به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، عبدالله عبداللهی نوشت: از این بدیهیات که کرونا بحران عمیق و تقریباً بینظیر در تاریخ است که کل دنیا را با خود مواجه کرده برای تفصیل ندادن بیجهت به بحث که بگذریم، در حال حاضر عملاً سه چشمانداز کلی در جهان نسبت به کرونا وجود دارد:
الف- کنترل کامل: حالت اول آن است کرونا را بتوانیم به طور کامل مهار و وارد دنیای معمول پسا کرونا شویم. این حالت دستکم فعلاً محال است و شاید برای ایران محالتر هم باشد. در حال حاضر 197 کشور به این ویروس مبتلا هستند و حتی چین که چند روز پیش، و پس از 50 روز تلاش طاقتفرسای منحصربهفرد توانسته بود مبتلایان جدید خود را به صفر برساند باز هم این ایام به صورت روزانه نزدیک به 100 مبتلای جدید دارد و حتی احتمال داده میشود که موج دومی در چین به راه بیفتد. ضمن اینکه درگیری 197 کشور با این ویروس و عدم امکان تعطیلی کل جهان به مدت دست کم چند هفته و مراوداتی که بین کشورها طبیعتاً وجود دارد، امکان این که یک کشور بتواند خود را به طول کامل به دوره پساکرونا منتقل کند دستکم تا زمانی که واکسن آن تولید یا عرضه عمومی نشده، و یا احتمالاتی مانند تاثیر گرما بر رفتار کرونا محقق نشده، تقریباً درحد محالات است.
ب- رهاشدگی: حالت دوم این است که "هرچه باداباد"؛ کشورها مدیریتشان را به پیشاکرونا منتقل و عملاً از هر تلاشی دست بکشند؛ اینکه ویروس با توجه به قدرت مسری بودنش و میزان کشندگیاش چه درصدی از جهان را میکشد و نهایتاً چه درصدی از کل جهان مبتلا و سپس حدی از مقاومت را در خود ایجاد میکنند، تا زمانی که انشاالله واکسنی هم به میان بیاید، را هم به خود خداوند بسپارند.
ج- بحران کنترل شده: امّا حالت سوم تبدیل بحران کرونا به یک وضعیت خطیر «کنترلشده» است. در حال حاضر عموم کشورها 3 دست اقدام را در این زمینه با دزها و سطوح متفاوت در دستور کار قرادادهاند:
- منع آمد و شد (Curfew)؛ کشورهایی مثل مصر که مثلاً اعلام کردهاند از فلان ساعت تا فلان ساعت در شبانهروزی کسی نباید ترددی در شهر داشته باشد و مواردی از این دست.
- تعطیلی نسبی (Lockdown)؛ که یک یا چندین شهر و استان تعطیل میشوند و افراد جز برای حضور در برخی ادارات خاص و یا خرید برخی مایحتاج ضروری امکان تردد را نخواهند داشت و باید در منزل بمانند.
- قرنطینه کامل (Quarantine)؛ مانند آنچه در ووهان چین یا برخی شهرهای ایتالیا اتفاق افتاد؛ دولت هرگونه رفت و آمدی را منع میکند و ادارات نیز کامل تعطیل میشوند و فقط بخشهای مربوط به کنترل و مهار ویروس کرونا زیر نظر دولت به فعالیت خود ادامه میدهند.
هرکشوری بستگی به سه عنصر 1- توان عملیاتی و اجرایی دولت 2- فرهنگ اجتماعی ملت و 3- وضعیت اقتصادی کل حکومت یکی از این سه حالت را به نسبتی که توان دارد اتخاذ میکند.
و البته موفقیت هرکدام از آنها هم نسبی است؛ یعنی بستگی به نحوهی اجرا و موقعیت هر کشوری دارد؛ مثلاً قرنطینه تا حد زیادی در چین جواب داد ولی اصلاً در ایتالیا موفق نبود. یا در سنگاپور قرنطینهای به شکل چین عملیاتی نشد ولی خروجی اقدامات آنها به مراتب بهتر از غرب بود. اساساً کشورهایی مثل سنگاپور، چین تایپه و کره جنوبی آمادگی زیرساختی بسیار خوبی را به نمایش گذاشتند که جملهی آنها این تجربه را از گسترش ویروس سارس در سالهای گذشته اتخاذ کرده بودند و به همین دلیل این کشورها در مقایسه با کشورهای پیشرفته غربی بهتر عمل کردند.
