به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد هاشمی، رئیس اسبق سازمان صداوسیما و از فعالان دانشجویی انجمنهای اسلامی پیش از انقلاب در آمریکا در گفتوگوی مشروح با «فرهیختگان» به بیان فعالیتهای مرحوم شیخالاسلام در انجمنهای اسلامی آمریکا پرداخت.
هاشمی با بیان اینکه ما از خداوند آرزوی رحمت واسعه برای «حسین عزیز» را داریم، به زمینههای شکلگیری انجمن اسلامی اشاره کرد و گفت: «زمانی که ما در آمریکا دانشجو بودیم، کنفدراسیون دانشجویی عمدتا متعلق به دانشجویان چپ و فضای آن نیز کاملا غیراسلامی بود.»
عضو انجمنهای اسلامی آمریکا ضمن اشاره به تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در آمریکا و کانادا تصریح کرد: «ما در سال ۴۹ به همراه برخی آقایان همچون مرحوم یزدی، محمد روغنی و مرحوم چمران این انجمن را تشکیل دادیم و مرحوم شیخالاسلام نیز در سال ۵۲ به آمریکا آمد و به انجمن پیوست.»
وی ادامه داد: «مرحوم شیخالاسلام با توجه به شناختی که از ایران داشت، سراغ انجمن آمد و تمام فعالیتهای او در انجمن اسلامی داوطلبانه و به صورت اختیاری بود؛ حسین در آن زمان مسئولیت انتشارات انجمن را برعهده گرفت و کتب مختلفی را که از ایران میآمد، تکثیر میکرد.»
کتابهای مرحوم شریعتی و مهندس بازرگان در آمریکا تکثیر و از سوی انجمن اسلامی در سراسر آمریکا و اروپا توزیع میشد، از اینرو کار انتشار بسیار سنگین بود، اما حسین شیخالاسلام این مسئولیت را پذیرفت و روزانه چندین ساعت برای آن وقت میگذاشت.»
هاشمی با یادآوری برگزاری سمینارها و جلسات قرآنی و دینی مختلف در آمریکا از سوی انجمن اسلامی گفت: «شیخالاسلام در بخش آموزش نیز بسیار فعال و از مدرسان ما در انجمن بود.»
عضو انجمنهای اسلامی آمریکا گفت: «ما یکبار در حوزه تاریخ نهضتهای اسلامی به دنبال سخنران بودیم و در آن زمان پیدا کردن چنین فردی بسیار سخت بود، چراکه این کارهای ما از چشم ساواک مخفی نبود و وقتی آن فرد به ایران باز میگشت، او را گرفتار کرده و اجازه برگشتن نمیدادند، اما در آن زمان شیخالاسلام مسئولیت این سخنرانی را خود برعهده گرفت.»
وی با بیان اینکه شیخالاسلام علاقه بسیاری به شهید مدرس داشت، به نحوه زندگی زاهدانه او در آمریکا پرداخت و گفت: «ما در برکلی که محل انجمن کالیفرنیا بود، یک آپارتمان اجاره کرده و پول آن را از شهریهها پرداخت میکردیم.»
به گفته هاشمی این آپارتمان محل اسکان افراد تازهوارد بود که آدرس آن را از ایران و اروپا میگرفتند، بنابراین ما به یک نفر احتیاج داشتیم که این آپارتمان را که خودمان به آن مسجد میگفتیم، مدیریت کند؛ در این زمان نیز حسین داوطلبانه این مسئولیت را برعهده گرفت و خالصانه آن را انجام داد.
هاشمی با تاکید بر اینکه شیخالاسلام درواقع زندگی دانشجویی خود را وقف انجمن اسلامی کرده بود، افزود: «اخلاق و روحیات شیخالاسلام بسیار جذبکننده بود و او کسی را دفع نمیکرد، درحالی که تیپ و افکار دانشجویان در آمریکا بسیار متفاوت بود.»
وی همچنین تصریح کرد: «حسین و تمام اعضای انجمن، از زمان فعالیت در آمریکا به من «پدر» میگفتند و او تا همین اواخر نیز مرا با این عنوان صدا میکرد.»
رئیس اسبق سازمان صداوسیما با اشاره به حضور در پاریس برای ملاقات با امام اظهار داشت: «بنده اولین کسی بودم که در انجمن از این موضوع اطلاع پیدا کردم و در روز سوم اسکان امام به پاریس رفتم و با فاصله کمی نیز برخی دانشجویان انجمن ازجمله حسین شیخالاسلام به خدمت امام رسیدند.»
وی تاکید کرد: «شیخالاسلام احساسی بسیار خالصانه و رابطه مرید و مرادی با حضرت امام(ره) داشت، پس از انقلاب نیز وقتی به ایران آمد و بعد از تصرف لانه جاسوسی به همراه دانشجویان خط امام، حسین ازجمله افرادی بود که به دلیل تسلط به زبان انگلیسی اسناد رشتهشده را استخراج کرد و از اینرو نقش بسیار موثری در تسخیر لانه جاسوسی داشت.»
عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه شیخالاسلام به دلیل ارادت به حضرت امام، یک فرد انقلابی بود، افزود: «او این روش و اعتقاد خود به حضرت امام(ره) را در سالهای حضور در سیاست خارجه نیز ادامه داد.»
هاشمی با تاکید بر اینکه حسین شیخالاسلام توسط من به وزارت امور خارجه رفت، یادآور شد: «در زمان شهید رجایی ایشان، مرا بهعنوان سرپرست وزارت خارجه تعیین کرد که آن زمان چهار معاونت داشت و بنده نیز شیخالاسلام را بهعنوان معاونت فرهنگی و کنسولی منصوب کردم.»
وی تاکید کرد: «تمرکز اصلی شیخالاسلام روی منطقه خاورمیانه، اسرائیل، لبنان و سوریه بود و در این حوزه طبق نظر امام عمل میکرد و درواقع اهل سازش با اسرائیل نبود و همیشه از انقلابیون لبنان که همان حزبالله فعلی است نیز حمایت میکرد.»
هاشمی همچنین به رابطه حسنه شیخالاسلام با دبیران کل حزبالله لبنان اشاره کرد و گفت: «او با اعضایی که در راس حزبالله بودند، ازجمله سیدحسن نصرالله همکاری صمیمی و زیادی داشت و درواقع زندگی سیاسی خود را به آزادی قدس شریف اختصاص داده بود.»
* نویسنده: مریم عاقلی، روزنامهنگار