نقد فیلم «عامه‌پسند»

فیلم با صحنه‌ای از بوتاکس کردن فهیمه آغاز می‌شود و سکانس انتهایی آن هم در جلسه بعدی بوتاکس او ضبط شده؛ منتها این بار فهیمه می‌گوید که نمی‌خواهد این کار را ادامه دهد.

  • ۱۳۹۸-۱۱-۱۴ - ۲۳:۳۲
  • 00
نقد فیلم «عامه‌پسند»

سرگردان با ژست تجددخواهی

سرگردان با  ژست تجددخواهی

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  «عامه‌پسند» داستان یک زن مطلقه و ۵۷ساله به نام فهیمه است که با سرمایه‌ای اندک به زادگاهش شهرضا برمی‌گردد تا با راه‌اندازی یک کافی‌شاپ، هم به زندگی‌اش استقلال مالی بدهد و هم شور جوانی را مجددا در خودش زنده کند. او با پسر جوانی آشنا می‌شود که به نظر خیلی خلاق می‌رسد و می‌تواند در این راه کمکش کند، اما هم جامعه سنتی شهرضا با فهیمه بد تا می‌کند، هم هوش اقتصادی او مناسب این کار نیست و هم آن پسر جوان در روزهای سخت ورشکستگی، بی‌خبر و بدون هیچ ردی، فهیمه را رها می‌کند و از شهر می‌رود... .

عامه‌پسند به‌لحاظ تکنیکی یک فیلم کند و پر از پلان‌های طولانی و ثابت است. سکانس‌هایی در فیلم وجود دارد که عمدا به صورت کاملا نامفهوم یا نصفه‌کاره نمایش داده می‌شوند و بعد، صورت کامل آنها در بخشی از روایت می‌آید که زمان خطی فیلم به آن رسیده است. این سکانس‌های نامفهوم نه فلاش‌بک هستند نه فلش فوروارد. اینها را بیشتر می‌شود تیزرهایی برای سکانس‌های بعدی دانست. این شگردی است که سهیل بیرقی به کار برده تا روایتش را از یک حالت کسالت‌آور نجات دهد و به نظر نمی‌رسد چنین شگردی توانسته باشد جای خالی تعلیق را در قصه او پرکند. عامه‌پسند را آخرین قطعه از سه‌گانه زنانه فیلمسازش دانسته‌اند که با «من» و پس از آن «عرق سرد» شروع شده بود، اما این فیلم مثل عرق سرد به یک ماجرای جنجالی در عالم واقع اشاره ندارد و نمی‌تواند مثل فیلم قبلی بیرقی به‌دلیل همین حواشی دیده شود؛ هرچند عرق سرد هم در گیشه موفق نبود.

فیلم با صحنه‌ای از بوتاکس کردن فهیمه آغاز می‌شود و سکانس انتهایی آن هم در جلسه بعدی بوتاکس او ضبط شده؛ منتها این بار فهیمه می‌گوید که نمی‌خواهد این کار را ادامه دهد. بوتاکس کردن و از بین بردن چین و چروک‌های صورت، میل فهیمه به جوان شدن را نشان می‌داد. او در طول داستان فیلم هم قصد داشت جوان شود، اما حالا می‌خواهد خودش باشد. چه سکانس ابتدایی و چه سکانس انتهای فیلم هیچ‌کدام نقشی در روایت اصلی ندارند و اضافه شدن‌شان به کار فقط برای رساندن حرفی بوده که فیلمساز می‌خواسته با این داستان بگوید اما نتوانسته است. بیرقی حتی با این دو سکانس زائد بر روایتش، همچنان نتوانسته به یک نتیجه‌گیری مشخص درباره حرفی برسد که قصد گفتنش را داشته است.

جامعه سنتی به فهیمه اجازه نداد جوان شود و حالا او می‌گوید نمی‌خواهد جوان شود و می‌خواهد خودش باشد، در حالی‌که مشخص نشده خود او دقیقا چیست؟ دیدیم که سنت پیش از این دشمن فهیمه معرفی شد و حالا تجدد هم شکلی از خودبیگانگی‌ را برایش به وجود آورده. فرض کنیم همه دنیا بسیج شده‌اند تا با نیت و عمل خالصانه، فهیمه را به خوشبختی و به آنچه واقعا می‌خواهد، برسانند. اصلا خوشبختی فهیمه چه کیفیتی دارد و خود او می‌خواهد به چه چیزی برسد؟ اینکه فیلم سهیل بیرقی به لحاظ کارگردانی تکنیک خوبی ندارد، به قابلیت‌های او در کارگردانی برمی‌گردد، اما اینکه قصه هم اینقدر معلق و سرگردان است را باید به بلاتکلیفی راوی‌ا‌ش در موضع‌گیری نسبت به موضوع کار ربط داد. ظاهرا سهیل بیرقی حس و حال بدی نسبت به سنت دارد و در فیلم‌های قبلی‌اش هم این را نشان داده بود. مشکل اینجاست که نه‌تنها این موضع‌گیری نسبت به سنت، شکل استدلالی پیدا نمی‌کند و صرفا چیزی در حد یک خوش‌آمد و بدآمد دلی و شخصی باقی می‌ماند، بلکه او جایگزینی هم برای آنچه که نفی می‌کند، پیدا نکرده است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران