به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، انتخابات مجلس یازدهم دوم اسفند سال جاری برگزار میشود و گروهها و احزاب از طیفها و جریانهای مختلف سیاسی از ماهها پیش آستینها را برای رقابت در این انتخابات بالا زدهاند؛ اگرچه بیبرنامگیشان برای این رقابت قابل نقد است و نقدش مجالی بیشتر میطلبد که در این تنگنا نمیگنجد. تاکنون جمهوری اسلامی انتخابات 10 مجلس را پشت سر گذاشته است. انتخابهای دهگانه که هر یک فرازوفرودهایی داشته و استقبال و نگاه مردم، سهم جریانهای سیاسی را از کرسیهای مجلس بهگونهای متفاوت رقم زده است. گاهی چپها و به قولی اصلاحطلبان امروز پیروز میدان رقابتهای انتخاباتی شدهاند و گاهی راستها و به اصطلاح امروز اصولگرایان توانستهاند پیروزی را به نام خود ثبت کنند، گاهی نیز کرسیهای مجلس بین جریانها تقسیم شده و مجلس اکثریتی برابر میان جریانهای سیاسی داشته است.
با چنین وصفی مرور شرایط روز و شعارها و برنامههای اعلامی هر یک از فعالان هر انتخابات خالی از لطف نیست. اگرچه این شعارها تا مجلس دوم کمتر روی لیستهای انتخاباتی میآمد و فعالان انتخابات ترجیح میدادند نامزدهای انتخاباتی خود را در لیستهایی مزین به کلام بنیانگذار کبیر انقلاب منتشر کنند؛ کلامهایی چون «مردم باید کاندیداهایی را برگزینند که به کانونهای قدرت و ثروت متصل نباشند» و «نمایندگانی مانند مدرس انتخاب کنید.»
در روزنامه «فرهیختگان» یکشنبه اول دیماه 98، به بررسی شعارها و ابعاد مختلف میدان رقابتهای انتخاباتی مجالس اول تا سوم پرداختیم؛ رقابتهای انتخاباتی که بعد از مجلس اول از رقابتهای ایدئولوژیک به رقابتهای کارکردی تبدیل شد و جناح چپ و راست را در جمهوری اسلامی پدید آورد.
ابعاد مختلف میدان رقابتهای انتخابات مجالس چهارم و پنجم را در پرونده «تا بهارستان» روز سهشنبه سوم دیماه بررسی کردیم؛ از مجلس چهارم جنگتحمیلی هم به پایان رسیده بود. از این رو شعارها و تبلیغات با شور بیشتری به عرصه رقابتهای انتخاباتی آمد. اشاره داشتیم که از مجلس چهارم تغییر و تحولات میدان سیاستورزی در ایران بیش از پیش شد تا آنجا که مجالس چهارم و پنجم را میتوان آغاز تکثر در جریان راست خواند. در مجلس پنجم جناح چپ بر دوش کارگزاران توانست سهمی تقریبا برابر با جناح راست از کرسیهای مجلس به دست آورد.
چهارشنبه یازدهم دیماه نیز «رادیکالیسم در پارلمان» و شعارهای انتخاباتی مجلس ششم را در ترازوی نقد و بررسی قرار دادیم.
در صفحه راهبرد روزنامه «فرهیختگان» 5 بهمن نیز شعارهای مجلس هفتم و تغییر راهبردی اصولگرایان که پایان دوم خرداد را رقم زد، بررسی کردیم. ابعاد مختلف میدان رقابتهای انتخابات مجلس هشتم و سال باخت یاران خاتمی را هم در شماره 27 بهمن در پرونده «تا بهارستان» مرور کردیم. بررسی میدان رقابت و شعارهای انتخابات مجالس نهم و دهم برای «تا بهارستان» امروز... .
مجلس نهم؛ آغاز تکثر گرایی در جریان اصولگرا
انتخابات مجلس نهم 12 اسفند 1390 برگزار شد. در این انتخابات پنج هزار و 395 نفر داوطلب نمایندگی بودند که بیش از 70 درصد آنان یعنی3 هزار و 444 داوطلب تایید صلاحیت شدند. 547 داوطلب هم برای 30 کرسی پایتخت به رقابت پرداختند. این انتخابات بیش از هرچیز متاثر از فضای بعد از انتخابات ریاستجمهوری دهم(سال 88) بود. در این سال احمدینژاد هم با خانهنشینی و حواشی مشایی کام اصولگرایان پیروز انتخابات را حسابی تلخ کرده بود. مشارکت مردم در این انتخابات 64 درصد بود و اصولگرایان که حالا علاوهبر برائت از فتنه، برائت از جریان انحرافی هم به ادبیاتشان اضافه شده بود، توانستند پیروزی در انتخابات را به نام خود ثبت کنند.
