به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، انتخابات درونحزبی برای تعیین نامزد دموکرات از میان ۱۱ گزینه معرفی شده بهمنظور رقابت با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا دوشنبه هفتهگذشته در ایالت آیووا برگزار شد و قرار است این هفته نیز این انتخابات در ایالت همپشایر برگزار شود. این رقابتهای درونحزبی که در تمام ایالتها برگزار میشود، در نهایت نامزد اصلی دموکراتها برای رقابت با دونالد ترامپ را تعیین خواهد کرد. هنوز مشخص نیست در این رقابتها و همچنین در رقابت نهایی چه کسی و بر چه اساسی بهعنوان نامزد نهایی تعیین میشود. در همین مرحله مقدماتی انتخابات، مشخص است که پول نقش تعیینکننده در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا دارد، چراکه پس از ورود افراد میلیاردر و قدرتمند، بسیاری از کاندیداهای دموکرات انصراف دادند و تعدادشان از 27 نفر در ابتدای سال گذشته میلادی به 11 نفر کاهش پیدا کرده است. هرچند در انتخابات درونحزبی، این هواداران هستند که کاندیدای خود را مشخص میکنند، کاندیداها برای کسب اقبال مردمی ناچارند مبالغ زیادی هزینه کنند تا رای بیاورند.
پس از تعیین نامزد نهایی و رقابت جدی نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه، کارتلهای اقتصادی و لابیهای سرمایهدار وارد میدان میشوند. آنها هستند که با هزینههای سرسامآور میتوانند رئیسجمهور آمریکا را تعیین کنند و البته از این سرمایهگذاری سود غیرقابلتصوری را کسب میکنند. بر اساس برخی یافتهها، شرکتهای واسطه، گاه تا 220 برابر دلارهایی که خرج لابیگریهای خود کردهاند، درآمد کسب کردهاند. در واقع رقابت اصلی در انتخاباتهای آمریکا به جای کسب رای مردم، اقناع کارتلها برای حمایت از کاندیداهاست. در این گزارش به بررسی نقش پول در انتخابات ریاستجمهوریهای آمریکا پرداخته شده است. بامداد شنبه به وقت ایران، دموکراتها در حالی هشتمین مناظره انتخاباتی خود را برگزار کردند که هفته گذشته نخستین انتخابات درونحزبی دموکراتها در ایالت آیووا با پیروزی غیرقابل تصور «ته بوتیجیج» به پایان رسید. برای ستادهای انتخاباتی نتایج ایالت آیووا بسیار بااهمیت تلقی میشود. این ایالت، اولین ایالت با فاصله کمی از نیوهمپشایر است که نقش مهمی در انتخابات ریاستجمهوری دارد. در آیووا اولین نشانههای کارآمد بودن و امتیازات یک کاندیدا و اینکه کمپینش تا چه حد میتواند موفق باشد، مشخص میشود. برای بسیاری از کمپینها، آیووا «حرف اول و آخر» است، چراکه از سال ۱۹۷۲ تاکنون، در ۱۲ انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، ۹ بار کسی کاندیدای اصلی حزب دموکرات بوده که رای نخست را در ایالت آیووا کسب کرده است. در این مرحله، کمپینی موفقیت بیشتری خواهد داشت که توانایی کسب درآمد و تبلیغ بیشتر نسبت یه سایر کاندیداها داشته باشد.
ورود به رقابت با پول
در آمریکا برای هر چیز باید پول بدهید، انتخاب شدن بهعنوان رئیسجمهور هم از این قاعده مستثنی نیست. هزینه رقابتهای انتخاباتی به دلیل خصوصی بودن رسانهها در این کشور بسیار بالاست. هیچ فردی بدون پشتوانه مالی نمیتواند در انتخابات چه درون حزبی و چه در سطح ملی پیروز شود. به همین دلیل هر کسی در سر سودای ریاستجمهوری دارد، باید به دنبال راهی برای تامین هزینههای هنگفت انتخاباتیاش باشد. در هر ستاد انتخاباتی، کمیته سیاسی وظیفه مدیریت مبارزات و جمعآوری کمکهای مالی را برعهده دارد. بخش خزانهداری این کمیته باید در کمیسیون انتخابات فدرال، افایسی (FEC)ثبت شده باشد. وظیفه کمیسیون انتخابات فدرال نظارت بر قوانین و فعالیتهای مالی مبارزات انتخاباتی است. جز نامزدها، احزاب سیاسی نیز باید کمیتههای خود را از طریقFEC ثبت کنند. علاوهبر این گروههایی از شهروندان حقیقی نیز میتوانند با تشکیل کمیتههای سیاسی اقدام به جمعآوری کمکهای مالی برای مبارزات انتخاباتی کنند و از این طریق به حمایت از نامزدهای مورد نظر خود بپردازند. کمیتههایی که اینگونه تاسیس میشوند اغلب وابسته به گروههای موجود در جامعه مانند اتحادیههای کارگری یا گروههای مذهبی و ایدئولوژیک هستند.
