اکبر نصراللهی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
رئیس دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی که ید طولایی در اطلاع‌رسانی بحران دارد، معتقد است آسیب سونامی وحشت و هراسی که در حال حاضر کشور گرفتار آن است، به‌مراتب بیشتر از خود ویروس کروناست. از این رو برای مردم، مسئولان و رسانه‌ها در مواجهه با شرایط فعلی و عبور از این سونامی توصیه‌هایی درخور توجه دارد.
  • ۱۳۹۸-۱۲-۱۱ - ۲۳:۳۷
  • 00
اکبر نصراللهی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
آسیب سونامی هراس‌افکنی از کرونا بیشتر است
آسیب سونامی هراس‌افکنی از کرونا بیشتر است

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  کرونا، بحث پرتکرار این روزهاست. از پیشگیری‌ها و درمان‌ها و آمار بیماران و بهبودیافتگان و...، سیل اخباری‌ که روزانه در شبکه‌های مختلف اعم از صداوسیما و کانال‌ها و گروه‌های پیام‌رسان مجازی جا‌به‌جا می‌شود؛ اخباری که این بیماری عالم‌گیر را با حوادث گذشته متفاوت کرده و راست و دروغ را درهم آمیخته و دقت مخاطب برای عدم گمراهی و سردرگمی را بیش از پیش طلب می‌کند. از این رو سراغ اکبر نصراللهی رفتیم. رئیس دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی که ید طولایی در اطلاع‌رسانی بحران دارد، معتقد است آسیب سونامی وحشت و هراسی که در حال حاضر کشور گرفتار آن است، به‌مراتب بیشتر از خود ویروس کروناست. از این رو برای مردم، مسئولان و رسانه‌ها در مواجهه با شرایط فعلی و عبور از این سونامی توصیه‌هایی درخور توجه دارد. این استاد دانشگاه اگرچه نگاهی نقادانه دارد و شرایط بحران امروز را ناشی از فقدان سواد رسانه‌ای و سواد بحران می‌داند، ولی تاکید دارد امروز وقت انتقاد نیست و هرکس امید مردم را هدف قرار دهد، از مردم و با کشور نیست.

  در شرایط فعلی به نظر می‌رسد وحشت ناشی از ویروس کرونا بیش از ابعاد واقعی آن در جامعه رسوخ کرده است. آیا این حجم از وحشت در چنین بحرانی با شیوع جهانی طبیعی است و در چنین شرایطی برای عبور از بحران چه باید کرد؟

 اینکه ویروس کرونا وارد کشور ایران شود امری غیرطبیعی نیست و انتظارش می‌رفت. همان‌طور‌که وارد کشورهای دیگر شده همانند آمریکا، فرانسه، انگلیس، نیوزیلند، ایتالیا و خیلی کشورهای دیگر نیز درگیر شدند و بدون تردید کشورهای بیشتری در روزهای آتی با شیوع این بیماری مواجه خواهند شد. بنابراین این یک مساله جهانی است. آنچه غیرطبیعی است این است که این وحشت و هراس به شکل بی‌سابقه‌ای کشور را دربرگرفته است و حتی من به‌خاطر ندارم درباره هیچ ویروس و پدیده‌ای این مقدار بحث وحشت‌و‌هراس -حتی بیش از خود پدیده- مردم را درگیر کند. بنابراین می‌توان گفت آسیب سونامی وحشت‌و‌هراسی که در‌حال‌حاضر کشور گرفتار آن است به مراتب بیشتر از خود ویروس کرونا است. پس باید توجه داشت ورود ویروس کرونا همانند ویروس آنفلوآنزا و مثل پدیده‌هایی چون سیل‌ و‌ زلزله طبیعی است. ولی آنچه غیرطبیعی است این است که هراس و ترس ناشی از بحران‌ها بیش از خود پدیده، کشور را دربرگرفته و علاوه‌بر آن رفتار غیرمسئولانه‌ای که از تعدادی رسانه‌ها، کنشگران سیاسی و اقتصادی در داخل و خارج کشور شاهد هستیم. این رفتار غیرمسئولانه درباره بحران انسانی و بحرانی که مربوط به جان‌و‌مال مردم هست، غیرطبیعی است و کمتر می‌بینیم بحرانی مربوط به جان‌و‌مال انسان‌ها باشد ولی به‌جای اینکه مشارکت شود هراس‌افکنی و سودجویی را شاهد هستیم و متاسفانه این مشارکت را در کنشگران سیاسی و برخی از رسانه‌ها نمی‌بینیم.