جریان اصلاحطلب در انتخابات مجلس نهم بیش از آنکه با چراغ قرمز شورای نگهبان روبهرو باشند، با فقدان سازوکار انتخاباتی و تشکلهای مهم درون خانوادگی خود مواجه بودند. تندرویهای رادیکالهای اصلاحطلب، احزابی چون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران را به انحلال کشانده بود و چهرههای شاخص این احزاب از جمله مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی، محسن صفاییفراهانی، محسن آرمین و... نیز دوران محکومیت خود را سپری میکردند. مجمع روحانیون مبارز و کارگزاران سازندگی نیز به بهانه نداشتن تعداد کافی نامزد تایید صلاحیت شده از ارائه لیست انتخاباتی خودداری کردند. طیفها و افراد مختلف اصلاحطلب نیز با توجه به جنجالی که بر سر باخت انتخاباتی قبلیشان به راه انداخته بودند، بین سکوت و تحریم انتخابات مردد بودند. اگرچه در این میان مردمسالاری، خانه کارگر و جبهه اصلاحطلبان معتدل به ارائه فهرست انتخاباتی نیمه و تمام پرداختند. اگرچه تنها علیرضا محجوب توانست خود را از تهران به کرسیهای بهارستان برساند و مصطفی کواکبیان هم از حوزه انتخابیه سمنان با بیرغبتی مردم مواجه شد. آنها در فهرستهای خود اشاره داشتند «نباید آرمانهای انقلاب را فراموش کرد.»
رای سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات از حوزه انتخابیه دماوند، از مهمترین کنشهای انتخاباتی اصلاحطلبان در آن مقطع محسوب میشد. کنشی که همان زمان با واکنشهای متناقضی روبهرو شد با این حال اصلاحطلبان در سالهای بعد به زبان آوردند که اگر آن رای مخفی دماوند نبود شاید هیچگاه قادر به بازپروری خود نمیشدند. در میان جریان اصولگرا، اختلاف سلیقههای درون خانوادگی بالا گرفته بود. اعضای لیست رایحه خوشخدمت یا حامیان دولت که از ابتدای مجلس هشتم زمزمه تشکیل فراکسیونی مستقل را آغاز کرده بودند و درنهایت 9 بهمن 87 در بیانیهای رسمی آغاز به کار فراکسیونی با عنوان انقلاب اسلامی به ریاست روحالله حسینیان و سخنگویی حمید رسایی را اعلام کردند، در آغاز شمارش معکوس تا انتخابات مجلس نهم، زمزمههایی از استقلال را سر دادند. آنها به عبارتی به مرزبندی و تصفیه درون خانوادگی معتقد بودند، عدهای را با عنوان «ساکت فتنه» از میان اصولگرایان طرد میکردند و از سوی دیگر از انحراف درون دولت که حامی دو آتیشهاش بودند سخن میگفتند و به عبارتی خود را پایدار بر همان تبلیغات و وعدههای قبل میدانستند.
حبیبالله عسگراولادی، از شهریور 89 آستینها را برای به وحدت رساندن درون خانوادگی اصولگرایان بالا زد تا هم اختلافات را به حداقل رساند و هم مسیر سیاستورزی این جریان را برای انتخابات مجلس نهم هموار سازد. در همین راستا 6 آبان 89، به پیشنهاد وی و به دعوت محمود احمدینژاد بیش از 30 چهره شاخص اصولگرا گردهم آمدند. در این جلسه تصمیم گرفته شد در جلسات بعدی از غایبانی چون محسن رضایی، محمدباقر قالیباف و احمد توکلی نیز دعوت به عمل آید، جلساتی که عنوان جبهه متحد اصولگرایان را بهعنوان سازوکار رسمی این جریان برای انتخابات مجلس نهم به خود اختصاص داد و از دل آن 8+7 حولمحور جامعتین(جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین) شکل گرفت. درواقع محوریت این تلاش برای وحدت با آیتالله مهدویکنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران و آیتالله محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود و کمیتهای سهنفره متشکل از حداد عادل، ولایتی و عسگراولادی برای رسیدن به سازوکار انتخاباتی اصولگرایان تشکیل شده بود.
