به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مهرداد حیدری، پژوهشگر هسته فضای مجازی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) نوشت:
پرده اول؛ قطع اینترنت
حدود دو ماه پیش از اینکه کشور با بحران کرونا مواجه شود، مسئله بنزین تبدیل به بحران گردید. شیوه اعلام ناگهانی و البته غیرمسئولانهای از طرف رئیسجمهور که حتی خود را بیخبر از ماجرا معرفی نمود، مردم کشور را متحیر و برخی را خشمگین نمود. ازاینرو بسیاری به خیابانها ریختند و ندای اعتراض سردادند.
معاندین و منافقین نیز از موقعیت پدید آمده سوءاستفاده کرده و سعی کردند در دریای خشم و حیرت مردم، موجسواری کنند. لذا این مسئله که بسیار ساده قابلحل بود، تبدیل به یک بحران ملی گردید. بحرانی که الحمدالله بالاخره جمع شد اما سرمایه اجتماعی جامعه را متأثر نمود. یکی و شاید بتوان گفت اصلیترین ابزاری که برای مدیریت بحران آن زمان به کار گرفته شد، «قطع اینترنت» بود.
این شیوه از مدیریت افکار عمومی، پاسخی انفعالی و درعینحال سخت، از سوی دولت برای مدیریت بحران پدید آمده بود. البته قطعاًنمیتوان قطع کردن اینترنت را پاسخگویی دولت نسبت به شرایط آن زمان دانست، زیرا اساساً دولت در آن موضوع خود را پاسخگو نمیدانست؛ بلکه صرفاً با قطع نمودن جریان اطلاعات داخلی و البته خارجی، سبب ایجاد نوعی سکوت تحمیلی بر جامعه شد. اگرچه با ایجاد این سکوت توانست از نفوذ بسیاری از اخبار و شایعات و موجسواریهای معاندین و منافقین خارج نشین نیز جلوگیری نماید، اما نسبت به مدیریت روحی و روانی جامعه نمره قابل قبولی نگرفت!
این موضوع در تاریخ ایران برای سیاستگذاران هوشیار و پندآموز، حداقل دو درس عبرت داشت. اول اینکه دولت بهعنوانسیاستگذار و مجری، باید با مردم که ذینفعان کلیدی خطمشیهای کشور هستند، رو راست باشد و در هنگامه تصمیمات مهم با ایشان گفتوگو کند. مسئله دوم نیز لزوم مدیریت جریان اطلاعات و ضرورت شبکه ملی اطلاعات بود که حکومت بتواند از این طریق مدیریت افکار عمومی را به دست بگیرد.
پرده دوم؛ اینترنت رایگان
در روزهای آخر بهمن و ابتدای اسفندماه، خبری که همواره از چین به گوش میرسید و البته در برخی کشورهای اطراف مانند امارات نیز اخباری از آن منتشرشده بود، کشور را درگیر نمود. کرونا، مسئله جدیدی که آرامش روانی نسبی جامعه پس از انتخابات را به تلاطم کشاند.
کرونا برای انتشار در کل کشور بیشتر از دو هفته زمان نیاز نداشت. شروع اپیدمی ملی و البته جهانی یک بیماری قدیمی و ریشهدار که بهترین راه مقابله با آن، دوری از اجتماع بود. قطع کردن سلسله شیوع و میزبانی کرونا، اصلیترین راهکار مقابله با این بیماری به شمار میآید. ویروس منحوسی که با کوچکترین غفلت، ممکن است مهمان ناخوانده و نامیمون هرکسی قرار گیرد.
در شیوع این بیماری دو نکته قابلتوجه است: اول اینکه بسیار زود انتقال مییابد و فرد ممکن است تا 3 هفته هیچ بیماری نداشته باشد درحالیکه ناقل آن بیماری است. دوم اینکه این بیماری روی افرادی که بنیه قویتری دارند، تأثیر کمتری میگذارد. لذا ممکن است یک فرد با تأثیرات ناچیز از بیماری، منجر به انتقال بیماری به فرد دیگر و مرگ وی گردد.
دو نکته مذکور ضرورت فردگرایی و جمع گریزی را ایجاب میکند. مردم باید در خانه بمانند؛ در خانه ماندن هم باید با رعایت بهداشت و حفظ فاصله با برخی افراد (افراد دیابتی، بیماریهای قلبی و ...) همراه شود. این موضوع نوعی فردگرایی شکاک به اجتماع را در ذهن هرکسی زنده نگهداشته است.
پر کردن اوقات فراغتی که در آننهتنهاسفر کردن ممنوع است بلکه افراد باید خود را قرنطینه خانگی کنند، کاری بسیار دشوار و کسلکننده به نظر میرسد. این مسئله منجر شد تا دولت تصمیم بگیرد افراد را به فضای مجازی و سرگرمیهای آن ترغیب نماید. دیدن فیلم و کلیپ و خواندن جوک و اخبار اگرچه در بلندمدت ممکن است افراد را به پوچی بکشاند اما برای کوتاهمدت، پاسخی شایان توجه برای پر کردن اوقات فراغت در ایام کروناییبهحسابمیآید.
این فردگرایی و غرق شدن در زندگی و عالم خودساخته مجازی، یکی از ویژگیهای فضای مجازی است که گاهی بهعنوان تهدید از آن یاد میشد، ولی این روزها به فرصتی تبدیلشده است که به افتراق و جمع زدایی از جامعه کمک کند. دولت برای ترغیب مردم به استفاده از فضای مجازی، پاسخی منفعلانه و شاید منفعت طلبانه داده است. هدیه 100 گیگ اینترنت رایگان!
پرده سوم؛ قطع و وصل اینترنت
مهمترین موضوعی که باید در مقایسه میان بحران بنزین و بحران کرونا به آن پرداخت، نوع یکسان برخورد دولت با اینترنت در دو بحران است. دولت برای اینکه بتواند مردم را از سطح خیابانها جمع کند، در موضوع قیمت بنزین، اینترنت را قطع کرد؛ اما در بحران کرونا برای اینکه بتواند مردم را خانهنشین کند، اینترنت رایگان داد.
در این اسلوبِ اقدام دولت نسبت به قطع کردن یا هدیه دادن اینترنت برای کاهش اجتماع مردم، نوعی نگاه سادهانگارانه به فضای مجازی و استفاده از آن در کشور شده است. بهعبارتدیگر دولت با شانه خالی کردن از مسئولیت مدیریت افکار عمومی در بحران بنزین یا مسئولیت پر کردن اوقات فراغت در بحران کرونا، صرفاً ارتباطات را مدیریت کرده است و از مدیریت اطلاعات غافل شده یا خود را به تغافل زده است.
این نوع رویکرد در مدیریت فضای مجازی، بهجای تولید محتوا یا مدیریت محتوا، از سانسور اطلاعاتی بهره میجوید. حال اگر بنا بر اقتضای امروز، حجم اینترنت نسبتاً خوبی برای مصرفکنندگان در نظر بگیرد، دیگر قدرت مدیریت اطلاعات در کشور را ندارد. لذا بسیاری از سودجویان و معاندین یا منافقین در این ایام فرصت مناسبی مییابند تا با استفاده از وضعیت به وجود آمده در کشور، هرگونه که دلخواهشان باشد جولان دهند.
اما علت اصلی این سبک مدیریت فضای مجازی در کشور، برمیگردد به یک خلأ اساسی که بارها از آن یاد شده است. «شبکه ملی اطلاعات» کلید حل این مسئله است. شبکه ملی اطلاعات با فراهم آوردن زیرساخت ارتباطی و قابلیت مدیریت اطلاعات در این شبکه ارتباطی، میتواند فضای مجازی کشور را از حالت انفعال خارج نموده و حداقل بایستهها برای مدیریت افکار عمومی در کشور را مهیا سازد.