این کمیتهها میتوانند تا پنج هزار دلار به هر نامزد کمک کنند. همچنین کمیتهها اجازه دارند طی یکسال تا سقف 15 هزار دلار به حساب احزاب ملی پول واریز کنند. کمیتههای سیاسی نامزدها، احزاب و شهروندان حقیقی تنها بعد از ثبتنام میتوانند اقدام به جمعآوری کمکهای مالی کنند و باید درآمد حاصل از این کمکها و محل هزینه کرد آنها را نیز ماهانه یا هر سه ماه به FEC گزارش دهند. این گزارشها به صورت الکترونیکی ثبت میشوند و در تارنمای www. fec. gov به صورت آزاد برای عموم قابل دسترسی هستند. از طریق این گزارشهای ثبتشده، رایدهندگان و مطبوعات میتوانند با رهگیری مسیرهای مالی نامزدها و احزاب دریابند کدام گروهها و شرکتها به چه نامزدهایی کمک کردهاند. آنان از این راه میتوانند به اهداف سیاسی کمککنندگان و نامزدها پی ببرند. محدودیتهایی که طی سالیان مختلف بر کمیتههای اقدام سیاسی تحمیل شده، باعث شده است نامزدها و احزاب برای تامین میلیاردها دلار هزینه مبارزات انتخاباتی در آمریکا هزاران نفر را ترغیب به کمک مالی کنند.
ردپای پول کثیف در انتخابات
در انتخابات آمریکا دو سیستم مالی برای کمک به نامزدهای انتخاباتی وجود دارد؛ مورد اول مسیرهای کنترلشدهای هستند که در آن افراد و احزاب میتوانند از طریق حامیانشان بهطور عمومی و در سقف مشخص کسب درآمد کنند. میزان این مبالغ اندک است، ولی اگر حزب بتواند تعداد بیشتری از مردم عادی را به خود جذب کند میتواند درآمدهای انتخاباتیاش را افزایش دهد. ستاد انتخاباتی برنی سندرز در انتخابات ریاستجمهوری 2016 توانست لقب «پولدارترین» ستاد انتخاباتی را به خود اختصاص دهد. او در این دوره موفق شد 232 میلیون دلار جمعآوری کند؛ مبلغی بیشتر از آنکه کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون و حتی دونالد ترامپ توانستند جمعآوری کنند. با وجود این، اما موفقیت کلینتون و ترامپ و حتی میزان اقدامات رسانههای حامیان آنها بهشدت از اقدامات رسانهای برنی سندرز و حامیانش بیشتر بود. این مساله به هیچ عنوان منطبق با مبالغ جمعآوریشده رسمی نیست و البته ارتباطی نیز به بازدهی ستادهای انتخاباتی ندارد و نمیتوان آن را به کمکاری اعضای ستاد سندرز مرتبط دانست. موضوع چیز دیگری است.
بیشتر ستادهای انتخاباتی کاندیداها از کمکهای مالیای بهره میبرند که به هیچ عنوان شفاف نیستند. در سالهای اخیر برای این فعالیتهای غیرشفاف و حتی بهنوعی غیرقانونی، مجراهایی در قانون انتخابات ایجاد شده است تا کار کسانی را راحتتر کند که «کارتلهای اقتصادی» نام دارند. این کارتلها وظیفه پشتیبانی از کاندیداهایی را برعهده دارند که از نظر آنها در صورت روی کار آمدن میتواند برای فعالیتهایشان سودآور باشد. برای مثال کارتلهای اسلحه سعی در حمایت از افرادی دارند که مخالف محدودسازی استفاده از اسلحه در داخل آمریکا هستند. افراد جنگطلب نیز برای این گروه دارای جذابیت هستند، زیرا آنها میتوانند در صورت بروز جنگ از طریق فروش بیشتر جنگافزارهایشان به درآمد بیشتری برسند. برای لابیگران کارتلهای دارویی کاندیداهایی جذابیت دارند که مخالف بیمه درمانی و کنترل حوزه سلامت به دست دولت باشند. این گروه در صورت آزاد بودن بازار سلامت و انحصار آن در دست چند شرکت میتوانند به سودهای بالا دست پیدا کنند و کنترل این حوزه از طریق دخالت دولت به زیان آنهاست. در برخی دورهها که نظرسنجیها حکایت از رقابت نزدیک دو کاندیدای دموکرات و جمهوریخواه دارد، این کارتلها به ستادهای هر دو کاندیدا کمک مالی میکنند. کمکهای کارتلهای بزرگ اقتصادی، از راههای مختلفی میتواند به دست نامزدها و احزاب برسد. در حالی که دریافت کمک از اشخاص حقیقی و حقوقی در آمریکا دارای محدودیتهای قانونی و سقف مشخصی است، مسیرهایی قانونی برای ورود پولهای کثیف به انتخابات از گذشته وجود داشتهاند و در سالیان اخیر نیز این مسیرها تقویت شدهاند.