در بهمن 89 بعد از انتشار منشور 12 مادهای اصولگرایان اعلام شد که با الگو قرار دادن مدل 6+5 در انتخابات مجلس هشتم، سازوکاری مشابه این بار با عنوان 8+7 برای دستیابی به وحدت در میان اصولگرایان تشکیل خواهد شد. اعضای گروه هفت نفره درواقع کمیته سه نفره همراه با چهار نماینده از طرف جامعتین بود که به ترکیبی موسوم به 2+2+3 شهرت یافت. سیدرضا تقوی و محمدحسن ابوترابی به نمایندگی از جامعه روحانیت مبارز و سیدهاشم حسینی بوشهری و عباس کعبی نیز به نمایندگی از جامعه مدرسین انتخاب شدند و در کنار کمیته سهنفره، گروه هفت را تشکیل دادند. کمیته هفت نفره قرار بود نقش حکمیت را ایفا کند و از این رو عنوان کمیته داوری و نظارت را به خود اختصاص داد. گروه هشت نفره هم درواقع بازوی اجرایی و نمایندگان تشکلها و احزاب اصولگرایی بودند.
قرار بر این بود که از هریک از طیفهای اصولگرایان سنتی (جبهه پیروان خط امام و رهبری)، تحولخواه(جمعیت ایثارگران)، حامیان دولت دو نماینده و یک نفر بهعنوان نماینده علی لاریجانی و یک نفر بهعنوان نماینده قالیباف در نظر گرفته شود. حسین فدایی و زاکانی بهعنوان نمایندگان جمعیت ایثارگران، باهنر و متکی از طرف جبهه پیروان خط امام و رهبری، سیدمهدی خاموشی به نمایندگی از قالیباف و کاظم جلالی به نمایندگی از لاریجانی انتخاب شدند. علیاکبر ولایتی بهعنوان سخنگو، علیرضا زاکانی رئیس ستاد انتخابات و منوچهر متکی نیز بهعنوان دبیر اجرایی جبهه متحد اصولگرایان انتخاب شدند.
پایداریها اصرار داشتند که روحالله حسینیان از طرف آنان باید در کمیته سهنفره حضور داشته باشد. از سوی دیگر اگرچه کامران باقریلنکرانی و علیاصغر زارعی به نمایندگی از این طیف در گروه هشت که درواقع نمایندگان احزاب بودند، حضور داشتند ولی آنها سهم بیشتری برای خود قائل بودند. بهخصوص اینکه حضور نمایندگان طیف نزدیک به قالیباف و لاریجانی را نیز در جبهه متحد اصولگرایان بر نمیتافتند. آنها در 6 مرداد سال 90، آن هم زمانی که تنها چند روز از همایش جامعه روحانیت مبارز گذشته بود، به صورت رسمی با عنوان جبهه پایداری اعلام موجودیت کردند. درنهایت هم 8+7 را شرکت سهامی خواندند و با داعیه اصلح بودن وحدت گفتمانی به جای وحدت تاکتیکی راه خود را از دیگر اصولگرایان جدا کردند.
حدادعادل در کنار ابوترابیفرد سرلیست جبهه متحد اصولگرایان بود، ولی جبهه پایداری مرتضی آقاتهرانی را بهعنوان سرلیست خود برگزید، اگرچه به دلیل داعیه تقبیح قبیلهگرایی حدادعادل را نیز در کنار حسینیان در لیست خود قرار داده بود. پایداریها در لیست انتخاباتی خود به جای شعار انتخاباتی به این جمله اکتفا کرده بودند: «خدایا ما را بر پاکی و خدمت به مردم پایدار بدار.» اگرچه آنها در بیانیه اعلام موجودیت خود بر شعار عقلانیت، معنویت و عدالت حول محور ولایت تاکید داشتند.
جبهه متحد اصولگرایان نیز در لیست منتخب خود بر «معنویت و عقلانیت، عدالت و پیشرفت در سایه ولایت» تاکید کرده بود و «خانهای بسازیم شایسته مردم ایران» شعار لیستهای منتخب 8+7 بود. علاوهبر آن دی ماه سال 90 شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان طی بیانیهای ولایتمداری، تدین، کارآمدی، سادهزیستی و ضدیت با فساد را از جمله شاخصهای نمایندگان مطلوب خود عنوان کرده بود. صاحب رای بودن نیز از شاخصهای مهم برای قرار گرفتن در لیست اصولگرایان خوانده شده بود. در لیست 30 نفره اصولگرایان برای تهران غلامعلی حدادعادل در کنار حجتالاسلام ابوترابی سرلیست بود و در پوستر انتخاباتی این دو بالاتر از سایر کاندیداها قرار گرفته بودند. سایر کاندیداها نیز بعد از آن به ترتیب حروف الفبا ذکر شده بودند. البته این دو لیست تنها لیستهای درون خانواده اصولگرایان نبود، حسن غفوریفرد نیز با عنوان ائتلاف بزرگ اصولگرایان، آستینها را برای ارائه لیست بالا زده بود. اگرچه بعد از آن اعلام کرد به دلیل تکدر خاطر آیتالله مهدویکنی، عنوان تشکلش را به «راه ملت و پیروان ولایت» تغییر داده است. علی مطهری نیز با لیست 14 نفره صدای ملت برای تهران به میدان رقابت انتخاباتی آمد.
صدای ملتیها خود را منتقد دولت میخواندند و شعار «احترام به قانون، حقوق ملت و آزادی بیان» را برای فهرست انتخاباتی خود برگزیدند. سیدشهابالدین صدر هم که در انتخابات مجلس هشتم بهعنوان دبیر اجرایی جبهه متحد اصولگرایان فعالیت داشت و در انتخابات مجلس نهم از لیست و فعالیتهای اجرایی جبهه متحد کنار گذاشته شده بود هم چندی پیش از انتخابات جبهه بصیرت و بیداری اسلامی که ائتلافی متشکل از برخی انجمنها نظیر انجمن اسلامی پزشکان ایران، انجمن اسلامی فرهنگیان ایران، جامعه اسلامی کارگران، جامعه اسلامی دانشجویان و... بود دستوپا کرد و در آستانه انتخابات لیستی 30 نفره به سرلیستی خود ارائه کرد. آقاتهرانی بهعنوان دومین نفر در این لیست عنوان شده بود و غیبت حدادعادل در این لیست از اختلاف صدر با او خبر میداد. جبهه دانشگاهیان نیز به دبیرکلی محمدرضا مرندی، لیستی 26 نفره برای تهران البته به سرلیستی حدادعادل ارائه کرد.
ائتلاف ایران اسلامی به سرلیستی وهاب عزیزی، فهرست وحدت متشکل از کاندیداهای دو لیست جبهه متحد و پایداری که با شعار اصولگرایی در اندیشه، نوگرایی در روش، همگرایی در عمل با سرلیستی حدادعادل به میدان آمده بود. جبهه توحید و عدالت که خود را دانشجویان و طلاب حامی گفتمان انقلاب و دولت اسلامی میخواندند و درواقع حامیان دو آتیشه دولت محسوب میشدند نیز به سرلیستی مرتضی آقاتهرانی در انتقاد به لیست ارائه شده توسط 8+7 تشکیل شد؛ حدادعادل در این لیست نیز نفر دوم بود.
بیرغبتی تهرانیها به انتخابات مجلس، باعث شد تنها پنج نماینده یعنی حدادعادل، مرندی، ابوترابی، آقاتهرانی و میرکاظمی در دور اول به پارلمان راهیابند. پنج نمایندهای که سه نفر آنها در هر دو لیست اصلی اصولگرایان یعنی جبهه متحد و پایداری مشترک بودند. بیش از هر چیز عدم رغبت مردم به لیستها و رای به افراد به جای لیستها در این انتخابات مشهود بود. اگرچه درنهایت انتخابات به کام جبهه متحد رقم خورد با این حال ترکشهای این اختلافات به مجلس نهم نیز کشیده شد و تشکیل فراکسیونهای مختلف اصولگرایان و قرار گرفتن در مقابل یاران علی لاریجانی اقلیت و اکثریتی درونخانوادگی رقم زد.
