به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، احسان زیورعالم، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: سال گذشته در نشست آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر دعوت شدم تا درباره این مهمترین رویداد تئاتر در 40 سال گذشته صحبت کنم. در آنجا به چند نکته اشاره کردم. اینکه جشنواره تئاتر فجر از هدف اصلیاش خارج شده است و دیگر آن چیزی نیست که طراحانش در سر داشتند. تئاتر فجر بدل به یک وضعیت مشوش شده است که محصول 40 سال تغییرات مداوم در مدیریت تئاتر کشور است. جشنوارهای بزرگ و بیدر و پیکر که هرکسی از آن سهمی میخواهد. در آنجا گفتم رابطه جشنواره تئاتر و هنرمندان تئاتر شکل اقتصادی به خود گرفته است و تمنای حضور در فجر کار را به جایی کشانده که هنرمند تئاتر را به سائلی سوق داده است. آنانکه از تئاتر فجر دوری میجویند از منظر اقتصادی موفقتر بودهاند؛ چراکه بهجای تلاش برای رسیدن به یک مجسمه، در پی تایید مخاطب رفتهاند.
در اختتامیه جشنواره تئاتر فجر وضعیت به نحوی پیش رفت که نشان میداد تئاتر فجر از ریلی خارج شده است که متولیان فرهنگ کشور را خوش نمیآید. نهتنها تئاتر فجر، که کلیت تئاتر کشور چنان شمایل کودکی یتیم به خود گرفته است که توصیفش سخت شده است. درحالیکه بخش عمدهای از حضار درون سالن از جایی جز تهران بودند، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی بدون عذرخواهی از جمع، تنها پس از گذشت 30 دقیقه سالن را ترک میکند. طبق آییننامهها، او مسئول اصلی جشنواره فجر است؛ اما پدر جشنواره، فرزندش را یتیمانه ترک میکند.
برخلاف جشنواره سینما که حتی خبر پخش زندهاش در خبرگزاریها منتشر میشود، جشنواره تئاتر فجر بدون توجه تلویزیون به کارش پایان میدهد. هر چند اهالی رادیو تا آخرین لحظه با فجر بودند؛ اما طبق خبرها تلویزیون برای پخش زنده اختتامیه خواهان پول هنگفتی شده است. حالا باید از آقای وزیر پرسید پول پخش زنده اختتامیه فیلم فجر را چهکسی میدهد؟ آن هم اختتامیهای که برخلاف تئاتر فجر همواره مملو از حرفهای ساختارشکنانه -از دید سازمان و وزارت- بوده است و حتی خارج از چارچوبهای مدنظرشان پیش رفته است. هرچند وزیر محترم احتمالا تمایلی به سخنرانی در جمع خبرنگاران را نداشت که چنین سراسیمه اختتامیه را ترک گفت. برخلاف سینما، هیچ میکروفونی بر استیج قرار نداشت تا هنرمندان حرف دلشان را با دوستان خود در میان بگذارند. هرچند میکروفون مجری برای ستارگان برده تندیس باز بود، برای اهالی شهرهای کوچک راهی جز پارهکردن گلو وجود نداشت.
برخلاف سالهای گذشته تالار وحدت مملو از جمعیت هم نبود. خبری از چهرههای نامآشنای تئاتر در سالن نبود، هرچند به شکل عجیبی شخصیتهایی چون حسین پارسایی در سالن ظاهر میشوند، در ردیف جلو و کنار وزیر مینشینند تا شاید سرپوشی بر تمام عدمشفافیتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته شود. در شبی که مهمترین تندیسها به ستارگان داده شد، این احتمال وجود دارد برای جنبه تبلیغاتی جشنواره تئاتر فجر و دوریجستن از حواشی انصرافها، نامهایی مطرح میشوند که رسانهها را حساستر کند. بهعبارتی بگوییم جشنواره فجر بسیار خوب پیش رفته است؛ اما برای تئاترروهای فجر خلوتی سالنها و عدم استقبال از نمایشها مشهود بود.
نادیده گرفته شدن غیرتهرانیها هم از نکات قابلتوجه در اعلام اسامی نامزدها بود. هرچند بخش مهمی از جوایز به گروه «همه فرزندان مکبث» اهدا شد؛ اما این جوایز عمدتا فنی بود. نمایش که یادآور «پیانوستولوژی» از مشهد و جشنواره دوره سیوششم بود، اثری عظیم و اصطلاحا بیگپروداکشن بود که از جوایز اصلی محروم ماند. بماند که در این دوره همانند دورههای اخیر جوایزی هم اختراع شد. درحالیکه امیر جدیدی برای نقش بسیار سختش در «شاهماهی» برنده جایزه بازیگری مرد شده بود، نوید محمدزاده که از تقدیرشدن هم محروم مانده بود، برنده تندیس جایزه ویژه شد. البته داوران گفتند برای اجرای نقش متفاوت و ویژه، درحالیکه در همین دوره نقشهای متفاوت و ویژه کم نبودند. پرسش مهمتر آنکه در دیگر قسمتها چرا جایزه ویژه وجود نداشت. تاریخچه جایزه ویژه نیز به دوره سیوششم بازمیگردد که مسعود دلخواه نمایش «مفیستو»اش بیجایزه مانده بود و در سایه «پسران تاریخ» اشکان خیلنژاد مانده بود، با یک جایزه ویژه روی سن آمد. حالا او در مقام داور دو جایزه ویژه اهدا کرد.
جشنواره تئاتر فجر بیش از هر زمانی با مشکلات مبنایی خود مواجه شده است. اینکه اساسا مسئولیت این جشنواره با چهکسی است. درحالیکه در آییننامه دبیر جشنواره یک شخصیت هنری است، نه حقوقی؛ تمام کاسه کوزههای یک سال اخیر تئاتر بر سر او خراب شد. وزیر و معاون هنری او –که این روزها با عمل تومور مغزی دستوپنجه نرم میکند– عملا از گود خود را خارج کردند. معاونتهای حقوقی و پشتیبانی نیز در تئاتر فجر مثل همیشه غائب بودند. رویکرد وزیر در سخنرانی نکردن نیز نشان میداد او هیچ چیزی برای تئاتریها ندارد؛ آنهم در سالی که سختترین وضعیت مالی در یک دهه اخیر را تئاتر تجربه کرده است، چند تماشاخانه تعطیل شدند و تئاتر در شهرستانها بدترین شرایط خود را میگذراند.