  این امر و غیرعادی بودن واکنش‌ها نسبت به بحران پیش آمده از چه چیزی ناشی می‌شود؟

درمورد بحث‌های رسانه‌ها و مردم داخل کشور با کنشگران خارج کشور متفاوت است یعنی درباره هر یک از کنشگران باید جداگانه حرف بزنیم. اگر داخل کشور را بخواهیم درنظر بگیریم علت این مشکل، چالش و ترس و اغتشاش خبری و این مدیریت ناکافی یا به‌عبارتی دیگر غلبه نکردن بر ویروس و سونامی ترس به دو آسیب برمی‌گردد که یکی شناخت ناکافی از مخاطرات و بحران ناشی از کرونا و به‌طور کلی بحران است، یعنی به‌عبارت کلی سواد بحران رسانه‌ها، مسئولان و مردم ناکافی است و از بحران‌ها اطلاعات کافی ندارند. چون عدم اطلاعات کافی از هر‌چیز موجب ترس می‌شود و ترس را تشدید می‌کند. نکته دوم به فقدان آگاهی یا آگاهی ناکافی از ظرفیت‌های رسانه‌ای برمی‌گردد. باید درنظر داشت که آرایش رسانه‌ای تغییر پیدا کرده است و تغییرات در حوزه تولید، توزیع و مصرف پیام، موجب شده تعامل بین تولیدکنندگان، مصرف‌کنندگان و توزیع‌کنندگان پیام را در این سه حوزه شاهد باشیم. بنابراین متناسب با این تغییرات در آرایش رسانه‌ای و تغییراتی که در بازیگران، قواعد بازی و اصول بازی اتفاق افتاده است یعنی در همان سه حوزه تولید، توزیع و مصرف و مدل ارتباطی، باید سواد رسانه‌ای در سه سطح مردم، مسئولان و رسانه‌ها هم اتفاق بیفتد؛ که به‌نظر من اتفاق نیفتاده است. هم مردم و هم مسئولان و هم خود رسانه‌ها، سواد رسانه‌ای کافی ندارند. به این معنا که اگر مردم سواد رسانه‌ای کافی را درخصوص بحران و بحث کرونا داشته باشند اخبار و اطلاعات را از منابع باصلاحیت و قانونی دریافت و منتشر می‌کنند. چون این سواد در حوزه سلامت، بحران و رسانه‌ در بین مردم به اندازه کافی نیست و رسانه‌ها و مسئولان در این خصوص اقدامات کافی را انجام نداده‌اند، بنابراین مردم به‌راحتی اخبار را از منابع باصلاحیت، علمی و قانونی دریافت نمی‌کنند. از سوی دیگر چون مسئولان و رسانه‌ها در گذشته در مسائلی همچون گرانی بنزین در آبان‌ماه 98 یا بحث هواپیما و سایر موضوعات، عملکرد نامناسبی داشتند و مردم اعتماد کافی را به آنها ندارند، به‌همین‌دلیل مردم به منابع قانونی رسمی، اعتماد کافی ندارند و این ناشی از ضعف و اشکال هم در سواد رسانه‌ای مردم و هم عملکرد مسئولان است.