1- برگزاری مراسم با حضور نامزد انتخاباتی و فروش بلیت
یکـــــی از راههای کمک هنگفت به کاندیداهـــا، مراسم مختلف است. برای مثال مراسم شامی با حضور نامزد انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود که برای ورود آن باید بلیتهایی چند هزار دلاری خریداری کرد. در حالی که سقف کمک کمیتههای اقدام سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری 2016، پنجهزار دلار تعیین شده بود هزینه تهیه بلیت برای صرف شام در کنار هیلاری کلینتون 27 هزار دلار برای هر نفر آب خورده است.
2- تاسیس «ابر کمیتههای اقدام سیاسی»
سقف کمک مالی توسط کمیتههای اقدام سیاسی تشکیل شده توسط احزاب و نیز گروههای مردمی حقوقی همانند اتحادیههای مختلف کارگران، معلمان و... به سقف پنجهزار دلار در سال محدود شده است. برای شکستن چنین محدودیتی لابی سرمایهداران و شرکتهای بزرگ اقدام به فعالیت گسترده در راستای تعلیق و تغییر قوانین محدودیتزا در زمینه کمکهای مالی به انتخابات کردند. در نتیجه با رای سال 2010 دادگاه عالی ایالات متحده در پرونده «گروه شهروندان متحد علیه کمیسیون فدرال انتخابات»راه ورود پولهای عمده شرکتهای بزرگ و سرمایهداران به نفع برخی نامزدهای انتخاباتی هموارتر شد. این قانون هزینه کردنهای نامحدود افراد مستقل به نفع ستادهای انتخاباتی را مجاز میکند. در این مسیر شرکتها و همچنین گروههای دارای قدرت در جامعه آمریکا از طریق ایجاد سوپر پکها یا همان «ابر کمیتههای اقدام سیاسی» یا سایر اتحادیههای اجتماعی و تجاری فعال در آمریکا مبالغی عظیمی را برای دفاع از نامزد مورد نظر خود وارد انتخابات میکنند. این کمیتهها و شهروندان همچنین میتوانند در ساختاری جدا از ستادهای انتخاباتی احزاب و نامزدهای حاضر در انتخابات مبالغ نامحدودی را برای پیروزی آنان هزینه کنند. برای مثال یک سرمایهدار میتواند برای دور زدن قوانین محدودکننده، شخصا برای نامزد محبوبش تیزر تبلیغاتی بسازد و برای انتشار آن با شبکههای تلویزیونی مختلف قراردادهای کلان ببندد.
برادران کخ، روسایجمهور آمریکا
هنوز رابطه علت و معلولی هزینهکرد مالی با انتخاب شدن بهعنوان رئیسجمهور در آمریکا ثابت نشده است، اما میان این دو موضوع همبستگی زیادی وجود دارد. در دهههای اخیر هر فردی که بیشترین هزینه را در انتخابات داشته توانسته است کلید کاخ سفید را به دست بیاورد. این مساله بهنوعی تبدیل به یک قانون شده است. شما قبل از آنکه بخواهید از راههای مشروع یا تقلب آرای مردم را به خود اختصاص دهید باید در رقابت اصلی در میان کارتلهای اقتصادی پیروز شوید. کاندیداهای ریاستجمهوری در آمریکا باید در کارزار جذب کمکهای مالی پیروز شوند تا لابی این کارتلها یکی از آنها را در انتخاباتی نهایی به پیروزی برسانند. یکی از اصلیترین کارتلهای اقتصادی آمریکا که در سالیان اخیر موفق عمل کرده است، به دومین خانواده ثروتمند آمریکا یعنی «برادران کخ» تعلق دارد. در سال 2013 این خانواده 115 میلیارد دلار درآمد ناخالص [شامل هزینهها و سود] داشته است. سرمایه خالص آنها 82 میلیارد دلار برآورد میشود. برادران کخ رهبری یک گروه بزرگ از سرمایهداران آمریکایی را که مدافع راستهای افراطی در آمریکا هستند، در اختیار دارند. ریچارد ملوناسکافی، صاحب بانکداری ملون، هنری و لیندا برادلی فعال در حوزه پیمانکاری نظامی از اعضای کارتل کخها هستند.
