به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، به قرن 14 هجری شمسی ایران که نگاه کنیم، دو تأسیس، بر لبههای 1300 و 1400 نقش بستهاند؛ یکی سه سال بعد از 1300 و دیگری سه سال مانده به 1400. هر دو به نفع آنهایی که میان روایتهای رسمی، و شلوغیِ اتفاقات هر روزه، صدایشان شنیده نمیشود و صداهای جهان پیرامونشان را هم نمیشنوند و باز البته که، این دو اتفاق در آستانه قرن جدید ما ایرانیها، با تمام رؤیاها و آرزوهایمان راهی است برای شنیدن صدای بخشی از مردم این سرزمین؛فرشتگان ناشنوا.
بنا به اسناد رسمی، عمر تأسیس مدرسه ناشنوایان، به 1303 برمیگردد؛ توسط میرزا جبار عسگرزاده. او در تبریز کودکستانی تأسیس میکند به اسمِ «باغچه اطفال» و سپس نام خود را، متناسب با کاری که آغاز کرده، به جبار باغچهبان تغییر میدهد. بین دانشآموزانِ اولین کلاسِ درسِ باغچهبان، سه کودک؛ ناشنوا و ناتوان در حرف زدن، حضور دارند. این سه کودک او را به فکر ایجاد مدرسهای خصوصی میاندازد. کلاسِ ناشنوایان، کنار باغچهی اطفال تشکیل میشود و ادامه مییابد. جبار باغچهبان مدرسه ناشنوایان را با وجود مخالفتهای زیاد، از جمله مخالفت رئیس وقت فرهنگ، تأسیس میکند. او سال 1312 به تهران میرود و به پشتوانه تجربیاتش در تبریز، کودکستان باغچهبان و دبستان ناشنوایان را آنجا نیز تأسیس میکند.
سه سال مانده به 1400، پس از یک دورهی فترت و وقفهی طولانی، اواسط آبانماه، دکتر علی مقداری، طرح راهاندازی «واحد بینالملل فرشتگان» را با رئیس وقت دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر طهرانچی مطرح میکند. سپس در یک روند فشرده و عملیاتی، دانشگاه آزاد اسلامی، عزم خود را برای اجرای این طرح جزم میکند. 42 روز بعد، مسئولیت راهاندازی «واحد بینالملل فرشتگان» به دکتر مقداری،استاد تمامِ مهندسی مکانیک دانشگاه شریف واگذار میشود. در ادامه و به سرعت، 3 دانشکده تأسیس، 8 رشته ایجاد و با انتشار فراخوانی رسمی، 14 عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه (که به زعم بسیاری پیدا کردن چنین افرادی ناممکن بود)، مسلط به زبان اشاره فارسی و انگلیسی دعوت به همکاری و سپس جذب میشوند.
راهاندازی دانشگاهی برای ناشنوایان صرفاً تلاشی برای کمک کردن به آنها نیست، بلکه توجه به پتانسیل و ظرفیت بالایی شبکهای مغفول از استعدادهاست. بسیاری از ناشنوایان با اینکه از حس شنوایی محروم هستند، اما حواس دیگرشان به نسبت سایر انسانها بهتر و دقیقتر عمل میکند. در تاریخ، افراد ناشنوای نابغه کم نداریم. هلن کِلِر، نویسنده شهیرِ نابینا و ناشنوا، بتهوون موسیقیدان بزرگ که در 44 سالگی، زمانی که سمفونی معروف شماره 9 را ساخت، کاملاً ناشنوا بوده است یا دیوید رایت، نویسنده و شاعر معروف، که در هفتسالگی به تب مخملک دچار میشود و به دلیل عدم درمان به موقع شنوایی خود را از دست میدهد. او در چهاردهسالگی از ژوهانسبورگ به انگلستان مهاجرت میکند و در مدرسه ناشنوایان ثبتنام میکند. از او 24 کتاب شاخص و مرجع ادبی باقی مانده است.
مطابق رویکرد دانشگاه آزاد اسلامی، ناشنوایان بخشی از ثروت ملی این سرزمین هستند. برای همین وظیفه اجتماعی خود را از سال گذشته به این سو، ایجاد محیطی آکادمیک و آموزشی به صورت اختصاصی برای شکوفایی ناشنوایان دانسته است و برهمین اساس، دانشگاه بینالمللی فرشتگان را تأسیس و رشتههایی را متناسب با نقاط قوت این فرشتگان اولویتبندی کرده است. به همین دلیل، اغلب این رشتهها دیداری و مطابق با حس بصری هستند. چه اینکه بین حس شنوایی و بصری رابطهای معکوس برقرار است. در همین راستا، کارشناسی نقاشی، کارشناسی معماری داخلی، کارشناسی ناپیوستهی عکاسی تبلیغات، کاردانی ناپیوسته گرافیک و عکاسی، در دانشکده هنر و معماری واحد فرشتگان ایجاد شدهاند؛ به علاوهی، کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی، کارشناسی علوم ورزشی در دانشکده علوم انسانی و کاردانی ناپیوسته فناوری اطلاعات، اینترنت و شبکههای گسترده در دانشکده فنی و مهندسی.
درصد پذیرش دانشجویان ناشنوا و شنوا، در دانشگاه فرشتگان، همچون دانشگاهِ «گالودِت» که تنها دانشگاهتمامِ ناشنوایان در جهان است، 75 به 25 است. این ظرفیت 25 درصدی تماما شنوا هستند. کسانی که بدون محدویتهای ویژه، و البته بنا به دلایل و انگیزههای عاطفی و انسانی،همراه با این 75 درصد ناشنوا یا کمشنوا، تحصیل میکنند؛ آنها یا عضوی از خانواده حقیقی همین 75 درصدند و یا مایلند در آیندهای نزدیک به جامعه ناشنوایان خدمت کنند.شرط تحصیل برای افراد شنوا، در دانشگاه فرشتگان البتهآشنایی با زبان اشاره ویژه ناشنوایان است.
اسناد آماریِ سازمان بهزیستی ایران نشان میدهد که حدود 1.500.000 معلول در ایران زندگی میکنند که تا پیش از این هیچ دانشگاه اختصاصیای نداشتهاند، حالا اولین دانشگاه اختصاصی و بینالمللی ناشنوایان تأسیس شده است؛ اولین قدم دانشگاه آزاد اسلامی برای فرشتگان ناشنوا.