بررسی 7 دهه روابط کشورهای عربی با رژیم‌ صهیونیستی
اولین دوره زمانی تنش عربی-رژیم‌صهیونیستی، یک روز بعد از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در ۱۴ می ‌۱۹۴۸ آغاز شد. اعراب که در آن دوره تحت ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی جمال عبدالناصر (رئیس‌جمهور مصر) قرار داشتند، خواهان آزاد‌سازی کامل فلسطین بودند.
  • ۱۳۹۸-۱۲-۱۹ - ۰۱:۴۶
  • 00
بررسی 7 دهه روابط کشورهای عربی با رژیم‌ صهیونیستی
از دشمنی تا عادی‌سازی روابط
از دشمنی تا عادی‌سازی روابط

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، از مناقشه اعراب و رژیم‌صهیونیستی می‌توان به‌عنوان ریشه‌دارترین و پیچیده‌ترین مناقشه بین‌المللی یاد کرد. مناقشه‌ای که از زمان مهاجرت گسترده یهودیان در سال ۱۹۸۲ میلادی به بیت‌المقدس آغاز شد.

با فروپاشی عثمانی و سپرده شدن سرنوشت فلسطین به بریتانیا، موقعیت مناسبی برای صهیونیست‌ها فراهم شد که بتوانند به آرزوی دیرینه خود، یعنی تشکیل کشور مستقل صهیونیستی نائل آیند. با تاسیس رژیم‌صهیونیستی بحران منطقه‌ای خاورمیانه به اوج خود رسید و مناقشه عربی-رژیم‌صهیونیستی به قلب مناقشات خاورمیانه تبدیل شد؛ با این وجود کشورهای عربی خاورمیانه در طول چندین دهه مناقشه فلسطینی-رژیم‌صهیونیستی، موضع یکسانی در قبال مساله فلسطین نداشته‌اند؛ آنها در واکنش به رخدادهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همچون شکل‌گیری ناسیونالیسم عربی، وقوع انقلاب ۱۹۷۹ ایران، تجزیه شوروی در سال ۱۹۹۹ و فروپاشی نظام دو‌قطبی، شکل‌گیری بیداری اسلامی در سال ۲۰۱۱ و توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، راهبردهای گوناگونی را از خود نشان داده‌اند. به‌طور کلی مواضع کشورهای عربی در قبال مناقشه فلسطین و رژیم‌صهیونیستی را می‌توان از زمان تاسیس رژیم‌صهیونیستی، به سه دوره زمانی تقسیم کرد: ۱- مقابله نظامی با رژیم‌صهیونیستی و حمایت کامل از آرمان فلسطین و آزادسازی آن (از ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۸) ۲- پذیرش رژیم‌صهیونیستی به‌عنوان واقعیتی در منطقه، در کنار حمایت از تشکیل کشور کوچک فلسطینی (از ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۱) ۳- آشکار شدن روابط کشورهای عربی خاورمیانه با رژیم‌صهیونیستی و فراموشی چندین دهه رابطه خصومت‌آمیز با تل‌آویو ( از ۲۰۱۱ تا به حال).

اولین دوره زمانی تنش عربی-رژیم‌صهیونیستی، یک روز بعد از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در ۱۴ می ‌۱۹۴۸ آغاز شد. اعراب که در آن دوره تحت ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی جمال عبدالناصر (رئیس‌جمهور مصر) قرار داشتند، خواهان آزاد‌سازی کامل فلسطین بودند؛ به‌گونه‌ای که اعراب نه‌تنها به ۴۲‌درصد زمینی که سازمان ملل متحد برای فلسطین معین کرده بود، قانع نبودند، بلکه درصدد بودند که تمامی سرزمین‌های اشغالی را در اختیار فلسطینیان بومی که در آن زمان ۷۵‌درصد جمعیت فلسطین را تشکیل می‌دادند۱ قرار دهند. در طول این سه دهه، کشورهای عربی خاورمیانه سه اقدام کلی درجهت مقابله با رژیم‌صهیونیستی انجام دادند:

۱  رویارویی نظامی با رژیم‌صهیونیستی؛ در این دوره اعراب و رژیم‌صهیونیستی در جنگ‌های متعددی رودرروی یکدیگر قرار گرفتند. جنگ سال ۱۹۴۸ که بعد از اعلام تاسیس رژیم‌صهیونیستی، بین اعراب و رژیم‌صهیونیستی به‌وقوع پیوست، با شکست ارتش عربی به پایان رسید. جنگ سال ۱۹۴۸ عدم یکپارچگی اعراب و وجود تعارض منافع بین کشورهای عربی را بیش از پیش نمایان ساخت. در سال ۱۹۶۷(جنگ 6 روزه) و ۱۹۷۳ (جنگ رمضان یا یوم کیپور) جنگ‌های دیگری بین اعراب و رژیم‌صهیونیستی به‌وقوع پیوست. این جنگ‌ها که با هدف آزاد‌سازی فلسطین از چنگال صهیونیست‌ها طرح‌ریزی شده بود، با شکست اعراب و افزایش قدرت رژیم‌صهیونیستی خاتمه یافت.

 ۲  تحریم نفتی؛ با شروع جنگ یوم کیپور و حمایت آمریکا از رژیم‌صهیونیستی، کشورهای عربی خاورمیانه، صادرات نفت خود را متوقف کردند. متعاقب این تصمیم، قیمت هر بشکه نفت از سه دلار به ۱۲ دلار رسید. این اقدام اعراب که به شوک نفتی اول معروف شد، تاثیرات بسیاری بر سیاست بین‌الملل و اقتصاد جهانی گذاشت که درنهایت به نفع اعراب تمام شد. این اقدام اعراب، رژیم‌صهیونیستی را مجاب کرد که از صحرای سینا عقب‌نشینی کند.

۳   تاسیس سازمان کنفرانس اسلامی و تلاش‌های دیپلماتیک؛ علاوه‌بر رویارویی نظامی اعراب با رژیم‌صهیونیستی، کشورهای عربی-اسلامی در سال ۱۹۶۹، بعد از آتش‌زدن مسجد‌القصی که توسط یک یهودی تندرو انجام گرفت، سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) را پایه‌گذاری کردند. این سازمان که به ابتکار عربستان‌سعودی پایه‌گذاری شد، هفت هدف ویژه داشت که یکی از آنها پشتیبانی از مبارزه ملت فلسطین و کمک به این ملت درجهت بازپس گرفتن حقوق خود و آزاد کردن سرزمین فلسطین بود.2 از سوی دیگر کشورهای عربی در قبال طرح‌های صلح خاورمیانه همچون طرح راجرز (۱۹۶۹) و کنفرانس بین‌المللی ژنو (۱۹۷۳) مواضعی در حمایت از آرمان فلسطین و تاکید برخواسته‌های مردم فلسطین گرفتند.

با این حال درطول این سه دهه، میزان و شدت حمایت کشورهای عربی از آرمان فلسطین، متفاوت بود؛ کشورهای مصر، سوریه و عراق حمایت‌های همه‌جانبه‌ای از فلسطینی‌ها به‌عمل آوردند و کشورهایی همچون عربستان‌سعودی حمایت‌های خود را به مساعدت‌های مالی محدود ساختند.

شکست پیاپی اعراب از رژیم‌صهیونیستی و مرگ جمال عبدالناصر به‌عنوان نماد مبارزه با رژیم‌صهیونیستی، کشورهای عربی خاورمیانه را به سمت به‌رسمیت‌شناختن وضع موجود در فلسطین اشغالی سوق داد. امضای قرارداد کمپ‌دیوید که در سال ۱۹۷۸ بین انور سادات (رئیس‌جمهور مصر) و مناخیم بگین (نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی) صورت گرفت، آغازی بر پایان دشمنی اعراب با رژیم‌صهیونیستی بود. با این توافق، مصر که بزرگ‌ترین همسایه رژیم‌صهیونیستی محسوب می‌شد، از لیست دشمنان بالقوه رژیم‌صهیونیستی خارج و تابوی مصالحه با رژیم‌صهیونیستی در بین اعراب شکسته شد.