برادران کخ در سال ۲۰۱۵ اعلام کردند قصد دارند ۷۵۰ میلیون دلار برای حمایت سیاسی از کاندیدایی هزینه کنند که سیاستهایشان را در انتخابات ۲۰۱۶ ترویج دهد. این مبلغ بیشتر از مبالغی است که کمیتههای ملی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در انتخابات هزینه کردند. برخی تحلیلگران، این گروه را حتی قدرتمندتر از احزاب دموکرات و جمهوریخواه میدانند. البته باید توجه داشت مبالغی که کخها در انتخابات و امور سیاسی صرف میکنند بسیار بیشتر از مقداری است که توسط آنها اعلام میشود. بیشتر کمکهای این کارتل به نامزدهای مورد نظرشان در حوزه سیاست یا به قضات برای تصویب قوانین مفید به سود شرکتهای عضو این کارتلها به صورت پنهانی و در پشت پرده انجام میشود. این کمکها در قالب امور مختلف مانند اقدامات بشردوستانه ارائه میشوند، تا هیچردی از پرداخت پول برای پیگیریهای آتی باقی نماند. برادران کخ در سالهای ۱۹۸۰، نظریاتشان «حاشیهای» یا «دیوانهوار» محسوب میشد و در حزب آزادیخواه تقریبا هیچ حامیای نداشتند. امروزه نقطه نظرات این برادران ایدئولوژی حاکم حزب جمهوریخواه است و نمایندگان این حزب در سراسر کشور بهطور علنی از آنها حمایت میکنند. برادران کخ با هزینههای سنگین انتخاباتی، روسایجمهور آمریکا را در مسیری که تمایل دارند، مدیریت و هدایت میکنند. سرمایهگذاری آنها در انتخابات 2016 منجر به پیروزی دونالد ترامپ شد. اکنون بهخوبی مشخص است که بخشی از آنچه ترامپ در برابر معاهدههای زیستمحیطی انجام داده، ناشی از مطالباتی است که برادران کخ داشتهاند. آنها در حوزه استخراج نفت شیل، سرمایهگذاری هنگفتی کردهاند و ترامپ هماکنون یکی از حامیان قاطع استخراج این نفت است که آلودگی زیستمحیطی زیادی دارد. برادران کخ، بهعنوان صاحبان یک شرکت بزرگ با سوخت فسیلی اصلی و موسسان اصلی گروههای منکر تغییرات اقلیمی، به حمایت از لغو سازمان محافظت از محیطزیست و دپارتمان انرژی برآمدند. ترامپ در حوزه نفت، محیطزیست و ترویج تفکرات راستافراطی عینا به دنبال اجرای منویات برادران کخ است.
آنها به همراه متحدانان دیگرشان در حوزه اقتصاد با وجود آنکه قدرتمندترین کارتل ذینفوذ در آمریکا هستند، در این زمینه رقبای دیگری هم دارند که البته آنها بسیار ضعیفتر وارد میدان میشوند. برای توضیح بهتر این موضوع میتوان به بخشی از آمارهای انتخابات ریاستجمهوری 2012 آمریکا اشاره کرد. در این دوره شلدون ادلسون که در حوزه کازینوداری فعال است 92میلیون دلار، هارولد سیمون فعال حوزه مواد شیمیایی 26میلیون دلار و باب پریِ ساختمانساز 23میلیون دلار به حزب جمهوریخواه کمک کردند. در مقابل فرد ایچانر فعال در عرصه رسانه 14میلیون دلار و مایکل بلومبرگ که او نیز در عرصه رسانه فعال است 13میلیون دلار به دموکراتها اهدا کردند.
