

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، امیر خراسانی، جامعه شناس طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: سیل اخبار و شایعات چنان پیرامون ما میچرخد که برای تامل جدی درباره کرونا هنوز بسیار زود باشد. هنوز نه فاصلهای از این موضوع گرفتهایم نه اطلاعات دقیقی از ابعاد آن داریم و آگاهان نیک میدانند که فاصله و داده پیششرط هر تامل دقیقی است. با وجود این، نگارش همین تاملات ابتدایی شاید بتواند راه مداخلات نظری و فکری آینده را هموارتر کند. به بیان دیگر، در این نوشته میکوشم نکاتی بهظاهر پراکنده را طرح کنم که در واقعیت به یکدیگر مرتبطند، هرچند این ارتباطات هنوز برای ما مرئی نشده است.
1. عدد بده: دولت مدرن با سرشماری نفوس آغاز میشود، یعنی با شمارش و عدد. قدرت تصمیمگیری و مداخله هر دولت به اعدادی است که در اختیار دارد. هرچه اعداد دقیقتر، تمایزیافتهتر و متنوعتر، تصمیمگیری درستتر، سریعتر و اجراییتر خواهد بود. دولتهای ضعیف شمردن بلد نیستند، در مقابل دولتهای قوی شمارندههای کاربلدی هستند. ما آمار اعتیاد را نداریم، آمار افراد زیر خطفقر، آمار خانههای خالی، آمار گریز مالیاتی، آمارهای بخشی، آمار قطعات ارضی و صدها آمار حیاتی دیگر را نداریم. نظام تصمیمگیری در ایران سالهاست گرفتار نداشتن آمار است؛ عزمی هم برای ترمیم و تصحیح این امر دیده نمیشود. تا این لحظه هنوز آمار دقیق مبتلایان به کرونا در ابهام است؛ این ابهام را نه خبرنگاران یا فعالان مجازی بلکه خود مقامهای رسمی ایجاد کردهاند. آمار وزارتخانه یک چیز است، آمار روسای علومپزشکی همان وزارتخانه چیزی دیگر، آمار میدانی پزشکان فعال در مراکز درمانی چیزی یکسره دیگر. نماینده قم یک عدد میگوید، مدیرکل وزارتخانه تکذیب میکند، شب نشده مرجعی دیگر در وزارتخانه آمار دیگری را نشت میدهد. پزشکی از بیمارستان مسیحدانشوری گزارش میدهد که چندین پزشک و پرستار به کرونا مبتلا شدهاند، رئیس بیمارستان اما تکذیب میکند. میبینید هنوز پای هیچ خبرنگاری به این بیسروسامانی آماری باز نشده است. آمار یعنی کنترل. بیسامانی آماری یعنی همه چیزهای بد.
2. بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست: همهکس همهچیز میگوید؛ تنها کسی که کمتر از بقیه حرف میزند دولت است. جامعه هنوز فرمانده میدان را نشناخته. ربیعی؟ حریرچی؟ نمکی؟ روحانی؟ روسای علومپزشکیها؟ کنترل بحران علاوهبر آمار، رهبر قابل اعتماد میخواهد. همهکس همهچیز میگوید. یکی میگوید قبل از بیستودوم بهمن و انتخابات اعلام نکردند تا این مراسم تحتالشعاع قرار نگیرد، دیگری میگوید دو شب قبل از انتخابات اعلام کردند تا مردم رای ندهند. اطبای اسلامی به میدان میآیند از شیاف بنفشه تا داروی سنتی را پیشنهاد میکنند. فرماندار قم در حرم مانع میگذارد، امام جمعه برمیدارد. هنرپیشهای یک داروی گیاهی را بهعنوان داروی کرونا تبلیغ میکند. همه با صدای بلند حرف میزنند، اما صدایی از فرمانده میدان شنیده نمیشود. حریرچی کرونا میگیرد، در شبکههای اجتماعی موجی راه میافتد که حریرچی دروغ میگوید، لحظاتی بعد پیامکی از جانب وزارت بهداشت میآید مبنیبر اینکه اخبار موثق را تنها از وزارت بهداشت و درمان بشنوید! وزارتخانهای که عموما بیماری مدیرکل آن باور نمیشود، انتظار اعتماد دارد، عجب! راستی فرمانده کجا بود؟ در هر بحرانی از این دست، مهمترین نیاز یک ستاد نیرومند با فرماندهی تامالاختیار است؛ فرماندهی که همه تصمیمها را بتواند بگیرد. در آن ستاد تمام اطلاعات و آمار تولید و تحلیل میشود. گزارشها بهطور پیوسته تدوین میشوند. همه رسانههای رسمی در آن ستاد میز و خبرنگار مستقر دارند. یک واحد سیار از صداوسیما دائم در آن مستقر است. استراتژیهای اپیدمیولوژیک تعیین میشود، با رسانههای غیررسمی مدام جلسات گذاشته میشود تا آخرین اطلاعات به آنها منتقل شود. فرمانده ستاد روزی سهبار مصاحبه میکند. تمام بخشهای خبری مصاحبه فرمانده را پخش میکنند. ستاد در همه شبکههای اجتماعی صفحه اختصاصی دارد. همگی این شبکهها را دنبال میکنند. میزان و نحوه محدودیتها را ستاد معلوم میکند. ستاد به شهرداری میگوید چه کند، چه نکند. کجا تعطیل باشد، کجا نباشد، تا کی تعطیل باشد. تنها در این صورت میتوان از گوهر اعتماد سخن به میان آورد. راستی هنوز معلوم نیست فرمانده کجاست؟
3. صوفی از پرتو می راز نهانی دانست: شوربختانه در زمانه قحطی صوفیان بهسر میبریم. دولت انتظار دارد ما از زبان بدن رئیسجمهور استراتژی کنترل را بفهمیم. اما بیایید به همین زبان بدن اکتفا کنیم ببینیم چه چیزی دستگیرمان میشود. در ذهن مردم الگوی رفتاری چین غالب شده است. همه انتظار دارند هرجا کسی به کرونا مبتلا میشود، کل شهر را قرنطینه کامل کنند؛ اما رویکرد دیگری هم هست که بهنظر ایران در پیش گرفته است. ایران میخواهد جریان زندگی مختل نشود. برای این امر دلایل کاملا موجهی هم دارد. مهمترین آن اقتصاد است. قرنطینه اقتصاد ملی ایران را به مرز ورشکستگی میبرد. فراموش نکنید داریم از قرنطینه محدودهای حرف میزنیم که 25 درصد جمعیت ایران در آن ساکن و 70 درصد اقتصاد ایران از آن متاثر است؛ محدودهای به بزرگی قم تا تهران و کرج تا رشت. (فعلا شهرهای دیگر را لحاظ نکردهایم) البته دولت برای راهبرد خود دلایل متنوع امنیتی، اجتماعی و بهداشتی دیگری نیز دارد، اما مساله راهبرد دولت نیست؛ مساله اینجاست که چرا این راهبرد درست به جامعه منتقل نمیشود. چرا همین راهبرد چابکتر اجرا نمیشود؟ دلیل اصلی، کاهش شدید اقتدار دولت در سالهای اخیر است. از دولت صداهای متعارض شنیده میشود، دستورالعملهای متعارض. دولت حتی نمایندگان مجلس را هم نمیتواند توجیه کند، حتی روسای بیمارستانها را نمیتواند توجیه کند. دولت نه صریح حرف میزند، نه قدرتمند عمل میکند.
4. عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو: دولت در تمام این روزها یک لحظه خونسردی خود را از دست نداده است. هر روز که میگذرد احتمال مسلطشدن دولت به اوضاع بیشتر به نظر میرسد. در راهبرد اتخاذی دولت چند نکته بسیار حیاتی است: اطلاعرسانی سریع، درست و بهموقع، تصمیمات موضعی درست و دقیق (مثلا برای تعطیلی جایی، ضدعفونی محدودهای، و...)، تهیه و توزیع اقلام بهداشتی در سطح وسیع، رسیدگی و پایش محدودهها (مثل محلات حاشیهنشین) و گروههای آسیبپذیر، آموزش مستمر، تقویت کادر درمانی و درصورت امکان زیرساختها و مستندسازی تجربیات. دولت بهکندی مشغول رسیدگی به این امور است. فراموش نکنیم از میان حدود 50 کشوری که تا این لحظه درگیر کرونا هستند، فقط و فقط ایران است که تحت تحریم و فشار حداکثری قرار دارد.