 در این دوره، رخدادهای گوناگون منطقه‌ای (همچون پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹) و فرامنطقه‌ای (همچون فروپاشی شوروی و شکل‌گیری نظام هژمونیک آمریکایی در سال ۱۹۹۱) دست‌به‌دست هم دادند تا کشورهای عربی خاورمیانه با سرعت بیشتری به سمت غرب حرکت کنند. انقلاب اسلامی ایران که میشل فوکو آن را اولین انقلاب پست‌مدرن جهان نامید، برآمده از آرای مردمی بود و موجب تشکیل نظام سیاسی متفاوت با نظام پادشاهی-قبیله‌ای اعراب شد. انقلاب ۱۹۷۹ ایران که در دل خود مفاهیم مقاومت، استکبارستیزی و مردم‌سالاری دینی را به همراه داشت، گفتمان جدیدی را تحت عنوان مقاومت ایجاد کرد.

 شیخ‌نشین‌های عرب که وجود حکومت دموکراتیک در خاورمیانه را به ضرر خود می‌دانستند، سعی کردند با نزدیک‌شدن به غرب، توازن قدرت را در مقابل جبهه مقاومت حفظ کنند؛ دولت‌های عربی خاورمیانه برای اینکه بتوانند اتحاد خود و واشنگتن را حفظ کنند، از موضع‌گیری علیه رژیم‌صهیونیستی پرهیز می‌کردند.

علاوه‌بر انقلاب اسلامی ایران، فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، عامل بسیار مهم دیگری بود که اعراب را به سمت پذیرفتن رژیم‌صهیونیستی به‌عنوان واقعیتی در منطقه هدایت کرد. با فروپاشی شوروی، کشورهای عربی خاورمیانه، حامی سیاسی و تسلیحاتی خود را در مقابل غرب از دست دادند؛ به‌گونه‌ای که رابرت ایندیک، سفیر آمریکا در رژیم‌صهیونیستی، فروپاشی شوروی را برداشته شدن مهم‌ترین و عمده‌ترین مـانع در برقـراری رابطه بین اعراب و رژیم‌صهیونیستی تلقـی کرد.۳

اعراب نه‌تنها در بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۱ شروع به مذاکرات رودررو با طرف صهیونیستی گرفتند، بلکه طرح‌های صلحی نظیر طرح صلح فهد در سال ۱۹۸۰ و طرح اتحادیه عرب در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۷ را ارائه دادند. کشورهای عربی طبق این طرح‌ها، رژیم‌صهیونیستی را به رسمیت می‌شناختند و به حداقل حقوق فلسطینی‌ها رضایت می‌دادند؛ با این وجود، رژیم‌صهیونیستی هیچ زمانی این طرح‌ها را مورد پذیرش قرار نداد و خواهان امتیازات دیگری از جانب اعراب شد.

 کشورهای عربی خاورمیانه در طول این دوره، از گروه‌های سازش‌گر فلسطینی همچون سازمان آزادی بخش فلسطین و سازمان فتح حمایت به عمل می‌آوردند و آنها را برای رسیدن به توافق جامع با رژیم‌صهیونیستی ترغیب می‌کردند. این در حالی است که اعراب نه‌تنها از گروه‌هایی که راهبرد مقاومت در مقابل رژیم‌صهیونیستی را در پیش گرفته بودند، انتقاد می‌کردند، بلکه درجهت ناکامی آنها، با رژیم‌صهیونیستی همکاری به عمل می‌آوردند.

کشورهای عربی در پی حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی که به جنگ ۳۳ روزه معروف شد، در اقدامی نادر، حزب‌الله لبنان را مورد انتقاد قرار دادند؛ در این خصوص عربستان‌سعودی با حمایت اردن، مصر، تشکیلات خودگردان فلسطین و چندین کشور حاشیه خلیج‌فارس، نه‌تنها حزب‌الله را به‌دلیل «اقدامات غیرمنتظره، نامناسب و غیرمسئولانه» محکوم کرد،۴ بلکه به گفت «عاموس یادلین»، رئیس اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، عربستان در طول جنگ ۳۳ روزه از رژیم صهیونیستی حمایت اطلاعاتی به عمل آورد.5 وزیر امور خارجه وقت عربستان، شاهزاده سعود‌الفیصل، در این باره گفت: «این اقدامات [مقاومت حزب‌الله] کل منطقه را به سال‌ها قبل باز می‌گرداند و ما نمی‌توانیم آنها را به سادگی قبول کنیم.»۶