ورود ثروتمندان
پول، حرف نخست را در سیاست آمریکا میزند، با وجود این شاید پولداران آمریکایی حرف نخست را در آمریکا نزنند. در حالی که کاندیداها به کمکهای مالی کارتلهای اقتصادی مدیون هستند، آنها خود نیز پتانسیلهایی برای دستیابی به قدرت داشتهاند. این مساله باعث شده بود سیاست را سیاستمداران در تعامل با ثروتمندان پیش ببرند. این مسیر را البته در سال 2016 ترامپ قطع کرد. او که خود در دهههای گذشته یکی از معروفترین تامینکنندگان مالی کاندیداهای مختلف انتخابات بر اساس منافع خود بود در سال 2016 مستقیما وارد انتخابات شد و به کاخ سفید راه یافت. با ورود او گویا دوره «سیاستمداران ثروتمند» آغاز شده است. موفقیت او دیگر ثروتمندان را هم تحریک به ورود مستقیم به عرصه انتخابات کرده است. ورود مایکل بلومبرگ شاید نشانهای محکم بر اثبات این ادعا باشد. بلومبرگ با ۵۸ میلیارد دلار ثروت نهمین فرد ثروتمند در آمریکا و چهاردهمین فرد ثروتمند در جهان است. ثروت او تقریبا 46.5برابر دارایی ترامپ است. گفته میشود بلومبرگ با فشار کارتلهای اقتصادی حامی دموکراتها وارد عرصه انتخابات شده است. بلومبرگ جز ثروت بیشتر مزیت دیگری هم نسبت به ترامپ دارد. او پیشتر سه دوره شهردار نیویورک بوده است و در دورههای گذشته بارها دعوت به حضور در انتخابات ریاستجمهوری شده بود که تمامی این درخواستها را رد کرد. اگر بلومبرگ با تکیه بر ثروتش بتواند کاندیدای نهایی حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری 2020 شود میتواند نام این انتخابات را «دوئل ثروتمندان» گذاشت، زیرا کارتلهای اقتصادی برای اولین بار به صورت مستقیم در یک انتخابات با یکدیگر روبهرو میشوند. ثروتمندان که درک کردهاند سرنوشت انتخابات را پولهای آنها رقم میزند، دیگر خود وارد میدان میشوند.
انتخابات با هزینه 6میلیارد دلاری
در انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 آمریکا، هیلاری کلینتون و ترامپ در مجموع یک میلیارد و 160 میلیون دلار هزینه کردند. در انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا و در حالی که هنوز 9ماه تا انتخابات مانده، حدود یک میلیارد دلار هزینه تبلیغات نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری شده است. البته این امری طبیعی و قابل پیشبینی در آمریکاست که هزینه هر انتخابات نسبت به انتخابات پیشین، رشد چشمگیری داشته باشد.
به نوشته تارنمای اینوستوپیدیا، هرچند روند صعودی هزینهها بهویژه در قرن 21 بهشدت افزایش یافته، بهگونهای که میان سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ میزان هزینه نامزدهای برنده انتخابات ریاستجمهوری، تقریبا چهار برابر شده است. در این گزارش آمده است که دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون نامزدهای نهایی جمهوریخواه و دموکرات انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ در کل یک میلیارد و ۱۶۰ میلیون دلار و همراه دیگر نامزدها مجموعا دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار هزینه کردند. معمولا در هر انتخابات ایالات متحده، نامزدی که بیشترین مبلغ را هزینه میکند، پیروز میشود. البته در سال ۲۰۱۶ کلینتون با وجود صرف هزینه ۷۶۸ میلیون دلاری یعنی تقریبا دو برابر مبلغ ۳۹۸ میلیون دلاری ترامپ، از رقیب خود عقب ماند، اما عدهای معتقدند به دلیل عدم آمارهای شفاف مالی و همچنین دخالت انتخاباتی روسیه این اتفاق در آمریکا رخ داد. برای انتخابات 2020، ستاد انتخاباتی ترامپ پیشبینی بودجه یک میلیارد دلاری کرده است.
این ستاد اعلام کرده که در سه ماهه نخست سال ۲۰۱۹ مبلغ ۳۰ میلیون دلار تهیه کرده و کل بودجه مبارزات وی را به ۴۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار رسانده است. با این حال نتیجه تحقیقات یک نهاد آمریکایی حاکی است که آمریکا در سال 2020، انتخاباتش را با هزینه 6 میلیارد دلاری به سرانجام خواهد رساند. شرکت آمریکایی ادورتایزینگ انلیتیکس با انتشار نتیجه تحقیقات خود اعلام کرد: «فقط در سال 2019، حدود یک میلیارد دلار (998 میلیون و 400 هزار دلار) برای تبلیغات انتخاباتی در این کشور هزینه شده که از این میزان، سهم مبارزات مقدماتی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا مبلغ 351 میلیون دلار بوده است.»