مساله قابل توجه بعدی اینکه سواد رسانه‌ای یعنی وظیفه مردم در این شرایط گرفتن اخبار و اطلاعات از منابع با‌صلاحیت علمی و قانونی است و انطباق پیام‌های دریافتی اعم از صوت، عکس، فیلم، متن و... با عقل سلیم است. یعنی مردم این اطلاعاتی که درباره کرونا می‌گیرند را با عقل خود و با گروه‌های مرجع، منابع معتبر رسمی و باسابقه، خوب تطبیق دهند. وظیفه دیگر مردم پرهیز از انتشار مطالب بی‌پایه و اساس است، به‌عنوان مثال این روزها به‌وفور شاهد هستیم فایل‌های صوت یا فیلم از افرادی منتشر می‌شود که خود را پزشک معرفی می‌کنند یا می‌گویند فلان پزشک این توصیه را کرده است. در‌صورتی‌که ممکن است اصلا نه آن پزشک وجود خارجی داشته باشد نه آن توصیه معتبر باشد. ولی بدون اینکه هویت این افراد و مکان و زمان و اهداف انتشار آن مشخص باشد، منتشر ‌شده و به اشتراک گذاشته می‌شود درصورتی‌که مردم باید در این زمینه مسئولانه عمل کنند. مردم باید با متولیان مدیریت بحران همکاری کرده و به توصیه‌های آنها عمل کنند. گرچه حق دارند با توجه به عملکرد غلط مسئولان در گذشته قدری بی‌اعتماد باشند ولی واقعا چاره‌ای نیست چون بحران ملی است و با جان و مال مردم سروکار دارد و مردم باید یک‌بار دیگر به مسئولان و رسانه فرصت دهند و سعی کنند از توصیه آنها استفاده کنند. آرامش را حفظ کنند و امید داشته باشند. این حس آرامش و انتقال آرامش و داشتن امید به‌نظر من می‌تواند در کاهش سونامی هراس و وحشتی که وجود دارد، خیلی موثر باشد. یا در نمونه‌ای دیگر شاهد بودیم که تصویری از عیادت مسئولان از خانم ابتکار پخش شد و اینکه هیچ یک ماسک نداشتند! و این تصویر به‌وفور در شبکه‌های مجازی به اشتراک گذاشته شد. درصورتی‌که بررسی خبر و یک جست‌وجوی ساده نشان می‌دهد این تصویر برای سال 93 بعد از تصادف خانم ابتکار در خط ویژه خیابان ولیعصر با یک پژو است و ربطی به شرایط فعلی ندارد. یا ماجرای مربوط به توصیه آیت‌الله بهجت که به‌صورت غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای تلویزیون من‌و‌تو منتشر کرد. در‌صورتی‌که ایشان حدود 10 سال پیش مرحوم شده است. در آن خبر کذب خوشبختانه به سرعت رسانه‌ها و افراد مرجع واکنش نشان دادند و این رسوایی برای تلویزیون من‌و‌تو شد چون این شبکه بعد از واکنش منفی بسیار زیادی که در فضای مجازی ایجاد شده، به دروغ فیلم دیگری ضبط کردند که در آن فیلم می‌گوید به نقل از روزنامه تسنیم است، در‌صورتی‌که اصلا تسنیم خبرگزاری است و روزنامه‌ای ندارد، ولی فیلم را بررسی می‌کنیم نوشته لایو در اولی هست و در دومی نیست و هنوز هیچ جوابی داده نشده که چرا این دروغ را در این شرایطی که مردم به اندازه کافی نگران هستند، منتشر کرده است یا فایل صوت جعلی دکتر حریرچی که عاملان آن دستگیر شده‌اند. من فکر می‌کنم وظیفه مردم این مواردی است که عنوان کردم و اگر سواد رسانه‌ای مردم بالا برود، می‌توانند بر این ماجرا غلبه کنند.

   اشاره داشتید با توجه به تغییرات بازیگران، قواعد و اصول ارتباطات، سواد رسانه‌ای علاوه‌بر مردم در سطوح مسئولان و حتی رسانه‌ها هم باید بالا برود، مسئولان در این شرایط بحران چه وظیفه‌ای دارند؟

درمورد مسئولان وظایفی که انتظار داریم بحث مربوط به صداقت در گفتار یا پرهیز از بهره‌برداری سیاسی و استفاده از رسانه‌ها به‌عنوان مشاوران امین است و همچنین پاسخ دادن به سوالات رسانه‌هاست. به‌ویژه در شهرستان‌ها اگر کمبودها و مشکلاتی وجود دارد کمتر مسئولان پاسخگو هستند و مسئولان باید بدانند اگر به سوالات مردم که از طریق خبرنگاران پیگیری می‌شود، پاسخ ندهند این بی‌اطلاعی مردم باعث وحشت بیشتر آنها می‌شود و همچنین باعث می‌شود شایعات رواج و اعتماد مردم کاهش یابد. از سوی دیگر باعث می‌شود مردم به سمت رسانه‌های غیرمسئول بروند، بنابراین اگر مسئولان اطلاع‌رسانی کنند و این اطلاع‌رسانی سریع، صحیح، صادقانه و جامع باشد، باعث می‌شود مردم احتیاط بیشتری کنند، شیوع بیماری کمتر و اعتماد مردم هم افزایش و ترس کاذبی هم که ایجاد شده با کاهش شایعات کم شود، بنابراین انتظار داریم مسئولان هم حق مردم به دانستن را به‌جا آورند و هم مراقب باشند امنیت روحی و روانی مردم آسیب نبیند. امنیت روحی و روانی مردم موقعی آسیب نمی‌بیند که اطلاعات به‌وسیله مراجع رسمی صحیح، سریع، صادقانه و جامع گفته شود. پرهیز از مداخله در کار قسمت‌های دیگر کاری است که مسئولان برعهده دارند. حتما باید سخنگوی واحد باشد که در وزارت بهداشت و درمان مشخص شده، با این حال شاهد هستیم به‌عنوان مثال یک نفر از مجلس آمار می‌دهد، از فرماندار یا استانداری آمار می‌دهند و... . اینها باعث تعارض می‌شود و بنابراین در عین همکاری مسئولان نباید در کار یکدیگر مداخله کنند. حمایت گروه‌های آسیب‌پذیر و تامین تجهیزات و بسته‌های لازم و ضروری که این روزها مردم نیاز دارند همانند الکل و ژل ضدعفونی‌کننده و ماسک، آرامش را به‌دنبال دارد. مراجعه مردم به مکان‌های مختلف و عدم دسترسی به وسایل بهداشتی باعث وحشت جامعه می‌شود.

ورود کرونا همان‌طور که اشاره شد، قابل‌پیش‌بینی بود و مسئولان باید از قبل پیش‌بینی‌های لازم را می‌کردند. به هر دلیلی این پیش‌بینی‌ها متاسفانه انجام نشده و حالا باید تدبیر فوری اندیشیده شود. مسئولان باید بحران را چندوجهی ببینند و به همین دلیل از تخصص‌های مختلف اعم از زبان‌شناسان، جامعه‌شناسان، متخصصان رسانه، اساتید دانشگاه، روحانیون و افراد بانفوذ در جامعه، در سیاستگذاری استفاده کنند. اما به نظر می‌رسد مسئولان در برخی قسمت‌ها خود را عقل کل می‌دانند و از متخصصان استفاده کافی نمی‌کنند. توجه به زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سونامی هراس و وحشت عمومی ضروری است. اگر می‌بینیم امروز مردم ترس و وحشت دارند، به عوامل دیگر بازمی‌گردد که باید این عوامل را مسئولان بینند و درباره آن تدبیر کنند. اگر به هر دلیلی در کوتاه‌مدت نمی‌توانند روی این مساله کاری انجام دهند، در درازمدت باید روی این موارد فکر کنند و حتما در ساختارهای موجود ازجمله ساختار مدیریت بحران کشور تجدیدنظر کنند. مثلا یک سازمان مدیریت بحران داریم که در همه استان‌ها اداره کل، ظرفیت و بودجه دارد. خود آقای نجار در یکی از مصاحبه‌های خود با حالت ناراحتی و گله بیان کرد که سیاستگذار هستیم و وظیفه من پارو کردن برف یا انجام کارهای جزئی نیست. از نجار باید پرسید شما که سیاستگذار هستید، به‌عنوان سازمان مدیریت بحران کشور چه سیاستی درباره کرونا دارید و چه سیاستی را از قبل پیش‌بینی کردید؟ در حال حاضر کجای بازی مدیریت این بحران در کشور هستید؟ به نظر می‌رسد سازمان مدیریت بحران در این بحران فراگیر و حیثیتی متاسفانه غایب است. اگر سازمان مدیریت بحران داریم، این سازمان که وظیفه سیاستگذاری دارد نباید محدود به سیاستگذاری در سیل و زلزله شود که البته در این بحران‌ها هم مشکلات جدی داریم.

  در این شرایط، رسانه‌ها چگونه می‌توانند به عبور از بحران پیش‌آمده و گسترش امید در جامعه کمک کنند؟

اولین وظیفه‌ای که شاید از رسانه‌ها انتظار داریم، آموزش است. اینکه به مردم آموزش آموزش مواجهه سریع، صحیح و جامع با این بحران را بدهند. آموزش باعث می‌شود سواد رسانه‌ای مردم بالا برود و ترس و هراس کاذب نداشته باشند. به هر صورت این بیماری مثل همه بحران‌ها و پدیده‌های دیگر ترس دارد، ولی این میزان ترس و هراس بر تمام مسائل کشور و زندگی مردم سایه افکنده و این غیرطبیعی است. فکر می‌کنم آموزش در مورد خود ویروس، نحوه مبارزه و مواجهه با آن می‌تواند این ترس را کاهش دهد. گرفتن اخبار و اطلاعات از مراجع رسمی و علمی هم می‌تواند یکی از وظایف رسانه‌ها باشد. برخورد مسئولانه در فضای مجازی یکی از وظایف رسانه‌ها است که به مردم آموزش بدهند که چطور با پیام‌های مختلف در فضای مجازی مواجه شوند. باید به مردم درخصوص برخورد مسئولانه در ارتباطات میان‌‌فردی آموزش داده شود. برخی مواقع به‌جای اینکه به یکدیگر امید و آرامش دهیم، امید و آرامش دیگران را سلب می‌کنیم. ترویج و تقویت روحیه همدلی در این شرایط بسیار مهم است. این بحران مربوط به همه است، چپ، راست، باسواد، بی‌سواد، شهری، روستایی، زن و مرد، بچه و میانسال و بزرگسال ندارد. در آمل و برخی شهرها هم تحرکاتی در بیمارستان‌ها اتفاق افتاد. چرا باید وقتی یک بیمار کرونایی در جایی بستری می‌شود، تعدادی از مردم به اسم اعتراض به بیمارستان حمله ‌کنند و باعث آتش‌سوزی و مداخله پلیس شوند. باید واقعا رسانه‌ها آموزش دهند. اینجاست که بیش از پیش متوجه می‌شویم نقش فرهنگ‌سازی در بحران‌ها مهم است. در کنار کارهای بسیار خوبی که انجام می‌شود، حتی یک مورد از موارد اینچنینی برای جامعه اسلامی و مردم ایران پسندیده نیست و رسانه‌ها باید با آموزش و فرهنگ‌سازی این مشکل را رفع کنند. از سوی دیگر توجه به حق مردم اعم از حق دانستن و امنیت روحی و روانی آنها، از دیگر وظایف رسانه‌ها است. رسانه‌ها نه می‌توانند به بهانه دادن اطلاعات، به امنیت روحی و روانی مردم حمله کنند و هر چیزی را منتشر کنند و نه اینکه به بهانه اینکه مردم ناراحت می‌شوند، آنها را از حق دانستن محروم کنند.

در چنین فضایی باید از بهره‌برداری سیاسی نیز پرهیز شود. رسانه‌ها باید مراقبت کنند.الان موقع چپ و راست و جناح‌بازی و بهره‌برداری سیاسی نیست. همه باید همکاری کنند. استفاده و بهره‌برداری از بحران‌های انسانی بسیار ناپسند و غیراخلاقی است و در همه کشورها و سازمان‌ها مطرود است. امیدآفرینی باید راهبرد اصلی و اولیه رسانه‌ها باشد. الان هرکس امید مردم را هدف قرار دهد، از مردم نیست و با کشور نیست. در واقع هدف قرار دادن امید مردم به معنی خدشه وارد کردن بر اعتماد ملی و اقتدار ملی است. وقتی امید نباشد هیچ حرکتی نیست، به‌ویژه در آستانه سال نو و در این تحریم ظالمانه، حق مردم نیست بیش از آنچه از بیماری زیان می‌بینند، به‌واسطه برخی رقابت‌ها و اختلافات سیاسی یا جذب اعضا امید مردم هدف قرار گرفته شود. در هر صورت رسانه‌ها باید نیازهای مردم را نمایندگی کنند و این خیلی مهم است. همه باید به فکر کشور و ایران باشند، به فکر این باشند که خود می‌توانند از این مشکل با همکاری یکدیگر رها شوند، ولی در حال حاضر متاسف هستم بگویم با چند ویروس مواجه هستیم؛ یکی همین ویروس وحشت و هراس است و در کنار این ویروس با ویروس‌های بی‌اعتمادی، بی‌تدبیری، تعارض در اطلاع‌رسانی، تعلل در اقدامات پیشگیرانه، اقدامات دیرهنگام و ویروس تعدد سخنگویان مواجه هستیم. اینها هراس و وحشت موجود را بیشتر می‌کند.

   این به تعبیر شما تعدد ویروس و بی‌اعتمادی از چه اشکالاتی ناشی می‌شود؟

یکی شناخت ناکافی از مخاطرات و بحران‌ها است؛ یعنی همان‌طور که اشاره داشتم، سواد بحران را مردم و مسئولان و رسانه‌ها ندارند و اگر داشتند می‌توانستند مردم را اغنا کنند و راه صحیح مواجهه با این ویروس را به مردم به‌موقع بیان کنند. همچنین می‌توانستند از ظرفیت رسانه‌ها و امکانات داخلی حداکثر استفاده را داشته باشند و در واقع میدان را برای رسانه‌های رقیب و دشمن آماده نکنند. بحث دیگر مربوط به فقدان آگاهی یا آگاهی ناکافی از ظرفیت رسانه‌ است؛ به عبارتی هم در سواد رسانه‌ای و هم در سواد بحران مشکل داریم. تحت تاثیر این دو مشکلی که بیان کردم، یعنی سواد ناکافی از بحران و سواد رسانه‌ای ناکافی، باعث شده اقدامات مسئولان و رسانه‌های ما اقدامات پسینی باشد؛ یعنی صبر کرده تا در قم دو نفر کشته شوند و بعد به سرعت این شیوع پیدا کند.  بعد مثل همه بحران‌های دیگر رسانه‌ها و مسئولان پای کار را گرفتند و این واکنش و اقدامی پسینی بوده است. اشکال دیگری که وجود دارد رویکرد رسانه و مسئولان رویکرد رویدادی و سنتی است و راهبرد آنها واکنشی، انفعالی، سکوت و کوچک‌نمایی است.

در حال حاضر رسانه‌های ما ظرفیت کمی ندارند، ساختارهای مدیریت بحران ما هم به اندازه کافی وجود دارد. مسئولان هم از طیف‌های مختلف حرف می‌زنند و ظاهرا در صحنه هستند، اما این اقدامات از روی رویکرد کمی و رویدادی است. در صورتی که باید به نظر من رویکرد رسانه‌ها و مسئولان به اینکه زیاد می‌پردازند و زیاد در صحنه باشند، نباشد بلکه باید رویکرد کیفی و تعاملی و فرآیندی داشته باشند. این اشکال الان وجود دارد و تحت تاثیر سواد‌رسانه‌ای پایین و سواد بحران پایین و اتخاذ رویکردهای کمی و رویدادی و سنتی و راهبردهای نامناسبی که بیان کردم، بسیاری از سوژه‌ها پوشش داده نمی‌شود یا با تاخیر و با تعارض پوشش داده می‌شود. در واقع پوشش اخبار کرونا به دوره بحران محدود است و قبل از آن اطلاع‌رسانی و آموزش کافی نبود و توجه سلبی و رویدادی به موضوع می‌شود. برخی از گزارش‌هایی که از تلویزیون پخش می‌شود یا در برخی رسانه‌ها شاهد هستیم، در حد شعار است. در واقع مسئول‌محوری است، نه مردم محوری! به جای حل مشکل، هضم مشکل است. این خیلی خوب نیست و روزمرگی و تعارض را شاهد هستیم. شاهد تعارض در حرف و عمل، مواضع غیرواقع‌بینانه و اقدامات شعاری هستیم. این تعارض و مواضع غیرواقع‌بینانه و شعاری به نوعی پاس روی تور دادن به رسانه‌های دشمن است که باعث می‌شود مردم عصبانی شوند و اعتماد آنها از بین برود و باعث اغتشاش خبری شود. به‌عنوان نمونه آقای حریرچی گفت قرنطینه برای قبل جنگ جهانی دوم است و قابل اجرا نیست. آقای پزشکیان به‌عنوان نایب‌رئیس مجلس می‌گوید نباید وقت را از دست داد و باید کاملا و قاطعانه در اسرع وقت قرنطینه شهرهای آلوده صورت گیرد و منع رفت‌وآمد شود و ارگان‌های دولتی را تعطیل کنیم. این یک نوع تعارض است. آقای روحانی می‌گوید از شنبه باید اوضاع به روال عادی بازگردد ولی می‌بینیم آقای نمکی، وزیر دولت آقای روحانی، می‌گوید این هفته پیک بیماری است. از سوی دیگر گفته‌اند دانشگاه‌ها تا آخر هفته تعطیل هستند و مدارس تا دوشنبه! معلوم نیست چرا دانشگاه تا آخر هفته و مدارس چرا تا دوشنبه تعطیل هستند. آقای وکیلی، نماینده مجلس گفته 40 نفر از نماینده‌ها مبتلا شده‌اند و وزارت بهداشت آمار دیگری می‌دهد. خانم خداکرمی، رئیس کمیته سلامت شورای شهر، می‌گوید12،10 هزار نفر در کشور مبتلا به این ویروس شدند. آقای جهرمی می‌گوید با توجه به احتمال تعطیلی دانشگاه‌ها و مدارس تا پایان سال ما آمادگی داریم فلان‌ کارها را انجام دهیم. اینها تعارض است. نمی‌توان با مردم و مسائل این‌گونه رفتار کرد.