از سوی دیگر کشورهای عربی خاورمیانه در طول جنگ ۲۲ روزه که در دسامبر ۲۰۰۸ بین رژیم‌صهیونیستی و گروه‌های مقاومت فلسطینی در نواز غزه رخ داد و موجب شهادت بیش از 1400 نفر شد، نه‌تنها از گروه‌های فلسطینی، حمایت نظامی یا اقتصادی به عمل نیاوردند، بلکه مصر، عربستان‌سعودی، تونس و نیمی از کشورهای عربی دیگر، به بهانه جلوگیری از تنش بین دولت‌های عربی، از برگزاری نشست فوق‌العاده اتحادیه عرب در دوحه سرباز زدند. از سوی دیگر کشور مصر در یک اقدام بی‌سابقه شروع به همدردی با رژیم صهیونیستی کرده و مرزهای خود را روی مردم نوار غزه بست و نوار غزه را تحریم کرد. به‌طوری که این اقدام قاهره اعتراضات بی‌سابقه‌ای را علیه مصر ایجاد کرد.7 با این وجود، باید بین مواضع کشورهای مختلف عربی تفاوت قائل شد؛ در‌حالی‌که بعضی از کشورهای عربی همچون مصر و عربستان، روند عادی‌سازی با رژیم‌صهیونیستی را برخلاف خواست مردم‌شان طی می‌کردند، کشورهایی همچون سوریه و عراق در حمایت از مردم فلسطین ثابت قدم بودند.

با شروع سال ۲۰۱۱ میلادی، ارتباط بین اعراب و رژیم صهیونیستی شکل دیگری به خود گرفت؛ وقوع بیداری اسلامی اشتراک منافعی بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. در اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، خودسوزی محمد بوعزیزی دومینویی از انقلاب‌های عربی را آغاز کرد که به بیداری سوم عربی۸ شهرت یافت؛ دومینویی که با سقوط زین‌العابدین بن‌علی، دیکتاتور تونس، شروع شد و در ژانویه ۲۰۱۱ به میدان التحریر قاهره رسید و مبارک را از اریکه قدرت به زیر کشاند. بیداری سوم عربی صرفا به کشورهای شمال آفریقا محدود نشد، بلکه اعتراضاتی را در کشورهای غرب آسیا همچون عربستان سعودی، بحرین، سوریه و دیگر کشورهای عربی به وجود آورد. سقوط بن‌علی، مبارک و علی عبدالله‌صالح، زنگ هشدار را در دیگر کشورهای عربی خاورمیانه به صدا درآورد.

 این کشورها که روند دموکراتیزه شدن را به ضرر حکومت‌های پادشاهی و دیکتاتوری خود می‌دانستند، در تلاش بودند با کمک قدرت‌های فرامنطقه‌ای بر مشکلات‌شان فائق آیند. علاوه‌بر دولت‌های عربی، رژیم صهیونیستی نیز انقلاب‌های سال ۲۰۱۱ را تهدیدی علیه امنیت ملی خود قلمداد می‌کرد به‌طوری که لیبرمن، وزیر امورخارجه وقت رژیم صهیونیستی، بزرگ‌ترین تهدید رژیم صهیونیستی را موفقیت انقلاب مصر و دموکراسی در آن کشور می‌دانست.۹ بیداری سوم عربی کشورهای عربی خاورمیانه و رژیم صهیونیستی را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک ساخت. تل‌آویو که حیات دولت‌های عربی محافظه‌کار را به نفع خود می‌دانست، از سقوط متحدان خود هراسان بود. از سوی دیگر، کشورهای عربی خاورمیانه ترس از نفوذ زیاد ایران و محور مقاومت را بهانه‌ای قرار داده بودند که به آمریکا و رژیم صهیونیستی نزدیک‌تر شوند. در این میان، اعتراضات کشور سوریه نقطه عطفی برای محافظه‌کاران عربی و رژیم‌صهیونیستی محسوب می‌شد؛ به‌گونه‌ای که هر دوی آنها در قبال بحران سوریه خواهان سقوط بشار اسد بودند.

