به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پتانسیل نیروی انسانی سرآمد بهواسطه عشق و تعصب به دو تیم قدیمی و محبوب، هواداران بیشمار در سراسر ایران، اختصاص امکانات دولتی مختص به هر دو تیم برای برگزاری تمرینات و مسابقات و برخورداری از حمایتهای دولت در این سالها فقط مدیران متخصص و کاربلد را در این دو تیم کم داشت تا ویترین افتخارات استقلال و پرسپولیس پروپیمانتر از چیزی باشد که امروز در عکسها مشاهده میشود. در کنار تمام جابهجاییهای مدیریتی که هرچه جلوتر میرویم بیشتر هم میشود در سالهای گذشته شاهد تنشهای بسیاری در دو باشگاه دولتی بودهایم. با این مقدمه کوتاه قصد داریم تا حد امکان دعواهای مدیریتی سرخابیها در طول دوره لیگ برتر را مرور کنیم.
استقلال فتحاللهزاده و دوران اوج و فرود
لیگ برتر فوتبال باشگاههای ایران از سال ۱۳۸۰ بهصورت حرفهای آغاز به کار کرد و تا امروز که ۱۹فصل از آن سپری شده باشگاه آبیپوش پایتخت ۱۴دوره مدیریتی و سرپرستی را در مقاطع مختلف به خود دیده است که از این تعداد علی فتحاللهزاده با ۴بار حضور رکورددار و پس از وی محمدحسین قریب با ۲حضور بیشترین دوران مدیریتی را نسبت به دیگران در این تیم سپری کرده اند و همچنین از سوی دیگر ۲دوره سرپرستی استقلال در همین اواخر نیز به نام خلیلزاده و فتحاللهزاده ثبت شده است. استقلال لیگ برتر را در حالی آغاز کرد که علی فتحاللهزاده -که در آن سالها در اوج محبوبیت قرار داشت- زمامدار این تیم بود و در حالی به لیگ نیمهکاره نوزدهم رسیدهایم که احمد سعادتمند مدیر جوان و جویای نام شمالی سکاندار آن است و جالب اینکه فقط در کمتر از ۲سال اخیر و با برکناری افتخاری از مدیریت استقلال در تیرماه ۹۷، ۴ مدیر و سرپرست این تیم را هدایت کردهاند که میانگین، حضور هرکدام از آنها را کمتر از ۶ ماه نشان میدهد و این بلبشوی مدیریتیای در استقلال خود میتواند مهمترین عامل ضعف و روند پر فرازونشیب آبیها در این سالها باشد. در سالهای آغازین لیگ برتر که در ابتدا با مدیریت فتحاللهزاده و سپس قریب آغاز شد، خیلی خبری از جاروجنجال و جنگهای مدیریتی مرسوم این سالها نبود. حاجی استقلالیها در سال ۸۲ و بعد از ۷سال مدیریت و کسب جامها و افتخارات گسترده بهنوعی اشباع شده و بعد از افتضاح لیگ دوم همراه با رولند کخ آلمانی، باید جای خود را به یک شیوه مدرن و فکر نو مدیریتی میداد. آن سالها کامران منزوی هم یکی از یاران فتحاللهزاده بود که البته در دورههای بعدی نیز چندینبار در باشگاه پست گرفت و البته کمحاشیه هم نبود. در ادامه قریب روی کار آمد و او بهاندازهای موفق بود که در حاشیه مدیریتش صدایی بلند نشود؛ هرچند شخصیت آرام و مودب مدیر وقت استقلال کمترین گزک را به دست نااهلان و حاشیهسازان میداد.
اولین دعوای مدیریتی
در اواخر دوران قریب و بعد از نخستین قهرمانی استقلال در لیگ برتر اولین جنگ مدیریتی قدرت در استقلال آغاز شد و پس از اینکه وزیر رفاه و رئیس مجمع استقلال، منوچهر صالحی و حسین فیض اردکانی را بهعنوان جانشینان مصری و قریب دوعضو مستعفی هیاتمدیره استقلال منصوب کرد، ساعتی بعد 4عضو هیاتمدیره باشگاه همراه نماینده تامالاختیار وزیر رفاه تشکیل جلسه دادند و در پایان امیدوار رضایی رئیس هیاتمدیره طی حکمی علی فتحاللهزاده را بهعنوان سرپرست این باشگاه (و نه مدیرعامل) منصوب کرد.
اما اصل ماجرا چه بود؟ خبرهای پشتپرده حاکی بود که ماه قبل و زمانی که محمد قریب برای چند ساعت از کار برکنار شد، فتحاللهزاده حکم مدیرعاملی را با حمایت امیدوار رضایی و بهرغم مخالفت محمدجواد ایروانی عضو هیاتمدیره دریافت کرد، اما آن زمان کاظمی وزیر رفاه فتحاللهزاده را نپذیرفت و تصمیم گرفت صالحی نماینده تامالاختیار خود در استقلال را جانشین قریب کند، بهمحض اعلام این تصمیم وزیر، هیاتمدیره در یک تغییر موضع 180 درجهای از قریب خواست به سمت خود بازگردد و با اعلام حمایت قاطعانه از وی، احتمال حضور صالحی را خنثی کرد. دلیل این کار هم آن بود که با حضور صالحی در پست مدیرعاملی عملا هیاتمدیره از گردونه بازی خارج میشد و صالحی قطعا برای ارتباط با وزارت رفاه نیازی به جلب نظر و اجازه هیاتمدیره نداشت. این حرکت برای مدتی اوضاع استقلال را آرام کرد. اما با کنارهگیری قریب و استعفای او بار دیگر توازن بههم خورد! همین اتفاق تا ۳سال بعد ترمز موفقیت قهرمان ایران را کشید و تقریبا ۲سال ناکام را برای این تیم به ارمغان آورد.
نخستین فاجعه مدیریتی
شاید بهجرات بتوان نخستین فاجعه مدیریتی استقلالیها را بعد از استعفای قریب و روی کار آمدن نجفنژاد عنوان کرد که تا سالها انتقادات و گلایههای پیشکسوتان و مدیران استقلالی را همراه داشت و همواره از آن دوران بهعنوان الگوی ناکارآمد مدیران ناکاربلد و غیرمتخصص یاد میشود؛ البته دورانی که در سالهای اخیر نیز به مراتب برای استقلال تکرار شد.
در مهرماه ۱۳۸۵ با تغییر وزیر رفاه کرسی مدیریت باشگاه استقلال نیز دستخوش دگرگونی شد و قریب از سمت خود استعفا کرد و سرپرست وزارت رفاه، مقداد نجفنژاد را با حکمی 2ساله به عنوان مدیر جدید باشگاه منصوب کرد، اگر چه مدیریت او در استقلال بیشتر از ۵ماه طول نکشید. ۲۷ بهمن ۱۳۸۵ کنفدراسیون فوتبال آسیا استقلال را به دلیل ارسال دیرهنگام فهرست بازیکنان در لیگ قهرمانان آسیا از حضور در بازیها کنار گذاشت و شوک ناشی از حذف غیرمنتظره استقلال و فشار افکار عمومی استعفای دستهجمعی هیاتمدیره و مدیر عامل باشگاه را در پی داشت، اگر چه نجفنژاد و تعدادی از اعضای هیاتمدیره بعدها در سمتهای مختلف به استقلال بازگشتند.
بعد از این دوران سیاه آبیها، دوباره فتحاللهزاده به استقلال برگشت، هرچند این بار دیگر خبری از جام نبود و او با شکستی دیگر در کارنامه با وجود استفاده از بزرگانی مانند ناصر حجازی و فیروز کریمی بعد از کسب ضعیفترین رتبه تاریخ استقلال در تاریخ فوتبال ایران و البته شروعی ضعیف در لیگ هشتم جای خود را به واعظآشتیانی داد.
واعظ با دعوا رفت، فتحاللهزاده دوباره برگشت
بعد از برکناری ناگهانی فتحاللهزاده و جایگزینی واعظ آشتیانی به جای او، تازه اول جنگ و جدال مدیریتی استقلالیها آغاز شد، تا جایی که بعد از دو سال واعظ بعد از کلی دعوا با اطرافیانش از مقامات سازمان تربیت بدنی گرفته تا مدیران سابق ازجمله فتحاللهزاده عطای ماندن را به لقایش بخشید و برای همیشه از این تیم جدا شد.
درواقع دعوای وقت واعظ و سعیدلو استعفای دستهجمعی مدیر وقت و دیگر دوستانش از استقلال را به همراه داشت؛ استعفایی که همراه با دعواهای رسانهای شدید میان رئیس سازمان ورزش و مدیر مستعفی استقلال بود. واعظ از استقلال رفت و جایش را دوباره به علی فتحاللهزاده داد که مهمترین ویژگیاش نقد فعالیتهای واعظ بود؛ انتخابی که به نظر میرسید نوعی انتقامگیری از مدیر پیشین هم محسوب میشد. اگرچه با گذشت زمان فتحاللهزاده توانست در صف دوستان صمیمی علی سعیدلو قرار بگیرد.
تا مدتها اوضاع با فتحاللهزاده آرام بود و او در دوره سوم حضورش که این بار چهار سال طول کشید، یک قهرمانی دیگر در لیگ برتر برای آبیها به ارمغان آورد و این تیم را تا جمع چهار تیم برتر آسیا نیز سوق داد. هرچند در همه این سالها واعظ که جایگاهش را خیلی مفت ازدسترفته میدید، با ادبیات انتقادی نسبت به مدیر وقت و با اشاره به لمپنیسم رایج در بین مدیران، تلاشهایی را برای بازگشت دوباره انجام داد که هربار با شکست مواجه شد.
حمله فتحاللهزاده به همه مدیران
شاید بتوان نکته مشترک در بین مدیران استقلال در همه این سالها بعد از جدایی فتحاللهزاده از بهار ۹۳ تا روزی که خودش دوباره سرپرست باشگاه شد و بعد از چند روز در آخرین روزهای سال ۹۸ از این سمت استعفا داد را نگاه انتقادی و بعضا مصاحبههای تند این مدیر دانست که هرازگاهی با صحبتهایش هیاهو و زلزله ۸ ریشتری در باشگاه ایجاد میکرد، تا جاییکه این شائبه را پیش میآورد که او قصد دارد مدیران وقت را تضعیف کند تا خودش سکان هدایت استقلال را دوباره به دست گیرد!
دعواهای فتحاللهزاده با افشارزاده، افتخاری، فتحی و حتی همین اواخر دعوای تلویزیونی با موسوی باعث شد تا هرگاه استقلال بهسمت ساحل آرامش روی میآورد، دوباره توفان به جانش بیفتد. البته در این بین فقط فتحاللهزاده مقصر نبود و گاها زمانی که مدیران وقت استقلال از دوران مدیریتی او بهعنوان پرخرجترین دوران نام برده و او را بدهکارترین مدیر آبیها یاد میکردند، حاجی استقلالیها نیز مجبور به دفاع از خود میشد.
دوران پیرمردها؛ تقریبا آرام اما ناکام با چاشنی پندارتایم!
در اردیبهشت۱۳۹۳ با جدی شدن زمزمههایی مبنیبر خصوصیسازی استقلال، بهرام افشارزاده، مدیر کهنهکار ورزش ایران بهعنوان مدیرعامل منصوب شد. افشارزاده بررسی میزان بدهیها و سامان دادن به اوضاع مالی باشگاه را اولویتهای کاری خود در استقلال اعلام کرد. در ادامه افشارزاده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۵ طی حکمی توسط وزارت ورزش از سمت خود برکنار شد. پنج روز بعد رضا افتخاری بهعنوان سرپرست باشگاه استقلال انتخاب شد. اگرچه دوران حضور این مدیران در استقلال از جنگ قدرت مدیریتی خبری نبود، اما حاشیههای خودساخته آبیپوشان را به سمتی پیش برد که بهجز یک جام حذفی این تیم در این چهار سال توفیق زیادی به دست نیاورد. در این دوران پندار توفیقی هم بهعنوان معاون باشگاه خودنمایی میکرد و جنجالهایی نیز بهراه میانداخت؛ انتقادها به نحوه جذب بازیکنان و اعلام شبانه آن که واژه «پندار تایم» را به همراه داشت و یک مصاحبه جنجالی با «فرهیختگان» در واکنش به انتقادها که در آن گفت: «من کارشناس نفت و گازم، درباره فوتبال از من نپرسید!»
فتحی و رونمایی از جنجالیترین معاون تاریخ
دوران حضور فتحی هم با ناکامی سپری شد و با رفتن استراماچونی کار فتحی هم در استقلال به پایان رسید، اما اینکه در این مدت مدیران و مسئولان زیادی برای خودنمایی سعی کردند استرا را دوباره برگردانند، بدون توجه به بازیهای پشت پرده آنها، خود نشان میداد که جنگ قدرت عجیب مدیریتی در استقلال در این خصوص درحال شکلگیری بوده که تا مدتها تمامی نداشت و در نهایت هم یک شکست بزرگ را برای تیم پرطرفدار پایتخت به همراه آورد. در دوران فتحی سر و کله علی خطیر هم در استقلال پیدا شد. معاون اسبق دبیرکل فدراسیون فوتبال که جنجالش با دستیار کیروش نامش را مطرح کرد، در ادامه توانست لقب جنجالیترین معاون تاریخ باشگاه را با حاشیههای پیدرپی به خود اختصاص دهد. خطیر روزهای اول سعی کرد خود را فردی منطقی و تابع قوانین نشان دهد، اما روزی نبود که با بحث و جدلهایش استقلال را دچار تنش و حاشیه نکند؛ از تنش با خارجیهای وقت مثل ایسما و شفر گرفته تا دلال خطاب کردن شفر و فرزندش و رسانهای شدن قرارداد آنها که همه او را متهم کردند. جار و جنجالی که بر سر تمدید قراردادهای ستارههای استقلال در ابتدای فصل جاری ایجاد شد و دعوای لفظی و رسانهای با فرهاد مجیدی و یک مصاحبه جنجالی علیه بسیاری از استقلالیها. میتوان به تلاشهای بیفایده در جریان پرونده سوپرجام و ماندن استراماچونی روی نیمکت استقلال هم اشاره کرد که در هر کدام از آنها این استقلال بود که متضرر شد.
در نهایت هرچه به روزهای پایانی سال ۹۸ نزدیکتر شدیم، این دعواها شدت گرفت و با حضور افرادی مانند منزوی، موسوی، خلیلزاده و این اواخر سعادتمند در جمع مدیران استقلال این تیم هنوز رنگ آرامش را به خود ندیده و جنگ قدرت ادامه دارد.
پرسپولیس اولین شوک برای علی پروین!
در اولین دوره لیگ برتر ایران، پرسپولیس در عین ناباوری قهرمان لیگ شد. این تیم در تهران با تکگل ابراهیم اسدی، فجر سپاسی شیراز را شکست داد و استقلال که با یک برد بهراحتی میتوانست قهرمان شود، در انزلی بازی را به ملوان واگذار کرد و جام به شاگردان علی پروین رسید. بعد از پایان بازی، پروین که حسابی از این برد سرمست بود، حمایت خودش را از مدیریت امیر عابدینی اعلام کرد؛ مدیری که در جریان جنگ سهام، رقابتی آشکار و پنهان با علی میرزایی دیگر مدیرعامل پرسپولیس که مورد تایید مجمع باشگاه هم بود، پیدا کرده بود. داستان جنگ سهام را خیلیها میدانند؛ در این جنگ پای امیر عابدینی، حسین محلوجی وزیر وقت معادن و فلزات، حجتالاسلام زم مدیر وقت سازمان تبلیغات اسلامی، حسن غفوریفرد رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی، عباس انصاریفرد و علی میرزایی در میان بود. این افراد بارها علیه هم مصاحبه و حتی اقدام به چاپ کتاب کردند! سرانجام این دعواها سوختن احمدرضا عابدزاده سرمربی منتخب میرزایی و اخراج علی پروین در پایان فصل بعد از کسب عنوان قهرمانی بود. این جنگ در نهایت با حکم دادگاه به نفع دولت تمام شد تا آغازی باشد بر تیمداری پر از حاشیه دولت!
حاجی مایلی تاب نیاورد!
محمد مایلیکهن علاقه ویژهای به مدیریت در باشگاه پرسپولیس داشت. او حتی حق خودش میدانست که روزی سرمربی این تیم شود، اما هر بار که این اتفاق نیفتاد او خنجر را برای مدیریت باشگاه از رو بست! بار اول در دهه 80 او عضو هیات مدیره بود و قرار شد مدیرعامل باشگاه با رایگیری انتخاب شود. در این رایگیری مایلیکهن به مدیرعاملی خودش رای داد. محمدحسن انصاریفرد رای خود را به مایلیکهن داد اما علی سعیدلو، محمدحسین نژادفلاح و فداحسین مالکی دیگر اعضای هیات مدیره رای خود را به محمدحسن انصاریفرد دادند تا به این شکل مدیرعاملی به انصاریفرد برسد و مایلیکهن هم از هیاتمدیره پرسپولیس خارج شد و علیه هیات مدیره موضع گرفت. بعدها این ناراحتی را زمانی بروز داد که محمدحسن انصاریفرد برای بار دوم مدیرعامل پرسپولیس شد. جمله «انصاریفرد مدیر یک اداره کوچک هم نبوده» از ایشان است. البته او یک بار هم علیه محمد رویانیان موضعگیری کرد و دلیلش هم عدم انتخاب او به عنوان سرمربی تیم بود!
پرسپولیس نظارهگر دعوای کاشانی و انصاریفرد!
تغییرات در هیات مدیره پرسپولیس زمانی رخ داد که محمدحسن انصاریفرد مدیرعامل وقت توانسته بود بعد از حذف علی پروین از پرسپولیس(که امری ناشدنی به نظر میرسید) با جذب آری هان و سپس دنیزلی و البته جذب چند بازیکن خوب که مهمترینش جذب علیرضا نیکبختواحدی از استقلال بود، جذابیت خاصی به بازیهای پرسپولیس بدهد. هیات مدیره این بار از ترکیبی تشکیل شد که نزدیکی زیادی به سیاستهای محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت داشتند. علی سعیدلو، حبیب کاشانی، حسن بیادی، پرویز سروری و محمدحسن انصاریفرد اعضای هیات مدیره بودند. صحبتهایی در مورد تغییر مدیرعامل صورت گرفت که خبرش به سرعت منتشر شد و البته واکنش هواداران پرسپولیس را روی سکوها به همراه داشت. اما در نهایت انتخاب با حبیب کاشانی بود و این موضوع با واکنش محمدحسن انصاریفرد همراه شد. البته او خیلی زود سکوت کرد و اختلافات به شکل رسانهای ادامه پیدا نکرد! جالب اینجاست که موضوع کسر 6 امتیاز از پرسپولیس هم ریشه در اختلافات همین دو نفر داشت. انصاریفرد موضوع را به شکل کتبی به سعیدلو و هیات مدیره اعلام کرده بود، اما اقدامی برای رفع مشکل نشد تا در نهایت 6 امتیاز از پرسپولیس کسر شود، اما با همین کسر 6 امتیاز پرسپولیس به مقام قهرمانی رسید تا موضوع برای مدیریت انصاریفرد پیچیده جلوه کند!
هدایتی استاد حذف مدیرعامل!
حسین هدایتی در هر تیمی که حضور داشت عملکردش از شرح وظایف یک رئیس هیات مدیره فراتر بود. با توجه به اینکه خودش بخشی از نیازهای مالی باشگاهها را برآورده میکرد (که البته موضوع کمک بلاعوض او به باشگاه همیشه از سوی مدیرعاملهای همکار او مورد شک و تردید بود) نوع برخوردش با مدیرعاملهای تحت نظرش متفاوت بود. او در پرسپولیس مدتی رئیس هیات مدیره بود و عباس انصاریفرد و داریوش مصطفوی در همان زمان مدیران عامل باشگاه پرسپولیس بودند. در زمان انصاریفرد به یکباره مشکلات مالی افزایش پیدا کرد و سازمان تربیت بدنی هم در آن زمان کمکی مالی نمیکرد. حضور هدایتی و بروز مشکل مالی سبب شد تا این ذهنیت به وجود بیاید که هدایتی قصد برکناری انصاریفرد را دارد و همین اتفاق هم افتاد. در فصل بعد هم داریوش مصطفوی را کنار گذاشت تا این مرد کهنهکار با حالتی ناراحت این موضوع را به زبان بیاورد. مصاحبههای طرفین در آن زمان نشان از اختلاف شدید آنها با هم داشت.
بعدها هدایتی از پرسپولیس کنار گذاشته شد و دیگر راهی به پرسپولیس پیدا نکرد و اخبار بازداشت و دادگاه او آخرین اخباری بود که از این رئیس هیات مدیره سابق پرسپولیس به گوش رسید.
درگیری سیاسی و رحیمی و تمرین پرسپولیس با 2 مربی!
حمیدرضا سیاسی یک از آن روسای هیات مدیره پرسپولیس بود که انتخابش عجیب به نظر میرسید. فردی که هیچ سابقه حضور در فوتبال و ورزش را نداشت و کلا یک تاجر بود. او وقتی به پرسپولیس آمد به گفته خودش قرار بود علیاصغر مونسان، رئیس منطقه آزاد کیش رئیس هیات مدیره شود اما مونسان نپذیرفت و او به عنوان رئیس انتخاب شد. خودش میگوید علیرضا رحیمی، مدیرعامل منتخب امیررضا خادم معاون وزیر ورزش بوده، نه خودش. رحیمی که سابقه بازی در تیم سپاهان را داشت و رئیس نسبتا موفقی در فدراسیون هندبال بود به عنوان مدیرعامل انتخاب شد و اختلافاتش با رئیسی خیلی زود علنی شد! سیاسی قصد برکناری علی دایی را داشت و رحیمی در این راه مقاومت میکرد. در نهایت سیاسی حمید درخشان را به عنوان سرمربی انتخاب کرد و او را وقتی دایی هم سر تمرین حاضر بود به محل تمرین برد تا تصویر عجیبی از تمرین پرسپولیس در یاد همه هواداران پرسپولیس باقی بماند. البته دعوای این دو نفر در نهایت با کنار رفتن رحیمی همراه شد و بعدها هم سیاسی از پرسپولیس رفت تا بعدا با خبر دستگیریاش تعجب هواداران پرسپولیس را به همراه بیاورد.
به نام برانکو به کام آقایان!
پرسپولیس بدون شک در دوران برانکو بهترین نتایج تاریخ لیگ برتر را کسب کرد. با این حال اختلافات مدیریتی و مسائل پشت پرده باعث شد در دوره این مربی کروات مدیران زیادی بیایند و زود هم بروند. در این مدت هم درگیریهایی بر سر مسائل مختلف بینشان بود، مثلا اینکه پاداش AFC برای رسیدن قرمزها به فینال لیگ قهرمانان چه شد؟! هر کدام توپ را به زمین دیگری انداختند و آخر هم مشخص نشد چرا پرسپولیس با وجود دریافت پاداش کلان نتوانسته بدهی برانکو را بدهد. مربی کرواتی که موفقیتهایش به اسم خیلیها نوشته شد اما هیچکدام پولش را ندادند! شاید نیاز نباشد درباره حواشی مدیریتی پرسپولیس در دورانی که طاهری، ترکاشوند، گرشاسبی عرب و... در راس کار بودند، بنویسیم!
و حالا رسولپناه، هاشمی و انصاریفرد!
امروز شاهد دعوای سختی میان رسولپناه، هاشمی و انصاریفرد هستیم. البته رسولپناه خودش در دعوا نیست و نماینده خودش را در رسانهها دارد. هاشمی خودش مصاحبه میکند و انصاریفرد هم یک نماینده کاملا رسانهای هواداری در اختیار دارد! انصاریفرد مثل دفعه قبل سکوت کرده و رسولپناه هم زیاد صحبت نمیکند اما جنگ بین نمایندههای رسانهای این افراد ادامه دارد و هواداران پرسپولیس هم با جمعبندیهای فکری خود طرفدار یک گروه شدهاند وسط این همه بدهی!
یادآوریهایکوچک!
هر چه نوشتیم بر اساس اتفاقاتی بود که در دوران لیگ برتر رخ داده و اسنادش وجود دارد، اما دلیلی وجود ندارد که بگوییم قبل از آغاز لیگ برتر دعوایی در بخش مدیریتی باشگاه پرسپولیس نبوده است. خیلیها به خاطر دارند در زمان واگذاری پرسپولیس به بنیاد مستضعفان درگیری سختی میان رئیس وقت بنیاد با علی پروین به وجود آمد که منجر به حذف علی پروین از سرمربیگری پرسپولیس شد. برخی میگویند این اختلاف منجر به کشیدن کلت به روی پروین شده که البته ختم به خیر شده است! یا میگویند در آن زمان علی پروین با محمد علیآبادی که در بنیاد حضور داشته درگیر شده و به او کشیده زده است! ضمن اینکه همه یادشان هست که زمان عبده اختلاف شدیدی میان او و خواهر شاه که جزء موسسان شرکتی بود که پرسپولیس زیرمجموعه آن محسوب میشد، وجود داشت. پرسپولیس همواره مرکز توجه بوده و اختلافات مدیرانش هرگز از چشمها پنهان نمانده است.
* نویسنده: محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار/ اردلان بزرگنیا،روزنامهنگار