به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگی طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: فیلم سریع شروع میشود و مخاطبش را معطل نمیکند. گنده لاتی که عکس عریان زنش در فضای مجازی دستبهدست میشود و یک قتل ناموسی. همین یک خط را خیلی از فیلمسازها داشتند سریال چند قسمتی میساختند ولی «شنای پروانه» قرار نیست همینجا متوقف شود.
قتل ناموسی موتور محرکی برای شروع کنجکاوی و سرک کشیدن به محلههایی است که چند سال قبل محمد کارت با ساخت مستندهایی مثل «خونمردگی» و «بختک» سراغشان رفته بود، اما این بار محمد کارت، دیگر سراغ بچهلاتهای محله سعدی شیراز نرفته.
شنای پروانه قصهای معمایی دارد برای کشف یک قهرمان و کشف خرده فرهنگ لاتی بچههای جنوب شهر. گنده لاتهای شنای پروانه هم از این مدل لاتهای لوس و کلیشهای سینما و تلویزیون نیستند که لحنشان قواره لاتی بردارد و فقط به جای دیوار بگویند دیفال و به ترسیدن بگویند گرخیدن. لحن و لباسشخصیتها و دکور و فضاسازیها در شنای پروانه به صورت پیشفرض تعریف شده و انگار نیازی به بازتولید مصنوعی آن نیست. کارگردان به اقتضای فرصت زیستهاش در بین همین جنس آدمها، دنبال تیپسازی نرفته تا اینها را کنار هم بچیند، یک راست سراغ قصه اصلی رفته است.
جنگ بین گنده لاتها برای اول بودن در خودنمایی و تظاهر که برای همین اول بودن حاضرند به رفقایشان هم نارو بزنند. برای مخاطبی که عادت کرده میل به تظاهر و خودنمایی را فقط در بین سلبریتیها و اینفلوئنسرهای اینستاگرام ببیند، دیدن این مدل رفتار در مرام لاتهای عصر جدید هم جالب است. لاتهایی که برای اول بودن در محلهشان، حالا دیگر فقط از حربه قدارهکشی و عربدهکشی وسط کوچه استفاده نمیکنند، بلکه جادوی فضای مجازی و فیلم گرفتن با موبایل، برایشان بیشتر از قمه و پنجه بوکس به کارشان میآید تا هم اخاذی کنند و هم اینکه حیثیت رقیبشان را ببرند. اما وسط این مدل خنجر از پشت زدنهای گنده لاتهای عصر جدید، قهرمانی از بین همان مردم جنوب شهر داریم تا پایان شنای پروانه را رقم بزند.