 عامل دیگر افزایش روابط بین رژیم صهیونیستی و دولت‌های عربی خاورمیانه، نارضایتی دوجانبه رژیم صهیونیستی و اعراب از سیاست‌های اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، درخصوص ایران و منطقه خاورمیانه بود. آمریکا که از وقوع انقلاب‌های عربی در مصر و تونس حمایت به عمل آورد، خشم اعراب و رژیم صهیونیستی را برانگیخت. با امضای توافق هسته‌ای ایران و کشورهای 1+5 این خشمِ دوجانبه ابعاد بیشتری به خود گرفت؛ به‌طوری که به اعتقاد بعضی کارشناسان توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ میلادی، به تشکیل ائتلاف غیررسمی رژیم صهیونیستی و کشورهای محافظه‌کار عربی منجر شد. دولت‌های محافظه‌کار عربی برای جلوگیری از به قدرت رسیدن اخوان‌المسلمین یا احزاب سیاسی متمایل به ایران درصدد جلب نظر غرب و عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی بوده است. از سوی دیگر رژیم‌صهیونیستی نیز در پی عادی‌سازی با دولت‌های عربی است تا بتواند از نفوذ ایران در منطقه و فلسطین اشغالی جلوگیری کند و بحران مشروعیت در منطقه را حل کند. با پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی روند عادی‌سازی اعراب و رژیم صهیونیستی سرعت بیشتری به خود گرفت.

 از این زمان به بعد تمایل رهبران کشورهای عربی برای عادی‌سازی روابط‌شان با تل‌آویو عیان و با استقبال نتانیاهو، این اشتیاق دوسویه شد. سفر نتانیاهو به عمان در سال ۲۰۱۸ را می‌توان گامی مهم برای آشکار شدن روابط رژیم‌صهیونیستی و اعراب دانست. رژیم صهیونیستی کاتس، وزیر خارجه رژیم‌صهیونیستی، درخصوص عادی‌سازی با اعراب گفت: «عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی از مهم‌ترین اولویت‌های وزارت خارجه اسرائیل است.»۱۰ علاوه‌بر این نتانیاهو در جمع رهبران یهودی در بیت‌المقدس گفت: «من در حال توسعه ارتباطات با کشورهای عربی و کشورهای مسلمان هستم و می‌توانم به شما بگویم که کشورهای معدودی هستند، یک یا دو یا سه کشور عرب و مسلمان که ما روابط عمیقی با آنها نداریم.»۱۱ رژیم صهیونیستی سعی دارد از این موقعیت به وجود آمده حداکثر استفاده را ببرد و پیمان عدم تجاوز را با کشورهای عربی خاورمیانه منعقد سازد۱۲ تا از این طریق بتواند پازل خود را جهت حذف دشمنی اعراب علیه رژیم صهیونیستی را کامل کند.

 از سوی دولت‌های عربی نیز تمایل به ایجاد رابطه حداکثری با تل‌آویو دیده می‌شود؛ عبدالله بن‌زاید در توئیتر خود، شکل‌گیری اتحاد اعراب و رژیم‌صهیونیستی را در قالب اصلاحات اسلامی نامید و بنیامین نتانیاهو نیز در پاسخ به او از همگرایی رژیم صهیونیستی و اعراب استقبال کرد.۱۳ از سوی دیگر با روی کار آمدن ولیعهد جوان عربستان، محمد بن‌سلمان، در سال ۲۰۱۷ میلادی، روابط اعراب و رژیم صهیونیستی رشد بیشتری به خود گرفت. علاوه‌بر این با کودتای ۲۰۱۳ مصر و روی کار آمدن الفتاح السیسی، قاهره همچون گذشته در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفت.

دولت‌های عربی و رژیم صهیونیستی سعی دارند با کمک ایالات متحده آمریکا مهم‌ترین عامل تنش 70 ساله خود را با ارائه طرح صلح معامله قرن به فراموشی بسپارند. معامله قرن را می‌توان آخرین ایستگاه برای عادی‌سازی آشکار روابط دولت‌های محافظه‌کار عربی و رژیم صهیونیستی در نظر گرفت. معامله قرن ترامپ در حالی رونمایی شد که سفرای کشورهای بحرین، عمان و امارات در کنار بنیامین نتانیاهو حضور داشتند. این طرح صلح که عملا تمامی حقوق مردم فلسطین را به فراموشی می‌سپارد مورد حمایت بعضی از کشورهای عربی خاورمیانه قرار گرفت؛ عربستان سعودی که خود را ‌ام‌القری جهان اسلام به حساب می‌آورد تلاش‌های دولت ترامپ برای ایجاد صلح بین فلسطین و رژیم صهیونیستی قدردانی کرد و حتی عادل الجبیر، وزیر مشاور در امور خارجه عربستان، گفت: «بخش‌های مثبتی در طرح ترامپ(معامله قرن) وجود دارد و می‌تواند پایه و اساس مذاکره باشد.» امارات متحده عربی که سفیر خود را نیز هنگام رونمایی از معامله قرن به کاخ سفید روانه کرده بود از معامله قرن حمایت همه‌جانبه کرد و عبدالله بن‌زاید در این خصوص گفت: «فلسطینی‌ها هر وقت «نه» گفتند باختند.» البته مواضع کشورهای عربی همچون دو دوره گذشته یکسان نبوده است؛ در حالی که عربستان سعودی، امارات، بحرین و عمان رابطه خود را با رژیم صهیونیستی بسیار گسترده کرده‌اند، کشورهایی همچون قطر و اردن با وجود ارتباط آشکار با رژیم‌صهیونیستی از تشکیل کشور مستقل فلسطین با پایتختی قدس، حمایت به‌عمل می‌آورند. کشورهایی همچون سوریه و عراق نیز موضع قاطع خود را در قبال رژیم صهیونیستی حفظ کرده‌اند.

در مجموع، کشورهای عربی خاورمیانه در اولین دوره مناقشه عربی- رژیم صهیونیستی دنبال جلوگیری از موجودیت رژیم صهیونیستی بودند. در دومین دوره مورد بحث دولت‌های عربی، سطح منازعه خود را از تهدید موجودیت رژیم صهیونیستی به تغییر مرزهای رژیم صهیونیستی و در اواخر همین دوره به قبول رژیم صهیونیستی تقلیل دادند و در دوره سوم، کشورهای عربی خاورمیانه با رژیم صهیونیستی به منافع مشترکی رسیدند و روند عادی‌سازی خود را با تل‌آویو عیان کردند.

پی نوشت‌ها:

1- پاپه، ایلان(1396) پاکسازی قومی فلسطین، انتشارات اطلاعات، تهران 1396، ص 67.
2- آشنایی با سازمان کنفرانس اسلامی، همشهری آنلاین، نوزدهم اسفند 1386،
3- امیر مسعود طالبی، نقش قدرت‌های بزرگ در شکل‌گیری روند صلح میان فلسطین و اسرائیل با محوریت ایالات متحده آمریکا، ۱۳۸۹ص۱۴۶.
4- M hassan Fattah1, (2006). Arab League criticizes Hezbollah for attacks - Africa & Middle East - International Herald Tribune. HYPERLINK "http://www.nytimes.com/2006/07/17/"www. nytimes. com/2006/07/17/
5- حمایت اطلاعاتی عربستان از رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه. باشگاه خبرنگاران جوان. 30 تیر 1395.
6-M hassan Fattah1, (2006). Arab League criticizes Hezbollah for attacks - Africa & Middle East - International Herald Tribune. HYPERLINK "http://www.nytimes.com/2006/07/17/"www. nytimes. com2006.7.17/
7-Black Ian. (2009) Gaza split prompts Arab countries to boycott emergency summit. HYPERLINK "http://www.theguardian.com/world/2009/jan/15/"www. theguardian. com/world/2009/jan/15/

8- هوشی سادات، سید محمد. (1395) تاریخ سیاسی- اجتماعی خاورمیانه، از عصر قدیم تا پساعصر جدید. انتشارات دانشگاه تهران. ص 345.
9- آشنا، مهدی(1398). اندیشکده راهبردی یقین. پیمان عدم تجاورز رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی؛ اهداف، چشم‌اندازها و پیامدها.
10- گام‌های تازه رژیم صهیونیستی برای عادی‌سازی رابطه با اعراب خلیج‌فارس. دویچه وله فارسی (2019)
11- نتانیاهو: به جز دو سه کشور با بقیه کشورهای عرب و مسلمان روابط عمیقی داریم. خبرگزای فارس (1398).
 12- رژیم صهیونیستی به دنبال امضای پیمان عدم تجاوز با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس. یورونیوز(2019).
13- محراب. (1398) عادی‌سازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی، پایگاه خبری تحولات جهان اسلام. HYPERLINK "https://iswnews.com/25015"https://iswnews. com/25015

* نویسنده :  امیررضا مقومی،دانشجوی کارشناسی‌ارشد مطالعات منطقه

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