مردم الان دسترسی‌های مختلفی دارند. مردم الان تنها خبر را از رئیس‌جمهور و پزشکیان، حریرچی یا نمکی نمی‌گیرند. این تعارض‌ها باعث می‌شود اغتشاش خبری به وجود آید، اعتماد مردم از دست برود و ترس زیادتر شود. یکی از اشکالات دیگر که این روزها در صداوسیما وجود دارد این است که می‌گویند به راحتی بیماری کرونا را شکست می‌دهیم و طرف با خنده و شوخی یک حرف‌هایی بیان می‌کند در حالی که این بیماری واقعا جدی است و یک جایی می‌گوییم بیماری جدی نیست و فردا مردم می‌بینند در مجلس پک بهداشتی شامل ماسک و... به نماینده‌ها اهدا می‌شود. مردم حق دارند بپرسند اگر واقعا چیزی نیست چرا به نماینده‌ها این پک‌ها اهدا می‌شود؟ این خلاف عدالت است، این تبعیض است، همین هم با حرف‌های قبلی در تعارض است. اگرچه معتقدم در حال حاضر موقع اشکال و ایراد گرفتن از مسئولان نیست. من فکر می‌کنم همه باید رعایت کنیم. اگر اشکالات را بیان می‌کنیم مربوط به جاهایی باشد که توجه مسئولان به بخش‌هایی جلب شود که احتمالا دیده نشده و نیاز به کمک و مساعدت بیشتر مسئولان دارد. در غیر این صورت اشکالات و سوءمدیریت و سوءتدبیرهای مسئولان را فعلا نباید بیان کنیم. در زمان بحران همه باید همکاری کنیم تا بحران رفع شود. الان موقع انتقاد کردن از مسئولان نیست. هر کسی که عاشق کشور و مردم است باید همدلی و همراهی را ترویج کند. باید اطلاع‌رسانی صحیح کند و باید از اشتراک گذاشتن مطالب غلط و نادرست پرهیز کند، باید صبر کند  و به مراکز بهداشتی و درمانی اعتماد داشته باشد تا از این شرایط حساس گذر کنیم و اعتماد بازگردد و اعتمادبه‌نفس ملی افزایش یابد و تقویت روحیه را داشته باشیم. کرونا همانند حوادث قبلی سیل، توفان، زلزله، آنفلوانزا به‌زودی فروکش خواهد کرد ولی باید برای سلامتی خود و مردم خود و تاثیری که این موضوع بر اقتصاد کشور و بر اعتمادبه‌نفس ملی و امید مردم دارد بترسیم و تلاش کنیم همدلی مردم را افزایش دهیم. رسما آمریکا اعلام کرد 60 نفر در این کشور مبتلا به کرونا شدند یا در بسیاری از کشورها شاهد هستیم با برخی قوانین و فرهنگ‌سازی اطلاع‌رسانی را مدیریت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند امنیت ملی و اقتدار کشور و امید مردم آسیب ببیند. در توفان کاترینا حدود دو هزار نفر کشته شدند، در آتش‌سوزی کالیفرنیا، در ماجرای عین‌الاسد، تیراندازی که در مدارس انجام می‌شود و حتی در ماجرای آنفلوانزایی که در آمریکا گفته می‌شود سالانه 10 تا 30 هزار نفر قربانی می‌گیرد.

   حتی ترامپ اعلام کرد در آمریکا سالانه 25 تا69 هزار نفر کشته می‌شوند.

بله.  در این شرایط شاهد هستیم هم با فرهنگ‌سازی و هم با وضع قوانین نمی‌گذارند امید مردم و اعتمادبه‌نفس ملی و اقتدار کشور و اقتدار عوامل بحران در این ماجراها لطمه ببیند. همه باید هم برای این روزها همکاری کنند و هم دعا کنند و هم از یکدیگر سبقت در کمک‌رسانی به دیگران بگیرند. اینکه در روز روشن و در این شرایط بحرانی برخی اقلام احتکار و نایاب می‌شود و مردم شاهد هستند روی میز نمایندگان مجلس این پک‌ها وجود دارد ولی در داروخانه‌ها وجود ندارد یعنی چه. مسئولان وعده می‌دهند این را مجانی توزیع می‌کنیم ولی خبری از این امر نیست. اینها باعث می‌شود ناامیدی و مشکلات موجود ترویج پیدا کند ولی هیچ یک از اینها دلیل نمی‌شود رسانه‌ها و کنشگران مختلف امید مردم را از بین ببرند.

   اشاره کردید یک عده القای ناامیدی می‌کنند و یک عده دیگر در راستای ایجاد امید و نشاط فضای کاذبی را ترسیم می‌کنند به حدی که جدی گرفتن بیماری هم به سخره گرفته می‌شود. چطور می‌شود یک حد و مرز معقول را حفظ کرد؟

من فکر می‌کنم هر کسی خودش باید فکر کند و در واقع مسائل پیرامونی را ببیند و بداند تا چه اندازه امید واقعی و چه اندازه امید کاذب است. امید کاذب هم باعث ناامیدی می‌شود. امید کاذب ممکن است در زمان و در یک دوره کوتاه مشکل را رفع کند و یک حس خوب کاذب و زودگذر ایجاد کند ولی مطمئنا وقتی آن زمان سپری شود و مردم مشاهده کنند آن امید واهی و غیرواقعی بوده است یا در تعارض با حرف‌ها و اتفاقاتی که مراجع باصلاحیت بیان می‌کنند یا با چشم خود مشاهده می‌کنند و از اطراف خود بازخورد را دریافت می‌کنند، آن زمان بی‌اعتمادی و ناامیدی بیش از گذشته می‌شود و ترس و وحشت موجود را افزایش می‌دهد. بنابراین خسارات جبران‌ناپذیری ایجاد می‌شود. اینکه می‌گویم الان کشور با ابربحران بی‌اعتمادی مواجه است به این بازمی‌گردد که مسئولان ما حرف‌ها و امیدهای کاذب دادند و غافل از این بودند که مردم آنچه می‌شنوند و آنچه می‌بینند با هم مقایسه می‌کنند و آن چیزی که مسئولان می‌گویند و آن چه عمل می‌کنند و مردم تجربه نمی‌کنند، خوب متوجه می‌شوند و همین باعث می‌شود خیلی‌ها باور نداشته باشند، خیلی امید ندارند، خیلی اعتماد نمی‌کنند و این ابربحران کشور ماست که به واسطه دادن امید واهی و اطلاعات یکطرفه و شناخت نادرست از مردم اتفاق افتاده است.

* نویسنده: حانیه موحدین، دبیر گروه راهبرد

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