای میتواند در هر دو جهت موفق عمل کند.
انتخابات مجلس و دولت باید همزمان برگزار شود یعنی قانون اساسی باید اصلاح شود؟
بله، اصلیترین اتفاق و مهمترین راهحل بهنظرم همین است. اگر بخواهیم ریشهای موضوع را حل کنیم باید قانون اساسی را اصلاح کنیم، هیچراهی غیر از این نیست. اما دومین مورد این است که تشکیل مجلس بهصورت حزبی نیست، نمیخواهم بگویم مجلس حزبی قاعدتا مجلس خوبی است، ولی وقتی احزاب کاندیدا میدهند و درواقع نماینده احزاب رای میآورند، مسائل قابل پیگیری میشوند. حالا ما نه آن را داریم و نه جایگزین آن را هم توانستیم به مردم معرفی کنیم. وقتی احزاب برنامه میدهند بعد از 4 سال مردم میتوانند بررسی کنند که این برنامهها انجام شده است یا نه. الان ما یک حالت طیفی داریم، مثلا در دوره یازدهم طیف نیروهای انقلاب اسلامی هستند. طیف نیروهای اصولگرا یا اصلاحطلب. گاهی این افراد حتی درمسائل سیاسی درون طیف خود اختلافنظر دارند و نمیتوانند منسجم عمل کنند. البته کار حزبی در کشور ما سابقه خوبی ندارد، ایراداتی داشته و احزاب موفق کمتر بودهاند، اما وقتی نظام حزبی را قبول نداریم باید جایگزینی داشته باشیم که نداریم.
ایراد سومی که بهنظر من میرسد رابطه بین مجلس و دولت است. بهخاطر اینکه از ابتدای انقلاب فاصلهای بین انتخابات ریاستجمهوری و مجلس افتاد، ما دچار یک معضل شدیم. ماه آینده مجلس تازه تشکیل میشود درحالیکه پایان کار دولت است، چهکسی را میشود استیضاح کرد؟ از چهکسی سوال کنیم؟ بعد دولت جدید که سرکار میآید تا بخواهید بر عملکرد آن نظارت کنید، میگویند اولکار است و تا جا بیفتند طول میکشد. عملا دوسال از مجلس جدید میگذرد و نمیتواند بهدرستی نظارت را انجام دهد. لذا بهنظرم باید شبیه نظامهای حزبی دولت از درون مجلس باشد یا بهشیوهای با اصلاح قانون اساسی یا با صلاح مجمعتشخیصمصلحت نظام و حکم حکومتی رهبری این انتخاباتها را همزمان کنیم تا این فاصله هم از بین برود.
نمایندگان از ظرفیت نظارت برای حل مشکلات حوزه انتخابیه استفاده میکنند
این مسائل بیشتر مربوط بهمسائل بیرون از مجلس است و زمانبر. نظر شما درمورد مسائل کوتاهمدت و درون مجلس چیست؟
درخصوص بحث کوتاهمدت اولین مساله این است که مجلس از همین ظرفیتهای قانونی موجود استفاده نمیکند؛ مثلا از ظرفیت نظارتی. ظرفیت نظارتی مجلس را خیلی از نمایندگان بیشتر از آنچه برای نظارت بر عملکرد دقیق دولت استفاده کنند، برای حل مشکلات حوزه انتخابیه قرار دادند. نمیگوییم مسائل شخصی است، هرچند شاید تعداد معدودی ارتباط شخصی ایجاد کردند که برخی از آنها صلاحیتشان تایید نشد. لذا اکثرا حربه نظارتی مجلس چه در قالب تذکر، چه سوال و چه تحقیق و تفحص و چه استیضاح را بیشتر تبدیل به وسیلهای میکنند که مشکلات حوزه انتخابیه خود را حل کنند. برای حل این موضوع باید مجلس، درون خود سیستم نظارتی بهتری داشته باشد؛ مثلا هیاترئیسه روی سوالات نظارت بیشتری داشته باشد، کمیسیونها روی سوالات و تقاضای تحقیقوتفحص نظارت بیشتری داشته باشند. نظارت به این معنا که خود کمیسیونها هم به این مساله دچار نشوند. روسای کمیسیون و هیاترئیسه باید این امر را با جدیت دنبال کنند.
انتخاب هیاترئیسه و روسای فراکسیونها نباید سالانه باشد چرا برخی روسای کمیسیونها و هیاترئیسه نمیتوانند کاری کنند؟
چون سالبهسال رئیسکمیسیون، هیاترئیسه و رئیسمجلس باید در مجلس رای بیاورند، لذا خودبهخود طوری میشود که اکثر اعضای هیاترئیسه و اکثر روسای کمیسیونها برای اینکه سال بعد بتوانند رای بیاورند بهیکنحوی با نمایندگان وارد معامله غیررسمی میشوند. لذا باید بهشیوهای عمل شود که رایگیری سالبهسال نباشد که این با اصلاح آییننامه مجلس امکانپذیر است، مثلا دوساله یا چهارساله باشد مگر فردی که واقعا ناتوان در انجام وظایف باشد که میتواند در میانه راه با شیوه دیگری تغییر کند.
ضعف عملکرد هیاتنظارت موجب بزرگترشدن خطای احتمالی نمایندگان است
مساله دیگر هیاتنظارت بر رفتار نمایندگان است که در پی فرمایش رهبری از مجلس هشتم بحث آن شروع شد. این هیاتنظارت با آییننامهای تعریف و تشکیل شد، ولی عملکرد قویای نداشت و باید عملا نظارت قویتری داشته باشد. همین ایراد درخصوص روسای کمیسیونها در این هیات هم وجود دارد. من نمیخواهم نسبتی بههیچیک از همکاران بدهم. هیچ مشکل فردی با کسی ندارم. بحث مبنایی است. هیاتنظارت در یک جاهایی بهتر عمل کرده و نتیجه هم داد و نماینده رفتار خود را تصحیح کرده است ولی در جایی که کوتاهی شده و یا از تخلف نمایندهای عبور کردند، تاثیر این میشود که نماینده خطای بزرگتری در یک جای دیگر مرتکب میشود یا مساله ردصلاحیت او پیش میآید. اینهم یکی از مسائل و ایرادات است.
یک مساله دیگر این است که مردم باید روی رفتار نمایندگان خود نظارت داشته باشند، یعنی ببینند نمایندهای که در انتخابات یکسری قولها داد، بهقول خود واقعا عمل میکند یا نه، آیا عوامفریبی و معاملهگری میکند یا وظیفه نمایندگی را بهدرستی انجام میدهد، در قوانین و طرحها صاحبنظر است یا نه. از اینرو خود مردم هم باید عملکرد نمایندگان خود را تعقیب کنند. در این مسیر گروههای مختلف مانند احزاب میتوانند موثر باشند. تا زمانی که نمایندگان از رایآوری خود در حوزه انتخابیه اطمینان دارند، خود را اصلاح نخواهند کرد.