• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۸-۱۱-۱۷ - ۰۰:۵۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

تکه‌پاره‌های گذشته و اکنون

خون شد، تجدید خاطره‌ای‌ست با جهان آشنای «قیصر» و «رضا موتوری»، و جابه‌جا در مسیر شکل‌گیری و تکامل داستان، به آن فیلم‌ها ارجاع می‌دهد و تصویرهای قدیمی را بازمی‌سازد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  شاهین شجری‌کهن،منتقد  سینما طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت:  تجربه تماشای فیلمی از مسعود کیمیایی، تجربه‌ای منحصربه‌فرد است. ربطی به کیفیت فیلم ندارد. خوب یا بد، فیلمی که کیمیایی ساخته باشد رنگ‌وبویی از جهان اختصاصی او دارد که از نیم قرن حوادث اجتماعی و احساسات و دریافت‌های فردی ریشه می‌گیرد. «خون شد» هم مثل همه فیلم‌های دیگر کیمیایی، یا دست‌کم اغلب فیلم‌هایش، نماینده نگرش کارگردان به جهان و مفاهیم پیرامونش است و برداشت او از عشق و رفاقت و مسئولیت و عواطف انسانی را بازتاب می‌دهد. به دلیل همین اصالت در سرچشمه فکری و عقیدتی فیلم است که فارغ از ارزش سینمایی و کیفیت فیلم، خون شد تجربه تماشای فیلمی از مسعود کیمیایی را مکرر می‌کند و برای دوستدارانش ادامه یک سنت 50 ساله است که فیلم‌به‌فیلم و دوران‌به‌دوران تداوم یافته است.

کیمیایی خون شد را با همان ذهنیت و عاطفه‌ای ساخته که سال‌ها پیش «قیصر» و «غزل» و «رد پای گرگ» را ساخته بود. چارچوب کلی فکر کارگردان در گذر از تلاطم دوران تغییری نکرده و همچنان بر همان پا ایستاده که 50 سال تکیه‌گاه بینش هنری و نگرش اجتماعی و تاریخی‌اش بوده است. فیلم بدون توجه به مدها و جریان‌های سینمایی، راه خودش را می‌رود و مثل «قاتل اهلی» داعیه‌دار حرف روز نیست. شاید به همین دلیل چفت‌وبست فیلم محکم‌تر از ساخته قبلی کارگردان به نظر می‌رسد. به‌خصوص که در اینجا اصراری برای توقف روند داستان و معطوف کردن انرژی فیلم به صدور مانیفست‌های اخلاقی در نکوهش ثروت‌اندوزی و فرصت‌طلبی رجاله‌های نوکیسه وجود ندارد و رویکرد محوری فیلم این نیست که به رانت و اختلاس و نوکیسگی و دلالی طعنه بزند. در خون شد کیمیایی حرف خودش را می‌زند و شخصیت‌های آشنایش را در جهانی که خود با 6گوشه‌اش آشناست، می‌چیند.

خون شد، تجدید خاطره‌ای‌ست با جهان آشنای «قیصر» و «رضا موتوری»، و جابه‌جا در مسیر شکل‌گیری و تکامل داستان، به آن فیلم‌ها ارجاع می‌دهد و تصویرهای قدیمی را بازمی‌سازد. قطعه‌های آشنایی که به‌مثابه شناسه‌های امضایی سینمای کیمیایی بازشناخته می‌شوند، در این فیلم تجسمی دوباره پیدا کرده‌اند؛ از بازارچه تا پهلوان خانه‌نشین و از دختری که بعد از تجاوز سربه‌نیست شده تا حمام عمومی، و البته اعتیاد و خشونت و فضای مخوف وقت‌گذرانی مردهایی با خنجرهای غلاف‌شده و عواطف مرده. مفاهیم بنیادی فیلم همان چیزهایی ا‌ست که از فیلمی با امضای مسعود کیمیایی انتظار می‌رود. خشونت و فروپاشی اخلاقی جامعه در شرایطی که قهرمان‌هایش به جنون یا استیصال رسیده‌اند و آدم‌های شرورش چاقو به‌دست در کوچه و بازار جولان می‌دهند. خانواده یک نهاد ورشکسته و تمام‌شده است و آخرین نشانه‌های معصومیت در قالب دختری که سرنوشتش با تعرض و قتل رقم می‌خورد، بر باد رفته است. در همان نمای افتتاحیه، که سایه لرزان قهرمان روی دیوار و کرکره مغازه‌های تعطیل می‌افتد و بازارچه در سیاهی شب قاب گرفته می‌شود، معلوم است که با جهانی مرده و تاریک مواجهیم که دیگر هیچ قیصری نمی‌تواند تعادلش را برگرداند؛ نه با چاقو و نه با حرف و نه با سکوت.

خانه قدیمی و خانواده فروپاشیده، هنوز یادگارهای زمانه‌ای خوش‌تر و زیباتر را در خود حفظ کرده‌اند، اما همه‌چیز زیر غباری از غم و وحشت پنهان است. در طول فیلم، قهرمان به دنبال اعاده ارزش‌های خانوادگی‌اش از محله‌ای به محله دیگر می‌رود و به هر دری می‌زند که اوضاع را درست کند، اما در هر قدم فقط سیاهی گسترده‌تر می‌شود و رد خون پررنگ‌تر. کیمیایی این بار هیچ روزنه نفس تازه‌کردنی در فیلم باقی نگذاشته و جهانی سراسر تیرگی و خشونت را تصویر می‌کند که مجرمانش همگی آدم‌های معمولی‌اند. مردم کوچه و بازار که دست‌شان به خون و خشونت آلوده است و در پی انتقام و تسکین، چرخه عصبیت و خشونت را تکرار می‌کنند. فیلم به‌مراتب معترض‌تر و خشمگین‌تر از آثار قدیمی کیمیایی است. سعید آقاخانی و سیامک انصاری و لیلا زارع، ساکنان جدید سرزمینی خیالی هستند که شخصیت‌های آثار کیمیایی در آن زندگی می‌کنند و بازی خوب‌شان مهر تاییدی ا‌ست بر شایستگی‌شان برای سکونت در این سرزمین؛ امتیازی که با همین یک فیلم برایشان تثبیت شده است. فیلمبرداری علیرضا زرین‌دست علاوه‌بر امتیازهای تکنیکی‌اش، این ویژگی مثبت را هم دارد که در لحظاتی یادآور میراث بصری مازیار پرتو و نعمت حقیقی در آثار قدیمی کیمیایی است و قواعد قاب‌بندی و نورپردازی آن فیلم‌ها را در سکانس‌های موازی رعایت کرده است. فضاسازی فیلم فکرشده و پرکار است و شیوه استفاده کارگردان از نور و رنگ و سایه، نشان از وسواس او در خلق موقعیت‌های حسی پیچیده دارد. فیلم سندی از زمانه و محیط ماست، به روایت کارگردانی که بغض و اندوهش از همیشه سنگین‌تر است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار