به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد زادمهر، دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: روزها از درگیری جدی کشور با ویروس کرونا میگذرد و با بحرانهایی روبهرو میشویم که پیش از این اساسا هیچ فکری برای آن نشده است. طبیعی است که درگیری با این ویروس با این قدرت شیوع بالا تعطیلی مدارس را به صورت کامل و در تمام مقاطع به دنبال داشته باشد.
متاسفانه مواجهه والدین با این مساله بسیار جالب و بعضا عجیب بود؛ گروهی با تعطیلی مدارس بار سفر بستند و برخلاف تمام هشدارها به سمت استانهای شمالی به راه افتادند، عدم مسئولیتپذیری و شاید بتوان گفت بیاعتمادی یا بیخیالی تمام این دسته از والدین نهتنها خود بلکه فرزندشان را در آستانه ابتلا به این بیماری قرار خواهد داد. گروهی دیگر اقدام به گرفتن معلم خصوصی یا کلاسهای آموزشی سطح بالاتر برای فرزندشان کردهاند که باید گفت همان آسیبهای حضور دانشآموز در مدرسه را بهدنبال خواهد داشت.
در این میان، وزارت آموزش و پرورش با همکاری سازمان صدا و سیما اقدام به راهاندازی آموزش از راه دور از طریق شبکه آموزش کرده است. اما این روش نیز ایرادهای مختلف و متعددی دارد که به آن اشاره خواهیم کرد:
1- آموزش فوق کاملا یک سویه بوده و این نوع آموزش باتوجه به اینکه اساسا هیچ بازخوردی هنگام تدریس از سوی دانشآموز ندارد، فایده خاصی نخواهد داشت. معلم بدون اینکه از میزان فهم دانشآموز حین تدریس آگاه باشد صرفا در مدت زمان مشخص شده مباحث را میگوید و عبور میکند.
2- عمل فوق صرفا یک بحران درمانی کوتاهمدت است، چراکه باید پرسید چند درصد دانشآموزان از این روش استفاده و مباحث را از شبکه آموزش پیگیری میکنند. این در حالی است که تعدادی از دانشآموزان حتی هنگام حضور معلم و در کلاس درس توجهی به مباحث ندارند و تلاش بسیار معلم برای همراهی این گروه لازم است، حال چه تضمینی برای دنبال کردن مباحث وجود خواهد داشت؟
3- برای هر پایه حدودا زمانی کمتر از یک ساعت در روز در نظر گرفته شده است، باید گفت معلم در این روش یکطرفه آن هم در این مدت زمان اندک چه کار خاصی میتواند انجام دهد؟ باید مجدد تکرار کرد روش فوق صرفا یک مُسکن موقت برای آن است که صرفا اعلام کنیم که در تعطیلی مدارس، دانشآموزان رها نشدهاند.
باید اشاره کرد حداقل حرکت فوق در این شرایط تلاشی مثبت اما کاملا ابتدایی در مسیر برقراری عدالت آموزشی است، اما متاسفانه درصد بازخورد بسیار پایینی دارد که بود و نبود آن خیلی تفاوتی ایجاد نمیکند.
در این میان اما تلاشهای بعضی مدارس غیرانتفاعی قابلتقدیر است. با تمام نقدها به ساختار و عملکرد این نمونه از مدارس اما کلاسها و معلمهای مختلف با تشکیل گروههایی در شبکههای اجتماعی اقدام به آموزش از راه دور و دوسویه کردهاند که با ارسال تصاویر، صوت و فیلم از معلم و پاسخ به همین شکل از سوی دانشآموزان حداقل در همراه کردن دانشآموزان موفقتر از روش آموزش همگانی وزارت آموزش و پرورش بودهاند.
به نظر میرسید باید پیش از وقوع این حادثه به این مشکل فکر و برای آن با تشکیل تیمهای پژوهشی متعدد برای رسیدن به راهحل تلاش میشد تا امروز با اقدامات فوری و سطحی کار را دشوارتر نکرد. بهترین راهحل شاید راهاندازی بستری شبیه به شبکههای اجتماعی باشد که تعامل میان دانشآموز و معلم را برقرار و نظارت بر کار را برای معلم و والدین فراهم کند.
قطعا وجود این بستر نهتنها برای روزهای بحرانی همچون اکنون، بلکه برای تمام طول سال تحصیلی و در شرایط کاملا عادی به کار خواهد آمد و با تحقق آن قطعا حضور دانشآموز در مدرسه با کارهای مفیدتر، فرصت بیشتر برای معلم جهت تحقق مقوله مهم پرورش در راستای کار فرهنگی و توجه به تمام ابعاد وجود کودکان و نوجوان برای رشد در 12 سال تحصیلی آموزش ابتدایی را فراهم خواهد کرد.