مجلس دهم؛ شکست اصولگرایان در تهرانهم رئیس را تغییر نداد
هفتمین روز اسفند سال 1394، میزبان رقابت دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بود. 12هزار و 123 نفر بهعنوان داوطلب نمایندگی مجلس دهم ثبتنام کرده بودند که از این میان 55 درصد آنان یعنی 6هزار و 300 نفر توانستند از غربال دستگاههای نظارتی عبور کنند و صلاحیتشان احراز شود. میزان مشارکت مردم در این انتخابات حدود 62 درصد (83/61درصد) بود. اصلاحطلبان که توانسته بودند در سال 92، با انصراف عارفانهشان به دلیل عدمرایآوری، حسن روحانی را بر دوش خود سوار کرده و پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم(سال 92) را به کام خود شیرین کنند، حالا پس از سالها شکست به پیروزی دوباره در انتخابات مجلس امیدوار شده بودند. از این رو اگرچه شکستهای پیاپی خود را به پای نسخههای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات(سازوکار انتخاباتی اصلاحطلبان از سال 76) نوشته بودند و حالا نسخه انصرافی شورای مشورتی توانسته بود پس از سالها پیروزی دوباره را به نام اصلاحات ثبت کند ولی به دلیل تصمیمگیری افراد به جای احزاب، شورای مشورتی خیلی به مذاق گروههای مختلف اصلاحطلب خوش نمیآمد. از این رو با پایان یافتن تکاپوی انتخابات ریاستجمهوری، شورای مشورتی هم مجبور به پایین کشیدن کرکرههای تصمیمگیری برای اصلاحطلبان شد. بر این اساس در آستانه انتخابات مجلس دهم برخی احزاب اصلاحطلب پیشدستانه ساز مخالفت با شورای مشورتی را بیش از پیش کوک کردند و از آب گلآلود اختلاف میان شورای هماهنگی و شورای مشورتی سازوکاری جدید با عنوان شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان شکل گرفت. شورایعالی بهعنوان سازوکار انتخاباتی درواقع فصلالخطاب و زیرمجموعه شورای مشورتی بود و قرار بود سهم احزاب در آن بیش از افراد باشد تا انتقادها به شورای مشورتی اینگونه جبران شود. اگرچه شورایعالی سیاستگذاری نیز از همان روزهای آغاز فعالیتش در پاییز 94، با ترشرویی منتقدان درون خانوادگی اصلاحطلبان مواجه شد.
به هر ترتیب شورایعالی به ریاست محمدرضا عارف، تحت نظر رئیس دولت اصلاحات به گفته عارف از میان 300 نفر چهره شاخص مطلوب اصلاحات به لیستی 30 نفره برای تهران رسید. لیستی که در آن عارف سرلیست بود و دیگر داوطلبان نمایندگی به ترتیب حروف الفبا در آن حضور پیدا کرده بودند. آنها از «ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان و حامیان دولت» سخن میگفتند. از این رو لیست خود که با شعار «امید، آرامش و رونق اقتصادی» منتشر شده بود ، گام دوم تعبیر میکردند و چهرههایی چون کاظم جلالی و علی مطهری را نیز در لیست خود را قرار دادند. رئیس دولت اصلاحات هم با عباراتی که بعدها به کلیدواژه تبدیل شد لیست را «تَکرار کرد.»
اصولگرایان اما برای انتخابات مجلس دهم نسبت به انتخابات قبلی با چند تفاوت مواجه بودند. پیروزی رقیب در انتخابات ریاستجمهوری به آنها اثبات کرده بود که سوت پایان رقابت درون خانوادگی زده شده و جایی دیگر برای لیستهای رنگارنگ نیست. فقدان شیوخ اصولگرایی چون آیتالله مهدویکنی و مرحوم عسگراولادی نیز از سوی دیگر فضا را برای اصولگرایان سختتر از قبل کرده بود. بر همین اساس بعد از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، سیدرضا تقوی، قائممقام دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، آستینها را برای وحدت اصولگرایان بالا زد.
