به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حانیه موحدین، خبرنگار «فرهیختگان» نوشت:
یکی دو شب پیش بعد از بستن صفحه روزنامه همچون شبهای پیشترش راهی داروخانههای مختلف شدم، برای پیدا کردن محلول ضد عفونی و پد الکلی و ... از داروخانه داریوش که همین ابتدای خیابان سی تیر است و نزدیک فرهیختگان، شروع کردم تا 29 فروردین و داروخانه روبروییاش و ...
بگذریم که انقدر «نه» های قاطعی از داروخانهای ها شنیدم که خودم خجالت می کشیدم دیگر اسم محلول ضدعفونی را به زبان بیاورم. از یکی از مسئولین این داروخانهها پرسیدم مگر نگفتند از شنبه محلول در داروخانه ها توزیع می شود؟
یکی از مراجعین جوابم را داد : «ساده ای! دولت دوست دارد بمیریم یارانهمان را ندهد!» حرفش تلخ بود ولی خندهام گرفت... دوباره راهی شدم و کارگر را به سمت پایین رفته بودم و حالا مجبور بودم در خیابان قزوین ادامه مسیر بدهم.
ابتدای خیابان قزوین، سمت راست، یک داروخانه کوچک و بسیار شلوغ بود که در تابلوی نئونی بزرگش عنوانی غیر از داروخانه و نماد معروف مار و جام، عنوان دیگری نداشت. اگرچه با دقت که نگاه میکردی با خط ریز و مشکی زیر آنهمه نور قرمز نوشته شده بود دکتر م...ی .
ماشین ها دوبله پارک شده، خیابان را مسدود کرده و صف مراجعین داخل داروخانه هم چند ردیفه شده بود. علت شلوغی ژل ضدعفونی بود که در قوطیهای سایز انگشتی بی نام و نشانی به قیمت 15 هزار تومان میفروختند، البته وقتی ماشین را پارک کردم و وارد داروخانه شدم تمام شد و اعلام کردند که امشب تا ساعت 11 هم باز هستیم، ژل تا حدود نیم ساعت دیگر آماده می شود؛ همین اعلام برای لعنت فرستادن مردم به شانس خود و خلوت شدن داروخانه کافی بود.
پرسیدم پد الکی چی؟ دارید؟ گفت فقط بسته 200 تایی میفروشیم؛ 40 هزار تومان.
من هم که دغدغه هر روزه آلودگی گوشی، لپ تاپ و ... را دارم نه تنها بسته 200 تایی پد الکلی زیاد به چشمم نیامد که حتی در طول مسیر رسیدن به خانه، سرخوش از یافتن این گنج عظیم به این فکر میکردم که صبح برای چند تا از همکاران و دوستانم هم از این بسته ها تهیه کنم.
با باز کردن اولین پد اما تمام فتح الفتوحم جای خودش را به تلخ کامی از سوداگران در این بازار داغ نیاز مردم داد! دریغ از آنکه پدی که قرار بود آغشته به الکل 70 درصد باشد، حتی به قطره ای آب مرطوب شده باشد. اگرچه تا تاریخ انقضای درج شده روی بسته بندی چند ماهی هم باقی مانده بود!
نه برای پولی که از دست داده و رکبی که خورده بودم، ولی برای تمام آن پیرمردها و پیرزنهای در صف ایستاده که به تعداد اعضای خانواده ژل میخریدند و پد الکلی، به داروخانه بازگشتم.
دو تابلوی پروانه و مجوز سایز A4که در داروخانه قاب گرفته شده آویزان بود، نشان میداد که صاحب اصلی داروخانه یا همان دکتر م...ی خانمی متولد سال 1352 است.
ولی وقتی سراغ مسئول اصلی داروخانه را گرفتم با آقایی با همین سن و سال پشت صندوق مواجه شدم. ظاهرش مشخص بود پزشک نیست و بی شباهت به فروشندگان دارو در ناصرخسرو نبود.
خودم را معرفی کردم و گفتم که خبرنگار هستم و ساعتی پیش پد الکلی تهیه کردم.
رنگ از رخسار صاحب داروخانه پرید و پرسید مشکلی داشت؟ گفتم مشکل را شما میدانید ولی میتوانید یکی از بسته ها را باز کنید تا باهم مشکل را ببینیم.
گفت بله، خشک شده! دست و پایش را گم کرد و گفت ولی ما فاکتور خرید داریم و بی تقصیریم و خبر نداشتیم!
از او فاکتور را خواستم. آورد ولی فاکتوری که اصلا با این پد الکلی تقلبی تطبیق نداشت و در واقع نشان میداد که مسئول متقلب داروخانه به خستگی و بیدقتی من دل بسته است!
گفتم این فاکتور که با این پدها تطبیق ندارد؟ من و منی کرد و گفت بله راستش ما بدون فاکتور از شرکت «تجهیزات پزشکی آرمیتا» خریداری کردهایم._اینکه اصلا چنین شرکتی وجود دارد یا نه یا اینکه حتی در صورت وجود چنین شرکتی، راست میگفت یا نه را خدا می داند.
گفتم پس لطفا برای پیگیری بیشتر شماره شرکت را به من بدهید.
داروخانهچی سودجوی و متقلب رفت که شماره را بیاورد و چند دقیقه بعد به جای شماره با فردی دیگر آمد که میگفت برادر اوست!
برادران متقلبی که پشت به پشت هم بودند. تأکید داشت چندین سال است که در این محل داروخانه دارند و همه مریضهای بیمارستان فارابی هم به آنجا می آیند! دلم برای آن مریضها هم سوخت.
البته جمله خود را اینگونه شروع کرد: بله! من خودم هم این پدها را توی ماشینم گذاشتم ولی امروز که میخواستم فرمان را پاک کنم دیدم خشک و خراب است! گفتم ولی شما به من و قبل از من به 2 نفر دیگر که هر دو هم مسن بودند این پدها را فروختید و حتما به دیگران هم!
حرف خود را تغییر داد! گفت: نه الان که شما گفتید تست کردم متوجه شدم خراب است!...
گفتم از کجا معلوم آن قوطی های انگشتی بی نام و نشان که به اسم ژل ضدعفونی به مردم میفروختید خراب نباشد! یک قوطی آورد و گفت: نه آنها سالم است. از این برند ما قوطی ها را پر میکنیم.
قیمت روی قوطی اصلی 180هزار تومان بود و فکر کنم حدود 4، 5 لیتر! بگذریم که آن قوطیهای کوچک یعنی بیش از چند ده قوطی...
مدعی شد ما با کمترین سود این ها را در قوطی کوچکتر ریخته ایم و 9هزار تومان می فروشیم که به همه برسد! گفتم ولی شاهد بودم 9 تومان نه 15 هزار تومان میفروختید! حرفی برای گفتن نداشت.
حرفمان طولانی شد و هر چه بیشتر در توجیه تقلبش استدلال میکرد بیشتر دلم برای مردم می سوخت و حالم هم از او بیشتر بهم میخورد؛ نمی فهمیدم چرا فکر میکرد با نفروختن ژلهای ضدعفونی بسته بندی شده شرکتهای معتبر به قیمت قبل یعنی ۵هزار تومان به مردم خدمت میکند! یا اینکه چرا افتخار میکرد به اینکه ترجیح میدهد بگوید ماسک نداریم تا ماسک ۲هزار و ۵۰۰ تومانی بخرد که مجبور شود ۳هزار تومان بفروشد تا بازار که این روزها که حسابی هم گرم شده، خراب شود!
کار دیگری غیر از اینکه مجبور به معدوم کردن پدهای الکلی شود و از عمق خیانتش بگویم از دستم بر نیامد. چقدر پد الکلی فاسد شده و خراب داشت خدا میداند. چقدر به مردم فروخته بود را هم ...