مسئله اینجاست که هیچکدام از این کارها برای مهار کامل کرونا (قبل از تولید واکسن) نیست، بلکه همگی درصددند که از خسارت ناشی از این بحران بکاهند. و در مجموع تلاش میشود که اولاً از تجاوز تعداد مبتلایان به کرونا نسبت به ظرفیت درمان آن کشور جلوگیری شود و ثانیاً فرصت لازم برای غربالگری جامع و کنترل وکاهش مبتلایان به دست بیاید.
اما در ایران مهمترین مسئله این است که با توجه به توان اجرایی دولت (توجه کنید که قرنطینه یک قدرت اجرایی بسیار بالایی را میطلبد) و ثانیاً فرهنگ اجتماعی مردم ایران(که مانند بسیاری از کشورهای غربی و برخلاف جوامع شرق آسیا چندان توصیه پذیر نیستند بلکه باید اعمال قدرت نیز صورت گیرد) وثالثاً وضعیت اقتصادی (از اقتصاد کلان تا توان اقتصادی مشاغل خرد) کدام یک از حالتهای فوق را و در چه سطحی باید عملیاتی کرد؟
به نظر میرسد آنچه فعلاً از امروز در ایران به صورت رسمی اجرایی شده، چیزی شبیه گزینه یک و تا حدی گزینه 2 است(با توجه به تعطیلی برخی بخشها مانند مدارس و دانشگاهها و کنسرتها و...)؛ و البته منع آمد و شد به نحو بسیار حداقلی و صرفاً از امروز در حد تردد بین جادهای است که آنهم باید منتظر ماند و دید که به مسافرت رفتگان کی از سفر برمیگردند! درحالیکه با توجه به فرصت کمنظیر تعطیلی نوروز میبایست بالاترین توان محدودکنندهگی و رسیدگی و تعطیلکنندگی مقدور برای کشور را در همین ایام به خرج میدادیم و متاسفانه بخش مهمی از فرصت را از دست دادیم؛ اما در حدود 10 روز آینده و حتی اگر نیاز شد، گسترش دادن این ایام، میتوان ویروس را تا حد قابل توجهی کنترل و غربالگری را معنادارتر کرد.
کلیدیترین مسئله آن است که شما برای تشخیص یا ترجیح اینکه کدام یک از سه گزینه فوق را و در چه سطحی، اجرایی کنید، چندان هم بسیطالید و مجاز به آزمون و خطاهای اینچنینی (که چند روز را برای ممنوع کردن سفر به همین راحتی از دست بدهیم) نیستید؛ در صورتی که جدیترین کنترلها و محدودیتها را با تصمیمات بزرگ و اجرای مقتدرانه از دست بدهید و زمان از اختیار شما خارج شود، گزینهها هم از کنترل شما خارج خواهد شد و ممکن است ناخواسته وارد حالت دوم(هرچه بادا باد) شوید که در این صورت دیگر حتی اگر هم بخواهید امکان بازگشت به حالت سوم(بحران کنترلشده) را نخواهید داشت. به قول دوستی، اگر شما هم نخواهید با واقعیت مواجه شوید، واقعیت شوربختانه با شما مواجه خواهد شد. مخاطب اصلی این مسئله هرچند دولت و حتی مجموعه حاکمیت است، اما فقط دولت هم نیست؛ چه بسا رسانهای که کرونا را به طنز میگیرد و با آن در حد اقتضائات سرماخوردگی مواجه میشود و نیز مردمی که هرچه به آنها میگویید سفر نروند و یا فاصله اجتماعی را حفظ کنند، اما گوششان به این توصیهها بدهکار نیست هم مشمول این تخاطباند.
مسئله دیگر آنکه اقداماتی مانند تعطیلی نسبی یا منع آمد و شد و یا قرنطینه برای تمهید غربالگری و مسائلی از این دست است و بهرهگیری از تجربه کشورهایی مانند کره جنوبی و سنگاپور میتواند در این زمینه کمککننده باشد؛ مهمترین وجه تمایز این کشورها غیر از اجرای توصیه فاصلهگذاری اجتماعی توسط مردمشان، تدارک و توسعهی یک زیرساخت اساسی برای غربالگری و تشخیص فوری است که ملزومات بخصوصی در حوزه IT و تجهیزات پزشکی نیاز دارد. چیزی که به نظر میرسد برای بازگرداندن حداقلی شرایط به دوره پیشاکرونا، دستکم تا زمانی که واکسن آن تولید نشده، باید مهمترین دستور کار دولت باشد. با این تذکر مجدد که وقت الان واقعاً طلاست.