این اقدامات در سال 93 با شتاب بیشتری پیگیری شد و در سال 94 رنگ ساختاری به خود گرفت. شهریور 94، محمدرضا باهنر از سازوکار وحدتبخش اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم با عنوان شورای همگرایی خبر داد. شورایی که قرار بود زیرنظر جامعتین(جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) فعالیت کند. نایبرئیس وقت مجلس سازوکار اجرایی شورای همگرایی را با عنوان 10+5 خواند. به این ترتیب که پنج نفر از روحانیون(دو نماینده از جامعتین و یک نماینده از طرف آیتالله مصباحیزدی) نقش حکم و شیخوخیت را ایفا کنند و 10 نفر نیز به نمایندگی از افراد و احزاب مختلف اصولگرا برای تهیه فهرست انتخاباتی آستینها را بالا بزنند. جدی شدن بیرقیب نبودن اتحاد طیفهای مختلف اصولگرا را رقم زد. سیدرضا تقوی بهعنوان رئیس شورای همگرایی و حدادعادل بهعنوان سخنگوی این سازوکار انتخاباتی معرفی شد. آیتالله موحدیکرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز نیز نقش پررنگی در این سازوکار انتخاباتی داشت.
در آذرماه 94 شورای همگرایی به شورای مرکزی ائتلاف اصولگرایان تغییر نام پیدا کرد و آیتالله موحدیکرمانی ریاست این شورا را عهدهدار شد. سخنگویی ولی همچنان برعهده حدادعادل بود. 10+5 نیز به 22 نفر رسید ولی آنقدر انتخابات قبلی دستخوش حرف و حدیث و حاشیه شده بود که اصولگرایان ترجیح میدادند این بار کمتر به سراغ حساب و کتاب و بازی با اعداد بروند. در این میان باهنر اعلام کرد قصد کاندیداتوری برای مجلس را ندارد. حدادعادل اعلام کرد این انصراف آسیبی به ائتلاف اصولگرایان نمیزند «چون نعمت فراوان است.» با این حال باهنر در سازوکار شورای ائتلاف اصولگرایان حضور داشت. روحالامینی نیز به نمایندگی از محسن رضایی به جمع ائتلاف اصولگرایان پیوست ولی لاریجانی و قالیباف نمایندهای برای حضور در این ائتلاف معرفی نکردند. حدادعادل بهعنوان سخنگوی ائتلاف اصولگرایان تاکید داشت لاریجانی و طیف متمایل به او در پاسخ به دعوت آنها صحبت از تمایل به اعتدال و دولتیها میکردند و از این جهت خود مایل به حضور در جمع اصولگرایان و معرفی نماینده در شورای مرکزی ائتلاف وحدت اصولگرایان نبودند وگرنه از نظر آنها منعی برای حضور آنها نبوده است.
اگرچه گفته میشد سرلیست اهمیتی ندارد و حتی مطرح نیست ولی درنهایت برای لیست تهران حدادعادل بهعنوان سرلیست معرفی شد و برای سایر کاندیداها نیز خبری از رسم چند ساله ترتیب حروف الفبا نبود. سخنگوی ائتلاف اصولگرایان اعلام کرد در میان اعضای لیست 30 نفره تهران هفت سهم به جبهه پایداری، 6 سهم به جبهه پیروان خط امام و رهبری و 6 سهم به ایثارگران تعلق گرفته است. حدادعادل معتقد بود 9 نفر با گرایش عمومی و دو نفر نیز گرایش به سایر تشکلهای اصولگرا دارند. با همین حساب و کتاب نیز سهم جبهه پایداری بیش از سایر طیفهای اصولگرا بود.
«معیشت، امنیت و پیشرفت» شعار انتخاباتی اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم بود و میگفتند ائتلاف اصولگرایان برای «خروج از رکود»، «رفع بیکاری» و «ایجاد اشتغال» برنامه دارد. به هر ترتیب انتخابات مجلس دهم 7 اسفند 94 برگزار شد و اصولگرایان در تهران کل کرسیها را به رقیب واگذار کردند. اگرچه عملکرد لیست امید مجلس بهگونهای پیش رفت که به قول زیباکلام دو بار که سهل است حتی اگر آقای خاتمی ۲۰مرتبه هم بگوید تَکرار میکنم آن اتفاق ۹۴ نخواهد افتاد. از این همین روست که مجید انصاری هم تاکید دارد از چهرههای مختلف درخواست شد در انتخابات مجلس یازدهم ثبتنام کنند ولی حاضر به ثبتنام نشدند چرا که به گفته جواد روح(رجوع کنید به «فرهیختگان» 18 آذر 98) اگر در حال حاضر هم میدانستند با سوت خاتمی دو سه میلیون نفر در تهران رای میدهند امروز بین اصلاحطلبان برای ثبتنام کردن و در لیست رفتن کشتوکشتار بود!
* نویسنده: حانیه موحدین، دبیر گروه راهبرد