پاکسازی ادلب به‌معنی شکست سیاست اردوغان در سوریه است
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تا پایان ماه جاری میلادی به ارتش سوریه برای عقب نشینی از ادلب فرصت داده است. چرایی اهمیت این استان تا به این حد –حداقل در سطح کلامی- برای ترکیه، موضوع گفت‌و‌گوی «فرهیختگان» با رحمت حاجی مینه استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ترکیه است.
  • ۱۳۹۸-۱۲-۰۱ - ۰۰:۰۹
پاکسازی ادلب به‌معنی شکست سیاست اردوغان در سوریه است
راند آخر ادلب
راند آخر ادلب

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، با وجودی که ارتش سوریه با مشارکت نیروهای نظامی روسیه درحال پیشروی در استان ادلب آخرین پناهگاه تروریست‌های وابسته به آنکاراست، رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه و سایر وزرای دولت این کشور همچنان درحال تهدید دولت سوریه هستند. این تهدیدات از سوی روسیه بی‌پاسخ نماند و دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین تلویحا آنکارا را تهدید کرد که عملیات نظامی ارتش ترکیه علیه نیروهای ارتش سوریه بدترین سناریو است. تحلیلگران مسائل منطقه، تهدیدات آنکارا علیه دمشق را ناشی از ناتوانی اردوغان برای اقدام عملی در ادلب و دادن روحیه به تروریست‌های نیابتی این کشور می‌دانند. برخلاف سایر عملیات‌های نظامی ترکیه در سوریه، این‌بار ارتش ترکیه قرار است در برابر ارتش رسمی یک کشور وارد نزاع شود؛ امری که می‌تواند از دیدگاه نظامی و حقوقی تبعات سنگینی برای ترکیه به دنبال داشته باشد. با وجود این شرایط دیروز رجب طیب اردوغان در جمع نمایندگان پارلمانی حزب عدالت و توسعه، با اشاره به نزدیک شدن به پایان مهلت داده‌شده [پایا ن ماه میلادی] به نظام سوریه برای عقب‌نشینی تا بعد از ایست‌های بازرسی ترکیه در ادلب گفت که ترکیه آخرین هشدارها را درباره ادلب به نظام سوریه داده اما تاکنون هیچ نتیجه و پاسخی ندیده‌ است. او مدعی شد کشورش برای تحقق امنیت در ادلب سوریه مصمم است و آنکارا هشدارهای نهایی در این‌باره را به سوریه داده است.

این اظهارات جنگ‌طلبانه اردوغان، یک حامی فرامنطقه‌ای نیز دارد؛ دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا، در ظاهر حامی اردوغان است و حتی از آمادگی برای کمک به ترکیه در نبرد با سوریه سخن گفته است. او روز گذشته در جمع خبرنگاران در پایگاه شکاری ‌اندروز درباره تماس اخیرش با اردوغان اعلام کرد: «درباره مساله ادلب با رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه به‌طور هماهنگ عمل می‌کنیم.» ترامپ تاکید کرد: «واشنگتن و آنکارا باید درباره حل مشکلات در ادلب همکاری کنند و من با اردوغان درباره آنچه می‌توان در ادلب انجام داد، صحبت کردم.» اردوغان که به خوبی می‌داند نباید در ماجراجویی علیه یک دولت، خیلی روی ترامپ و گفته‌هایش حساب باز کند، تلاش کرده است موافقت روسیه را در این‌باره جلب کند اما نه‌تنها این اتفاق نیفتاده که مقامات روسی نسبت به یک ماجراجویی پرهزینه به آنکارا هشدار داده‌اند.

  روز گذشته سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در کنفرانس خبری با ایمن الصفدی همتای اردنی خود برخلاف آنچه ترکیه دنبال می‌کند، صراحتا اعلام کرد «تروریست‌ها در ادلب شامل آتش‌بس نمی‌شوند و مقابله با آنها ادامه می‌یابد و روسیه از اقدامات ارتش سوریه علیه این گروه‌ها حمایت می‌کند.»

او با تاکید بر اینکه همه توافق‌ها بین روسای‌جمهوری روسیه و ترکیه درباره سوریه و ادلب باید اجرا شود، گفت: «ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان روسای‌جمهوری روسیه و ترکیه در دیدار دوم خود درباره ادلب در پاییز گذشته توافق کردند محدوده‌ای غیرنظامی در مرز سوریه و ترکیه تا عمق ۳۰-۲۰ کیلومتری ایجاد شود که در آن شبه‌نظامیان و تسلیحات وجود نداشته باشد اما این توافق به‌طور آشکار نقض شده است.»

لاوروف خاطرنشان کرد: «بدیهی است ارتش سوریه با پایبندی به تفاهمنامه ادلب به این‌گونه اقدامات تحریک‌آمیز پاسخ می‌دهد. با توجه به اینکه تروریست‌ها نمی‌خواهند از محدوده غیرنظامی خارج شوند تلاش می‌شود آنها را با استفاده از نیروی نظامی خارج کرد تا گلوله‌باران‌ها متوقف شود.»  اما در شرایطی که دولت اردوغان در حال ارسال تجهیزات به استان ادلب برای یک ماجراجویی احتمالی است، دولت روسیه به این کشور هشدار داد آغاز عملیات نظامی علیه نیروهای ارتش سوریه در ادلب بدترین سناریو از سوی آنکاراست. 

به گزارش فارس به نقل از راشا تودی، دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین در واکنش به تهدید ترکیه برای آغاز حمله علیه نیروهای مسلح سوریه از ادلب گفت: «اگر این یک عملیات نظامی علیه تروریست‌ها در ادلب باشد، قطعا در چارچوب روح توافق روسیه با ترکیه در سوریه است. اما اگر اقدام ترکیه علیه نیروهای مشروع دولت سوریه باشد که قطعا است، بدترین سناریو از طرف آنکارا خواهد بود.» 

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تا پایان ماه جاری میلادی به ارتش سوریه برای عقب نشینی از ادلب فرصت داده است. چرایی اهمیت این استان تا به این حد –حداقل در سطح کلامی- برای ترکیه، موضوع گفت‌و‌گوی «فرهیختگان» با رحمت حاجی مینه استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ترکیه است. متن این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید:

در چند هفته اخیر ترکیه مواضع تندی درباره عملیات ارتش سوریه در ادلب داشته است. چرا تا این اندازه ادلب برای ترکیه دارای اهمیت است؟

به این مساله باید از چند منظر پرداخت؛ نخست باید جایگاه کلان سوریه یا مناطق پیرامونی را در حوزه نئوعثمان‌گرایی ترکیه دید. ترکیه درصدد احیای نفوذ خود در مناطق تحت سلطه امپراتوری عثمانی است. آنکارا از ابتدای بحران سوریه در سال 2011 چنین نگاهی را در قبال سوریه دنبال کرده است تا بتواند با تغییر نظام در سوریه و به قدرت رسیدن بازیگران مورد حمایت خود، نفوذ سنتی خود را در این کشور احیا کند، اما پس از ناکامی در حوزه کلان سوریه، این نگاه مبتنی‌بر گسترش نفوذ در حال حاضر به حفظ استان ادلب محدود شده است.  دوم آنکه ترکیه سوریه را به‌عنوان دروازه ورود خود به جهان عرب می‌بیند، لذا با توجه به شکست سیاست‌های آنکارا در مناطق دیگر سوریه ازجمله حلب، اکنون ادلب اهمیت مضاعفی برای ترکیه پیدا کرده است و از آن به‌عنوان دروازه ورود به سوریه و درنهایت جهان عرب یاد می‌کند.  سوم به جایگاه ژئوپلیتیک و استراتژیک این منطقه در پیاده کردن سیاست‌های ترکیه در سوریه برمی‌گردد که در سال‌های گذشته بحران سوریه تحت سلطه گروه‌های تروریست و افراط‌گرا، این فرصت برای آنکارا پیش آمده بود که به‌راحتی اهداف پنهانی خود مبنی‌بر احیای نفوذ سنتی را دنبال کند.  چهارم به سیاست رجب طیب اردوغان برای فرار از شکست سیاست‌هایش در سوریه بازمی‌گردد که یک بعد آن در شرایط فعلی حفظ نفوذ و وجهه خود است. سال 2011 که بحران سوریه آغاز شد، رویکرد ترکیه نسبت به دمشق تغییر کرد و مبتنی‌بر تغییر رژیم در سوریه تعریف شد. در آن زمان برخی تحلیلگران سخن از اشتباه محاسباتی اردوغان به میان آوردند. پایان بحران ادلب می‌تواند فرضیه یک دهه سیاست اشتباه ترکیه در قبال سوریه را به اثبات برساند.  مساله دیگری که ترکیه نگران آن است، پیامدهای احیای اقتدار دولت سوریه بر سرزمین‌های این کشور است، زیرا در این صورت گروه‌های مسلح افراط‌گرا و تروریستی از آنجا به خاک ترکیه سرازیر خواهند شد؛ وضعیتی که بر ساختار اجتماعی و ترتیبات امنیتی در داخل خود ترکیه نیز پیامدهای منفی خواهد داشت، پس تلاش ترکیه در ادلب جلوگیری از چنین وضعیتی است؛ یعنی حداقل گرفتن امتیاز برای حفظ مناطق امن.

با این شرایط، ترکیه تهدید کرده که به نیروهای ارتش سوریه در ادلب حمله خواهد کرد. هدف ترکیه از بیان این تهدیدها چیست؟ احتمال عملیاتی شدن این تهدید وجود دارد؟

مهم‌ترین جنبه این تهدیدها، مساله جنگ روانی است. اردوغان با راه‌اندازی جنگ روانی علیه نیروهای سوری، درصدد حفظ موقعیت نیروهای نیابتی مورد حمایت ترکیه در این کشور است. از طرف دیگر آنکارا می‌خواهد به دیگر بازیگران تاثیر‌گذار در سوریه فشار بیاورد. اردوغان در این حوزه آشکارا از ایران و روسیه خواسته تا مانع پیشروی نیروهای ارتش سوریه در ادلب شوند. در واقع هدف ترکیه از این تهدید‌ها علاوه‌بر جنگ روانی، مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های ناکام خود در گذشته و حمایت از نیروهای تحت‌الحمایه در سوریه است. احتمال عملیاتی شدن این تهدید باتوجه به سابقه ترکیه در انجام عملیات فراسرزمینی خصوصا علیه کردها در شمال عراق در دهه 1990 و سازماندهی سه عملیات تهاجمی با نام‌های سپر فرات، شاخه زیتون و چشمه صلح علیه کردها در مناطق شمالی سوریه را نمی‌توان کاملا منتفی دانست، اما هزینه‌های بسیار بالای این اقدام به لحاظ مالی، سیاسی و حقوقی می‌تواند عامل بازدارنده در این مسیر تلقی شود.

از منظر حقوق بین‌الملل، اگر ترکیه وارد جنگ در ادلب شود- که تاکنون مرتکب آن شده است- چیزی جز نقض حاکمیت سوریه و مداخله در امور این کشور صورت نداده است. در چارچوب ماده 2 بند 4 منشور سازمان ملل متحد که مبتنی‌بر عدم استفاده از زور است و همچنین ماده 2 بند 7 که مبتنی‌بر عدم مداخله در امور دیگران است، حملات قبلی ترکیه به مناطق کردنشین سوریه و تهدید فعلی در قبال ادلب نقض آشکار حقوق بین‌الملل تلقی می‌شود، لذا ترکیه از این تهدیدها در ابتدا بیشتر به‌عنوان جنگ روانی علیه نیروهای سوری و حمایت از نیروهای نیابتی خود استفاده می‌کند. در ادامه نیز از این اقدام به‌عنوان ابزار فشار بر بازیگران تاثیرگذار در سوریه جهت حفظ منافع خود بهره می‌برد که همواره آنکارا از این شیوه برای کسب منافعش در بحران سوریه تاکنون منتفع شده است، ولی به‌نظر می‌رسد با قدرتمندتر شدن دولت مرکزی سوریه وضعیت بازی نیز تغییر کرده است.

آیا ترکیه قادر به درگیری با نیروهای متحدین در شمال سوریه هست؟ واکنش ایران و روسیه به ورود ترکیه به جنگ در ادلب چه خواهد بود؟

ترکیه بیشتر سعی کرده از حضور نیروهای نیابتی خود در ادلب استفاده کند. سیاست‌هایی که ترکیه تاکنون در پیش گرفته و تهدیداتی را علیه سوریه مطرح کرده است و در کنار آن به‌صورت موردی تجهیزات زرهی به مرز با سوریه فرستاده است، نشان می‌دهد ترکیه آگاه است که در صورت ورود به این جنگ در ادلب هم به‌لحاظ حقوق بین‌الملل نقض آشکار قوانین بین‌المللی است و هم به لحاظ سیاسی آنکارا را در مقابل دولت و متحدان سوریه قرار می‌دهد. تجربه ساقط کردن جنگنده سوخوی روسی توسط ترکیه در سال 2015 به آنکارا نشان داد تنش با روس‌ها می‌تواند از لحاظ سیاسی، اقتصادی و مسائل مربوط به گردشگری، برای آنها گران تمام شود. ضمن اینکه عبور ترکیه از چارچوب توافقات آستانه و همچنین سوچی مبنی‌بر درپیش گرفتن ابزار نظامی به جای ابزار دیپلماتیک برای حل‌وفصل بحران سوریه واکنش منفی ایران را نیز به‌دنبال خواهد داشت، چون هدف چنین سیاست‌هایی از جانب ترکیه در اصل تغییر موازنه ژئوپلیتیک در منطقه به نفع آنکارا است.

آمریکا اعلام کرده که در جنگ با سوریه، از ترکیه به‌عنوان یک عضو ناتو حمایت می‌کند. این حمایت به چه معناست؟ یعنی ترکیه به‌عنوان عامل غرب در منطقه فعالیت می‌کند؟

در این موضوع دو نکته وجود دارد؛ مورد نخست مربوط است به بازی ترکیه درخصوص بحران سوریه که این کشور از همان ابتدا تلاش کرد خود را بازیگری مستقل با دغدغه‌های امنیتی خاص نشان دهد. آنکارا با نشان دادن این تصویر از خود قصد داشت دیگر بازیگران و ناتو را توجیه کند تا انفعال آنکارا درقبال داعش خصوصا در زمان محاصره کوبانی و تهاجم نظامی‌اش به خاک سوریه را به‌دلیل وجود تهدیدات امنیتی بپذیرند. پس از ساقط کردن جنگنده سوخو24 روسی توسط ترکیه، آنکارا از ناتو خواست تا از این کشور حمایت کند، اما ناتو از اردوغان در برابر روسیه حمایت نکرد. به همین دلیل ترکیه سعی می‌کند بین بازیگران قدرتمند، بازی خود را پیش ببرد تا از اختلافات آنها برای تامین بیشترین منافع و ایجاد حوزه نفوذ در سوریه استفاده کند. درگیری اردوغان با روسیه و پس از آن همکاری با این کشور در روند صلح آستانه و سوچی نشان از چنین سیاست زیگزاگی‌ای توسط ترکیه دارد.

 مورد دوم، حمایت ناتو از موضع ترکیه در ادلب یک رویکرد اعلامی است تا اعمالی، تا از یک طرف ترکیه را به‌عنوان یک اندام مهم در حوزه جنوب‌شرقی، از خود چندان ناامید نکند و از طرف دیگر با چنین مواضعی روند نزدیکی ترکیه به روسیه را که با خرید اس-400 تقویت شده است کاهش دهد و با استفاده از فرصت پیش‌آمده از اختلافات مسکو- آنکارا، روابط خود را با ترکیه ترمیم کند. هرچند ناتو در هنگام تنش نشان داده است که سیاست‌هایش تنها اعلامی هستند و به توصیه بسنده می‌کند.

شخص اردوغان چقدر در این تصمیم‌گیری‌های تهاجمی موثر است؛ یعنی اگر فرد دیگری رئیس‌جمهور بود، همین رفتار را داشت؟

با توجه به انتقاداتی که درحال حاضر از حزب حاکم ترکیه و خصوصا شخص آقای اردوغان می‌شود، می‌توان گفت تاثیرگذاری اردوغان در اتخاذ این تصمیمات بیش از دیگر عوامل همچون رقابت‌های منطقه‌ای و الزامات سیاست بین‌الملل است. هم‌اکنون احزابی مانند حزب جمهوری خلق، حزب دموکراتیک خلق‌ها و حتی یاران سابق اردوغان مانند عبدالله گل یا داوود اوغلو مخالفت زیادی با سیاست‌های تهاجمی ترکیه دارند. این انتقادها بیشتر به دیدگاه‌های اردوغان در چارچوب سیاست نئوعثمان‌گرایی و همچنین مدل جدید رفتارهای تهاجمی ترکیه مربوط است. آنکارا در گذشته نیز دست به رفتارهای تهاجمی می‌زد، اما در آنها تنها به یک حمله محدود بسنده می‌شد. در حالی‌که هم‌اکنون ترکیه با حمایت از نیروهای نیابتی خود در سوریه و استقرار پایگاه‌های نظامی در خاک این کشور به‌دنبال احیای نفوذ سنتی و توسعه دامنه نفوذ خود است؛ چیزی که در کنار عوامل داخلی و خارجی، عامل فرد را برجسته می‌کند.

پاکسازی ادلب توسط ارتش سوریه چه تاثیری بر دیگر نواحی اشغال شده توسط ترکیه به‌خصوص در منطقه موسوم به منطقه حائل در شمال شرق سوریه خواهد داشت؟

پاکسازی کامل ادلب به‌طور کلی بر راهبرد کلان ترکیه در قبال بحران سوریه تاثیر منفی خواهد گذاشت و جایگاه ترکیه را در این مناطق تضعیف خواهد کرد. از آنجا که این اقدام نشان‌دهنده شکست سیاست‌های اردوغان در قبال سوریه است که نزدیک به یک دهه دنبال می‌شود، اقدامات تاکتیکی و موردی ترکیه را نیز در این مدت مثل منطقه حائل که ترکیه به‌عنوان دستاورد حداقلی به آن می‌نگرد تضعیف می‌کند. ضمن اینکه گفت‌وگو و توافق دولت مرکزی سوریه با حزب اتحاد دموکراتیک سوریه در مناطق کردنشین بیش از پیش، سیاست‌های ترکیه را با چالش مواجه خواهد ساخت.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران :